نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس
2 عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس دانشکده منابع طبیعی
چکیده
مطالعه جاری در مراتع حوزه آبخیز گلندرود در استان مازندران انجام شد. هدف اصلی این مطالعه مقایسه دامنه اکولوژیک بین گونههای Bromus tomentellus و Festuca ovina با استفاده از تابع HOF در طول گرادیانهای متغیرهای محیطی بود. برای این منظور 153 پلات یک متر مربعی در طول گرادیان ارتفاعی مستقر شد. .نمونهگیری بصورت تصادفی- سیستماتیک صورت گرفت. سپس در داخل هر پلات پارامترهای پوششگیاهی، فراوانی گونهها (حضور و عدم حضور) ارتفاع و شیب ثبت شدند و در هر پلات، نمونهگیری از خاک از عمق 20-0 سانتیمتری انجام شد. برای مطالعه منحنی پاسخ و دامنه اکولوژیکی در ارتباط با متغیرهای محیطی از تابع HOF با پراکنش دوجملهایی استفاده گردید. دادهها بوسیله نرم افزار R ver.3.0.2 آنالیز شدند. دو گونه Br. tomentellus و F. ovina عمدتا در طول گرادیان متغیرهای محیطی، دامنه اکولوژیک متفاوتی نشان دادند نتایج نشان داد که دو گونه نسبت به متغیر ارتفاع از سطح دریا دامنه اکولوژیک یکسانی داشتند و برابر با 2975-2125 متر بود. مقدار بهینه اکولوژیکی نسبت به متغیر ارتفاع برای گونه Br. tomentellus و F. ovina بترتیب برابر با 66/2417 و 2585 متر ثبت شد. همچنین منحنی پاسخ هر دو گونه Br. tomentellus و F. ovina نسبت به ارتفاع به صورت آستانه ای افزایشی میباشد.بطور کلی نتایج نشان داد که دو گونه Br. Tomentellusو F. ovinaگونه های بومی مناطق سرد و کوهستانی می باشند ولی مقاومت گونه F.ovina در برابر درجه حرارت کم بیشتر از گونه Br. Tomentellus می باشد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Comparison of the ecological amplitude of Bromus tomentellus B., and Festuca ovina L. to some environmental variables using the function HOF (Case study: Rangeland of Glandrood Watershed)
نویسندگان [English]
1 ّFaculty of Natural Resources Tarbiat Modares UniModares University
2 Tarbiat Modares University, Faculty of Natural Resources
چکیده [English]
The current study was conducted in the rangeland of Glandrood watershed in the province of Mazandaran. The main objective of this study was to compare between the ecological amplitude of Bromus tomentellus. and F.ovina, using the function HOF along the gradient of the environmental variables. For these purpose 153 plots of 1m2 were established along the altitude gradient. The sampling method was randomized-systematic. In the area sampled, frequency of Bromus tomentellus and F.ovina, altitude and slope were recorded. Soil samples were taken from 0-20 cm in each quadrate. Shape of response curve and the ecological optimum in relation to the mentioned variables, HOF function was used with binomial distribution function. The data were analyzed by R ver.3.0.2 software. The two species Bromus tomentellus and F.ovina mainly showed different ecological amplitude along the gradient environmental variables. The results showed that the ecological amplitude for two species has been recorded 2125-2975m. Ecological optimum along altitude gradient for Br.tomentellus and F.ovina has been recorded 2417.66 and -2585m respectively.. Also the response curve of Br. tomentellus and F.ovina to the altitude variable had increasing threshold behavior. Generally, this study showed that, Br. tomentellus and F.ovina species are native to mountain regions and cool, but the tolerance of F.ovina against low temperature was more than Br. tomentellus.
کلیدواژهها [English]
مقایسه دامنه اکولوژیک دو گونهBromus tomentellus B. وFestuca ovina L. به برخی متغیرهایمحیطی با استفاده از تابع HOF(مطالعه موردی: مراتع حوزه آبخیز گلندرود(
فاطمه حیدری1، قاسمعلی دیانتی تیلکی1* و سید جلیل علوی2
1 نور، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی، گروه مرتعداری
2 نور، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی، گروه جنگلداری
تاریخ دریافت: 9/3/94 تاریخ پذیرش: 3/9/94
چکیده
مطالعه جاری در مراتع حوزه آبخیز گلندرود در استان مازندران انجام شد. هدف اصلی این مطالعه مقایسه دامنه اکولوژیک بین گونههای Bromus tomentellus و Festuca ovina با استفاده از تابع HOF در طول گرادیانهای متغیرهای محیطی بود. برای این منظور 153 پلات یک مترمربعی در طول گرادیان ارتفاعی مستقر شد. نمونهگیری بصورت تصادفی- سیستماتیک انجام شد. سپس در داخل هر پلات پارامترهای پوششگیاهی، فراوانی گونهها (حضور و عدم حضور)، ارتفاع و شیب ثبت شدند و در هر پلات، نمونهگیری از خاک از عمق 20-0 سانتیمتری انجام شد. برای مطالعه منحنی پاسخ و دامنه اکولوژیکی در ارتباط با متغیرهای محیطی از تابع HOF با پراکنش دوجملهای استفاده گردید. دادهها بوسیله نرمافزار R ver.3.0.2 آنالیز شدند. دو گونه Br. tomentellus و F. ovinaعمدتا در طول گرادیان متغیرهای محیطی، دامنه اکولوژیک متفاوتی نشان دادند. نتایج نشان داد که دو گونه نسبت به متغیر ارتفاع از سطح دریا دامنه اکولوژیک یکسانی داشتند و برابر با 2975-2125 متر بود. مقدار بهینه اکولوژیکی نسبت به متغیر ارتفاع برای گونه Br. tomentellus و F. ovina بهترتیب برابر با 66/2417 و 2585 متر ثبت شد. همچنین منحنی پاسخ هر دو گونه Br. tomentellus و F. ovinaنسبت به ارتفاع به صورت آستانهای افزایشی میباشد. بطور کلی نتایج نشان داد که دو گونه Br. Tomentellusو F. ovinaگونههای بومی مناطق سرد و کوهستانی میباشند ولی مقاومتگونهF.ovina در برابر درجه حرارت کم بیشتر از گونه Br. Tomentellusمیباشد.
واژههای کلیدی: Bromus tomentellus،Festuca ovina، تابع HOF، دامنه اکولوژیک، مقدار بهینه .
* نویسنده مسئول، تلفن: 01226253101 ، پست الکترونیکی: dianatig@modares.ac.ir
مقدمه
بیش از یک قرن است که اکولوژیستها برای یافتن عوامل محیطی کنترل کننده پراکنش و تنوع گونههای گیاهی تلاش میکنند (22). فاکتورهای محیطی به نحو مؤثری در تعیین رویشگاه گیاهان نقش ایفا میکنند )6(، گیاهان منعکس کننده مجموعهای از شرایط محیطی شامل آب و هوا، پستی و بلندی و متغیرهای خاکی هستند و با تحلیل سرشت اکولوژیکی هر یک از گونهها میتوان برای مدیریت صحیح و منطبق بر اصول اکولوژیک برنامهریزی کرد. در دههگذشته پیشرفتهای قابل توجهی در استفاده از پراکنش مکانیگونههای گیاهی به منظور درک سازوکارهای بومشناختی، حفظ تنوع زیستی و پیشبینی پویایی تودههای گیاهی و عملکرد جوامع گیاهی انجام شده است (29). در جوامع گیاهی بسیاری از عوامل فیزیکی و حیاتی بر روی گونههای گیاهی اثر گذاشته که تأثیر هر یک از این عوامل یک گرادیان را تشکیل میدهند. این گرادیانها در تمام محیط وجود داشته و بر همه گونههای موجود در اکوسیستم اثر میگذارند (23). از زمانهای بسیار قدیم، مطالعه توزیع جغرافیایی گونهها مجذوب انسان شده است. مطالعات بسیاری در تکامل، پویایی و ساختار محدوده جغرافیایی متمرکز شدهاند (20). هدف از مدل آماری ارائه یک مبنای ریاضی برای تفسیر داده ها می باشد. دلایل استفاده از مدلهای آماری در محیط زیست پیچیده و متنوع به عنوان مطالعه بومشناسی است. دلایل استفاده از مدلهای آماری در محیط زیست پیچیده و متنوع به عنوان مطالعه بومشناسی است. سرزمین پهناور ایران با تنوع اقلیم و خصوصیات متفاوت خاک، رویشگاه بسیاری از گونههاست که در صورت شناخت عوامل مؤثر بر رشد این گونهها و سازگاری آنها، میتوان از صرف هزینه اتلاف زمان در برنامه ریزی برای اصلاح مراتع جلوگیری کرد (22). برآورد عکسالعمل گونهها به شرایط محیطی امروزه به یک بحث مهم و مدرن در اکولوژی تبدیل شده است. روابط محیط با گونه، با مفهوم آشیان اکولوژیک رابطه نزدیکی دارد. بنابراین اهمیت استخراج مدلهای قابل اطمینان که توصیف میکنند چگونه یک گونه به محیط عکسالعمل (پاسخ میدهد) نشان میدهد، آشکار است که برای این هدف از روشهای رگرسیونی گوناگونی مفید و ثابت شده اند و در دهههای اخیر، چندین روش مرتبط غالبیت یافته اند که تابع HOF از جمله این روشها میباشد که عکساالعمل گونهها را به گرادیانهای محیطی نشان میدهد. عکسالعمل ﮔﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻭ مکان ﻧﺎﺷﻲ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ میباشد، دلیل آن هرچه باشد، ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ مدلهایی میباشد تا روابط مشاهده شده را توصیف کند. عکسالعمل یک گونه به متغیرهای محیطی را با استفاده از دامنه وسیعی از توابع مختلف میتوان مدلسازی و پیشبینی کرد؛ از جمله این توابع میتوان به تابع گوسی در چارچوب مدل HOF (Huisman–Olff–Fresco)، مدل خطی تعمیمیافته (Generalized Linear Model)، مدل جمعی تعمیم یافته (Generalized additive model) و تابع بتا اشاره کرد.
گونهBr.tomentellus ، گیاهی از قبیلهBromeae ، از جنسBromus ، خانواده Poaceae و زیرخانواده Poideae است. چندساله و پایا با ساقههای ماشوره ای دارای درجه خوشخوراکی کلاس یک است. این گونه دارای پراکندگی بسیار زیاد در مناطق رویشی نیمه استپی و در مناطق کوهستانی البرز، زاگرس و رشته کوههای مرکزی در ناحیه رویشی ایران و تورانی نیز گستردگی وسیعی دارد. در تیپ اراضی کوهها، تپهها وتراسهای فوقانی، دامنه ارتفاع زیاد و با فراوانی بیشتر در شیبهای شمالی دیده میشود. اغلب در اقلیم نیمه خشک سرد رویش دارد و یکی از بهترین گندمیان کوهستانی برای اصلاح و توسعه مراتع ییلاقی بشمار میآید (9). (14)بیانگر آن میباشـد کـه Br . tomentellus یک گیاه نیمه مقاوم و نیمـه حـساس در مقابـل شـوری اسـت. گونهF. ovina (علف گوسفندی) که در مناطق مرتفع و کوهستانی رویش دارد قادر به ادامه حیات درسرمای زیر صفر درجه سانتیگراد میباشد. گیاهی است چندساله، پشتهای متراکم با ساقههای خزنده زیرزمینی و از مهمترین گونههای گندمی رویشگاه های مرتعی محسوب میشود (34 و 35) و بومی اروپا، آسیا و شمال آمریکا میباشد (38). از آنجایی که تاکنون مطالعهای درزمینه تعیین بهینه و دامنه اکولوژیک این دو گونه و مقایسه دامنه اکولوژیک آنها با استفاده از تابع HOF انجام نشده است، در زیر به تعدادی از منابع که در آنها به ویژگی اکولوژیک این گونهها اشاره شده و سایر گونههایی که منحنی عکسالعمل آنها با استفاده از تابع HOF بررسی شده، پرداخته میشود (11). مطالعه در مورد گونه Bromus tomentellusنشان داد که رویشگاههای آن در مناطق غربی استان مازندران در ارتفاعات 3300-2300 متر از سطح دریا واقع شده است (11). این گونه در ارتفاع بیش از 3000 متر از سطح دریا به صورت پراکنده و در دامنه ارتفاعی2800-2400 متر از سطح دریا به صورت گسترده حضور دارد و به شکل گونه غالب اول یا دوم و یا سوم تشکیل تیپ میدهد. شیب رویشگاههای آن 40-30 درصد میباشد و از لحاظ جهت شیب محدودیتی ندارد. به طوری که درتمام جهات شیب مشاهده میگردد و متوسط بارندگی سالانه در رویشگاههای آن 500-650 میلیمتر است. نتایج آزمایشهای خاک حاکی از آن است که این گونه مرتعی خاکهای با بافت لومی و سیلتی لومی، اسیدیته 4/7-2/7 و هدایت الکتریکی. ds/m4/0-7/0 را میپسندد. گیاه Bromus tomentellus دارای ساقههای بسیار پرپشت و ریشههای قوی بوده و از گونههای به نسبت خوشخوراک و مرغوب مراتع ییلاقی و میان بند است و در ارتفاع 1500 تا 3400 متر از سطح دریا دیده میشود (13). گونه F. ovina در دامنههای جنوب شرقی سبلان در محدوده ارتفاعی 1350 تا 3500 متر از سطح دریا انتشار و بیشتر در شیبهای 10 تا 15 درصد انتشار گستردهای دارد و در شیبهای بیش از 40 درصد بهصورت پراکنده قابل مشاهده است (31). مطالعات نشان داد که این گونه بومی استان اردبیل و در محدوده ارتفاعی 900 تا 4220 متر گسترش دارد (24). تحقیقات نشان داد که گونه F. ovina در همه شیبها حضور دارد، ولی بیشترین حضور در دامنههای جنوب شرقی و جنوبی بوده است (32)، درحالی برخی از محققان بیان کردند که فراوانی این گونه در شیبهای جنوبی کمتر بوده و این گونه در خاکهای سبک شنی، قلوهسنگی و درشت بافت در ارتفاعات استان مازندران و پارک ملی گلستان، گسترش بیشتری داشته است ( 8 و 3). برخی از محققان پراکنش این گونه را بیشتر در محدوده ارتفاعی 915 تا 2440 متر از سطح دریا و شیبهای تند در سطح خاکهای شنی لومی نشان دادند (38). گونه F. ovinaرا در خاکهای با زهکشی ضعیف و هوموسدار با pH، 5/4 تا 5 گزارش کردهاند (28)
محققان (36)، منحنیهای پاسخ گونههایQuercusرا با استفاده از مدل HOF برای توصیف الگوی کلی توزیع درختان بلوط و نوع پاسخ در طول گرادیانهای اقلیمی تجزیه و تحلیل کرده و فاکتورهای اقلیمی مؤثر بر هر یک از درختان بلوط را معرفی و نتایج این تحقیق نشان داد که مدلهای پاسخ کشیده (طولی) در دوسوم مدلها قابل مشاهده است. منحنی پاسخ گونهها اغلب برای تفسیر توزیع گونهها در امتداد شیب استفاده می شود (21). الگوهای غنای چند گونه گیاهی را به گرادیانهای زنده و غیر زنده محیطی در باتلاقهای نمکی آلمان بررسی کردند. آنها برای بررسی روند کلی غنای گونههای درختی در ارتباط با گرادیانهای متغیرهای پیوسته از مدل HOF استفاده کردند و برای تعیین بهترین مدل برازش شده از معیار اطلاعات آکائیک استفاده کردند و نشان دادند که اکثر پاسخهای به دست آمده از نوع مدل تک نمایی نامتقارن(مدل5) بودند و اکثر گونههای گیاهی در این منطقه به متغیرهای زنده و غیر زنده پاسخ چولهدار نشان دادند.
برخی از محققان (37) در مطالعهای که بر روی درک تغییرات پراکنش سه گونه گیاهی با استفاده از منحنیهای توزیع نامتقارن در جنگلهای اسپانیا داشتند، به این نتیجه رسیدند از آنجایی که نیمی از توزیعهای برازش داده شده چوله دار بودند، از سه مدل رگرسیون لجستیک و مدلهای 4 و 5 از مدلهای HOF برای برازش توزیع احتمال وقوع گونهها استفاده کردند و 20 توزیع احتمالی از حضور گونهها را در طول گرادیان ارتفاعی برازش دادند. بررسی شکل عکسالعمل گونههای گیاهی نسبت به گرادیانهای محیطی و اینکه کدامیک از روشها و مدلها در یک آشیان بومشناختی دامنه و بهینه اکولوژیک گونه گیاهی را نسبت به گرادیانهای محیطی بتواند بهتر نشان دهد یکی از مسائل و موضوعات اساسی در علم اکولوژی مرتع میباشد. در این مطالعه نیز از دادههای فراوانی گونهها برای ارزیابی دامنه اکولوژیک دو گونه استفاده شده است. با توجه به اینکه مطالعه روابط گونه و محیط در اکولوژی مرتع از اهمیت خاصی برخوردار میباشد، این تحقیق با هدف مقایسه مقدار بهینه و دامنه اکولوژیک دو گونه فوق با استفاده از تابع HOF در مراتع حوزه آبخیز گلندرود انجام شده است.
منطقه مورد مطالعه: منطقه مورد مطالعه در شمال ایران، استان مازندران، شهرستان نور و در حوزه آبخیز گلندرود در تا عرض شمالی و تا طول شرقی واقع شده است. مساحت کل حوزه آبخیز گلندرود حدود 33500 هکتار و به عنوان عرصه مطالعاتی مرتعی و معرف ناحیه ایران تورانی میباشد. این مطالعه در ارتفاعات منطقه یعنی در مراتع ییلاقی انجام شده است. این منطقه به صورت کوهستانی بوده که حداقل ارتفاع آن 1900 و حداکثر ارتفاع آن 3200 متر از سطح دریا و میانگین بارش سالیانه آن 600 میلی متر میباشد. از نظر تقسیمات زمین شناسی ایران، حوزه آبخیز گلندرود جزء البرز مرکزی محسوب میشود. بافت خاک در منطقه مرتعی مورد مطالعه، به صورت لومی تا لومی-شنی میباشد (12).
شکل 1- موقعیت منطقه مطالعاتی در استان مازندران
روش مورد مطالعه: در این مطالعه با توجه به نقشه توپوگرافی با مقیاس 20000/1 و عملیات صحرایی و پیمایش زمینی بر مبنای عوارض طبیعی و عوامل توپوگرافی، رویشگاههای این گونه ها مشخص شدند. تیپ های عمده رویشی عبارت بودند از: Onobrychis cornata, Onobrychis cornata-Festuca ovina , Bromus tomentellus, Bromus tomentellus- Festuca ovina, Achilla milefolium, Achilla milefolium-Festuca ovina, Achilla milefolium- Bromus tomentellus, Astragallus spp.- Artemisia aucheri, Artemisia aucheri-Bromus tomentellus, Artemisia aucheri-Festuca ovina, Stachys byzantine-Poa bulbosaJuniperus commonis- Stachis byzantine, سپس در امتداد دامنه و در تیپهای رویشی مختلف (چه تیپ هایی که گونه های مورد مطالعه حضور داشتند و چه در تیپ هایی که گونه های مورد مطالعه در آنجا حضور نداشتند) با در نظر گرفتن طبقات ارتفاعی، شیب و جهت دامنه، نمونهگیری از خاک و پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. بدین صورت که نمونهبرداری در طول گرادیان ارتفاعی و با استقرار سه ترانسکت 100 متری که بفاصله 100متر از همدیگر قرار داشتند در هر طبقه ارتفاعی و جهت اصلی دامنه ها و مستقر نمودن سه پلات یک متر مربعی(12) در هر ترانسکت انجام گردید که جمعا در هر طبقه ارتفاعی 9 پلات و در مجموع 153 پلات برداشت شد (هر جهت اصلی دامنه به چندین طبقه ارتفاعی تقسیم شد). سپس در داخل هرپلات پارامتر حضور و عدم حضور گونه، عوامل توپوگرافی و متغیرهای خاکی تعیین گردید. در مرکز هر پلات، نمونهبرداری از خاک در عمق 20-0 سانتیمتری انجام شد. بافت خاک به روش هیدرومتری، نیتروژن به روش کجلدال، کربن آلی به روش والکی بلاک، EC با هدایت سنج مدل 3310 Jenway برحسب دسی زیمنس بر متر، pH با دستگاه pH متر تعیین شد (5). محل استقرار کلیه پلاتها و ارتفاع از سطح دریا با استفاده از سیستم مکانیاب جهانی (GPS) مشخص گردید. شیب نیز توسط دستگاه شیبسنج و جهت نیز بهصورت آزیموت توسط قطبنما تعیین گردید و همچنین برای برازش منحنی پاسخ گونهها نسبت به متغیر جهت، دادههای مربوط به جهت با استفاده از رابطه بیرز (18) به صورت رابطه (1) در تجزیه و تحلیلها استفاده شد (2).
=مقدار تبدیل شده جهت (رابطه( 1
مقدار آزیموت جهت =
مقدار بین صفر و دو میباشد و جهت شمال شرقی دارای بیشترین مقدار و جهت جنوب غربی دارای کمترین مقدار است. برای جهت، نمیتوان بردباری و دامنه اکولوژیک برآورد کرد.
تجزیه و تحلیل دادهها
پس از ثبت دادههای حضور و عدم حضور گونه مورد نظر و اندازه گیری متغیرهای محیطی از تابع HOF به منظور بررسی شکل منحنی عکسالعمل گونه گیاهی مورد مطالعه نسبت به متغیرهای محیطی به صورت جداگانه استفاده شد و بهمنظور برازش هر یک از مدلهای HOF و تعیین مقدار بهینه و دامنه اکولوژیک گونه از بسته eHOF در نرم افزار R ver 3.0.2 استفاده شد. در این تابع برای برازش رفتار فراوانی گونه مورد نظر نسبت به متغیرهای محیطی از توزیع دوجملهای استفاده شد. از مقادیرAIC (Akaike information criterio) (17) بهمنظور تعیین مدل بهینه در برازش منحنی پاسخ گونه استفاده گردید. یک مدل با AIC پایینتر مناسبترین مدل در برازش منحنی عکسالعمل گونه میباشد. در منحنیهای عکسالعمل تابع HOF، گونه در مقدار بهینه دارای بهترین عملکرد است، یعنی مقداری از گرادیان که در آن گونه دارای بیشترین احتمال وقوع یا فراوانی بر اساس مدل خاص میباشد، مقدار بهینه گونه از طریق منحنیهای پاسخ بدست آمده است. این تابع دارای 5 مدل بوده و قادر است انواع شکل منحنی عکسالعمل (چولهدار، متقارن، یکنواخت، خطی) گونه ها را نشان دهد (35).
مدل 1) روند معنیداری در زمان و مکان وجود ندارد.
رابطه2)
مدل2) شامل روند افزایشی یا کاهشی که در آن مقدار حداکثر برابر با کران بالای M است.
رابطه 3:
مدل 3) شامل روند افزایشی یا کاهشی که در آن مقدار حداکثر زیر کران بالای M است.
رابطه 4:
مدل 4) افزایش یا کاهش با یک میزان یکسان، منحنی پاسخ متقارن.
رابطه 5:
مدل 5) افزایش و کاهش با میزانهای متفاوت، منحنی پاسخ چولهدار.
رابطه6)
که در این مدلها y و x به ترتیب متغیرهای پاسخ و تبیینی، a، b، c و d پارامترهای تخمین زده شده و M مقدار ثابت که برابر با مقدار حداکثر است (برای فراوانی نسبی 1= M ، برای درصد100= M) و e عدد نپر (713/2) میباشد، بدست آمده است. بدینصورت که مقدار بهینه گونه برای یک متغیر، مقداری است که مربوط به مد منحنی پاسخ آن گونه میباشد (27).
نتایج
با توجه به مقادیر آکائیک به دست آمده (جدول1) مدلهای بهینه برازش داده شده برای این دو گونه نسبت به پارامترهای محیطی مختلف متفاوت بود و این دو گونه رفتارمتفاوتی نسبت به پارامترهای محیطی نشان دادند، درنتیجه دامنه اکولوژیک و مقدار بهینه بدست آمده از هریک از متغیرهای محیطی برای این دو گونه نیز متفاوت بوده است
متغیر درصد شن: مقادیر AIC بدست آمده از مدلHOF نشان میدهد که مدل مناسب برای برازش منحنی عکسالعمل گونه Br.tomentellus نسبت به متغیر درصد شن خاک مدل 2 (جدول 1) میباشد و عکسالعمل این گونه نسبت به این متغیر رفتار هم نوا افزایشی را نشان داده (شکل 2) و دارای دامنه اکولوژیک 76-39 درصد و مقدار بهینه 76 درصد در این منطقه میباشد (جدول 2).
جدول 1- مقادیر معیار اطلاعات آکائیک (AIC) مربوط به مدلهای 1 تا 5 برازش داده شده برای هریک از متغیرها
گونه |
متغیر |
مدل 1 |
مدل 2 |
مدل 3 |
مدل 4 |
مدل 5 |
F. ovina |
ارتفاع از سطح دریا (متر) |
07/203 |
66/119 |
*61/108 |
08/112 |
74/107 |
شیب (درصد) |
07/203 |
07/203 |
92/196 |
*92/184 |
85/184 |
|
جهت (آزیموت) |
07/203 |
*65/150 |
65/150 |
65/150 |
65/150 |
|
شن (درصد) |
07/203 |
57/173 |
71/169 |
64/170 |
*16/169 |
|
رس (درصد) |
07/203 |
*45/187 |
45/187 |
45/187 |
45/187 |
|
سیلت (درصد) |
07/203 |
*03/179 |
38/178 |
03/179 |
35/178 |
|
کربن آلی (درصد) |
07/203 |
49/180 |
*08/177 |
49/180 |
49/180 |
|
هدایتالکتریکی(دسی زیمنس بر متر) |
07/203 |
01/189 |
*84/181 |
81/187 |
78/181 |
|
pH |
07/203 |
46/192 |
99/191 |
45/191 |
*61/190 |
|
ازت کل (درصد) |
07/203 |
01/189 |
*84/181 |
81/187 |
78/181 |
|
|
میانگین دما (درجه سانتیگراد) |
07/203 |
60/131 |
41/109 |
16/121 |
*67/108 |
|
میانگین بارش (میلیمتر) |
07/203 |
58/123 |
26/111 |
06/115 |
*82/110 |
Br.tomentellus |
ارتفاع از سطح دریا (متر) |
38/124 |
11/91 |
84/90 |
05/93 |
82/92 |
بارش (میلیمتر) شیب (درصد) |
38/124 38/124 |
37/95 41/119 |
35/92 62/116 |
42/96 41/121 |
28/94 62/118 |
|
جهت (آزیموت) |
38/124 |
70/109 |
12/111 |
70/111 |
71/112 |
|
شن (درصد) |
38/124 |
88/112 |
49/114 |
26/114 |
23/116 |
|
رس (درصد) |
38/124 |
88/119 |
88/121 |
88/121 |
88/123 |
|
سیلت (درصد) |
38/124 |
41/116 |
21/118 |
27/118 |
11/120 |
|
کربن آلی (درصد) |
38/124 |
06/119 |
06/121 |
06/121 |
06/123 |
|
هدایتالکتریکی(دسی زیمنس بر متر) |
38/124 |
26/125 |
26/127 |
26/127 |
26/129 |
|
درجه حرارت (درجه سانتیگراد) |
38/124 |
77/97 |
40/92 |
27/98 |
30/94 |
|
نیتروژن کل (درصد) |
38/124 |
69/121 |
69/123 |
69/123 |
69/125 |
|
pH |
38/124 |
29/120 |
29/122 |
29/122 |
29/124 |
|
* بیانگر کمترین مقدار AIC و بهترین مدل برای متغیر مورد بررسی میباشد. |
در حالی که گونه F.ovina نسبت به این متغیر عکسالعمل دارای رفتار چوله دار بوده (جدول1، شکل 2) و دارای دامنه و مقدار بهینه اکولوژیکی به ترتیب برابر با 39-76 و مقدار بهینه61 درصد میباشد (جدول 2) و هر دو گونه دامنه اکولوژیکی یکسانی نسبت به این متغیر دارند.
جدول 2- مقادیر آمارههای توصیفی متغیرهای مورد بررسی، مقدار بهینه و دامنه اکولوژیک دو گونه
متغیر |
حداقل |
حداکثر |
مقدار بهینه |
دامنه اکولوژیک |
||
Br.tomentellus |
F.ovina |
Br.tomentellus |
F.ovina |
|||
ارتفاع از سطح دریا (متر) |
2125 |
2975 |
66/2417 |
2585 |
2975-2125 |
2975-2125 |
شیب (درصد) |
10 |
80 |
96/20 |
99/40 |
80-10 |
80-10 |
جهت |
05/0 |
98/0 |
˚195 |
360 ○ |
98/0-05/0 |
98/0-05/0 |
شن (درصد) |
39 |
76 |
76 |
61 |
76-39 |
76-39 |
رس (درصد) |
3 |
27 |
3 |
3 |
27-3 |
27-3 |
سیلت (درصد) |
12 |
51 |
12 |
12 |
51-12 |
51-12 |
کربن آلی (درصد) |
28/1 |
25 |
25 |
50/24 |
25-28/1 |
50/24-28/1 |
هدایتالکتریکی (دسی زیمنس بر متر) |
18/0 |
35/1 |
- |
34/1 |
34/1-18/0 |
34/1-18/0 |
pH |
6 |
83/7 |
6 |
3/6 |
82/7-6 |
82/7-6 |
ازت کل (درصد) |
15/0 |
18/1 |
18/1 |
18/1- |
18/1-15/0 |
18/1-15/0 |
درجه حرارت (درجه سانتی گراد) |
4/8 |
8/10 |
26/10 |
56/9 |
8/10-4/8 |
10/10-4/8 |
میانگین بارش (میلیمتر) |
483 |
539 |
- |
55/498 |
539-483 |
539-483 |
شکل 2- برازش تابع HOF به متغیر درصد شن خاک
شکل 3- برازش تابع HOF به میانگین بارش سالیانه
متغیر بارش: تابع HOF برازش داده شده نشان داد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای گونه Br.tomentellus مربوط به مدل 3 و برای گونه F.ovina کمترین مقدار AIC مربوط به مدل 5 میباشد (جدول 1 و شکل3)؛ و منحنی پاسخ گونه علف پشمکی نسبت به متغیر بارش به صورت آستانه ای کاهشی میباشد، این در حالی است که منحنی پاسخ گونه F.ovina نسبت به متغیر بارش بهصورت چوله دار میباشد و دامنه اکولوژیک برای گونه Br.tomentellus نسبت به این متغیر برابر با 539-483 میلیمتر میباشد و مقدار بهینه نسبت به این متغیر 526 میلی متر است. در حالی که دامنه اکولوژیک و مقدار بهینه برای گونه علف گوسفندی نسبت به متغیر بارش برابر با 539-483 میلیمتر 517 میلیمتر میباشد (جدول2).
متغیر شیب دامنه: نتایج بدست آمده نشان میدهد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای گونه Br.tomentellusو گونه علف گوسفندی به ترتیب مربوط به مدل 3 و 4 میباشند (جدول 1). عکسالعمل گونه Br.tomentellusنسبت به این متغیر آستانهای افزایشی بوده و عکسالعمل گونه F.ovina به صورت تک نمایی متقارن میباشد (شکل 4). دامنه اکولوژیک Br.tomentellusبرابر با 80-10 درصد و دامنه اکولوژیک گونه F.ovina برابر با 80-10درصد میباشد و گونه Br.tomentellus مقدار بهینه 96/20 درصدبرای این متغیر دارد ولی مقدار بهینه گونه F.ovina برابر با مقدار 99/40 درصد میباشد؛ و هر دو گونه دامنه اکولوژیکی وسیع یکسانی نسبت به این متغیر دارند (جدول2).
متغیر ارتفاع از سطح دریا: با توجه به تابع HOF برازش داده شده، مقدارAIC گونه Br.tomentellusبرای مدل3 کمتر بوده است و برای گونه F.ovinaنیز مقدار AIC کمتر مربوط به مدل 3 میباشد (جدول 1 شکل5). علاوه بر این دامنه اکولوژیک برای هر دو گونه برابر با 2975-2125 متر میباشد، در حالیکه برای گونه Br.tomentellus نسبت به این متغیر مقدار بهینه 66/2417 متر تعریف شده ولی گونه F.ovina دارای مقداربهینه 2585 متر میباشد (جدول2).
شکل 4- برازش تابع HOF به متغیر شیب
شکل 5- برازش تابع HOF به متغیر ارتفاع از سطح دریا
متغیر درصد کربن آلی خاک: برازش تابع نشان داد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای گونه Br.tomentellusمدل 2 میباشد،این گونه نسبت به متغیر کربن آلی خاک دارای رفتار هم نوا افزایشی را نشان داده و دارای دامنه اکولوژیک 25-28/1درصد بوده و مقدار بهینه 25 درصد نسبت به این متغیر دارد، در حالیکه کمترین مقدار AIC برای گونه F.ovina مربوط به مدل 3 (جدول 1) میباشد و این گونه نسبت به این متغیر رفتار آستانهای افزایشی نشان داده است (شکل 6) و دارای مقدار دامنه اکولوژیک 50/24-28/1درصد و مقدار بهینه اکولوژیکی 50/24درصد میباشد؛ و هر دو گونه دامنه اکولوژیک یکسانی نسبت به این متغیر دارند (جدول 2).
شکل 6- برازش تابع HOF به متغیر کربن آلی خاک
متغیر واکنش خاک (pH): تابع HOF برازش داده شده نشان داد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای گونه Br.tomentellus نسبت به متغیر pH خاک مدل 2 میباشد، در حالی که برای گونه F.ovina بهترین مدل مدل 5 می باشد. منحنی پاسخ گونه Br.tomentellus نسبت به این متغیر به صورت هم نوا کاهشی میباشد، در حالی که منحنی پاسخ گونه F.ovina نسبت به این متغیر به صورت چوله دار میباشد (جدول1،شکل7)، یعنی هرچه خاک ما قلیایی شود احتمال حضور گونه Br. Tomentelluکاهش مییابد و با قلیایی شدن خاک از حضور گونه علف گوسفندی نیز کاسته میشود. دامنه اکولوژیک هر دو گونه نسبت به این متغیر یکسان و برابر با مقدار 82/7-6 میباشد ولی مقدار بهینه برای گونه علف پشمکی برابر با 6 و برای گونه علف گوسفندی برابر با 3/6 میباشد (جدول2).
شکل 7- برازش تابع HOF به متغیر pH
متغیر هدایت الکتریکی: نتایج بدست آمده نشان میدهد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای گونه Br.tomentellusمدل1میباشد. در حالی که بهترین مدل برای برازش گونه F.ovina مدل3 می باشد (جدول1 و شکل 8) و منحنی عکس العمل گونه Br.tomentellus نسبت به متغیر هدایت الکتریکی به صورت خط صاف و یکنواخت میباشد، در حالی که رفتار گونه F.ovina به این متغیر به صورت آستانه ای افزایشی بوده و دامنه اکولوژیک برای گونه Br.tomentellus برابر با34/1-18/0 دسیزیمنس بر متر و برای گونه F.ovina برابر با 34/1-18/0 دسیزیمنس بر متر میباشد، در حالی که گونه علف پشمکی مقدار بهینه مشخصی نسبت به این متغیر ندارد، در حالی که گونه علف گوسفندی دارای مقدار بهینه 34/1 دسی زیمنس بر متر می باشد. (جدول 2).
شکل 8 - برازش تابع HOF به متغیر هدایت الکتریکی خاک
متغیر درجه حرارت: با توجه به نتایج به دست آمده کمترین مقدارAIC به دست آمده برای گونه Br. tomentellu در ارتباط با متغیر درجه حرارات مدل3 میباشد، این در حالی است که کمترین مقدار AIC برای گونه علف گوسفندی در ارتباط با این متغیر مدل 5 میباشد (جدول1، شکل9) و منحنی پاسخ گونه علف پشمکی به این متغیر به صورت آستانهای کاهشی و منحنی پاسخ گونه علف گوسفندی به صورت تک نمایی نامتقارن میباشد و مقدار دامنه اکولوژیک برای هر دو گونه8 /10-4/8 درجه میباشد. گونه Br.tomentellus مقدار بهینه مشخصی برابر با 26/10 درجه سانتی گراد نسبت به این متغیر دارد، در حالیکه مقدار بهینه برای گونه F.ovina برابر با 56/9 درجه سانتیگراد میباشد (جدول2).
متغیر درصد نیتروژن کل: همانطور که در جدول 1 مشاهده شد کمترین مقدار AIC بدست آمده از این متغیر برای گونهBr.tomentellusمدل 2 میباشد، در حالیکه برای گونه F.ovina مدل 3 میباشد (شکل 10) و دامنه اکولوژیک و مقدار بهینه برای گونه Br.tomentellusنسبت به این متغیر به ترتیب برابر با18/1-15/0 درصد و 18/1 درصد می باشد، در حالیکه دامنه اکولوژیک برای گونه F.ovina نسبت به این متغیر 18/1-15/0درصد میباشد و این گونه دارای مقدار بهینه 18/1 درصد برای این متغیر دارد (جدول2).
شکل 9- برازش تابع HOF به متغیر درجه حرارت
شکل 10- برازش تابع HOF به متغیر نیتروژن خاک
متغیر جهت دامنه: تابع HOF برازش داده شده نشان داد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای هر دو گونه نسبت به متغیر جهت دامنه مدل 2 میباشد و منحنی پاسخ هر دو گونه Br.tomentellus و گونه F.ovina نسبت به این متغیر به صورت هم نوا کاهشی میباشد (جدول1،شکل11). دامنه اکولوژیک و مقدار بهینه برای هر دو گونه نسبت به این متغیر به ترتیب برابر با 98/0-05/. و 05/0 میباشد (جدول2).
شکل 11- برازش تابع HOF به متغیر جهت دامنه
متغیر درصد رس خاک: نتایج بدست آمده نشان میدهد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای گونه علف پشمکی و علف گوسفندی مربوط به مدل 2 میباشد (جدول 1). عکسالعمل هر دو گونه Br.tomentellusو گونه F.ovina نسبت به این متغیر به صورت هم نوا کاهشی میباشد (شکل 12). دامنه اکولوژیک هر دو گونه برابر با 27-3 درصد میباشد و گونه Br.tomentellus مقدار بهینه برابر با 3برای این متغیر دارد و مقدار بهینه گونه F.ovina نیز برابر با مقدار3 درصد میباشد (جدول2).
متغیر سیلت خاک: برازش تابع نشان داد که کمترین مقدار AIC بدست آمده برای هر دو گونه مربوط به مدل2 میباشد (جدول 1) و این گونهها نسبت به این متغیر دارای رفتاری هم نوا کاهشی میباشند (شکل 13) و هر دو گونه دارای مقدار دامنه اکولوژیک51-12درصد و بهینه اکولوژیکی 12درصد میباشد (جدول 2).
شکل 12- برازش تابع HOF به متغیر رس خاک
شکل 13- برازش تابع HOF به متغیر سیلت خاک
بحث و نتیجهگیری
همانطور که در قسمت نتایج به آن اشاره شد، گونه
Br. tomentellus از ارتفاع حدود 3000-2000 متر حضور دارد و ارتفاع عامل مؤثری برای پراکنش این گونه میباشد و نسبت به ارتفاع عکس العمل معنیداری را نشان میدهد، در حالیکه حضور و پراکنش گونه F.ovina در ارتفاعات بالاتر افزایش مییابد، یعنی در طبقات ارتفاعی و ارتفاع بالاتر از 3000 متر دارای بیشترین احتمال حضور (یعنی 1) است و در ارتفاعات بالاتر نسبت به گونه Br. tomentellus به بیشترین مقدار و حضور خود می رسد، که نتایج فوق با نتایج این محققان (7و11و 10و30و 19 و 35) همخوانی دارد. شیب دامنه بر احتمال حضور دو گونه رفتار متفاوتی نشان دادهاند، بطوریکه عملکرد گونه Br. tomentellus در شیب کم تا متوسط بهتر شده و در شیبهای متوسط احتمال حضور آن حداکثر شده است و در شیب های زیاد و کم حضور گونه کاهش پیدا می کند که این نتایج با نتایج (10) که بیان کردند گونه F.ovina بیشتر در شیبهای 10 تا 15 درصد انتشار گستردهای دارد و در شیبهای بیش از 40 درصد به صورت پراکنده قا بل مشاهده است، مطابقت دارد و با نتایج (4و7) نیز همسو میباشد. این گونهها در ارتباط با جهت دامنه نیز عکساالعمل یکسانی داشتهاند و منحنی عکسالعمل هر دو گونه Br. tomentellus و گونه F.ovina نسبت به این متغیر به صورت هم نوا کاهشی بوده است. از لحاظ جهتهای جغرافیایی این گونه ( F.ovina) تقریبا در همه جهتها حضور داشته است، که این مورد نیز با نتایج برخی محققان (10و 27) مطابقت دارد، ولی با نتایج (7 و 11) همسو نمی باشد. تأثیر درصد شن خاک نیز بر روی هر دوگونه Br. tomentellus و گونه F.ovina تأثیرگذار بوده و با افزایش درصد شن خاک احتمال حضور این گونه ها افزایش مییابد. بطوریکه در مقدار شن 76 درصد گونهBr. tomentellus به مقدار بهینه خود رسیده و برای گونه F.ovina در مقدار 61 درصد به مقدار بهینه رسیده و با نتایج ( 5 و 32 و 13) هم خوانی دارد. تأثیر درصد سیلت خاک و رس بر روی گونهBr. tomentellus معنی دار بوده (11) و در خاکهای با تخلخل بیشتر عملکرد بهتری داشته است، در بررسیهایی که توسط USDA (38) انجام شده است این گونه بهترین عملکرد را در خاکهای شنی لومی داشته است. که این نتایج با نتایج (5 ) هم خوانی و با نتایج (11) هم خوانی ندارد و گونه
F. ovina تا حدودی میتواند درصد سیلت خاک را تحمل کند و به مقدار بهینه خود برسد اما این گونه نمیتواند مقادیر بالای درصد رس را تحمل کند و با افزایش درصد رس خاک با شیب تندی از احتمال حضور این گونه کاسته شده است. رفتار گونه F.ovinaنسبت به درصد سیلت و رس خاک، بر خلاف شن همنوا کاهشی بوده که نشان دهنده این است که این گونه از خاکهای با درصد سیلت و رس بالا گریزان است ولی به راحتی میتواند در خاکهای با درصدهای مختلف شن رویش کند و هر چه به طرف ارتفاعات بالا نزدیک میشویم به دلیل شیب بیشتر شستشوی خاک بیشتر شده و از میزان رس و سیلت خاک کاسته شده و بر میزان شن افزوده شده و احتمال حضور گونه بیشتر شده است کهاین نتایج با نتایج (38)، (33) و (34) که اشاره کردهاند گونه F. ovina در خاکهای سبک شنی، قلوهسنگی و درشت بافت گسترش بیشتری دارد، مطابقت دارد. تأثیر pH خاک بر روی این دو گونه معنیدار بوده و با قلیایی بودن خاک احتمال حضور گونه
Br. tomentellusکاسته می شود و رفتار این گونه نسبت به این متغیر به صورت همنوا کاهشی میباشد، در حالی که رفتار گونهF. ovinaنسبت به این متغیر به صورت چولهدار بوده و هرچه خاک قلیایی شود از احتمال حضور گونه کاسته میشود که نتایج فوق با نتایج (24) که بیان کردند که پراکنش این گونه را در خاکهای با زهکشی ضعیف و هوموسدار با pH 5/4 تا 5 گزارش کردهاند، (11) همخوانی دارد. این گونهها در ارتباط با هدایت الکتریکی خاک عکسالعمل یکسانی نداشتهاند و دو گونه Br.tomentellusعکسالعمل معنیداری را نسبت به این متغیر نشان نمیدهند ولی گونه علف گوسفندی دارای رفتار آستانه ای افزایشی نسبت به این متغیر است. گونه Br.tomentellus دارای مقدار بهینه مشخصی نسبت به این متغیر ندارد ولی مقدار بهینه برای گونه علف گوسفندی در ارتباط با این متغیر برابر با 4/0 دسیزیمنس بر متر میباشد. با توجه به این نتایج گونه علف گوسفندی نسبت به گونهBr. tomentellus میتواند شوری بیشتری را تحمل کند که نتایج ما با نتایج (11) و تا حدودی نیز با نتایج (10) که به این نتیجه رسیدند که حداکثر تراکم گونه در EC، 5/0 تا 8/0 دسی زیمنس بر متر است، همخوانی دارد. در این منطقه با افزایش میزان کربن آلی خاک بر احتمال حضور گونه F.ovinaافزوده میشود و این گونه در مکانهایی که مواد آلی خاک بیشتر است پراکنش بیشتری داشته است و گونه Br.tomentellusعکس العمل معنیداری را نسیت به این متغیر نشان میدهد. بطوری که افزایش میزان این پارامتر با افزایش عملکرد این گونه حاصل شده است و دارای مقدار بهینه برابر با 25 درصد می باشد و گونه علف گوسفندی دارای مقدار بهینه در ارتباط با این متغیر میباشد که برابر با 50/24 درصد میباشد که در این مقادیر کربن آلی خاک حضور این گونه به حداکثر خود رسیده است. در این منطقه با افزایش میزان کربن آلی خاک بر احتمال حضور گونه علف گوسفندی افزوده شده است و هرچه خاک غنیتر باشد این گونه پراکنش بیشتری دارد. این نتیجه با نتایج (10) که به این نتیجه رسیده بودند که حداکثر پوشش تاجی گونه در مقدار کربن بین 1/4 تا 5/7 درصد است، مطابقت دارد. گونه Br.tomentellusدر ارتباط با ازت کل خاک رفتار آستانه ای افزایشی داشته و با افزایش ازت خاک حضور گونه افزایش می یابد. افزایش نیتروژن کل خاک باعث تغییر معنیداری در عکسالعمل گونه F. ovina شده است، بطوریکه هنگامیکه میزان نیتروژن کل خاک به مقدار 4/0 درصد رسید احتمال حضور این گونه به بیشترین مقدار رسیده است و از این مقدار بالاتر هرچه بر مقدار نیتروژن کل خاک افزوده شده احتمال حضور این گونه بیشتر نشده است و مقدار بهینه این متغیر برای این گونه شامل بخشی از گرادیان عددی 18/1-4/0 درصد بوده است، در رابطه با عوامل اقلیمی نیز این دو گونه مقدار بهینه، دامنه اکولوژیکی و رفتار متفاوتی داشتهاند. در رابطه با عکسالعمل گونه F. ovina به میانگین بارش سالیانه، با افزایش مقدار بارش از احتمال حضور گونه F. ovina کاسته میشود و حداکثر حضور این گونه در بارندگی کم تا متوسط میباشد و گونه Br.tomentellus نیز رفتار آستانه ای کاهشی نسبت به این متغیر نشان میدهد. دامنه اکولوژیک گونه برابر با
539-483 میباشد، این نتایج با نتیجه تحقیقات بدست آمده از (31) که بیان کردهاند گونه F. ovina در مناطقی با بارش 600- 300 میلیمتر رویش دارد (11 و 4) مطابقت دارد. با توجه به اینکه این دو گونه جزء گیاهان همی کریپتوفیت رده بندی شده اند بنابراین می توان فراوانی گیاهان همی کریپتوفیت را در منطقه مورد مطالعه ناشی از تأثیر اقلیم بخصوص درجه حرارت دانست که نتایج ما با نتایج (15 و 1) مطابقت دارد و در ارتباط با میزان درجه حرارت دو گونه رفتار متفاوتی داشتهاند، بطوریکه گونه علف گوسفندی در مقادیر درجه حرارتهای پایین بیشترین بسامد را داشته است و هرچه بر مقدار دما افزوده شده است از احتمال حضور این گونه کاسته شده است، که این میتواند به دلیل سازگاری بهتر این گونه به درجه حرارتهای پایین باشد. این نتیجه با نتایج بدست آمده از تحقیقات (34، 35و 15) که ارتباط با میزان درجه حرارت دو گونه رفتار متفاوتی داشتهاند بطوری که گونه علف گوسفندی در مقادیر درجه حرارتهای پایین بیشترین حضور را داشته است و هرچه بر مقدار دما افزوده شده است از احتمال حضور این گونه کاسته شده است، که این میتواند به دلیل سازگاری بهتر این گونه به درجه حرارتهای پایین باشد. این نتیجه با نتایج بدست آمده از تحقیقات محققان (34، 35 و 15) که اشاره کردهاند این گونه قادر به ادامه حیات در سرمای زیر صفر درجه سانتیگراد است، مطابقت دارد. در حالی که در درجه حرارت کمتر حضور هر دو گونه در منطقه مورد مطالعه بیشتر بوده و دامنه اکولوژیک برای هر دو گونه 8/10-4/8 میباشد که نتایج فوق با (9) همسو میباشد.
نتایج بدست آمده از این پژوهش و جدولها و شکل منحنی های دو گونه نشان دادند که دو گونه مورد مطالعه ویژه مناطق سرد و کوهستانی بوده ولی گونه F. ovina دارای بهینه اکولوژیکی بیشتری نسبت به گونه Br.tomentellusبا توجه به گرادیان ارتفاع میباشد. شکل 9 منحنی های درجه حرارت و مقدار بهینه اکولوژیکی بدست آمده نشان دادند که گونه F. ovina دارای تحمل بیشتری در برابر سرما نسبت به گونه Br.tomentellusبوده است. ذرات شن تأثیر مثبتی بر حضور گونه ها داشته ولی مقدار بهینه اکولوژیکی Br.tomentellusبیشتر از گونه F. ovinaنسبت به متغیر درصد شن بوده است. با توجه به شکلهای 12 و 13 منحنی های حاصله دو گونه رس و سیلت تاثیر کاهشی بر حضور گونه های مورد مطالعه داشته به طوری که با افزایش درصد رس و سیلت حضور گونه ها کاهش یافته است. این مطالعه نشان داد که گونه های Br.tomentellusو F. ovinaدر خاک هایی که دارای سیستم تهویه مناسبتر و تخلخل بیشتری هستند حضور بیشتری دارند. افزایش pH سبب کاهش حضور گونه های مورد مطالعه شده است، بهطوریکه در 8= pH کمترین حضور را داشتند. با توجه به مقدار بهینه اکولوژیکی بدست آمده گونه F. ovina نسبت به گونه Br.tomentellus دارای مقاومت بیشتری به قلیائیت و هدایت الکتریکی خاک دارد.