محمد حسن صادقی؛ محسن سبزی نوجه ده؛ محمد اسماعیل پور؛ احمد رزبان حقیقی
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 21 مهر 1399
چکیده
جنس خلّر (Lathyrus) بهسبب مصرف علوفهای، تثبیت نیتروژن هوا، حفاظت از خاک، زینتی بودن، کشت آن به-عنوان کود سبز و خواص دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. سه گونه از جنس خلّر (Lathyrus cicera،L. incurvus و L. pratensis) از مناطق شمال غربی ایران انتخاب شدند و بر اساس صفات فامتنی (کروموزومی) مورد مطالعه قرار گرفتند. از بین این گونهها، ویژگیهای کاریوتیپی ...
بیشتر
جنس خلّر (Lathyrus) بهسبب مصرف علوفهای، تثبیت نیتروژن هوا، حفاظت از خاک، زینتی بودن، کشت آن به-عنوان کود سبز و خواص دارویی از اهمیت زیادی برخوردار است. سه گونه از جنس خلّر (Lathyrus cicera،L. incurvus و L. pratensis) از مناطق شمال غربی ایران انتخاب شدند و بر اساس صفات فامتنی (کروموزومی) مورد مطالعه قرار گرفتند. از بین این گونهها، ویژگیهای کاریوتیپی دو گونه L. incurvus و L. pratensis برای اولینبار مورد بررسی قرار گرفتند. پنج صفحه پسچهری (متافازی) برای هر گونه بررسی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که هر سه گونه مورد مطالعه دولاد و دارای 2n=2x=14 میباشند. گونه L. cicera با مجموع طول فامتنهای تکلادی (هاپلوئیدی) 60/7 میکرومتر و دارای فرمول کاریوتیپی 5m+2sm میباشد. گونههای L. incurvus وL. pratensis دارای مجموع طول فامتنهای تکلادی بهترتیب 16/6 و 30/6 میکرومتر بوده و هر دو دارای فرمول کاریوتیپی مشابه 1m+6sm میباشند. از نظر شاخص تقارن استبینز همه کاریوتیپها نسبتا متقارن بودند و در کلاس2A قرار گرفتند. آنالیز واریانس برای صفات طول بازوی کوتاه و طول فامتن در سطح یک درصد اختلاف معنیداری را نشان داد. مقایسه میانگین با استفاده از آزمون دانکن در سطح پنج درصد نشان داد که L. cicera دارای بیشترین طول فامتن است. دندروگرام حاصل از آنالیز خوشهای، گونهها را در دو خوشه قرار داد که خوشه اول شامل گونه یکساله L. cicera و خوشه دوم شامل گونههای چندساله L. incurvus و L. pratensis بود. دورگههای این دو گونه میتواند در برنامه-های بهنژادی جنس خلّر استفاده شود.
ژنتیک
فاطمه رهبری؛ نادر فرساد اختر؛ جابر پناهنده؛ احمد رزبان حقیقی؛ امیر حسین طالب پور
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 25 فروردین 1399
چکیده
جنس مرزه (Satureja) به دلیل داشتن متابولیتهای ثانویه مهم، از گیاهان عمده در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی به حساب می آید. در این مطالعه، سه گونه 2n=2x=28 S.sahendica،2n=2x=12 S.atropatana و2n=2x=48 S.hortensis مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین طول کروموزوم از 39/1 میکرومتر در S.sahendica تا 82/4 میکرومتر در S.atropatana متغیر است. بزرگترین کروموزوم (940/5 میکرومتر) ...
بیشتر
جنس مرزه (Satureja) به دلیل داشتن متابولیتهای ثانویه مهم، از گیاهان عمده در صنایع غذایی، دارویی و بهداشتی به حساب می آید. در این مطالعه، سه گونه 2n=2x=28 S.sahendica،2n=2x=12 S.atropatana و2n=2x=48 S.hortensis مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین طول کروموزوم از 39/1 میکرومتر در S.sahendica تا 82/4 میکرومتر در S.atropatana متغیر است. بزرگترین کروموزوم (940/5 میکرومتر) در S.atropatana و کوچکترین کروموزوم (022/1 میکرومتر) در S.hortensis مشاهده شد. از نظر پارامترهای کاریوتیپی نسبت بازوها (AR)، شاخص سانترمری (CI)، درصد شکل کلی (TF%)، درصد اختلاف طول نسبی (DRL%)، شاخص عدم تقارن درون کروموزومی (A1) و شاخص عدم تقارن بین کروموزومی (A2) تفاوت معنی داری بین سه گونه مشاهده شد. انواع کروموزومها شامل متاسانتریک و ساب متاسانتریک بودند بطوریکه فرمول کاریوتیپی در گونه های S.sahendica، S.hortensis و S.atropatana به ترتیب به صورت 14m، 20m+4sm و 4m+2sm بود. گونه S.sahendica کمترین میزان شاخصهای Romero-Zarco یعنی A1 و A2 را در بین سه گونه داشت که نشاندهنده تطابق پذیری بیشتر این گونه با شرایط سخت محیطی است. همچنین این گونه نسبت به دو گونه دیگر دارای بیشترین مقدار TF% و کمترین مقدار DRL% بود که این نیز نشاندهنده متقارن بودن کاریوتیپ و ابتدایی تر بودن این گونه نسبت به دو گونه دیگر میباشد. به دلیل تفاوتهای بارز ژنومیک انتظار میرود که تلاقی مستقیم بین گونه های سهندیکا و آتروپاتانا با گونه زراعی امکانپذیر نباشد و استفاده از این گونه ها در اصلاح مرزه نیازمند توسل به روشهایی مانند استفاده از گونه های پل و دستورزی پلوئیدی و نجات جنین باشد.
ژنتیک
محسن فرشادفر؛ هومن شیروانی؛ زهرا بقایی فر
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 07 آبان 1399
چکیده
تنوع ژنتیکی 13 ژنوتیپ مختلف اسپرس زراعی (Onbrychis sativa) با استفاده از خصوصیات سیتوژنتیکی و مورفولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. در بررسی سیتوژنتیکی، با توجه به جدول تجزیه واریانس اختلاف معنیداری بین ژنوتیپها بر اساس صفات کاریوتیپی مشاهده گردید. به منظور تعیین میزان تقارن کاریوتیپی ژنوتیپها، آمارههای ضریب تغییرات (CV) و درصد کل فرم ...
بیشتر
تنوع ژنتیکی 13 ژنوتیپ مختلف اسپرس زراعی (Onbrychis sativa) با استفاده از خصوصیات سیتوژنتیکی و مورفولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفت. در بررسی سیتوژنتیکی، با توجه به جدول تجزیه واریانس اختلاف معنیداری بین ژنوتیپها بر اساس صفات کاریوتیپی مشاهده گردید. به منظور تعیین میزان تقارن کاریوتیپی ژنوتیپها، آمارههای ضریب تغییرات (CV) و درصد کل فرم (T.F%) محاسبه شدند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ البرز-18 دارای متقارنترین کاریوتیپ و ژنوتیپ بناب-20247 دارای نامتقارنترین کاریوتیپ می باشد. با استفاده از اطلاعات کاریوتیپی تجزیه کلاستر انجام شد که در نتیجه ژنوتیپها در سه گروه قرار گرفتند. در بررسی مزرعهای، صفات مورفولوژیکی مانند ارتفاع، تعداد ساقه اصلی، تعداد ساقه فرعی، وزن تر و خشک، زمان گلدهی اندازهگیری شد. آزمایش بصورت اسپلیت پلات در زمان در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه چین و دو تکرار انجام شد. نتایج جدول تجزیه واریانس نشان داد اختلاف معنیداری برای اثرات متقابل چین و ژنوتیپ تنها در صفت تعداد ساقه فرعی وجود دارد. تجزیه کلاستر برای صفات زراعی نشان داد که ژنوتیپها در سه گروه قرار گرفتند. نتایج نشان داد ژنوتیپ بیجار-624 بر اساس صفات مورفولوژیکی خصوصا عملکرد و پارامترهای سیتوژنتیکی با سایر ژنوتیپها بیشترین فاصله ژنتیکی را داشت، که میتوان از این ژنوتیپ در آزمایشات تلاقی پروژههای اصلاحی برای انتقال صفات مؤثر استفاده کرد.