نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی/دانشگاه گیلان
2 دانش آموخته ارشد جنگل داری/دانشگاه گیلان
چکیده
در این تحقیق، وضعیت مشخصه¬ های کمی و کیفی در توده ¬های جنگلی طبیعی مدیریت شده و مدیریت نشده سری 7 شن رود سیاهکل، بررسی شد. برای انجام این بررسی، پارسل 2 سری به عنوان مدیریت نشده و پارسل های 3 و 4 آن به عنوان پارسل های مدیریت شده، انتخاب شدند. آماربرداری به روش سیستماتیک با نقطه شروع تصادفی، به ابعاد شبکه 200×100 متر و قطعات نمونه 10 آری دایره شکل، انجام و اطلاعات مربوط به درختان شامل نوع گونه، قطر در ارتفاع برابر سینه درختان با بیش از 5/12 سانتی متر، ارتفاع دو درخت شاهد و وضعیت کیفی درختان اندازه گیری و مشخص شد. همچنین اطلاعات زادآوری همه نهال های با قطر برابرسینه کمتر از 5/12 سانتی¬ متر اندازه¬گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که بین میانگین سطح مقطع، حجم در هکتار و درجه کیفی درختان در پارسل های مدیریت شده و مدیریت نشده تفاوت معنی داری وجود ندارد. از نظر سایر مشخصه های کمی (شامل: تعداد و حجم سرپا در هکتار، میانگین ارتفاع لوری و میانگین زادآوری) بین توده های موردمطالعه اختلاف معنی داری در سطح 05/0 مشاهده شد. ترکیب گونه راش 87/83 درصد در پارسل مدیریت نشده و 15/97 درصد در پارسل های مدیریت شده، بدست آمد. بنظر می رسد که دخالت در توده، تیپ ناخالص راش را به سمت تیپ خالص راش سوق داده و باعث افزایش استقرار تجدید حیات عمدتا از گونه راش شده است. نتیجه حاصله همچنین مناسب بودن محدوده ارتفاعی مورد مطالعه را برای استقرار گونه راش تائید نمود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Comparison of quantitative and qualitative characteristics in managed and unmanaged natural forest stands at district 7 - Shenrood (Siahkal)
نویسندگان [English]
1 member of Academic staff (Assistant professor)/ The University of Guilan
2
چکیده [English]
The effect of forest management was investigated on natural forest stands at district 7- Shenrood (Siahkal). Parcel 2 of the given district (81 ha) was selected as an unmanaged region while parcels 3 and 4 (in total 80 ha) were considered as managed ones. Inventory was based on a systematic method. However, the starting sampling point was based on a randomized method. The dimensions of inventory were 200 × 150 m with circular plots 0.1 ha. At each sample plot, we measured the kind of species, diameter at breast height, the height of two witness trees and the quality condition of trees. We also recorded all tree regenerations with diameter at breast less than 12.5 cm. The obtain results showed that there are no significant differences between the average of basal area, volume per hectare and the degree of tree quality in managed and unmanaged parcels. There were also no significant differences between numbers and standing volume per hectare, mean Lorry’s height and regeneration in the managed and unmanaged forest stands at 0.05 confidence levels. The number of beech species was respectively obtained 83.87% and 97.15% in managed and unmanaged parcels. Management practices in forest stands caused an important change from the gross beech forest stands to the pure beech forest stands and it also increased regeneration abundance of beech. The result also showed that the range of the altitudes is suitable for establishment of beech species.
کلیدواژهها [English]
ایرج حسن زاد ناورودی* و سمیه حسننژاد سادات محله
صومعه سرا، دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی گروه جنگلداری
تاریخ دریافت: 1/4/91 تاریخ پذیرش: 26/6/92
چکیده
در این تحقیق، وضعیت مشخصههای کمی و کیفی در تودههای جنگلی طبیعی مدیریت شده و مدیریت نشده سری 7 شن رود سیاهکل، بررسی شد. برای انجام این بررسی، قطعه 2 سری 7 بهعنوان مدیریت نشده و قطعه های 3 و 4 آن بهعنوان قطعه های مدیریت شده، انتخاب شدند. آماربرداری به روش سیستماتیک با نقطه شروع تصادفی، به ابعاد شبکه 200×100 متر و قطعات نمونه 10 آری دایره شکل، انجام و اطلاعات مربوط به درختان شامل نوع گونه، قطر در ارتفاع برابر سینه درختان با بیش از 5/12 سانتیمتر، ارتفاع دو درخت شاهد و وضعیت کیفی درختان اندازهگیری و مشخص شد. همچنین اطلاعات زادآوری همه نهال های با قطر برابرسینه کمتر از 5/12 سانتیمتر اندازهگیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که بین میانگین سطح مقطع، حجم در هکتار و درجه کیفی درختان در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده تفاوت معنیداری وجود ندارد. از نظر سایر مشخصههای کمی (شامل: تعداد و حجم سرپا در هکتار، میانگین ارتفاع لوری و میانگین زادآوری) بین تودههای مورد مطالعه اختلاف معنیداری در سطح 05/0 مشاهده شد. ترکیب گونه راش 87/83 درصد در قطعه مدیریت نشده و 15/97 درصد در قطعه های مدیریت شده، بدست آمد. بنظر میرسد که دخالت در توده، تیپ ناخالص راش را به سمت تیپ خالص راش سوق داده و باعث افزایش استقرار تجدید حیات عمدتا از گونه راش شده است. نتیجه حاصل همچنین مناسب بودن محدوده ارتفاعی مورد مطالعه را برای استقرار گونه راش تأیید نمود.
واژههای کلیدی: جنگل طبیعی، تودههای جنگلی مدیریت شده، تغییرات کمی و کیفی درختان، جنگل شن رود، سیاهکل
* نویسنده مسئول، تلفن: 01344323600، پست الکترونیکی: Irzad2002@yahoo.com
مقدمه
مواد و روشها
منطقه مورد مطالعه: منطقه مورد مطالعه در دیلمان در سیاهکل استان گیلان قرار دارد. اولین طرح جنگلداری شن رود مربوط به سال 1353 است که طی سال های 1356 تا 1369 تحت روش دانهزاد همسال و شیوه پناهی اجرا گردید. این طرح در سال 1372 مورد تجدیدنظر قرار گرفت و به لحاظ واقع شدن در حوزه های 24 و 25، به دو سری به نام های سری 4 شیر قلایه و سری 6 شن رود تقسیم شد. طرح تجدیدنظر اول سری 6 شن رود طی سال های 1372 تا 1382 به روش دانهزاد همسال و شیوه پناهی مورد بهرهبرداری قرار گرفت. در تجدیدنظر دوم سری 6 شن رود با توجه به وسعت زیاد آن به دو سری به نام سری 6 و 7 شن رود تقسیم شد. ضمنا با توجه به تغییر نظام جنگلداری در جنگل های شمال کشور، در سری مورد مطالعه یعنی سری 7 (که دارای مساحتی در حدود 3707 هکتار است) از سال 1378، روش دانهزاد ناهمسال و شیوه تکگزینی برای اداره جنگل های ناحیه طرح توصیه و اجرا گردید. براساس اطلاعات بدست آمده در قطعه های مورد بررسی، در سری 7 شن رود در روش دانهزاد ناهمسال یک برش انجام شده و از سال شروع روش دانهزاد ناهمسال نیز برداشت ها به شیوه تک گزینی دنبال شده است. قطعه 2 این سری به مساحت 81 هکتار که در محدوده ارتفاعی 850-1250 متری از سطح دریا قرار دارد و بهعنوان قطعه شاهد سری است، بهعنوان قطعه مدیریت نشده و قطعات 3 و 4 به مساحت کل 80 هکتار (به ترتیب 29و51 هکتار) که در محدوده ارتفاعی 700-1250 متری از سطح دریا قرار دارند بهعنوان قطعه مدیریت شده برای انجام این تحقیق انتخاب شدند، به طوری که تیپ اصلی هر دو قطعه تیپ جنگلی راش همراه با گونه های توسکا و ممرز است. ضمنا این قطعات در مجاورت یکدیگر قرار داشته و در انتخاب این قطعات سعی شده که از نظر شرایط (آب و هوایی، توپوگرافی، شیب، جهت و نوع خاک) با یکدیگر مشابه باشند (4).
روش بررسی: ابتدا برای تعیین تعداد قطعات نمونه مورد نیاز به منظور رسیدن به دقت لازم در آماربرداری از رابطه استفاده شد. در این رابطه n تعداد قطعات نمونه لازم، %Sx درصد انحراف از معیار و %E درصد دقت آماربرداری و t نیز از جدول t-student استخراج شد. پس از محاسبه تعداد قطعات نمونه لازم از رابطه بالا، ابعاد شبکه آماربرداری مشخص شد. آنگاه نمونه برداری از قطعه های مورد مطالعه به روش تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه 200 × 100 متر در پلات 10 آری دایره شکل و با شدت آماربرداری 5 درصد انجام شد. در این نمونه برداری، 40 قطعه نمونه در قطعه مدیریت نشده و 41 قطعه نمونه در قطعه مدیریت شده، اندازهگیری شد. در داخل هر قطعه نمونه، مشخصههایی نظیر قطر برابر سینه کلیه درختان با قطر بیش از 5/12 سانتیمتر و ارتفاع مربوط به قطورترین و نزدیکترین درخت به مرکز قطعه نمونه اندازه گیری شد. همچنین درجه کیفی درختان قطورتر از 5/42 سانتی متر در قالب چهار درجه کیفی تعیین شد. بهمنظور بررسی وضعیت تجدید حیات طبیعی، در میکروپلاتی دایره ای شکل به مساحت 100 متر مربع، همه نهال های با قطر کمتر از 5/12 سانتی متر به تفکیک در چهار کلاسه 5/2-0، 5/7- 5/2، 5/12- 5/7 سانتی متری و نیز نهال های دارای ارتفاع کمتر از 30/1 متر از نظر تعداد مورد اندازه گیری قرار گرفتند (10). برای تعیین حجم درختان سرپا از جدول حجم چوکا که توسط شرکت استدلر کانادا با همکاری کارشناسان سازمان جنگل ها و مراتع تهیه شده است، استفاده شد (4). با استفاده از نرم افزار Excel حجم درختان بر اساس این جدول حجم تعیین شد و حجم هر پلات و بعد حجم در هکتار توده محاسبه شد. با توجه به این که جنگل مورد مطالعه ناهمسال است، برای بدست آوردن میانگین ارتفاع از فرمول لوری Hl = (Σgi × hi) / G استفاده شد. در این فرمول Hl میانگین ارتفاع لوری به متر،gi سطح مقطع هر درخت به مترمربع، hi ارتفاع هر درخت به متر و G سطح مقطع تمام درختان به مترمربع که در محاسبه میانگین ارتفاع دخالت دارند. همچنین منحنی های پراکنش قطری قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده ترسیم و با هم مقایسه شد.
در نهایت بهمنظور بررسی و مقایسه تغییرات قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده از آزمون t و برای بررسی معنیدار بودن اختلاف بین میانگین شاخص های کمی (تعداد در هکتار، سطح مقطع درهکتار، حجم در هکتار، میانگین ارتفاع لوری و میانگین زادآوری) و از آزمون کای اسکور() برای بررسی معنیدار بودن شاخصهای کیفی (ترکیب گونهها، درجه کیفی درختان) استفاده شد.
نتایج
سطح مقطع در هکتار: میانگین سطح مقطع در هکتار درختان در قطعه مدیریت شده 06/42 متر مربع در هکتار و در قطعه مدیریت نشده 47/50 متر مربع در هکتار است. با توجه به آزمون t تفاوت میانگین سطح مقطع در هکتار در قطعه مدیریت شده نسبت به میانگین این پارامتر در قطعه مدیریت نشده، معنیدار نیست (جدول 1).
شکل 1- ترکیب گونهها در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده
تعداد در هکتار: میانگین تعداد در هکتار در قطعه مدیریت شده 8/426 اصله در هکتار می باشد که نسبت به قطعه مدیریت نشده 310 اصله در هکتار دارای میانگین تعداد در هکتار بیشتری است. آزمون t نشان می دهد که بین میانگین تعداد در هکتار در دو قطعه در سطح 05/0 اختلاف معنی داری وجود دارد ( جدول 1).
شکل 2- نمایش درصد درجات کیفی درختان دارای قطر بیشتر از 5/42 سانتیمتر در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده
میانگین ارتفاع لوری: میانگین ارتفاع لوری در قطعه مدیریت نشده 27/33 متر و در قطعه مدیریت شده 60/25 متر است. آزمون t اختلاف معنی دار بین میانگین ارتفاع لوری در دو قطعه در سطح 05/0 را نشان می دهد (جدول 1).
زادآوری: تعداد زادآوری در هکتار در توده مدیریت شده 4/916 اصله در هکتار و در توده مدیریت نشده 5/328 اصله در هکتار است. آزمون t نشان می دهد که بین میانگین تعداد در هکتار زادآوری در دو توده در سطح 05/0 اختلاف معنی دار وجود دارد (جدول1). تعداد زادآوری در هکتار به تفکیک گونه در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده نشان داد که میانگین تعداد در هکتار زادآوری برای راش و پلت در قطعه مدیریت شده بیشتر از قطعه مدیریت نشده ولی برای سایر گونه ها کمتر از مدیریت نشده است (شکل 3).
جدول 1- آزمون t برای بررسی اختلاف میانگین در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده
شاخص مورد آنالیز |
نوع آزمون واریانس |
آزمون لون برای بررسی اختلاف واریانس ها |
آزمون t برای بررسی اختلاف میانگین ها |
|||
F |
p-value |
t |
Df |
p-value (دو دامنه) |
||
تعداد در هکتار |
با واریانس برابر |
661/8 |
005/0 |
512/2 |
50 |
015/0 |
واریانس ها اختلاف دارند |
|
|
574/2 |
147/38 |
014/0 |
|
سطح مقطع متوسط |
با واریانس برابر |
063/1 |
308/0 |
398/1- |
50 |
168/0 |
واریانس ها اختلاف دارند |
|
|
408/1- |
318/49 |
165/0 |
|
میانگین حجم در هکتار |
با واریانس برابر |
106/0 |
746/0 |
123/2- |
50 |
039/0 |
واریانس ها اختلاف دارند |
|
|
124/2- |
829/49 |
039/0 |
|
میانگین ارتفاع لوری |
با واریانس برابر |
344/0 |
559/0 |
196/5 |
102 |
000/0 |
واریانس ها اختلاف دارند |
|
|
178/5 |
188/99 |
000/0 |
|
میانگین زادآوری |
با واریانس برابر |
435/1 |
237/0 |
253/3 |
49 |
002/0 |
واریانس ها اختلاف دارند |
|
|
287/3 |
865/48 |
002/0 |
شکل 3- تعداد زادآوری در هکتار به تفکیک گونه در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده
موجودی حجمی سرپا: میانگین حجم در هکتار قطعه مدیریت شده 20/453 سیلو بوده که این مقدار در قطعه مدیریت نشده 36/612 سیلو در هکتار بوده است. آزمون t نشان می دهد که تفاوت میانگین حجم در هکتار در توده مدیریت شده نسبت به میانگین این پارامتر در توده مدیریت نشده، معنی دار است (جدول 1). حجم در هکتار قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده به تفکیک طبقات قطری نشان داد که حجم در هکتار قطعه مدیریت شده در طبقات قطری 15 تا 50 سانتیمتر بیشتر از قطعه های مدیریت نشده و در طبقات قطری 130، 135 و 145 سانتیمتر مشابه بوده و در سایر طبقات کمتر از قطعه های مدیریت نشده است (شکل 4). همچنین حجم در هکتار به تفکیک گونه در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده نشان می دهد که میانگین حجم در هکتار برای گونه راش در قطعه مدیریت شده 82/438 سیلو در هکتار می باشد که نسبت به میانگین حجم در هکتار راش در قطعه مدیریت نشده (35/545 سیلو) کمتر است. میانگین حجم در هکتار برای گونه های توسکا، ممرز و سایر گونه ها نیز کمتر از قطعه مدیریت نشده است (شکل 5).
شکل 4- پراکنش حجمی قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده به تفکیک طبقات قطری
شکل 5- مقایسه میانگین حجم در هکتار به تفکیک گونه در قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده
پراکنش تعداد درختان در طبقات قطری: مقایسه پراکنش قطری قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده نشان می دهد که تعداد در هکتار درختان در طبقات قطری 15 تا 60 سانتیمتر بجز طبقه قطری 55 سانتیمتر در قطعه مدیریت شده نسبت به قطعه مدیریت نشده بیشتر است و در طبقات قطری 125،130،135 و 145 سانتیمتر در وضعیت مشابهی قرار دارند. در سایر طبقات قطری تعداد در هکتار در قطعه مدیریت نشده بیشتر از قطعه مدیریت شده است (شکل 6). آزمون من ویتنی یو نشان داد که منحنی پراکنش قطری درختان در قطعه مدیریت شده در مقایسه با قطعه مدیریت نشده اختلاف معنیداری ندارد.
شکل 6- نمودار پراکنش قطری قطعه های مدیریت شده و مدیریت نشده
بحث و نتیجهگیری
نتایج بهدست آمده نشان میدهند که در قطعههای مدیریت شده و مدیریت نشده تفاوت معنیداری بین مشخصههای سطح مقطع در هکتار، پراکنش قطری و درجه کیفی درختان وجود ندارد. ولی از نظر سایر مشخصه های مورد مطالعه (تعداد در هکتار، حجم در هکتار، میانگین ارتفاع لوری، میانگین زادآوری و ترکیب گونهها) تفاوتهایی مشاهده میشود. یکی از این تفاوت ها مربوط به ترکیب گونه ها در توده های مدیریت شده و نشده قطعه های مورد بررسی است. درصد تعداد گونه راش در قطعه مدیریت شده تقریبا 3/13 درصد بیشتر از قطعه مدیریت نشده است. در صورتی که در مورد سایر گونه ها، درصد تعداد در قطعههای مدیریت شده کمتر است؛ بدین معنی که در قطعه های مدیریت نشده درصد آمیختگی بیشتر بوده، در صورتی که توده مدیریت شده در اثر اعمال مدیریت و دخالت، به توده خالص راش تبدیل شده است. این موضوع باید مورد توجه مدیران جنگل قرار گیرد که در اجرای برش ها از گونه های همراه در ترکیب جنگل حمایت شود تا تنوع گونه ای که باعث ثبات و پایداری بیشتر جنگل می شود، افزایش یابد. در غیر اینصورت و با توجه به اینکه گسترشگاه طبیعی راش در ارتفاع 750- 1600 متری از سطح دریاست (5 و 16) و گونه راش پتانسیل بالایی برای استقرار در رویشگاه طبیعی خود دارد (22)، در نتیجه گونه اصلی رویشگاه در مقایسه با سایر گونه ها افزایش مییابد (28). علت افزایش گونه راش در مقایسه با گونه های دیگر و در نتیجه سوق پیدا کردن جنگل به سمت توده خالص راش در توده های مدیریت شده میتواند ناشی از قدرت رقابت راش در رویشگاه اصلی خود باشد. این موضوع نشان می دهد که توجه به حفظ گونه های همراه در ترکیب گونه اصلی نیاز به مراقبت های ویژه ای دارد و لازم است که به استقرار و زادآوری آنها کمک شود تا پایداری اکوسیستم ارتقاء یابد.
توده های مدیریت شده دارای میانگین تعداد در هکتار بیشتری نسبت به توده های مدیریت نشده است. در اثر عملیات بهره برداری در دوره گذشته، قطعه مدیریت شده باز شده که این عامل باعث افزایش تعداد درختان جوان شده است. عموما جنگل هایی که در حاشیه مناطق روستایی واقعند، بیشتر مورد تخریب قرار میگیرند و تعداد در هکتار درختان آنها نیز کاهش مییابد (20، 21 و 24). با وجود اینکه قطعه های مورد مطالعه در کنار مسیر تردد واقع شده و دسترسی روستائیان به آن به راحتی امکان پذیر است، ولی به دلیل مجاورت این توده ها با ساختمان محل استقرار مجری طرح جنگلداری، از تخریب و تجاوز مصون مانده اند. همچنین منطقه مورد مطالعه، توسط اداره محیط زیست نیز تحت مراقبت است. بنابراین حفاظت مؤثر از تودهها نیز می تواند در افزایش معنیداری تعداد درختان در منطقه مورد مطالعه، نقش غیرقابل انکار داشته باشد. زیرا حفاظت توده جنگلی تأثیر بسزایی در افزایش تعداد در هکتار درختان دارد (27).
میانگین ارتفاع لوری در قطعه مدیریت شده نسبت به قطعه مدیریت نشده کمتر است. دلیل این امر، کاهش قطر سطح مقطع درختان در هکتار و ارتباط نزدیک ارتفاع لوری و قطر سطح مقطع است (10). دلیل اصلی کمتر شدن میانگین ارتفاع لوری، کاهش درختان قطور و مرتفع است (22)، زیرا در شیوه های مختلف بهرهبرداری، برداشت درختان عمدتا در قطرهای بالا و به سن بهره برداری رسیده، صورت میگیرد.
زادآوری در هکتار در قطعه مدیریت شده نسبت به قطعه مدیریت نشده بیشتر است که این تفاوت در سطح 05/0 معنی دار بوده است. بیشتر بودن تعداد در هکتار زادآوری، ناشی از بهره برداری در توده و افزایش نور به داخل توده است. از این رو میتوان گفت که نوع روش های بهره برداری و دخالت های مدیریتی، اثرات متفاوتی بر روی تعداد و تراکم زادآوری در جنگل دارند. بنابراین آگاهی از تأثیر اجرای شیوه های مختلف مدیریت جنگل بر روی زادآوری و تنوع گونهای به منظور حفظ و توسعه پایدار جنگل ها بسیار ضروری می باشد (2). امیری و همکاران (1387)(2)، در بررسی تراکم زادآوری و تنوع گونه ای در توده های طبیعی و بهرهبرداری شده در جنگل های بلوط لوه گرگان و Comarmot و همکاران (2005) در تحقیقات خود به نتیجه و تأثیر بهره برداری بر تراکم زادآوری به نتیجه مشابه این تحقیق دست یافته اند (23). بیشترین درصد زادآوری در هکتار را گونه راش به خود اختصاص داده است. این موضوع میتواند مربوط به قدرت رقابتی راش در رویشگاه اصلی خود باشد که باعث شده در اثر دخالت و اجرای برش ها، میزان تجدیدحیات آن افزایش یافته و در نتیجه درصد زادآوری بیشتری از راش در قطعه مدیریت شده، مشاهده میشود. با توجه به اینکه در منطقه مورد مطالعه، بیش از 80% تعداد درختان متعلق به راش است، این عامل نیز میتواند در افزایش زادآوری گونه راش در قطعه های مدیریت شده نقش مؤثری داشته باشد. از طرفی، راش قدرت رقابتی بالایی دارد (23) که عمدتا به دلیل سرشت سایهپسندی آن است (30). تاج پوشش متراکم راش نیز باعث کاهش سطح نور و درجه حرارت برای اشکوب زیرین و در نتیجه کاهش زادآوری برای گونه های دیگر می شود (25). بنابراین در اجرای برش های اصلاحی و پرورشی باید دقت شود که امکان رشد و حضور بیشتر سایر گونه ها در ترکیب توده های جنگلی فراهم شود تا در نهایت از تغییر تیپ ناخالص راش به تیپ خالص راش جلوگیری شود.
حجم در هکتار درختان در قطعه های مورد مطالعه نیز در قطعه مدیریت شده کمتر است. بنابراین می توان گفت که کم بودن حجم در هکتار در قطعه مدیریت شده در درجه اول ناشی از بهره برداری درختان در قطرهای زیاد می باشد (7 و 23). حجم در طبقات کمتر از 50 سانتیمتر بیشتر و در سایر طبقات کمتر است. در توده های مدیریت نشده که عملیات بهره برداری انجام نشده توده به کهنسالی نزدیک شده و درختان کهنسال آن بیشتر و درختان جوان آن کمتر از قطعه مدیریت شده است. با کاهش حجم کل درختان در قطعه های مدیریت شده، درصد حجم درختان راش به بالای 95% افزایش یافته و درصد حجم سایر گونه ها کاهش یافته است. با وجود کمتر بودن حجم راش در توده های مدیریت شده و نیز کم بودن حجم سایر گونه ها در این توده ها در مقایسه با توده های مدیریت نشده، چنین بنظر می رسد که بطور کلی، دخالت در توده تیپ ناخالص راش را به سمت تیپ خالص راش سوق داده است.
نتایج بدست آمده نشان داد که از بین مشخصه های مورد بررسی، بین قطعه مدیریت شده و قطعه مدیریت نشده یا قطعه شاهد بجز تفاوت میانگین سطح مقطع و درجه کیفی درختان، تفاوت سایر مشخصه های درختان معنیدار بود. البته کمتر بودن معنی دار میانگین حجم در قطعات مدیریت شده به دلیل تمرکز نسبی در برداشت، قابل انتظار است. افزایش زادآوری، که برای تضمین آینده جنگل ضروریست، هم با باز شدن فضا در اثر بهره برداری ایجاد شده است و مطالعات نیز نشان داده است که در اثر باز شدن فضا، زادآوری راش افزایش مییابد (12). حیدری و همکاران (1390)(8) نیز به این نتیجه رسیدند که شدت نور یکی از عوامل مهم در فعال شدن جوانه های نهفته و جستدهی می باشد و با افزایش شدت نور فراوانی زادآوری افزایش مییابد. بر اساس نتایج تحقیق، زادآوری با تاج پوشش همبستگی منفی دارد. در خصوص تفاوت ترکیب گونهها در قطعههای مدیریت شده، مشاهده شد که درصد گونه اصلی یعنی راش در قطعه مدیریت نشده 83% و در قطعههای مدیریت شده بیش از 97% است. در مورد زادآوری نیز این میزان در توده های مدیریت شده بیشتر است، که در راستای اهداف طرح نیست و هدف طرح تشکیل تیپ خالص نبوده و نحوه دخالت در توده می تواند درصد اختلاط گونه ای را تنظیم نماید. بنابراین می توان اذعان نمود که دخالتهای ناسازگار مجری می تواند یک عامل اساسی در عدم موفقیت طرح باشد (17)، زیرا اجرای شیوه صحیح جنگلشناسی گام مناسبی در جهت توسعه پایدار جنگلها بوده و چنانچه کلیه مسائل نظیر خروج دام و بهرهبرداری فنی مرتفع گردد ولی نشانهگذاری اصولی و هدفمند (پرورش مناسب توده) صورت نپذیرد اصل تولید مستمر و پایدار رعایت نشده است (14). نتیجه تحقیقات شیرزاد و طبری (1390)(13) نیز نشان داد که مهمترین عوامل تأثیرگذار در عدم انطباق شرایط منطقه با نتایج قابل انتظار، میتواند مربوط به مواردی مانند چرای بیرویه دام، بهرهبرداریهای غیر اصولی و عدم مدیریت صحیح علمی و عملی باشد. در تحقیق انیسی و همکاران (1388)(3) نیز نشانهگذاری به عنوان علت کاهش کیفیت، سلامت و تنوع گونه ای معرفی شده است. کیادلیری و همکاران (1389) (15) نیز بیان داشتند که اختلاف ایجاد شده بین مشخصه های جنگل تحت مدیریت با الگوی طبیعی آن را باید در نوع نگرش اقتصادی به جنگل، نوع مدیریت اعمال شده در اثر این نگرش در گذشته و حال و همچنین پیشبینی نادرست و گمراهکننده حجم قابل برداشت، جست وجو کرد.
بطور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که درصد آمیختگی گونه های همراه در توده های مدیریت شده، کمتر از تودههای جنگلی مدیریت نشده است. تیپ تودههای جنگلی مدیریت شده راش آمیخته است، در صورتی که توده های مدیریت نشده دارای تیپ خالص راش است. این موضوع در راستای اهداف طرح جنگلداری نبوده و باید حمایت بیشتری از زادآوری گونه های همراه بعمل آید تا جنگل خالص راش به جنگل آمیخته تبدیل شود. نکته مهم دیگر اینکه زادآوری در قطعه مدیریت شده بیشتر بوده و این زادآوری عمدتا از گونه راش است که این موضوع نشان می دهد که ارتفاع 700-1250 متر از سطح دریا رویشگاه مناسبی برای استقرار گونه راش است (5 و 16). همچنین استقرار زادآوری در توده های مدیریت شده، موجب شده است که تعداد درختان در طبقات قطری پایین، بیشتر از توده های جنگلی مدیریت نشده گردد.