Natural Regeneration of (Populus caspica Bornm.) and its relationship with soil physical and chemical properties (Case Study: Safrabaste Region in East of Guilan province)

Document Type : Research Paper

Author

Islamic Azad University,Lahijan Branch

Abstract

Populus caspica Bornm is one of the most important tree species in Iranian forest, specially in plain area. Unfortunately, natural regeneration, distribution, and elite trees of this species were diminished by different reasons. In this study, natural regeneration conditions of this species and its relationships with soil properties were carried out in two regions called Parkaposht with poor natural regeneration and Safrabasteh forest park with good natural regeneration. Sampling as unequal linear transect with random harvest of sample pieces has been done. .In each sampling plot, diameter of breast height for each tree, height, and diameter of each sampling and soil sample were taken. The most important soil physical and chemical properties and correlation of them with natural regeneration of important tree species were determined. The results of this study showed that there was strong relationship between establishments of natural regeneration with soil physical properties. The natural regeneration of Populus caspica was established better in light soil texture with good aeration. The establishment of Populus caspica is possible in soils with poor nutrient states, but with suitable physical condition. On the basis of this study, it is declared that establishment of natural regeneration of Populus caspica show strong relationship with soil physical properties compared to the chemical properties of soil.

Keywords

Main Subjects

تاثیر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بر تجدید حیات طبیعی گونه سفید پلت (مطالعه موردی: منطقه صفرا بسته در شرق استان گیلان) 

میر مظفر فلاح چای1*، علی صالحی2 و غلامرضا مردعلیزاد3

1  لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجان، گروه جنگلداری 

2 صومعه سرا، دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی، گروه جنگلداری

3 رشت، اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گیلان

تاریخ دریافت: 24/12/93              تاریخ پذیرش: 30/3/94 

چکیده

سفید پلت (Populus caspica Bornm.) یکی از گونه­های بومی و ارزشمند جنگل­های شمال ایران و بخصوص مناطق جلگه ای می­باشد که متاسفانه به دلایل مختلف از تعداد پایه­های مرغوب، سطح گسترش و تجدید حیات آن به شدت کاسته شده است. در این مطالعه تاثیر خصوصیات خاک به عنوان یکی از عوامل مهم و  اصلی در  تجدید حیات طبیعی این گونه در دو رویشگاه طبیعی آن در پارک جنگلی صفرابسته با میزان تجدید حیات کم و منطقه پرکاپشت با تجدید حیات زیاد این گونه در شهرستان آستانه اشرفیه مورد بررسی قرار گرفت. نمونه­برداری بصورت ترانسکت خطی غیر مساوی با برداشت تصادفی قطعات نمونه بر روی آن انجام شد. در داخل قطعات نمونه، قطر برابر سینه کلیه پایه­های درختی، قطر یقه و ارتفاع کلیه نهال­های موجود و هم چنین نمونه­های خاک برداشت شد. مهم­ترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در هر دو منطقه و همبستگی آنها با وضعیت تجدید حیات مهم­ترین گونه­های موجود تعیین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که تجدید حیات سفید پلت به خصوصیات فیزیکی خاک بیشتر عکس العمل نشان می­دهد و در خاک­های با بافت سبک­تر که دارای تهویه بهتری می­باشد به مقدار بیشتر و با کیفیت مناسب­تری استقرار می­یابد. بر اساس نتایج این تحقیق استقرار سفید پلت در خاک­های با عناصر تغذیه­ای ضعیف، اما با خصوصیات فیزیکی مناسب امکان­پذیر شده است. به این ترتیب می­توان عنوان نمود که در بازیابی رویشگاه­های سفید پلت در ارتباط با خاک می­بایستی به خصوصیات فیزیکی بیشتر از خصوصیات شیمیایی خاک توجه نمود.

واژه­های کلیدی: تجدید حیات طبیعی، سفید پلت، خصوصیات خاک، صفرابسته

* نویسنده مسئول، تلفن: 09111414575 ، پست الکترونیکی: Mir_Mozaffar@Yahoo.com

مقدمه

 

درخت سفید پلت از گونه­های بومی جنگل­های شمال است که به ویژه در مناطق جلگه­ای و مرطوب و در حاشیه رودخانه­ها می­روید. این گونه در کنار نهرها، رودها و در جلگه­ها که حتی سطح آب زیرزمینی تقریبا بالاست می تواند با گونه­های رطوبت­پسندی مثل توسکا و لرگ تشکیل جامعه دهد (15). همانطوری که اتحادیه بین­المللی طبیعت و منابع طبیعی (IUCN) گونه سفید پلت را در طبقه گونه­های در حال خطر (Endangered) قرار داده است، در ایران نیز مطالعات زیادی این موضوع را گزارش و تاکید نموده­اند. جلالی و همکاران (14) عنوان می­کند در جنگل های شمال ایران به دلایل مختلف از تعداد پایه­های مرغوب، سطح گسترش و تجدید حیات این گونه ارزشمند به شدت کاسته شده است. امان زاده و همکاران (2) نیز عنوان می­کنند که گونه­هایی که دارای دامنه پراکنش محدود می­باشند در معرض انقراض قرار می­گیرند و سفید پلت نیز از جمله این گونه­هاست. بر اساس اظهار نظر همین محققین زادآوری این گونه به صورت دانه­زاد طبیعی یا شاخه­زاد انجام می­گیرد و در حال حاضر بعضی از توده­های آن شامل درختان کهنسالی هستند که به طور کامل فاقد زادآوری بوده و در صورت عدم حمایت مرگ قطعی آن­ها در آینده نزدیک وقوع خواهد یافت. اسدی و همکاران (1) هم اعلام می­کنند که گونه سفید پلت به‌ عنوان گونه‌ای در معرض خطر می­باشد و در شرایط طبیعی زادآوری بذری آن کمتر یافت می‌شود. بر اساس مشاهدات میدانی نیز تجدید حیات گونه سفید پلت در اکثر مناطق و رویشگاه­های آن با مشکل مواجه می­باشد و اگرچه پایه­های مادری این گونه در رویشگاه­های آن و به خصوص در شرق استان گیلان به ‌طور سالانه مقادیر زیادی بذر ریز، سبک ولی با عمر کوتاه تولید می­کنند، اما به نظر می­رسد این بذرها برای سبز شدن و ادامه رشد تا تولید نهال به شرایط و بستر مناسبی نیازمند هستند، که این بستر شاید فراهم نباشد.

زادآوری طبیعی فرآیندی است که از مراحل مختلف تشکیل شده و اختلال در هر مرحله منجر به عدم موفقیت در تجدید حیات کلی جنگل می­شود) 16(. عوامل محیطی مانند نور، دما، رطوبت، خصوصیات خاک، شرایط توپوگرافی، و هم­چنین شرایط فیزیولوژی گیاه، سیکل بذردهی و قوه نامیه بذر می­تواند در تجدید حیات گونه­های مختلف گیاهی نقش­های مهمی داشته باشد )17و18). عوامل مذکور مطمئنا بر روی گونه ارزشمند سفید پلت نیز موثر بوده و به نظر می­رسد می­بایستی برای حفظ و گسترش این گونه به بررسی تک تک آنها پرداخت. در ایران برخی از محققین با دیدگاه­های مختلف بر موضوع تجدید حیات این گونه کار پژوهشی انجام داده­اند. اسدی و همکاران(1) با جمع­آوری بذر از 25 رویشگاه شمال کشور، ضمن برررسی اثر تیمارهای مختلف در تولید مثل جنسی این گونه اعلام می­کنند که جوانه‌‌زنی بذرها و ادامه حیات آن­ها تا تولید نهال، به خاک مناسب و رطوبت و نور کافی وابسته است. سعادتی و همکاران(5)در بررسی خود اعلام می­کند که خاک با بافت لومی باعث بیشترین جوانه­زنی قلمه­های این گونه شده است. سعادتی و همکاران (6) ضمن بررسی واکنش نهال سفید پلت به شرایط غرقابی اظهار می­کنند که نهال­های این گونه با مبداءهای مختلف به شرایط غرقابی پاسخ­های نسبتا خوبی داده و استفاده از آنها را در عرصه های ماندابی، مناطق سیل­گیر و رودخانه­های شمال کشور توصیه می­کنند.

مطالعاتی که به آنها اشاره شد بنا به دلایل کاملا قانع کننده و بر اساس اهداف پژوهش اکثرا عکس­العمل­ گونه سفید پلت را در شرایط نهالستان و یا گلخانه مد نظر قرار داده­اند. به نظر می­رسد در ایران کار تحقیقاتی معتبر و منتشر شده­ای که به بررسی عوامل تاثیرگذار و به ویژه خصوصیات خاک بر تجدید حیات طبیعی این گونه در رویشگاه­های آن پرداخته باشد وجود ندارد. بر این اساس این مطالعه سعی دارد در ابتدا وضعیت تجدید حیات طبیعی این گونه را در رویشگاه­های طبیعی­اش در منطقه پرکاپشت شهرستان آستانه اشرفیه که دارای تجدید حیات مناسب بوده و پارک جنگلی صفرابسته که در مقایسه با منطقه قبلی دارای تجدید حیات ضعیف از این گونه می­باشد را مورد بررسی قرار دهد. در ادامه بر اساس اهداف مطالعه، مهم­ترین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک این دو منطقه مشخص و ارتباط بین خصوصیات تعیین شده و وضعیت تجدید حیات این گونه مورد بررسی قرار می­گیرد. بر این مبنا مشخص خواهد شد کدام خصوصیت و یا کدام دسته از خصوصیات خاک در تجدید حیات طبیعی این گونه در رویشگاه­های طبیعی­اش نقش موثرتری ایفا می­کند. بدیهی است که عواملی مانند نور، حرارت و رطوبت از عوامل محیطی مطمئنا مهم در تجدید حیات طبیعی هر گونه و از جمله سفید پلت می باشد، اما در این پژوهش صرفا خصوصیات خاک به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار یر تجدید حیات طبیعی سفید پلت مورد نظر قرار گرفته است.  نتایج این تحقیق می­تواند مورد استفاده پژوهشگران و مدیران اجرایی قرار گیرد که در رابطه با حفظ، تکثیر و گسترش این گونه با ارزش مشغول به فعالیت می­باشند.  

مواد و روشها

منطقه مورد مطالعه: مطالعه حاضر در دو منطقه پرکاپشت آستانه اشرفیه، که حاوی تجدید حیات مناسب سفید پلت می­باشد و پارک جنگلی صفرابسته، با تجدید حیات به نسبت ضعیف از این گونه، صورت گرفته است. پارک جنگلی صفرابسته در 4 کیلومتری مرکز تحقیقات جنگل و صنوبر صفرابسته بوده و دارای ارتفاع از سطح دریای حدود 20- متر بوده و از نظر پستی و بلندی تقریبا هموار و جز مناطق جلگه­ای محسوب می­شود. این جنگل از نظر طبقه­بندی جزو جنگل­های پست جنوب دریای خزر می باشد و سه تیپ درختی توسکا،  لرگ – توسکا و سفید پلت تیپ­های اصلی منطقه را تشکیل می­دهد. وسعت کل پارک بالغ بر 1540هکتار و گونه منحصر به فرد سفیدپلت به مساحت 161 هکتار در حد وسطی جنگل­های فوق قرار دارد و نمونه برداری­های در پارک جنگلی در همین قسمت­ها انجام شده است. بر اساس اطلاعات ایستگاه هواشناسی آستانه متوسط میزان بارندگی و درجه حرارت سالانه این منطقه به ترتیب 5/1228 میلی­متر و 1/16 درجه سانتی­گراد می­باشد. بستر اصلی منطقه از رسوبات آبرفتی رودخانه سفیدرود تشکیل یافته و به­طورکلی خاک منطقه جز خاک­های رسوبی می­باشد. نفوذپذیری آب در خاک خوب تا متوسط و فاقد محدودیت از این نظر می­باشد ولی به علت بالا بودن سطح سفره آب زیرزمینی و زه­آب جانبی عموما تا عمق 30-40 سانتی­متر از آب اشباع بوده ولی در فصول خشک سطح سفره به حدود 100 سانتی متر می رسد.

منطقه پرکاپشت که معرف منطقه با تجدید حیات مناسب سفید پلت در این مطالعه می­باشد، به­ صورت یک توده جنگلی با سطح قابل ملاحظه (5/1 تا 2 کیلومتر طول و عرض 300 تا 400 متر) است که بر اساس نقشه سبز جنگلبانی تهیه شده در سال 1383 در امتداد و حاشیه رودخانه سفید رود قرار گرفته است. بر اساس اطلاعات میدانی کسب شده، قدمت این توده جنگلی خیلی زیاد نبوده و در سال­های نه چندان دور بر اثر عقب نشینی و یا جابجایی رودخانه سفید رود و حتی بخشی از آن بعد از زلزله سال 1369 شکل گرفته است. این توده جنگلی در 5/1 کیلومتری ضلع جنوبی پارک جنگلی صفرابسته واقع گردیده و از نظر شرایط محیطی و وضعیت اقتصادی و اجتماعی تشابه زیادی با منطقه پارک دارد. در عین حال با توجه به قرارگیری این توده در حاشیه رودخانه سفید رود به نظر می­رسد وضعیت خاک این قسمت با خاک پارک جنگلی تفاوت داشته باشد که در ادامه این مقاله به آن پرداخته شده است.

روش­ نمونه برداری: پس از جنگل گردشی اولیه در دو منطقه ذکر شده، محدوده­هایی که دارای تجدید حیات مناسب از سفید پلت بودند تعیین و پس از برداشت­های لازم با دستگاه سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS)، حدود آن در نقشه توپوگرافی 1:25000 منطقه پیاده و مشخص شد. روش نمونه­برداری به­ صورت ترانسکت خطی غیرمساوی بوده (12) و تعداد 30 قطعه نمونه در هر منطقه و در مجموع 60 قطعه نمونه تعیین شد. محل هر قطعه نمونه بر روی ترانسکت به­ طور تصادفی مشخص و پس از آن قطعات نمونه مربعی شکل به مساحت 100 مترمربع پیاده شد.

در داخل قطعات نمونه ابتدا پس از اندازه­گیری قطر برابر سینه کلیه درختان دارای قطر بیش از 5/7 سانتی متر، کلیه نهال­های گونه­های موجود شناسایی و تعداد هر یک از آنها مشخص شد. جهت مطالعات مربوط به خاک، از چهار گوشه و مرکز هر یک از قطعات نمونه ذکر شده نمونه خاک از عمق 20-0 سانتیمتری برداشت و پس از مخلوط کردن آنها (21) به صورت یک نمونه مرکب یک کیلویی بسته­بندی و برای تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک به آزمایشگاه انتقال داده شد.

بافت از روش هیدرومتری بایکاس، وزن مخصوص حقیقی و ظاهری به ترتیب با روش پیکنومتری و روش کلوخه، در صد رطوبت اشباع به روش تهیه گل اشباع،  pH خاک با استفاده از روش پتانسیو­متری (5/2 :1 خاک و آب مقطر)، ماده­آلی از روش والکلی­بلاک، مقدار ازت کل توسط روش کجلدال، فسفر قابل جذب به روش اولسن و پتاسیم قابل جذب از روش عصاره­گیری با استات آمونیوم یک مولار با pH=7  تعیین شد (4و8).

داده های بدست آمده از متغیرهای مربوط به پوشش­های درختی، نهال­ها و خصوصیات خاک در نرم افزار Excel ساماندهی شدند. جهت تجریه و تحلیل داده­ها ابتدا نرمال بودن و همگنی واریانس­ها به ترتیب با آزمون­های کولموگروف-اسمیرنوف و لون (Leven) تعیین شد. در ادامه مقایسه متغیرهای برداشت شده در دو منطقه مذکور با اسنفاده  از آزمون تی غیرجفتی انجام شد. جهت تعیین همبستگی بین متغیرهای خاک و تجدید حیات سفید پلت نیز از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.

نتایج

نتایج مقایسه میانگین تعداد پایه­ها و قطر برابر سینه درختان در منطقه مورد مطالعه: نتایج حاصل از مقایسه میانگین مربوط به داده‏های پایه­های درختی نشان داد که بین میانگین تعداد درختان سفید پلت، توسکا، صنوبر و لرگ اختلاف معنی داری در بین دو منطقه پرکاپشت و پارک جنگلی وجود دارد (جدول 1).

 

 

جدول 1- مقایسه میانگین تعداد پایه­های مختلف درختی در سطح قطعه نمونه در مناطق مورد مطالعه

نوع گونه

میانگین ± انحراف از معیار

آماره t

سطح معنی دار

سفید پلت

47/3±97/6 (پرکاپشت)

76/0±03/1 (پارک جنگلی)

149/9

000/0

توسکا

95/1±7/2 (پرکاپشت)

08/3±4/5 (پارک جنگلی)

056/4-

000/0

گردو

18/0±03/0 (پرکاپشت)

00/0±00/0 (پارک جنگلی)

983/0

330/0

انواع صنوبر

17/1±27/1 (پرکاپشت)

00/0±00/0 (پارک جنگلی)

963/3

000/0

لرگ

00/0±00/0 (پرکاپشت)

87/0±89/1 (پارک جنگلی)

513/2-

015/0

لیلکی

00/0±00/0 (پرکاپشت)

25/0±07/0 (پارک جنگلی)

415/1-

163/0

 

 

این نتایج نشان می­دهد که درختان سفید پلت و توسکا در هر دو منطقه مورد مطالعه جز درختان اصلی بوده، اگر چه در منطقه پرکاپشت درخت سفید پلت و در منطقه پارک جنگلی درخت توسکا جزء گونه­های اصلی درختی می باشند. با توجه به معرف بودن این دو درخت در این دو منطقه، اختلاف میانگین قطر این درختان در جدول 2 نشان داده شده است. بر اساس این نتایج میانگین قطر درختان سفید پلت و توسکا در منطقه پارک جنگلی بیشتر از منطقه پرکاپشت می­باشد.

جدول 2- مقایسه میانگین قطر درختان اصلی (سفید پلت و توسکا) در مناطق مورد مطالعه

نوع گونه 

میانگین ± انحراف از معیار  (سانتی متر)

آماره t

سطح معنی دار

سفید پلت

6/8±5/23  (پرکاپشت)

3/51±7/138  (پارک جنگلی)

576/21-

000/0

توسکا

5/5±5/17  (پرکاپشت)

3/11±3/24  (پارک جنگلی)

003/4-

000/0

وضعیت زادآوری گونه­های مختلف: تعداد زادآوری کلیه گونه­های مختلف درختی و درختچه­ای در محدوده مناطق مورد مطالعه در شکل 1 نشان داده شده است. بر این اساس زادآوری گونه سفید پلت در منطقه پرکاپشت به مراتب بیشتر از منطقه پارک جنگلی می­باشد، در حالی­که گونه توسکا در هر دو منطقه دارای زادآوری معمولی می­باشد. گونه­های لرگ و لیلکی در منطقه پرکاپشت و گونه­های گردو، افراء، صنوبر، بید، اوجا نیز در منطقه پارک جنگلی فاقد زادآوری می­باشند.  

نتایج مربوط به زادآوری دو گونه سفید پلت و توسکا، به عنوان مهم­ترین گونه­های موجود در مناطق مورد مطالعه، در جدول 3 نشان داده شده است. بر این اساس، تعداد زادآوری گونه سفید پلت در دو منطقه پرکاپشت و پارک جنگلی دارای اختلاف معنی­داری می­باشد و در منطقه پرکاپشت تعداد آن به مراتب بیشتر از پارک می­باشد. تعداد زادآوری توسکا نیز در دو منطقه مورد مطالعه اختلاف معنی­داری نشان ندادند. 

 

 

 

شکل 1- تعداد زادآوری در هکتار گونه­های مختلف درختی و درختچه­ای در محدوده مناطق مورد مطالعه

 

جدول 3- مقایسه میانگین تعداد زادآوری گونه­های اصلی (سفید پلت و توسکا) در سطح قطعه نمونه در مناطق مورد مطالعه

نوع گونه درختی

میانگین ± انحراف از معیار

آماره t

سطح معنی دار

سفید پلت

7/1±8/6  (پرکاپشت)

040±1/0 (پارک جنگلی)

438/3

002/0

توسکا

7/5±9/7   (پرکاپشت)

1/7±9/9  (پارک جنگلی)

178/1-

244/0

 


خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در مناطق مورد مطالعه: نتایج خصوصیات فیزیکی خاک در بین دو منطقه مورد مطالعه نشان داد که به غیر از در صد رس و وزن مخصوص حقیقی، بقیه خصوصیات فیزیکی اندازه­گیری شده دارای اختلافات معنی­دار می­باشند (جدول 4). خاک منطقه پرکاپشت در مقایسه با منطقه پارک جنگلی دارای در صد شن بیشتر و در نتیجه سبک­تر می باشد. وزن مخصوص ظاهری در منطقه پرکاپشت بیشتر، در حالی که در صد تخلخل و در صد رطوبت اشباع در پارک جنگلی بیشتر از منطقه پرکاپشت می­باشد.

 

 

جدول 4- مقایسه میانگین خصوصیات فیزیکی خاک در بین مناطق مورد مطالعه

خصوصیات خاک

میانگین ± انحراف از معیار

آماره t

سطح معنی دار

مقدار سیلت (%)

87/3±02/39  (پرکاپشت)

86/7±05/47 (پارک جنگلی)

908/4

000/0

مقدار رس (%)

52/3±82/13  (پرکاپشت)

72/6±32/16  (پارک جنگلی)

804/1

076/0

مقدار شن (%)

08/6±88/46  (پرکاپشت)

82/8±63/36 (پارک جنگلی)

 

292/5-

000/0

وزن مخصوص ظاهری

(gr/cm3)

 

13/0±34/1  (پرکاپشت)

09/0±17/1  (پارک جنگلی)

901/5-

000/0

وزن مخصوص حقیقی

(gr/cm3)

 

53/0±28/2  (پرکاپشت)

12/0±26/2  (پارک جنگلی)

165/0-

870/0

در صد تخلخل (%)

 

00/17±31/37  (پرکاپشت)

46/5±69/47  (پارک جنگلی)

183/3

002/0

در صد رطوبت اشباع (%)

 

57/2±03/45  (پرکاپشت)

87/8±77/84  (پارک جنگلی)

781/23

000/0

جدول 5- مقایسه میانگین خصوصیات شیمیایی خاک در بین مناطق مورد مطالعه

خصوصیات خاک

میانگین ± انحراف از معیار 

آماره t

سطح معنی داری

pH

076/0±9/7  (پرکاپشت)

239/0±5/7 (پارک جنگلی)

14/8-

000/0

کربن آلی (%)

255/0±738/0  (پرکاپشت)

978/1±455/8  (پارک جنگلی)

196/21

000/0

ازت کل (%)

 

027/0±091/0  (پرکاپشت)

133/0±601/0 (پارک جنگلی)

 

63/20

000/0

فسفر قابل جذب

(میلی گرم بر کیلو گرم)

 

767/0±571/0 (پرکاپشت)

822/5±988/10  (پارک جنگلی)

717/9

000/0

پتاسیم قابل جذب

(میلی گرم بر کیلو گرم)

433/29±431/195  (پرکاپشت)

812/183±102/438  (پارک جنگلی)

140/7

000/0

 

هم­چنین نتایج خصوصیات شیمیایی خاک در بین دو منطقه مورد مطالعه نشان داد که تمامی خصوصیات شیمیایی اندازه­گیری شده دارای اختلافات معنی­دار می­باشند. به غیر از pH، مقادیر مربوط به کربن آلی، ازت کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب در خاک منطقه پارک جنگلی بیشتر از خاک منطقه پرکاپشت می­باشد (جدول 5). 

 

 

 

جدول 6- همبستگی پیرسون و سطح معنی­داری بین تعداد زادآوری گونه­های سفید پلت و توسکا با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک

خصوصیات خاک

ضریب همبستگی

تعداد زادآوری سفید پلت

تعداد زادآوری توسکا

مقدار سیلت (%)

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

178/0-

(173/0)

249/0

(055/0)

مقدار رس (%)

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

055/0-

(676/0)

082/0

(535/0)

مقدار شن (%)

 

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

175/0

(180/0)

150/0-

(252/0)

وزن مخصوص ظاهری

 (g/cm3)

 

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

*254/0

(050/0)

105/0-

(425/0)

وزن مخصوص حقیقی

 (g/cm3)

 

 

 

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

 

011/0

(935/0)

 

066/0-

(617/0)

در صد تخلخل (%)

 

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

161/0-

(220/0)

004/0

(975/0)

 

در صد رطوبت اشباع (%)

 

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

 

*384/0-

(002/0)

 

186/0

(154/0)

pH

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

*294/0

(023/0)

097/0-

(459/0)

کربن آلی (%)

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

**381/0-

(003/0)

197/0

(132/0)

ازت کل (%)

 

ضریب همبستگی پیرسون

 (سطح معنی­دار)

**393/0-

(002/0)

142/0

(280/0)

فسفر قابل جذب

(میلی گرم بر کیلو گرم)

 

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

 

*322/0-

(012/0)

 

075/0

(569/0)

 

پتاسیم قابل جذب

 (میلی گرم بر کیلو گرم)

ضریب همبستگی پیرسون

(سطح معنی­دار)

 

*279/0-

(031/0)

 

220/0

(092/0)

                       * معنی دار در سطح احتمال 95%                         ** معنی دار در سطح احتمال 99%


همبستگی بین تعداد زادآوری گونه­های سفید پلت و توسکا با خصوصیات خاک: نتایج همبستگی پیرسون بین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با تعداد زادآوری گونه­های سفید پلت و توسکا نشان داد که تعداد نهال­های سفید پلت با pH و وزن مخصوص ظاهری خاک رابطه مثبت معنی­دار و با کربن آلی، ازت کل، فسفر و پتاسیم قابل جذب و در صد رطوبت اشباع رابطه منفی معنی­دار نشان دادند (جدول 6).

بحث و نتیجه­گیری

نتایج این تحقیق نشان داد که در منطقه پرکاپشت تجدید حیات گونه سفید پلت به طور معنی­دار و به مراتب بالاتر از منطقه پارک جنگلی می­باشد. بر اساس نتایج این تحقیق مشخص شد که در هر دو منطقه مورد مطالعه درختان مادری سفید پلت به انداز کافی وجود دارند. بدون شک در کنار عوامل محیطی تاثیر­گذار، یکی از عوامل اصلی در تجدید حیات یک گونه وجود درختان مادری مناسب و بذرده برای تجدید حیات می­باشد و این مطالعه نشان داد که در هر دو منطقه درختان مادری مناسب برای تجدید حیات وجود دارد، اگر چه میانگین قطر درختان سفید پلت در منطقه پارک جنگلی به مراتب بالاتر از منطقه پرکاپشت می­باشد و این موضوع نشان دهنده سن بیشتر این درختان در منطقه پارک جنگلی است. 

زادآوری طبیعی فرآیندی است که از مراحل مختلف تشکیل شده و اختلال در هر مرحله منجر به عدم موفقیت در تجدید حیات کلی جنگل می­شود(16). به غیر از منشاء و خصوصیات بذر، بسیاری از عوامل طبیعی مانند نور، شرایط آب و هوایی، توپوگرافی و خصوصیات خاک در تجدید حیات تاثیرگذار می­باشند (9). علاوه بر نور، خصوصیات خاک مانند بافت خاک، تخلخل، میزان رطوبت و کربن و ازت از مهم­ترین خصوصیات خاک هستند که بر تجدید حیات طبیعی و رویش بذور تاثیر دارند( 7 و 19).

 نتایج این تحقیق نشان داد که مقادیر مربوط به کربن آلی، ازت کل، فسفر قابل جذب، رس، سیلت، و در صد رطوبت اشباع خاک در منطقه پرکاپشت کمتر و در مقابل مقادیر در صد شن، وزن مخصوص ظاهری، pH و پتاسیم در منطقه مذکور بیشتر از پارک جنگلی می­باشد. اختلاف بین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک­ها در بین دو منطقه می­تواند به عوامل متعددی ارتباط داشته باشد. خصوصیات فیزیکی خاک از جمله بافت، وزن مخصوص، تخلخل و ساختمان آن، بیشتر از آنکه به گونه‌های درختی جنگلی وابسته باشد، به شرایط رویشگاهی بستگی دارند (11). در این تحقیق به نظر می­رسد موقعیت مناطق مورد مطالعه، از عوامل اصلی تاثیرگذار بر اختلاف خصوصیات خاک و به خصوص اختلاف در خصوصیات فیزیکی خاک می­باشد. منطقه پرکاپشت در نزدیکی رودخانه و تحت تاثیر رسوبات رودخانه­ای می­باشد و خاک موجود در آن عموما بر روی این رسوبات تکامل پیدا کرده و خصوصیات خاص خود را دارد. این نوع خاک ها خیلی عمیق نبوده، عموما دارای بافت سبک و حاصل خیزی زیادی ندارند. بر اساس نتایج حاصل بافت خاک در منطقه پرکاپشت سبک­تر بوده و مقدار شن آن بیشتر از منطقه پارک جنگلی است. زیاد بودن ذرات شن و کم بودن مقدار رس از یک طرف سبب تهویه مناسب، اما از طرف دیگر سبب عدم نگهداری آب و عناصر تغذیه­ای می­شود. موضوع اخیر در خاک­های منطقه پرکاپشت به وضوح قابل مشاهده است. هم چنین یکی از دلایل اصلی کم بودن در صد رطوبت اشباع در خاک­های این منطقه عدم وجود ذرات رس به مقدار کافی و زیاد بودن شن می باشد.

از طرف دیگر کربن آلی، ازت و فسفر قابل جذب در خاک منطقه پرکاپشت نسبت به منطقه  پارک جنگلی مقادیر کمتری را نشان می­دهد. کمبود عناصر تغذیه­ای مهم مذکور از یک طرف به کمبود رس و افزایش میزان شن خاک مربوط می­شود. عموما مواد آلی خاک که منشایی برای تولید مهم‌ترین عناصر غذایی خاک مانند ازت، فسفر می باشند (20)، با میزان شن خاک رابطه منفی نشان می دهند (22). علاوه بر تاثیر و همبستگی منفی میزان شن با مقادیر این عناصر، میزان ورودی مواد آلی به اکوسیستم که در جنگل عموما از طریق لاشبرگ می­باشد و هم چنین نرخ تجزیه لاشبرگ هر یک از این دو گونه نیز از دیگر عوامل مهم تاثیر گذار بر میزان مواد آلی و عناصر وابسته به آن می­باشد، که به نظر می­رسد موضوعات اخیر نیاز  به مطالعات بیشر دارد.

با در نظر گرفتن شرایط خاکی بین دو منطقه و بیان تفاوت­های آنها می­توان اینطور بیان نمود که وضعیت خصوصیات شیمیایی خاک و به خصوص وجود عناصر تغذیه­ای در منطقه پارک جنگلی نسبت به منطقه پرکاپشت برای رویش گیاهان مناسب­تر می­باشد. در عین حال تجدید حیات گونه سفید پلت در منطقه پرکاپشت مناسب­تر می باشد. بر اساس نتایج این تحقیق، تجدید حیات گونه سفید پلت با pH خاک همبستگی مثبت و با کربن آلی، ازت کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم، و رطوبت اشباع خاک رابطه منفی دارد. در بسیاری از تحقیقات تاثیر نور، توپوگرافی، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و حتی زیستی خاک بر روی تجدید حیات موثر شناخته شده است(10و17) و در عین حال رفتارهای تجدید حیات گونه­های مختلف در ارتباط با شرایط محیطی متفاوت است. مدسن (18) عنوان می­کنند که میزان رطوبت خاک در استقرار و رشد نهال­های راش اروپایی تاثیر مثبت دارد، در صورتی که مقدار زیاد کربن آلی خاک تاثیر منفی بر تجدید حیات این گونه گذاشته است. در حالی که مهدوی(10) از همبستگی مثبت زادآوری دانه زاد راناس (گیلاس وحشی) با مواد آلی خاک، نیتروژن و پتاسیم در استان ایلام گزارش می­دهند. پاوند درو و همکاران (3) نیز در استقرار و زادآوری گونه پلت هم خصوصیات فیزیکی و هم خصوصیات شیمیایی خاک را موثر می دانند.  بر اساس نتایج این تحقیق تجدید حیات گونه سفید پلت با اکثر عناصر تغذیه­ای مهم خاک و در صد رطوبت اشباع همبستگی منفی و با مقدار شن نیز اگرچه همبستگی معنی دار نشان نداده، اما رابطه مثبت دارد. بر اساس نتایج حاضر، یکی از نظراتی را که می­توان در این خصوص عنوان نمود این است که تجدید حیات سفید پلت بیشتر از اینکه تحت تاثیر خصوصیات شیمیایی و عناصر تغذیه­ای خاک باشد، تحت تاثیر خصوصیات فیزیکی قرار می­گیرد. بر این اساس می­توان عنوان کرد که تجدید حیات این گونه با ارزش در خاک­های با بافت سطحی سبک و تهویه مناسب بهتر و بیشتر صورت می­گیرد. اگر چه در ایران و در دنیا در خصوص عوامل محیطی تاثیرگذار بر استقرار و ادامه حیات گونه سفید پلت بسیار کم کار شده است، اما نتایج بسیاری از تحقیقات در خصوص رشد و استقرار گونه­ها و کلن­های مختلف جنس صنوبر نشان داده است که صنوبرها گونه­هایی هستند که نیاز به خاک­های با بافت متعادل و حتی در برخی موارد سبک دارند(13و23).

در عین حال نقطه نظر دیگری را  می­توان در خصوص رفتار و استقرار مناسب تجدید حیات سفید پلت در خاک­های با عناصر حاصلخیزی کم مطرح نمود. با توجه به نتایج این تحقیق در هر دو منطقه پارک جنگلی و پرکاپشت درختان سفید پلت به اندازه کافی وجود دارد. در عین حال در منطقه پارک جنگلی که تجدید حیات سفید پلت کمتر دیده می­شود هم تعداد پایه های توسکا بیشتر می­باشد و هم زادآوری آن هم بیشتر به چشم می خورد. علاوه بر توسکا در منطقه پارک جنگلی، هم پایه­های درختی و هم تجدید حیات گونه­های لرگ و لیلکی به چشم می­خورد، در حالی که این گونه­ها در منطقه پرکاپشت دیده نمی­شوند. می­توان اینطور استدلال نمود که در منطقه پارک جنگلی که خاک به خصوص از لحاظ موجودی عناصر تغذیه­ای وضعیت مناسب­تری دارد، اگر چه پایه­های مادری سفید پلت در کنار دیگر گونه­های موجود ذکر شده به اندازه کافی و در حد مناسب قرار دارد، اما گونه­هایی به غیر از گونه سفید پلت در این نوع خاک­ها استقرار یافته و تجدید حیات مناسب نموده­اند و در واقع در رقابت جهت استقرار زادآوری جایی برای گونه سفید پلت نمی­ماند. با نگاه و بیانی دیگر می­توان عنوان نمود که در منطقه پرکاپشت که خاک از نظر عناصر معرف حاصلخیز ضعیف می­باشد، گونه­هایی مانند توسکا، لیلکی و لرگ کمتر و یا اصلا به چشم نمی­خورند اما گونه سفید پلت توانسته است به تعداد کافی استقرار یابد. بر این اساس تجدید حیات گونه سفید پلت به خاک­های خیلی حاصلخیزی احتیاج ندارد و در عین حال تجدید حیات گونه­هایی مانند لیلکی، لرگ و حتی توسکا به نسبت خاک­های با عناصر بیشتر را طلب می­کنند. با این دید شاید بتوان عنوان نمود که سفید پلت نیز می­تواند در خاک­های حاصلخیز که شرایط فیزیکی مناسب داشته باشند استقرار یابد، اما احتمالا در رقابت با دیگر گونه­های پر نیاز نتوانسته است در خاک با عناصر تغذیه­ای مناسب در منطقه پارک جنگلی استقرار یابد. بنابراین در بازیابی رویشگاه­های سفید پلت و در ارتباط با خاک می­بایستی به خصوصیات فیزیکی بیشتر از خصوصیات شیمیایی خاک دقت نظر داشت، اگر چه به نظر می­رسد چنانچه خصوصیات فیزیکی خاک مناسب برای تجدید حیات باشد، این گونه می­تواند در خاک­های با خصوصیات شیمیایی و تغذیه­ای مناسب با در نظر گرفتن رقابت بین گونه­ای عملکرد بسیار بهتری هم داشته باشد. 

  1. اسدی، ف.و میرزایی ندوشن،ح.، 1390 ، ارزیابی تیمارهای مختلف در تولید مثل جنسی گونه سفید پپلت به منظور گسترش اساس ژنتیکی این گونه در طبیعت ، مجله جنگل و صنوبرجلد 19. ش 3. ص: 245-441 .
  2. امان زاده،ب. و رستمی شاهراجی،ت.،1387،جمع آوری، شناسایی، نگهداری، ارزیابی، تکثیر و کاربرد ذخایر ژنتیکی درختان و درختچه‌های جنگلی استان گیلان-گزارش نهایی تحقیقاتی موسسه تحقیقات جنگلها ومراتع کشور،1139/87.
  3. پاوند درو،ع.، صالحی،ع.،پور بابایی،ح.،علوی،س،ج.،1390.رابطه بین استقرار و پراکنش گونه پلتAcer Velutinum Boiss با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و عوامل توپوگرافی در جنگل‌های شمالی (مطالعه موردی: حوزه ناو اسالم استان گیلان). مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)، جلد27، ش4.ص:533-520.
  4. جعفری حقیقی،م.،1382. روش های تجزیه خاک : نمونه برداری و تجزیه های مهم فیزیکی و شیمیایی با تاکید بر اصول تئوری و کاربردی.انتشارات ندای ضحی، 187 ص.
  5. سعادتی، س.اِ.، طبری،.م، عصاره، م.ح.، حیدری شریف آباد، ح.،و فیاض، پ.، 1388. تاثیر منشا قلمه و عمق کاشت در تکثیر غیر جنسی سفید پلت Populos caspica Borum  به تنش غرقابی، مجله جنگل و صنوبر. جلد 19.ش 3.  ص:355-340.
  6. سعادتی،س،اِ، طبری، م، عصاره، م.ح، حیدری شریف آباد ،ح، و فیاض ،پ، 1390. واکنش نهال سفید پلت Populos caspica Borum و عمق کاشت بر روی روش گونه سفید پلت ، مجله جنگل و صنوبر.جلد18، ش4.ص: 679-667.
  7. صالحی، ع.، طاهری آبکنار، ک.، بصیری، ر.، 1390. بررسی بازیابی خصوصیات فیزیکی خاک و استقرار تجدید­ حیات طبیعی در مسیرهای چوبکشی (مطالعۀ موردی: جنگل­های حوضه ناو اسالم). مجله جنگل ایران، جلد3. ش 4.ص: 329-317. 
  8. علی احیایی،م. و بهبهانی زاده ع،آ.،1372. شرح روشهای تجزیه شیمیایی خاک (جلد اول) وزارت جهاد کشاورزی، سازمان تحقیقات خاک و آب، نشریه شماره 893 .
  9. مجربی،م.، مفتخر جوبیاری،م.، کوچ ،ی.، جلیوند، ح.،1390. مقایسه تراکم زاد آدوری گونه‌های گیاهی در جنگل‌کاریهای صنوبر دلتوییدس Populos deltoides Marsh و پلت Acer velutinum Boiss دلاک خیل مازندران. مجله زیست شناسی ایران، جلد24،ش4.ص:622-614.
  10. مهدوی، ع.، اسحاقی راد، ج.، بانج شفیعی، ع.، 1389. زادآوری طبیعی بلوط ایرانی و سایر گونه های چوبی در رابطه با عوامل محیطی (فیزیوگرافی و خاک). فصلنامه علمی تخصصی اکوسیستم های طبیعی ایران، سال اول شماره اول: صفحه 40-30.   
    1. Augusto, L., Ranger J., Binkley D., and Rothe, A., 2002. Impact of several common tree species of temperate forest on soil fertility, Annals of Forest Science, 59: 233–254.
    2. Avevy, T., and Burkhat, H., 2002. Forest Measurement, Fifth Edition, Mcgraw-Hill Companies, New York, 456p.
    3. Isebrands, J.G., 2007. Best Management Practices Poplar Manual for Agroforestry Applications in Minnesota. Environmental Forestry Consultants, Minnesota, 13p.
    4. Jalili, A., and Jamzad, Z., 1999. Red Data Book of Iran. Research Institute of Forest and Rangelands, Tehran, 1999. 748p.
    5. Jalilvand, H., 1988. Investigation of Geographical Distribution and Ecological Condition of Populus caspica in Northern Forests of Iran. MSc Thesis, Natural resources and Agriculture faculty, University of Tarbiat Modares, 202p.
    6. Jordano, P., Zamora, R., Maranon, T., and Arroyo, J., 2001. Ecological and Demographic Research in Mediterranean Forests of Southern Spain.: Applications to conservation and restoration. In: Radoglou, K. (ED), Forest research: A chalange for an integrated European approach, vol. 1. NAGREF- Forest research Institute, Thessaloniki, Greece, 377-381. 
    7. Madsen, P., 1995. Effects of soil water content, fertilization, light, weed competition and seedbed type on natural regeneration of beech (Fagus sylvatica). Forest Ecology and Management, 72 (2): 251-264.
    8. Madsen P., and Larsen, J.B., 1997. Natural regeneration of beech (Fagus sylvatica L.) with respect to canopy density, soil moisture and soil carbon content. Forest Ecology and Management, 97: 95–105.
    9. Oleskog, G., and Sahlén, K., 2000. Effects of Seedbed Substrate on Moisture Conditions and Germination of Pinus sylvestris Seeds in a C learcut. Scand.J.For.Res. 15:225-236.
    10. Onyekwelu, J.C.,  Mosandl, R., and Stimm, B., 2006. Productivity, site evaluation and state of nutrition of Gmelina arborea plantations in Oluwa and Omo forest reserves, Niger. Forest  Ecology and Management, 229: 214- 227.
    11. Spears, J.D.H., and Lajtha, K., 2004. The imprint of coarse woody debris on soil chemistry in the western Oregon cacades. Biogeochemistry, 71: 163- 175.
    12. Thuries, L., Pansu, M., Feller, C., Herrmann, P., and Remy, J.C., 2001. Kinetics of added organicmatter decomposition in a Mediterranean sandy soil. Soil Biology & Biochemistry, 33: 997-1010.
    13. Tufekcioglu, A., Altun, L., Kalay, H.Z. and Yilmaz, M. 2005. Effects of some soil properties on the growth of hybrid poplar in the Terme-Golardi region of Turkey. Turkish  Journal  of Agriculture and  Forestry, 29: 221-226.

  • Receive Date: 15 March 2015
  • Revise Date: 14 June 2015
  • Accept Date: 24 June 2015