نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران
2 دانشیار مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران،
چکیده
تحقیق حاضر در قطعه شاهد (139) سری یک طرح جنگلداری لنگا در حوضه آبخیز شماره 36 (کاظم رود) به مساحت 43 هکتار انجام شده است. مراحل تحولی اولیه، اوج و پوسیدگی شناسایی و در هر مرحله تحولی یک قطعه نمونه به وسعت یک هکتار (100×100 متر) انتخاب شد. در سال 1387 آماربرداری صددرصد در قطعههای یکهکتاری با برداشت نوع گونه درختی و قطر برابر سینه انجام و در سال 1391 درختان شمارهگذاری شده دوباره اندازهگیری شدند. نتایج نشان میدهند که میانگین قطر برابر سینه درختان در مراحل تحولی در طول 5 سال افزایش داشته است. بیشترین مقدار این افزایش در مرحله اولیه با 2/2 سانتیمتر و کمترین مقدار آن در مرحله پوسیدگی با 9/0 سانتیمتر محاسبه شد. حجم سرپای کل درختان زنده در مرحله اوج در سال 1391، 26/31 مترمکعب در هکتار نسبت به سال 1387 افزایش نشان داد. حجم سرپای کل درختان زنده در مراحل اولیه و پوسیدگی به ترتیب 26/9 و 30/25 مترمکعب در هکتار نسبت به سال 1387 کاهش داشته است. رویش حجمی سالیانه قطعات مورد بررسی بین 4/2 تا 8/8 مترمکعب در هکتار محاسبه شد. تغییراتی که در هر کلاسه قطری بهطور جداگانه از نظر فراوانی و حجم اتفاق افتاده است نشان میدهند که قطعات مورد بررسی بیشتر در حد فازهای تحولی جابجا شدهاند. نتایج این پژوهش میتواند اطلاعاتی را در زمینه رویش راشستانها در اختیار مدیران جنگل دهد تا به آنها در اجرای مدیریت درست و تصمیمگیریهای مناسب یاری رساند.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Status of unmanaged oriental beech stand in different development stages within 5-years period (case study: Langa- Kelardasht)
نویسندگان [English]
چکیده [English]
This study was carried out in reserve or control compartment of district one of Langa region in watershed No.36 Kazemrood. Development stages including initial, optimal and decay were identified and one sample plot, 1ha area (100 × 100m), was selected in each development stage. All of the trees with dbh larger than 7.5cm were measured in the sample plots within a 5-years period (2008 and 2012). Results showed that after 5 years, maximum (2.2 cm) and minimum (0.9 cm) of diameter increment was observed in the initial and decay stages, respectively. The volume increment in the optimal stage was 31.26 m3ha-1, while the total volume of standing trees in the initial and decay stages reduced about 9.26 m3ha-1 and 25.30 m3ha-1, respectively. Because of severe winter in 2011 and a heavy snow fall some trees were damaged, broken or uprooted. The volume of damaged trees was 29.30, 24.2 and 40.05 m3ha-1 in the initial, optimal and decay stages, respectively. Considering both standing and damaged trees, the annual volume increment of the studied stands varied between 2.4 and 8.8 m3ha-1.
کلیدواژهها [English]
تغییرات قطعات بررسی دائمی تودههای راش منطقه کلاردشت در یک دوره پنجساله
پژمان پرهیزکار* و خسرو ثاقب طالبی
تهران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
تاریخ دریافت: 19/1/93 تاریخ پذیرش: 7/3/93
چکیده
تحقیق حاضر در قطعه شاهد (139) سری یک طرح جنگلداری لنگا در حوضه آبخیز شماره 36 (کاظم رود) به مساحت 43 هکتار انجام شده است. مراحل تحولی اولیه، اوج و پوسیدگی شناسایی و در هر مرحله تحولی یک قطعه نمونه بهوسعت یک هکتار (100×100 متر) انتخاب شد. در سال 1387 آماربرداری صددرصد در قطعههای یکهکتاری با ثبت نوع گونه درختی و اندازهگیری قطر برابر سینه انجام و در سال 1391 درختان شمارهگذاری شده دوباره اندازهگیری شدند. نتایج نشان میدهند که میانگین قطر برابر سینه درختان در مراحل تحولی در طول 5 سال افزایش داشته است. بیشترین مقدار این افزایش در مرحله تحولی اولیه با 2/2 سانتیمتر و کمترین مقدار آن در مرحله تحولی پوسیدگی با 9/0 سانتیمتر محاسبه شد. حجم سرپای کل درختان زنده در مرحله اوج در سال 1391، 26/31 مترمکعب در هکتار نسبت به سال 1387 افزایش نشان داد. البته حجم سرپای کل درختان زنده در مراحل اولیه و پوسیدگی بهترتیب 26/9 و 30/25 مترمکعب در هکتار نسبت به سال 1387 کاهش داشته است. در سال 1390 به دلیل وقوع سرمای زودرس در منطقه و بارش برف سنگین در زمانی که هنوز درختان خزان نکرده بودند، تلف شدن تعداد زیادی از درختان و در نهایت کاهش حجم قابل ملاحظهای را موجب شد. بهطوریکه حجم تلفات طی 5 سال در مراحل اولیه، اوج و پوسیدگی، بهترتیب 305/29، 2/24 و 048/40 مترمکعب در هکتار محاسبه شد. رویش حجمی سالیانه قطعات مورد بررسی بین 4/2 تا 8/8 مترمکعب در هکتار محاسبه شد. تغییراتی که در هر طبقه قطری بهطور جداگانه از نظر فراوانی و حجم اتفاق افتاده است نشان میدهند که قطعات مورد بررسی بیشتر در حد فازهای تحولی جابجا شدهاند. نتایج این پژوهش میتواند اطلاعاتی را در زمینه رویش راشستانها در اختیار مدیران جنگل دهد تا به آنها در اجرای مدیریت درست و تصمیمگیریهای مناسب یاری رساند.
واژههای کلیدی: راش، رویش قطری، مراحل تحولی، قطعه شاهد، رویش حجمی
* نویسنده مسئول، تلفن: 09122092600 ، پست الکترونیکی: parhizkar@rifr-ac.ir
مقدمه
نحوه مدیریت جنگلهای راش شمال کشور از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. پیامد مدیریت اشتباه این تودههای جنگلی شاید امروز قابل لمس نباشد، ولی ممکن است در آینده بهطور مستقیم مشکلاتی مانند کاهش غنای گونهای، تعداد در پراکنش قطری نامتعارف، تغییر در تعداد خشکهدارها و یا بهطور غیرمستقیم مانند باز شدن بیش از اندازه تاج پوشش و غلبه گونههای نابردبار به سایه را به دلیل دخالتهای اشتباه به دنبال داشته باشد که در نهایت پایداری توده و اصل تولید مستمر را با خطر جدی روبرو میکند. بنابراین میتوان گفت مدیریت جنگل بهطور مستقیم و غیرمستقیم اثر زیادی بر پویایی جنگل دارد.
تعیین رویش درختان از موضوعهای محوری مدیریت جنگل به شمار میرود که در مدیریت زیستی و پرورش تودهها و نیز برنامهریزی تولید و برداشت جنگل کاربرد دارد (3). عواملی مانند سن، مرحله رویشی، سالهای بذردهی، مشخصههای فردی و ژنتیکی، آب، خاک، رقابت، ارتفاع از سطح دریا، موقعیت جغرافیایی، وضعیت آب و هوا در سال رویش و سال قبل از آن بر نحوه رویش درختان اثرگذارند (7، 9، 14، 15، 20، 21، 22 و 25). لازم به ذکر است که مقدار رویش برآیندی از اثر همة عاملهای ذکر شده میباشد.
محققان با مطالعه رویش قطری راشستانهای استان گیلان نشان دادند که حجم در هکتار گونه راش در منطقه مورد مطالعه تا طبقه قطری 80 سانتی متر برابر 174 مترمکعب و تعداد درختان در هکتار 226 اصله و مقدار رویش در سال و در هکتار 47/3 مترمکعب بوده است (13). محققان دیگری، تعداد و حجم در هکتار درختان در توده طبیعی راش در مراحل مختلف تحولی را متفاوت نشان دادند، به طوری که مرحله تحولی اولیه 468، مرحله اوج 347 و مرحله پوسیدگی 279 اصله درخت داشتند. حجم در هکتار این درختان نیز بهترتیب 415، 588 و 357 مترمکعب محاسبه شد (8). در پژوهش دیگری، ضمن بررسی الگوی مکانی درختان در مراحل تحولی در تودههای دست نخورده راش، میانگین قطر برابر سینه برای درختان در مراحل اولیه، اوج و پوسیدگی به ترتیب 6/27، 8/36 و 8/35 سانتیمتر محاسبه شد (1). بررسی مشخصههای کمی گونههای درختی جنگل خیرودکنار در نوشهر نیز نشان داد که متوسط قطر برابر سینه گونههای درختی این جنگلها 3/39 سانتیمتر است. راش با 46 سانتیمتر بیشترین و پلت با 2/30 سانتیمتر کمترین متوسط قطر برابر سینه را داشتند (11). همچنین بررسی وضعیت درختان در مراحل مختلف تحولی نشان داد که فراوانی درختان از مرحله اولیه به اوج و پوسیدگی کاهش داشته، بهطوریکه بیشترین مقدار موجودی حجمی در مرحله اولیه و کمترین مقدار آن در مرحله پوسیدگی اندازهگیری شد. در هر سه مرحله تحولی نیز طبقه قطور بیشترین و طبقه کمقطر کمترین میزان موجودی حجمی را داشت (5). در پژوهش دیگری با بررسی برخی مشخصههای ساختاری تودههای جنگلی دست نخورده راش در مراحل مختلف تحولی جنگلهای گرگان مشخص شد که تعداد درخت در مراحل اولیه، اوج و پوسیدگی به ترتیب 207، 206 و 188 اصله در هکتار است. همچنین مشخص شد که حجم کل بین 580 (مرحله اولیه) تا 658 (مرحله پوسیدگی) مترمکعب در هکتار و حجم خشکهدارها بین 1/11 (اولیه) تا 106 (پوسیدگی) مترمکعب در هکتار تغییر داشته است (24).
جنگلهای طبیعی کلید اهداف مطالعات جنگلداری پیشرفته، اکولوژی و حفاظت زیستی هستند (16، 17 و 23). بنابراین لازم است تا برای تسریع در دوره تحولی و استمرار تولید، وضعیت درختان در جنگلهای دست نخورده شناخته شود تا بتوان از آنها در دیدگاه جنگلشناسی نزدیک به طبیعت استفاده کرد.
مواد و روشها
منطقه مورد بررسی: تحقیق حاضر در قطعه شاهد (139) سری یک طرح جنگلداری لنگا در حوضه آبخیز شماره 36 (کاظم رود) به مساحت 43 هکتار انجام شد (شکل 1). جنگلهای ناحیه سری یک بین طول جغرافیایی ً25 َ02 ْ51 تا ً05 َ05 ْ51 شرقی و عرض ً15 َ32 ْ36 تا ً10 َ35 ْ36 شمالی قرار دارد. در قطعه شاهد از سال 1340 هیچ گونه برنامه بهرهبرداری یا جنگلشناسی انجام نمیشود و حتی درختان ریشهکن و یا خشک سرپا نیز به حالت طبیعی در جنگل باقی میمانند. این قطعه در دامنه ارتفاعی 1350 تا 1650 متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. جهت عمومی قطعه شمال شرقی – شمالی است. سیمای عمومی، یک جنگل دانهزاد نامنظم را نشان میدهد و تیپ جنگل راش خالص است. میزان بارندگی سالانه حدود 1300 میلیمتر و متوسط دمای سالیانه حدود 8 درجه سانتیگراد و فاقد فصل خشک حیاتی است (4).
شکل 1- موقعیت منطقه مورد مطالعه
روش پژوهش: جنگلگردشی در قطعه شاهد در سال 1387 انجام و مراحل تحولی بر اساس تعاریف Korpel (1995) شناسایی و در هر مرحله تحولی اولیه، اوج و پوسیدگی یک قطعه نمونه به وسعت یک هکتار (100×100 متر) انتخاب شد. در سال 1387 آماربرداری صددرصد در قطعههای یکهکتاری با ثبت گونه درختی و اندازهگیری قطر برابر سینه انجام و در سال 1391 درختان شمارهگذاری شده دوباره اندازهگیری شدند. درختان وارد شده به طبقه 10 سانتیمتر طی این دوره، شمارش نشده و در محاسبات نیز دخالت داده نشدند. در محاسبات، قطر درختان به چهار طبقه کمقطر (کمتر از 30 سانتیمتر)، میانقطر (35 تا 50 سانتیمتر)، قطور (55 تا 70 سانتیمتر) و خیلی قطور (بیشتر از 75 سانتیمتر) تفکیک شدند (2 و 5). برای تعیین موجودی حجمی قطعات، از جدول حجم محلی منطقه استفاده شد (4).
لازم به ذکر است که در سال 1390 به دلیل وقوع سرمای زودرس در منطقه و بارش برف سنگین در زمانی که هنوز درختان خزان نکرده بودند، تعداد زیادی از درختان ریشهکن و کمرشکن شدند. درختان تلف شده به دو گروه تقسیم شدند، درختان خشک سرپا که در اثر رقابت خشک شدند و درختان ریشهکن که در اثر بارش برف سنگین تلف شدند. حجم درختان خشک سرپا در محاسبات دخالت داده نشد ولی در آخر، حجم درختان ریشهکن در محاسبات منظور شد.
نتایج
آماربرداری سال 1391 از پایههای درختی زنده که در سال 1387 شمارهگذاری شده بودند، نشان دهنده کاهش فراوانی آنها بود. تعداد درختان در هکتار در سال 1387 در مراحل تحولی اولیه، اوج و پوسیدگی به ترتیب 428، 309 و 285 اصله بود، در حالی که در سال 1391 به ترتیب 366، 281 و 254 اصله شمارش شدند. بخش زیادی از این تلفات مربوط به رقابت و درختان خشک شده در طی 5 سال و همچنین مربوط به درختان باد افتاده و کمرشکسته هستند که بعداً به آنها پرداخته خواهد شد.
روند تغییرات فراوانی نسبی درختان در مراحل تحولی در سالهای 1387 و 1391 مشابه و از طبقه کم قطر به طبقه خیلی قطور کاهش داشته است. فراوانی نسبی درختان کم قطر در هر سه مرحله تحولی طی این دوره کاهش نشان داد. فراوانی نسبی درختان در مراحل اولیه و پوسیدگی در سال 1391 نسبت به 1387، از طبقه میانقطر به بعد افزایش داشته است. این در حالی است که فراوانی درختان خیلی قطور در مرحله پوسیدگی در سالهای مطالعه تغییری نداشت. البته فراوانی نسبی درختان در مرحله اوج از طبقه قطور به بعد افزایش نشان داد (شکل 2).
روند کلی تغییرات حجم سرپا در سالهای 1387 و 1391 در مراحل تحولی مشابه بوده است. این مشخصه از طبقه کم قطر تا قطور افزایش داشته و در طبقه خیلی قطور از مقدار آن کاسته شده است. بیشترین حجم سرپای درختان در مراحل تحولی در طبقه قطور محاسبه شد. مقدار این مشخصه طی 5 سال در درختان کم قطر و میان قطر از مراحل اولیه و اوج کاهش داشته و در طبقه قطور و خیلی قطور این مراحل افزایش نشان داده است. در صورتی که در مرحله پوسیدگی طی 5 سال، در تمام طبقههای قطری کاهش حجم سرپا مشاهده شده است (شکل 3).
میانگین قطر برابر سینه درختان در مراحل تحولی در طول 5 سال افزایش داشته است. بیشترین مقدار این افزایش در مرحله اولیه با 2/2 سانتیمتر و کمترین مقدار آن در مرحله پوسیدگی با 9/0 سانتیمتر محاسبه شد (جدول 1).
حجم سرپای کل درختان زنده (بدون احتساب درختان افتاده) در مرحله اوج در سال 1391، 26/31 مترمکعب در هکتار نسبت به سال 1387 افزایش نشان داد. حجم سرپای کل درختان زنده در مراحل اولیه و پوسیدگی به ترتیب 26/9 و 30/25 مترمکعب در هکتار نسبت به سال 1387 کاهش داشته است (جدول 1).
جدول 1- میانگین قطر برابر سینه و حجم کل سرپا در مراحل مختلف تحولی در سالهای 1387 و 1391
|
اولیه |
اوج |
پوسیدگی |
||||||
|
1387 |
1391 |
تفاوت |
1387 |
1391 |
تفاوت |
1387 |
1391 |
تفاوت |
میانگین قطر برابر سینه (سانتیمتر) |
3/28 |
5/30 |
2/2+ |
1/38 |
9/39 |
8/1+ |
6/36 |
5/37 |
9/0+ |
حجم کل سرپا (مترمکعب) |
70/588 |
43/579 |
26/9- |
30/553 |
56/584 |
26/31+ |
68/513 |
38/488 |
30/25- |
شکل 2- فراوانی نسبی درختان در مراحل مختلف تحولی در سالهای 1387 و 1391
شکل 3- موجودی حجمی (سرپا) در مراحل مختلف تحولی در سالهای 1387 و 1391
بعد از 5 سال از آماربرداری اول، تعداد 32، 21 و 22 اصله درخت به ترتیب در مراحل اولیه، اوج و پوسیدگی در اثر عوامل مختلف طبیعی، ریشهکن، خشک و یا شکسته شدند. حجم این درختان به ترتیب 31/29، 21/24 و 05/40 مترمکعب در هکتار محاسبه شد. نتایج نشان دادند که بیشترین مقدار فراوانی نسبی تلفات مربوط به درختان کمقطر و کمترین مقدار فراوانی مربوط به طبقه قطور و خیلی قطور بوده است. بیشترین مقدار حجم تلفات در هکتار، در طبقههای میانقطر و خیلی قطور محاسبه شد. کمترین مقدار حجم تلفات در هکتار در طبقه کم قطر و قطور محاسبه شد (جدول 2).
جدول 2- فراوانی نسبی و حجم تلفات درختی طی دوره 5 ساله در مراحل مختلف تحولی
|
اولیه |
اوج |
پوسیدگی |
|||
|
فراوانی نسبی (%) |
حجم (مترمکعب) |
فراوانی نسبی (%) |
حجم (مترمکعب) |
فراوانی نسبی (%) |
حجم (مترمکعب) |
کم قطر |
9/71 |
17/5 |
9/61 |
02/4 |
0/50 |
79/3 |
میان قطر |
0/25 |
24/13 |
5/28 |
60/8 |
8/31 |
29/11 |
قطور |
0 |
0 |
8/4 |
15/3 |
6/4 |
63/4 |
خیلی قطور |
1/3 |
90/10 |
8/4 |
43/8 |
6/13 |
34/20 |
مجموع |
100 |
31/29 |
100 |
21/24 |
100 |
05/40 |
تلفات درختی شامل گونههای راش، ممرز، پلت، شیردار، گیلاس وحشی و ملج بودند. بیشترین فراوانی تلفات در مراحل تحولی، مربوط به راش و بعد از آن ممرز بود. فراوانی تلفات راش از مرحله اولیه به اوج کاهش و در مرحله پوسیدگی افزایش یافته است. فراوانی درختان ممرز از مرحله اولیه به اوج و بعد پوسیدگی کاهش نشان داده است. فراوانی سایر گونهها از مرحله اولیه به اوج افزایش و پس از آن در مرحله پوسیدگی کاهش داشته است. با وجود اینکه فراوانی تلفات ممرز در مراحل اولیه و اوج خیلی با هم اختلاف ندارند ولی از نظر حجمی تفاوت قابل توجهی بین این دو مرحله وجود دارد که مربوط به ریشهکن شدن درختان ممرز قطور در مرحله اولیه میباشد. فراوانی سایر گونهها از مرحله اولیه به اوج تقریبا 3 برابر شده است ولی اختلاف چندانی از نظر حجم تلفات بین این دو مرحله وجود ندارد (جدول 3).
جدول 3- فراوانی نسبی و حجم گونههای مختلف تلف شده طی دوره 5 ساله در مراحل مختلف تحولی
|
اولیه |
اوج |
پوسیدگی |
|||
|
فراوانی نسبی (%) |
حجم (مترمکعب) |
فراوانی نسبی (%) |
حجم (مترمکعب) |
فراوانی نسبی (%) |
حجم (مترمکعب) |
راش |
2/81 |
23/23 |
2/76 |
6/22 |
9/90 |
46/38 |
ممرز |
6/15 |
04/5 |
3/14 |
4/0 |
1/9 |
59/1 |
سایر گونهها* |
2/3 |
03/1 |
5/9 |
2/1 |
0 |
0 |
مجموع |
100 |
30/29 |
100 |
2/24 |
100 |
05/40 |
* سایر گونهها: پلت، شیردار، گیلاس وحشی و ملچ
از آنجایی که قسمت زیادی از حجم درختان تلف شده مربوط به ریشهکنشده و شکسته در اثر برف سال 1390 بود، حجم این درختان به حجم سال 1391 اضافه و در شکل 4 ارائه شد. با اضافه شدن حجم درختان ریشهکن، مشخص شد که در هر سه مرحله تحولی مقدار حجم کل در سال 1391 بیشتر از سال 1387 بوده است (شکل 4).
شکل 4- مجموع حجم سرپا و حجم درختان افتاده در اثر برف در مراحل تحولی مختلف
جدول 4- افزایش حجم درختان در هکتار در مراحل تحولی
رویش حجمی (مترمکعب در هکتار) |
اولیه |
اوج |
پوسیدگی |
5 ساله |
00/12 |
13/44 |
31/12 |
سالانه |
4/2 |
83/8 |
46/2 |
مقدار افزایش حجم درختان بعد از 5 سال و مقدار افزایش حجم سالانه در هکتار (رویش حجمی)، در مراحل تحولی در جدول 4 ارائه شده است.
بحث
این بررسی نشان داد که فراوانی درختان در منطقه مورد مطالعه بعد از 5 سال کاهش داشته است. در زمان آماربرداری مجدد از قطعات نمونه سال 1387، فقط درختانی که در دوره قبل شمارهگذاری شده بودند مورد اندازهگیری قرار گرفتند و پایههایی که از طبقه قطری غیر قابل شمارش وارد طبقه 10 سانتیمتر (قابل شمارش) شده بودند بهعلاوه تلفات، در محاسبات دخالت داده نشدند، زیرا در برنامه بررسی 10 ساله پیشبینی شدهاند. این موضوع، کاهش فراوانی درختان بعد از 5 سال را توجیه میکند.
همانطور که نتایج نشان داد روند تغییرات فراوانی نسبی درختان در مراحل تحولی در سالهای 1387 و1391 مشابه و از طبقه کم قطر به طبقه خیلی قطور کاهش داشته و نمودار پراکنش تعداد در هکتار در طبقات قطری درختان نیز به صورت (J) وارونه و نزدیک به یک جنگل تکگزینی است (10). بررسی این تغییرات در عرصه مورد مطالعه (شکلهای 1 و 2) نشان میدهد که سهم ورود یا افزایش درختان کم قطر و جوان بسیار کم بوده و توده به سمت مسن شدن تمایل پیدا کرده است.
تغییرات میانگین رویش قطری بعد از دوره 5 ساله در مراحل تحولی (2/2، 8/1 و 9/0 سانتیمتر به ترتیب در مراحل اولیه، اوج و پوسیدگی) نشان میدهد که میزان متوسط رویش قطری طی 5 سال 6/1 سانتیمتر و متوسط رویش قطری سالانه در این منطقه حدود 2/3 میلیمتر میباشد. بررسیهای Moshtagh Kahnamoie et al. (2004) میزان رویش قطری سالانه راش را بین 8/1 تا 4/3 میلیمتر تعیین کردند؛ میزان 2/3 میلیمتر نشاندهنده غنی بودن رویشگاه مورد بررسی و وجود شرایط مناسب برای رشد و توسعه گونه راش میباشد (21).
میانگین حجم درختان زنده سرپا در قطعات مورد بررسی در سال 1391، معادل 80/550 مترمکعب در هکتار بود. متوسط حجم سرپای توده برای جنگلهای مشابه: 9/677 مترمکعب (بخش 2 سنگده)، 486 سیلو در هکتار (بخش 2 هفت خال)، 3/453 مترمکعب در هکتار (قطعه شاهد کلاردشت) و 174 مترمکعب در هکتار (جنگلهای اسالم- تا طبقه قطری 80 سانتیمتر) گزارش شده است (2، 6، 8 و 13).
بجز درختان مرحله اوج که طی 5 سال افزایش حجم نشان دادند، درختان مراحل اولیه و پوسیدگی در طول این مدت کاهش حجم داشتند. همانطور که نتایج نشان داده است، تعداد زیادی از درختان در این مدت تلف شدهاند که حجم قابل ملاحظهای را در قطعات مورد بررسی شامل میشوند. به طور میانگین در قطعات مورد بررسی 25 اصله در هکتار درخت تلف شده شمارش شد. سفیدی و مهاجر (1388)، با بررسی خشکهدارها در جنگلهای مدیریت شده تعداد کل خشکهدارها (افتاده و سرپا) را 1/2 اصله در هکتار برآورد کردند (12). همانطور که در قسمت روش بررسی ذکر شد، در سال 1390 به دلیل وقوع سرمای زودرس در منطقه و بارش برف سنگین در زمانی که هنوز درختان خزان نکرده بودند، تعداد زیادی از درختان ریشهکن و کمرشکن شده و در نهایت کاهش حجم قابل ملاحظهای را موجب شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که درختان جوان و کم قطر حساسیت بیشتری نسبت به درختان قطورتر در برابر بارش برفهای سنگین دارند، زیرا ریشه دوانی آنها خیلی عمیق نیست و در اثر فشار وزن سنگین برف، سریعتر یا بیشتر ریشهکن میشوند.
همانطور که در بالا ذکر شد حجم درختان تلف شده در این بررسی ناشی از یک اتفاق نادر بوده و معمولا تلف شدن درختان بهطور طبیعی در این حجم اتفاق نمیافتد. بنابراین در این شرایط نمیتوان از این حجم برای نشانهگذاری، بهنام نزدیک به طبیعت الگوبرداری کرد.
بیشترین مقدار رویش حجمی و کمترین مقدار تلفات در مرحله اوج محاسبه شد. موجودی حجمی در این قطعه به حد نهایی خود نزدیک میشود. بر اساس تعاریف Korpel (1995) نیز موجودی حجمی در این مرحله به اوج میرسد (18).
در مجموع نتایج نشان دادند که بعد از 5 سال تغییرات قابل ملاحظهای در تعداد در هکتار، فراوانی در طبقات قطری و حجم درختان اتفاق نیفتاده است و قطعات مورد بررسی همچنان در همان مرحله تحولی قرار دارند که در آماربرداری قبل بودند. Leibundgut (1993) بجای مرحله تحولی در تودههای بکر از فازهای مختلف تجدیدحیات، پوسیدگی، اوج، تکگزیده، پیشاهنگ و جنگل جوان صحبت میکند (19). دلفان اباذری و همکاران (1383) نیز در بررسی مراحل تحولی راشستانهای طبیعی شمال کشور به این نتیجه رسیدند که هریک از مراحل تحولی، خود از یک یا چند فاز تحولی تشکیل شدهاند (8). تغییراتی که در هر طبقه قطری بهطور جداگانه از نظر فراوانی و حجم اتفاق افتاده است نشان میدهند که قطعات مورد بررسی ما نیز بیشتر در حد فازهای تحولی جابجا شدهاند و همانطور که مطالعات انجام شده در اروپا (17 و 18) نشان داده، عبور از یک مرحله تحولی به مرحله بعد با گذشت زمان بیشتری اتفاق میافتد. اگرچه ممکن است مدت 5 سال برای نتیجهگیری نهایی کوتاه باشد ولی در همین مدت مشخص گردید که رویش حجمی تودههای راش، حتی در قطعات مجاور یکدیگر، بسیار متفاوت است. بهطوریکه در تودههای مورد بررسی رویش حجمی بین 4/2 تا 8/8 مترمکعب در هکتار و در سال نوسان میکند. بنابراین پیشنهاد می شود مطالعات فوق همچنان ادامه یافته و پایشهای لازم حداقل هر 10 سال یکبار انجام شود تا بتوان نتایج تغییرات را با وضوح بیشتری مشاهده کرد. همچنین پیشنهاد میشود اثر برف و ریشهکن شدن درختان و فضاهای باز شده در بررسیهای بعدی مورد مطالعه قرار گیرد.
برای جلوگیری از تصمیمگیری و مدیریتهای اشتباه که میتوانند خسارتهای جبران ناپذیری را در تولید مستمر و پایداری تودههای جنگلی داشته باشند، باید از طبیعت الهام گرفت (جنگلشناسی نزدیک به طبیعت) تا آیندگان نیز از این منابع بهرهمند شوند.
سپاسگزاری
بدینوسیله از حمایتهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، بهویژه آقایان دکتر منتظری، مهندس قاسمزاده و مهندس مرتضوی سپاسگزاری میگردد. همچنین از آقای مهندس شعبان قلندرآیشی که در برداشتهای صحرایی ما را یاری نمودند نیز سپاسگزاری میگردد.