Vegetation Analysis of Outdoor Recreation Zone in Sisangan Forest

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

Recognition of vegetation and study of their ecological features are considered a criterion for the quality of forest ecosystems. So such researches in these habitats is necessary in order to study floristic combination accurately since according to their outcomes, we can predict the trend of future changes and preserve endangered plant species. Therefore, this survey was done in order to study one of the most significant plain forests in the south of Caspian Sea relying on plant characteristics in outdoor recreation zone. First of all, 80 plots were chosen by means of random-systematic sampling. Then features of quantity and quality related to tree, shrub and herbaceous coverage in those plots were measured. In this matter, density, coverage percentage, frequency, abundance and presence for forest stand and forest coverage were calculated. According to the results, 35 plant species were recognized in outdoor recreation zone of Sisangan forest park. The relationship between the coverage percentage of upper storey and forest bottom plants reflect the relationship between falling rate of upper storey and rising rate of forest bottom coverage. All in all, in outdoor recreation zone, the frequency of Buxus Hyrcana and Carpinus betulus is dramatically more than other species. considering their conservation importance, full attention to this reserve is essential. Taking everything into consideration, in order to preserve plant species of this area, it is necessary that responsible organizations pay special attention to this reserve where conservation plant species according to the red list of IUCN exist.

Keywords

Main Subjects

تحلیل پوشش گیاهی پهنه­های تفرجی پارک جنگلی سی­سنگان، استان مازندران

صدیقه بابازاده خامنه1*، افشین دانه‌کار2، برهان ریاضی1، قوام‌الدین زاهدی امیری2، فریدون طاهری سرتشنیزی2 و سید نورالدین موسوی3

1 تهران، دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات تهران، گروه محیط زیست 

2 کرج، دانشگاه تهران، دانشکده منابع طبیعی، گروه جنگل داری

3 چالوس، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور 

تاریخ دریافت: 16/7/92                تاریخ پذیرش: 25/12/92 

چکیده

شناسایی عناصر گیاهی و بررسی ویژگی­های بوم­شناختی آنها معیاری از کیفیت اکوسیستم­های جنگلی محسوب می­شود. از این‌رو، انجام چنین مطالعاتی در این رویشگاه­ها بمنظور مطالعه دقیق ترکیب فلورستیکی ضروریست، زیرا براساس نتایج حاصل از آن پیش­بینی روند تغییرات آینده و امکان مدیریت بهتر در جهت حفظ گونه­های در خطر انقراض میسر می­شود. بر این اساس، مطالعه حاضر بمنظور بررسی یکی از رویشگاه­های جلگه­ای ویژه در جنوب دریای خزر با تکیه بر صفات پوشش گیاهی پهنه تفرجی انجام شد. در این مطالعه 80 قطعه نمونه یک آری به روش نمونه­برداری تصادفی-سیستماتیک انتخاب و بعد مشخصه­های کمی و کیفی مربوط به پوشش درختی، درختچه­ای و علفی در آن برداشت شد. مؤلفه­های تراکم، درصد پوشش، بسامد، فراوانی و حضور برای اشکوب فوقانی جنگلی و کف­پوش علفی مورد بررسی قرار گرفت. مطابق یافته­های این مطالعه 35 گونه گیاهی شامل 17 گونه درختی و درختچه­ای و 18 گونه علفی در پهنه تفرجی پارک جنگلی سی­سنگان شناسایی شد. نتایج نشان­دهنده ارتباط نرخ کاهش درصد پوشش اشکوب فوقانی با نرخ توسعه پوشش کف بود. به طور کلی در پهنه تفرجی، بسامد گونه­های Buxus hyrcana (شمشاد) و Carpinus betulus (ممرز) به طور چشمگیری از سایر گونه­ها بیشتر می­باشد که با توجه به  اهمیت حفاطتی این دو گونه، توجه ویژه به این ذخیره­گاه و حراست از آن ضروریست. با توجه به شرایط موجود بمنظور حفظ گونه­های گیاهی منطقه، لازم است که سازمان­های مسئول در جهت حفاظت این رویشگاه که دارای گونه­های حفاظتی مطابق فهرست اتحادیه جهانی حفاظت است، توجه بیشتری نشان دهند.  

واژه­های کلیدی: پوشش گیاهی، پهنه تفرجی، تیپ جنگلی، شمشاد، پارک جنگلی سی­سنگان

* نویسنده مسئول، تلفن: 09126393310 ، پست الکترونیکی: saeede_babazade@yahoo.com

مقدمه  

 

توصیف پوشش گیاهی همواره بخش مهمی از مطالعات اکولوژی را تشکیل می­دهد. این توصیف کارشناسان را قادر می­سازد تا تصویری ذهنی از پوشش گیاهی یک منطقه را به دست آورند و بتوانند طبقات مختلف و طبقه­بندی­های متفاوت پوشش گیاهی را با هم مقایسه نمایند (14). پوشش گیاهی یکی از مهمترین فاکتورهای تعیین­کننده در شکل­گیری پارک­ها و تفرجگاه­های جنگلی محسوب می شود و از عناصر اصلی و مهم منابع فیزیکی و زیستی در کیفیت تفرج گردشگران به‌شمار می­آید (4). عناصر درختی موجود در پارک­های جنگلی نقش ارزنده­ای را در جذب گردشگران طبیعت فراهم می­نمایند. از این‌رو شناخت هرچه بهتر پوشش در اکوسیستم­های جنگلی از یک طرف ما را در ارائه برنامه­هایی در جهت رفع خواسته­های گردشگران تواناتر می­کند و از طرف دیگر ضمن استفاده بهینه در حد ظرفیت اکولوژیکی از سوی گردشگران و ایجاد ارتباط منطقی و همسو با عناصر درختی، درختچه­ای و پوشش کف جنگل و سایر فاکتورهای تأثیرگذار، ازجمله خاک می­توان در پایداری اکوسیستم گام مهمی برداشت و اصل استمرار بهره­وری را در درازمدت برقرار کرد. توجه به این نکته که در احداث و نگهداری پارک­های جنگلی حفظ پوشش گیاهی اهمیت ویژه­ای دارد، باید گونه­ها، تیپ توده جنگلی و عوامل تأثیرگذار بر آن به طور کامل شناسایی شود (13).

درصد پوشش، تراکم، بسامد و حضور، وفور از جمله صفات مهم گیاهان هستند که می­توانند در فرایند تصمیم­گیری­های مدیریتی (بهره­برداری، حفاظت، بازسازی و پایش) مشارکت نمایند. پوشش گیاهان تصویر عمودی اندام­های هوایی آنها بر روی زمین است. اندام­های هوایی را می­توان به عنوان بخشی از گیاهان در نظر گرفت که بر سطح خاک سایه می­اندازند. درصد پوشش شاخصی برای برخی تصمیم­گیری­های محیطی است و از نظر حفاظت خاک اهمیت دارد. تاکنون طبقات مختلفی برای ثبت پوشش گیاهان ارائه شده است. بر مبنای رایج­ترین طبقه­بندی، پوشش شاخ و برگ گونه­های گیاهی در جوامع به پنج طبقه تقسیم می شود (14). طبقه A: گونه­هایی که درصد پوشش آنها 5 درصد یا کمتر باشد. طبقه B: گونه­هایی که پوشش آنها بین 6 تا 25 درصد سطح زمین باشد. طبقه C: گونه­هایی که پوشش آنها بین 26 تا 50 درصد سطح زمین باشد. طبقه D: گونه­هایی که پوشش شاخ و برگ آنها بین 51 تا 75 درصد سطح زمین باشد. طبقه E: گونه­هایی که پوشش آنها بین 76 تا 100 درصد سطح زمین باشد. تراکم به عنوان تعداد افراد در واحد سطحی معین برای مثال در یک مترمربع یا در یک هکتار در جنگل تعریف شده است. تراکم یکی از شاخص­های توزیع اعضا یک گونه است و هر چه بیشتر باشد، نشان­دهنده آن است که شرایط برای توزیع و پراکنش گونه­ها بهتر است (15). بسامد که به آن درصد حضور گونه هم گفته می شود، به درصدی از واحدهای نمونه­برداری شده که دارای گونه خاصی است، اطلاق می­شود که بازتاب­دهنده پراکنش افراد جمعیت گونه در قطعات نمونه مورد بررسی است. حضور، بازگوکننده درجه پراکنش گونه در محل­های نمونه­برداری از یک جامعه گیاهی است و مربوط به همگن و ناهمگن بودن اجتماعات گیاهیست. این مؤلفه که وابسته به توزیع طبقات درصد فراوانی گونه­های جامعه گیاهی است، نشانه­ای از یکنواختی شرایط رویشگاه یا سطح تکامل و توالی رویشگاه است. گونه­ها از نظر حضور به پنج دسته تقسیم می­شوند (14). طبقه I : گونه­هایی که در کمتر از 20 درصد محل­های نمونه­برداری حضور دارند. طبقه II : گونه­هایی که در 21 تا 40 درصد محل­های نمونه­برداری حضور دارند. طبقه  III: گونه­هایی که در 41 تا 60 درصد محل­های نمونه­برداری حضور دارند. طبقه IV : شامل گونه­هایی است که در 61 تا 80 درصد محل­های نمونه­برداری حضور دارند. طبقه V : گونه­هایی را شامل می­شود که در 81 تا 100 درصد محل­های نمونه­برداری حضور دارند. هرگاه درصد حضور گونه بالا باشد، دو حالت محتمل است. یا دامنه بردباری گونه وسیع است و می­تواند در شرایط میکروکلیمایی متفاوت بروید و یا به‌رغم فاصله محل­های نمونه­برداری، شرایط محلی رویشگاه مشابه است. هیستوگرام فراوانی که بر اساس روش رانکایر تعیین می­گردد، بیان روشنی از همگنی یا ناهمگنی یک واحد رویشی است. این هیستوگرام به این نحو ترسیم می­شود که روی محور طول­ها (X) حضور در پنج طبقه I تا V و روی محور عرض­ها (Y) درصد فراوانی گونه­ها تعیین می­شود. اگر هیستوگرام به شکل U یا J باشد، توده یا جامعه همگن است. اما اگر هیستوگرام به شکل L باشد، توده یا جامعه گیاهی ناهمگن است (14). فراوانی با مفهوم کمی آن، عبارت است از میانگین تعداد پایه­های یک گونه در واحد سطح، که این سطح فقط برای آن دسته از قطعه نمونه­هایی است که شامل گونه مورد نظر بودند (12). شاخص فراوانی کمک می­کند که نحوه توزیع افراد جمعیت یک گونه در محدوده یک جامعه بهتر مشخص شود.

از نظر جغرافیای گیاهی، جنگل­های شمال ایران به دلیل برخورداری از درجه حرارت مناسب، بارش­های منظم، شرایط متفاوت توپوگرافی و نزدیکی به دریا شرایط مناسبی را برای آشیان اکولوژیک گونه­های گیاهی فراهم کرده است (3). بنابراین، بررسی پوشش گیاهی این مناطق برای شناخت دقیق­تر توان محیط و نیز مدیریت و حفاظت از ذخایر ژنتیکی بمنظور برخورداری از شبکه­های حیاتی پیچیده­تر و در نتیجه محیط پایدارتر، ضروریست (4). هدف از این تحقیق، بررسی برخی صفات گیاهی منتخب برای تحلیل وضعیت پوشش گیاهی پهنه­های تفرجی پارک جنگلی سی­سنگان بمنظور مدیریت فعالیت­های گردشگری است. ازجمله مطالعات مشابه در کشور می­توان به مطالعات مهدوی و همکاران در منطقه حفاظت­شده کبیر کوه ایلام اشاره نمود که در این بررسی شرایط ادافیکی و فیزیوگرافی رویشگاه محور توجه قرار گرفت (16). قربانلی و همکاران نیز به بررسی پوشش گیاهی منطقه شکار ممنوع تالاب بین‌المللی گمیشان پرداختند (10). بررسی فلور منطقه کرسنک استان چهارمحال و بختیاری از نظر ارزش حفاظتی توسط شیرمردی و همکاران انجام شد (9). اسداللهی و همکاران نیز به بررسی آرایش افقی و پهنه­بندی پوشش گیاهی تالاب چغاخور پرداختند (2). روانبخش و امینی در ذخیره­گاه جنگلی گیسوم تالش، فلور، پراکنش جغرافیایی و ساختار بوم­شناختی این ذخیره­گاه را مورد بررسی قرار دادند (7). همچنین می­توان به مطالعات رنجبر (6)، ابراهیمیان (1)، حقگوی و پوربابایی (5) درباره پوشش گیاهی مناطق مختلف اشاره کرد که در این میان حقگوی و پوربابایی (5) به شناسایی پتانسیل­های گیاهی پارک برای برنامه­ریزی­های آینده در پارک جنگلی سدتاریک در رودبار پرداختند.

مواد و روشها

منطقه مورد مطالعه: پارک جنگلی سی­سنگان یکی از منحصر به فردترین رویشگاه­های جلگه­ای به ویژه با حضور گونه شاخصی هم چون شمشاد در بخش حاشیه جنوبی دریای خزر در شهرستان نوشهر واقع است. این پارک جنگلی طبیعی حد فاصل شهرهای رویان و نوشهر و در عرض جغرافیایی 36 درجه و 33 دقیقه و 30 ثانیه تا 36 درجه و 35 دقیقه و 30 ثانیه شمالی و طول جغرافیایی 51 درجه و 47 دقیقه تا 51 درجه و 49 دقیقه و 30 ثانیه شرقی قرار گرفته است (شکل 1). مساحت پارک معادل 65/591 هکتار است که نزدیک به 90% آن تحت پوشش رویشگاه­های شمشاد قرار دارد. شیب عمومی عرصه کمتر از 5 درصد و بسیار ملایم بوده و از ارتفاع 26- متر در بخش ساحلی شروع و تا ارتفاع 125 متر از سطح دریا به طرف جنگل­های کوهستانی ادامه می­یابد (8). متوسط بارندگی سالانه این منطقه 5/1293 میلیمتر و متوسط دمای سالانه 13/16 درجه سانتی گراد است. اقلیم منطقه بر اساس اقلیم­نمای آمبرژه در مناطق خیلی مرطوب با زمستان­های معتدل قرار دارد. پارک جنگلی سی­سنگان دارای طرح مدیریتی است که نخستین بار در سال 1382 تهیه و در سال 1388 بازبینی شد.

شکل 1- نقشه محدوده مورد مطالعه

مطابق این طرح، پارک جنگلی سی­سنگان به 7 پهنه مختلف تفکیک شده است (شکل 2) که مطالعات پوشش­گیاهی این تحقیق در سه تیپ جنگلی در پهنه تفرج گسترده به وسعت 134 هکتار و پهنه تفرج متمرکز به وسعت 5/44 هکتار (حدود 30% وسعت پارک)  انجام شد. پهنه­های یادشده پوشیده از سه تیپ جنگلی مستقل شامل ممرز، ممرز-شمشاد و لیلکی است.

روش بررسی: در این مطالعه با توجه به هدف بررسی و در نظر گرفتن یکنواختی نسبی رویش­های جنگلی و توجه به هزینه و امکان­پذیر بودن عملیات نمونه­برداری، شدت آماربرداری حدود 5/0 درصد در نظر گرفته شد و 80 قطعه نمونه یک آری به همین منظور با توجه به وسعت دو پهنه تفرج گسترده و متمرکز در محدوده مورد مطالعه توزیع شد. وسعت یک آری قطعات نمونه، حداقل وسعت قابل قبول برای دستیابی به اهداف این بررسی بود.

 

 

شکل 2- نقشه پهنه­بندی پارک جنگلی سی­سنگان


نمونه­برداری به صورت خط نمونه، با فواصل 200 متر انجام شد. با توجه به کوچک بودن عرصه و یکنواختی نسبی شرایط محیطی، آرایش ترانسکت­های نمونه­گیری برای اجرای راحت­تر و توزیع بهتر قطعات در توده با توجه به شکل هریک از پهنه­های تفرجی انتخاب شد. نمونه­برداری در هر ترانسکت به صورت تصادفی-سیستماتیک انجام شد. به این ترتیب که نقطه شروع تصادفی و قطعات با فواصل 120 متر انتخاب شد (شبکه با ابعاد 200*120) (شکل 3). براین اساس 30 قطعه نمونه در تیپ لیلکی و 30 قطعه نمونه در تیپ ممرز- شمشاد در پهنه تفرج گسترده، 13 قطعه نمونه در تیپ ممرز و 7 قطعه نمونه در تیپ ممرز- شمشاد در پهنه تفرج متمرکز توزیع شد.

 

 

شکل 3- توزیع ترانسکت­ها و قطعات نمونه­برداری

 

با توجه به توزیع قطعات نمونه در پهنه­های مختلف، فرایند نمونه­برداری را می­توان شکلی از تصادفی-سیستماتیک طبقه­بندی­شده توصیف کرد. در هر قطعه نمونه فهرست همه گونه­های چوبی بهمراه ارتفاع، قطر برابر سینه و دو قطر عمود بر هم تاج اندازه­گیری شد. همچنین در مرکز هر قطعه نمونه، یک ریز­­قطعه نمونه به وسعت یک مترمربع (حداقل مساحت قابل قبول) بمنظور بررسی کف­پوشش علفی و نهال­ها به روش قطعه نمونه های حلزونی پیاده شد (14). برای شناسایی گیاهان از یک تیم متخصص استفاده شد.

داده­های جمع­آوری­شده برای تحلیل وضعیت پوشش گیاهی به تفکیک تیپ­های جنگلی شناسایی شده در هر پهنه به کار گرفته شد. در این ارتباط مؤلفه­های تراکم، درصد پوشش، بسامد، وفور و حضور از صفات فردی و اجتماعی تیپ­های گیاهی برای تیپ­های جنگل و کف­پوش علفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. اندازه­گیری تراکم با شمارش پایه­ها در واحد سطح به تفکیک گونه­های چوبی، علفی و نهال­ها انجام شد. برای محاسبه درصد پوشش مساحت سایه­انداز تاج درختان و گیاهان علفی در قطعه نمونه محاسبه و با توجه به وسعت قطعه نمونه مورد محاسبه قرار گرفت. بسامد هر گونه نیز به تفکیک عناصر چوبی، علفی و نهال­ها به صورت درصد فراوانی (تعداد قطعات نمونه دارای گونه نسبت به کل قطعات نمونه) محاسبه شد (15). اندازه­گیری وفور با محاسبه تعداد پایه­های شمارش­شده هر گونه تقسیم بر تعداد قطعات نمونه­ای که حاوی گونه بود، محاسبه شد. اندازه­گیری وفور گونه­های درختی و درختچه­ای به صورت عینی و وفور گونه­های علفی به صورت تخمینی (به درصد نسبت به مساحت قطعه نمونه) انجام شد (12). شاخص حضور به کمک شاخص بسامد محاسبه شد، همچنین با استفاده از هیستوگرام بسامد-حضور رانکایر، همگنی و ناهمگنی واحد رویشی مورد تفسیر قرار گرفت (18).  

نتایج

مطابق یافته­های این مطالعه 35 گونه گیاهی شامل 17 گونه درختی و درختچه­ای و 18 گونه علفی در پهنه تفرجی پارک جنگلی سی­سنگان شناسایی و پارامترهای ذکر­شده در مورد آنها اندازه­گیری شد که توصیف آن به تفکیک پهنه تفرجی و تیپ جنگلی برای گونه­های درختی و درختچه­ای در جدول 1 و برای گونه­های علفی در جدول 2 درج شده است.

پهنه تفرج گسترده: در این پهنه 17 گونه چوبی و 14 گونه علفی شناسایی شد که در مقایسه با تعداد کل گونه­ها، 5/88% گونه­های این پارک در این پهنه واقع شده­اند، در نتیجه این پهنه از غنای بالایی برخوردار است. دو تیپ لیلکی و ممرز-شمشاد از تیپ­های جنگلی این پهنه هستند.

تیپ لیلکی دربرگیرنده 16 گونه چوبی شامل Acer velutinum (افراپلت)، Quercus castaneaefolia (بلوط)، Carpinus betulus (ممرز)، Parrotia persica (انجیلی)، Gleditschia caspica (لیلکی)، Buxus hyrcana (شمشاد)، Celtis australis (داغداغان)، Alnus subcordata (توسکا ییلاقی)، Albizzia julibrissin (شب­خسب)، Diospyros lotus (خرمندی)، Zelkova carpinifolia (آزاد)، Crataegus monogyna (ولیک)،Mespilus germanica (ازگیل)،  Ficus carica (انجیر) و Morus alba (توت) و Prunus caspica (آلوچه) می­باشد که در این میان تراکم لیلکی از بقیه گونه­ها بیشتر است که این امر با توجه به نامگذاری این تیپ منطقی به نظر می­رسد. 12 گونه علفی در این تیپ عبارتند از: Carex brunnea (جگن)، Brachypodium sylvaticum (گرامینه)، Viola odorata (بنفشه)، Oplismenus undulatifolius (ملف)، Smilax excels (ازملک)، Rubus persicus (تمشک)،Convolvulus arvensis (پیچک)، Hedera ilex (داردوست)، Plantago lanceolata (بارهنگ)، Pteris cretica (سرخس)، Solanum nigrum (تاجریزی) و Utrica urens (گزنه­سفید) که بیشترین تراکم متعلق به تمشک می­باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در تیپ ممرز-شمشاد 10 گونه چوبی شامل افراپلت، بلوط، ممرز، Tilia begonifolia (نمدار)، انجیلی، شمشاد، خرمندی، ولیک، ازگیل و انجیر مشاهده می­شود که در این میان تراکم گونه ­های شمشاد و ممرز از بقیه گونه ­ها بیشتر است. تراکم شمشاد حدوداً 4 برابر تراکم ممرز می­باشد، بنابراین بهتر است نامگذاری آن از ممرز-شمشاد به شمشاد- ممرز تغییر یابد. 11 گونه علفی در این تیپ شامل جگن، گرامینه، بنفشه، ملف، ازملک، تمشک، بارهنگ، تاجریزی، Rumex acetosella (ترشک)، Artemisia sp (درمنه) و گزنه­سفید است که بیشترین تراکم متعلق به جگن می­باشد.

با استفاده از مقادیر بسامد و حضور گونه­های درختی و درختچه­ای و علفی در قطعات برداشت­شده در پهنه تفرج گسترده،  نمودار بسامد-حضور رانکایر تهیه­شده برای کل قطعات نمونه در این پهنه به شکل L است، یعنی فراوانی طبقه I حداکثر می‌باشد، که می­توان نتیجه گرفت که پراکنش گونه­های چوبی و علفی در این پهنه در سطح پارک ناهمگن و قطعات نمونه به چند جامعه گیاهی تعلق دارد (شکل 4 و 5). در میان گونه­های درختی و درختچه­ای، گونه Buxus hyrcana  با بسامد 33/43 درصد و گونه Carpinus betulus با بسامد 66/21 درصد، بیشترین بسامد را به خود اختصاص دادند و با بررسی ویژگی کمی حضور مشخص شد که گونه اول در 41 تا 60 درصد و گونه دوم در 21 تا 40 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشته و بقیه گونه­های شناسایی­شده در کمتر از 20 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشتند. همچنین در میان گونه­های علفی، گونه Carex brunnea  با بسامد 50 درصد، گونه Brachypodium sylvaticum با بسامد 66/41 درصد، گونه  Rubus persicus با بسامد 66/36 درصد، گونه Viola odorata با بسامد 30 درصد و گونه Oplismenus undulatifolius  با بسامد 66/21 درصد بیشترین بسامد را به خود اختصاص دادند و با بررسی ویژگی کمی حضور مشخص شد که گونه­های اول و دوم در 41 تا 60 درصد و گونه­های سوم و چهارم و پنجم در 21 تا 40 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشته و بقیه گونه­های شناسایی شده در کمتر از 20 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشتند.

 

شکل4- نمودار بسامد- حضور گونه­های درختی و درختچه­ای پهنه تفرج گسترده

 

شکل5- نمودار بسامد- حضور گونه­های علفی پهنه تفرج گسترده

 

شکل6- نمودار بسامد- حضور گونه­های درختی و درختچه­ای پهنه تفرج متمرکز

شکل7- نمودار بسامد- حضور گونه­های علفی پهنه تفرج متمرکز

 

پهنه تفرج متمرکز: در این پهنه 9 گونه چوبی و 14 گونه علفی یافت شد که در مقایسه با پهنه دیگر از غنای کمتری برخوردار است. 2 تیپ ممرز و ممرز-شمشاد از تیپ­های جنگلی این پهنه است.

تیپ ممرز دربرگیرنده 5 گونه چوبی شامل ممرز، لیلکی، شمشاد، آزاد و ولیک می­باشد که در این میان تراکم شمشاد از بقیه گونه­ها بیشتر است که با توجه به نام این تیپ، تغییر نام این تیپ به شمشاد-ممرز بهتر است. 12 گونه علفی در این تیپ عبارتند از: جگن، گرامینه، بنفشه، ملف، پیچک، بارهنگ، ترشک، گزنه سفید، Trifolium repens (شبدر)، Verbena officinalis (شاه پسند وحشی)، Lycopersicum esculentum (گوجه) و Conyza bonariensis (پیربهارک) که بیشترین تراکم متعلق به شبدر است.

در تیپ ممرز-شمشاد 7 گونه چوبی شامل افراپلت، ممرز، لیلکی، شمشاد، توسکا ییلاقی، ازگیل و توت وجود دارد که در این میان تراکم گونه­های شمشاد و ممرز از بقیه گونه­ها بیشتر است. تراکم شمشاد حدوداً 5/1 برابر تراکم ممرز می­باشد، بنابراین، بهتر است نامگذاری آن از ممرز-شمشاد به شمشاد-ممرز تغییر یابد. 9 گونه علفی در این تیپ شامل جگن، گرامینه، بنفشه، ملف، تمشک، پیچک، بارهنگ، ترشک و درمنه است که بیشترین تراکم متعلق به گرامینه است.

با توجه به مقادیر بسامد و حضور گونه­های درختی و درختچه­ای و علفی در قطعات برداشت­شده در پهنه تفرج متمرکز، نمودار بسامد-حضور رانکایر برای کل قطعات نمونه در این پهنه به شکل L است، یعنی فراوانی طبقه I حداکثر است که می­توان نتیجه گرفت که پراکنش گونه­های چوبی و علفی در این پهنه در سطح پارک ناهمگن و قطعات نمونه به چند جامعه گیاهی تعلق دارد (شکل 6 و 7). در میان گونه­های درختی و درختچه­ای، گونه Carpinus betulus با بسامد 50 درصد و گونه Buxus hyrcana با بسامد 25 درصد بیشترین فراوانی بسامد را به خود اختصاص دادند و با بررسی ویژگی کمی حضور مشخص شد که گونه اول در 41 تا 60 درصد و گونه دوم در 21 تا 40 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشته و بقیه گونه­های شناسایی­شده در کمتر از 20 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشتند. همچنین در میان گونه­های علفی، گونهCarex brunnea  با بسامد 35 درصد و گونه Brachypodium sylvaticum با بسامد 25 درصد بیشترین فراوانی بسامد را به خود اختصاص دادند. با بررسی ویژگی کمی حضور مشخص شد که این گونه­ها در 21 تا 40 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشته و بقیه گونه­های شناسایی­شده در کمتر از 20 درصد محل­های نمونه­برداری حضور داشتند. 

تحلیل پوشش، انبوهی و فراوانی گیاهان پهنه تفرجی: طبقه­بندی پوشش درختی و درختچه­ای در دو پهنه تفرج گسترده و متمرکز (چهار تیپ) به شرح زیر است:

تیپ­های لیلکی و ممرز-شمشاد واقع در پهنه تفرج گسترده دارای پوشش متوسط بترتیب برابر با 16/53% و 43/60% 
می­باشند و در طبقه D قرار دارند. با توجه به تعداد عناصر درختی تیپ لیلکی (680 اصله) متوسط سطح اشغال هر پایه از عناصر درختی تیپ مذکور برابر با 82/7 مترمربع است. این وسعت در تیپ ممرز-شمشاد (1080 اصله) معادل 60/5  مترمربع است. چنین اختلافی نشان می­دهد درختان این تیپ به نسبت از گستردگی تاج کمتری نسبت به تیپ قبل برخوردارند.

تیپ­های ممرز و ممرز-شمشاد در پهنه تفرج متمرکز دارای پوشش متوسط بترتیب 60% و 28/54 % می­باشند که این دوتیپ نیز در طبقه D قرار دارند. با توجه به تعداد عناصر درختی تیپ ممرز (800 اصله) متوسط سطح اشغال هر پایه از عناصر درختی تیپ مذکور برابر با 5/7 مترمربع است. این وسعت در تیپ ممرز-شمشاد (686 اصله) معادل 9/7 مترمربع است. مقایسه گستردگی تاج عناصر درختی در تیپ­های مشابه ممرز-شمشاد در دو پهنه تفرج گسترده و متمرکز، نشانگر بزرگ­تر بودن اندازه تاج در پهنه تفرج متمرکز است. چنین شرایطی نشان می­دهد درختان با تاج بازتر در این تیپ بیشتر است و به طور نسبی سهم شمشادها در آن کاهش­یافته است. بنابراین از نظر طبقه­بندی پوشش گیاهی هر دو پهنه تفرج گسترده و متمرکز در طبقه D (گونه­هایی که درصد پوشش آنها 51 تا 75 درصد است) قرار دارند که نشان­دهنده پوشش به نسبت مطلوب در این گردشگاه طبیعی است. آزمون t مستقل برای مقایسه معنی­دار بودن اختلاف درصد پوشش دو تیپ ممرز-شمشاد در پهنه تفرج متمرکز و گسترده انجام شد ولی هیچ اختلاف معنی­داری بین آنها مشاهده نشد.  

طبقه­بندی پوشش علفی در دو پهنه تفرج گسترده و متمرکز (چهار تیپ) به شرح زیر است: 

کف­پوش علفی تیپ­های لیلکی و ممرز-شمشاد در پهنه تفرج گسترده دارای پوشش متوسط بترتیب برابر با 93/43% و33/15% است و بترتیب در طبقات C و B گروه انبوهی پوشش قرار دارد. کف­پوش علفی تیپ­های ممرز و ممرز-شمشاد در پهنه تفرج متمرکز از پوشش متوسطی بترتیب معادل 84/13% و 57/18 %  برخوردار است و در طبقه B قرار می­گیرد. چنین وضعیتی نشان­دهنده آن است که نوع تفرج بر انبوهی پوشش کف اثرگذار است. آزمون t مستقل برای مقایسه معنی­دار بودن اختلاف درصد پوشش گیاهان کف­پوش در پهنه تفرج متمرکز و گسترده انجام شد ولی هیچ اختلاف معنی­داری بین آنها مشاهده نشد.

تراکم متوسط در تیپ لیلکی و ممرز-شمشاد در پهنه تفرج گسترده بترتیب 680 و 1080 می­باشد و نشان­دهنده آن است که شرایط برای توزیع و پراکنش گونه­ها در تیپ ممرز-شمشاد مساعدتر به نظر می­رسد و متوسط تراکم تیپ ممرز و ممرز-شمشاد در پهنه تفرج متمرکز بترتیب 800 و 7/685 می­باشد که گویای شرایط بهتر برای توزیع و پراکنش گونه­ها در تیپ ممرز-شمشاد است. تراکم متوسط تیپ ممرز-شمشاد در پهنه تفرج گسترده تقریبا معادل 5/1 برابر این تیپ در پهنه تفرج متمرکز است. تراکم پوشش علفی متوسط تیپ لیلکی و ممرز-شمشاد واقع در پهنه تفرج گسترده بترتیب 36/37 و 23/13 است که در نتیجه شرایط برای توزیع و پراکنش گونه­ها در تیپ لیلکی مساعدتر به نظر می­رسد، همچنین تراکم متوسط تیپ ممرز و ممرز-شمشاد در پهنه تفرج متمرکز بترتیب 23/17 و 85/21 می­باشد که گویای شرایط بهتر برای توزیع و پراکنش گونه­ها در تیپ ممرز-شمشاد است. این بررسی نشان داد که فراوانی گونه­های بلوط، نمدار، انجیلی، لیلکی، داغداغان، شب خسب، خرمندی، انجیر و آلوچه در پهنه تفرج گسترده بیشتر از آن در پهنه تفرج متمرکز است (53% گونه­ها) و این رابطه برای گونه­های ممرز، شمشاد و آزاد بعکس است (18% گونه­ها) و گونه­های توسکاییلاقی، افراپلت، ولیک، ازگیل و توت دارای فراوانی یکسان در هر دو پهنه تفرجی می‌باشند (29% گونه­ها). فراوانی گونه­های بنفشه، ازملک، تمشک، داردوست، سرخس، تاجریزی، ترشک و گزنه­سفید در پهنه تفرج گسترده بیشتر از آن در پهنه تفرج متمرکز است (44% گونه­ها) و همین رابطه برای گونه­های جگن، گرامینه، ملف، پیچک، بارهنگ، شبدر، شاه‌پسند وحشی، گوجه و پیربهارک بعکس است (50% گونه­ها) و گونه درمنه دارای فراوانی یکسان در هر دو پهنه تفرجی می­باشند (6% گونه­ها).

بحث و نتیجه­گیری 

بررسی ارتباط میان درصد پوشش عناصر درختی در اشکوب فوقانی و درصد پوشش عناصر کف­پوش در پهنه­های تفرجی پارک جنگلی سی­سنگان نشان­دهنده آن است که به موازات کاهش درصد پوشش اشکوب فوقانی، پوشش کف رو به توسعه می­گذارد. در پهنه تفرج گسترده به طور متوسط به ازای هر یک درصد باز شدن پوشش تاجی، حدود 4% پوشش کف افزوده می­شود. چنین تغییری در تفرج متمرکز، معادل 8/0% یا حدود 1 درصد است. چنین وضعیتی نشان می­دهد که فشار بهره­برداری تفرجی از این پهنه، توان توسعه پوشش کف را کاهش داده است و به نوبه خود می­تواند بر استقرار نهال و زادآوری توده نیز مؤثر باشد که مطابق همین بررسی نیز تراکم نهال در توده­های پهنه تفرج متمرکز یک سوم توده­های پهنه تفرج گسترده تعیین شد.

با توجه به این که بسامد 70%  گونه­های درختی و درختچه­ای در پهنه تفرج گسترده نسبت به پهنه تفرج متمرکز بیشتر است، می­توان نتیجه گرفت که شرایط محیطی پهنه تفرج گسترده با دامنه اکولوژیک گونه­ها انطباق بیشتری دارد. در مقایسه دو پهنه تفرجی با توجه به تراکم متوسط آنها توزیع و پراکنش گونه­ها در پهنه تفرج گسترده از وضعیت مناسب­تری نسبت به پهنه تفرج متمرکز برخوردار است که این امر با توجه به تعریف و کارکرد پهنه تفرج گسترده کاملا منطقی به نظر می­رسد و با در نظر گرفتن مطالعه میدانی و آماربرداری، پوشش گیاهی به طور چشمگیری در مقایسه با پهنه تفرج متمرکز متراکم­تر است.

بسامد گونه شمشاد در پهنه تفرج گسترده تقریبا 2 برابر آن در پهنه تفرج متمرکز می­باشد که نشان از موفقیت توزیع شمشاد در پهنه تفرج گسترده دارد و همین امر برای گونه ممرز بعکس می­باشد که در نتیجه گونه ممرز در پهنه تفرج متمرکز بهتر و بیشتر توزیع شده است. به طور کلی در پهنه تفرجی، بسامد گونه­های شمشاد و ممرز به طور چشمگیری نسبت به سایر گونه­ها بیشتر می­باشد، پس می­توان این طور نتیجه­گیری کرد که این دو گونه از شرایط زیستی بهتری نسبت به سایر گونه­ها برخوردار هستند و با توجه به حضور این دو گونه که از گونه های در معرض خطر در لیست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN: International Union  for Conservation of Nature and Natural Resources) می­باشند (17)، حضور آنها در پهنه تفرجی با سطح حفاظتی این گونه­ها در تناسب نیست. با وجود این توزیع و پراکنش بالای آنها در پهنه تفرجی حاکی از شرایط زیستی مناسب آنهاست. بنابراین غالبیت فراوانی این دو گونه در این رویشگاه و اهمیت حفاطتی آنها، توجه ویژه به این ذخیره­گاه و حراست بیشتر آن را گریزناپذیر می­سازد.

توده­های شمشاد یکی از کم­نظیرترین توده­های جنگلی در ناحیه اروپا-سیبری است که در گذشته به صورت نوار تقریباً پیوسته از آستارا تا شرق کردکوی به صورت زیراشکوب درختان بلوط، ممرز، افرا، نمدار و راش به خصوص در جنگل­های جلگه-کوهپایه­ای گسترده بودند، اما امروزه به صورت قطعات پراکنده­ای مشاهده می­شود. علت اساسی این انهدام را می­توان عدم شناخت این منابع ارزشمند و نبود برنامه­ریزی صحیح و اصولی در سده اخیر دانست، به‌طوری‌که بهره­برداری­های سنگین از گونه­های ممرز و شمشاد برای مصارف مختلف منجر به تخریب و انحطاط این جنگل­ها شده است (7).

مخدوم در بررسی اثر تخریبی تفرج در برخی از مناطق جنگلی شمال ایران به این نتیجه رسیده است که تفرج بیشتر از بهره­وری بر روی میزان درصد پوشش و غنای گونه­ای اثر منفی و تخریبی دارد و تغییر در اجزای گیاهان به واسطه تفرج، به عنوان اولین نشانه­های آسیب در مناطق طبیعی به شمار می­رود (7). این مسئله توسط قانون بسامد رانکایر نیز به اثبات رسیده است، به طوری که بررسی فرکانس گونه­ها در گروه گونه­های اشکوب تحتانی با توجه به تغییر الگوی گونه­های علفی از قانون فرکانس رانکایر، نشان­دهنده شرایط نامساعد زیستی این بخش از زیست­مندان منطقه است. پژوهش ها نشان می­دهد که حفاظت به عنوان یک فاکتور مهم نقش تعیین‌کننده‌ای در غنا و تنوع زیستی پوشش گیاهی دارد (11)، بنابراین با توجه به شرایط موجود پارک جنگلی سی سنگان بمنظور حفظ گونه­های گیاهی منطقه لازم است که سازمان­های مسئول در جهت حفاظت این رویشگاه کم­نظیر که دارای گونه­های حفاظتی شمشاد و ممرز می­باشد، توجه بیشتری نشان دهند. از این رو پیشنهاد می­شود که علاوه بر حفظ هر چه بیشتر گونه­های چوبی منطقه بمنظور حفظ و ثبات این ذخیره­گاه جنگلی از تخریب پوشش گیاهی کف جنگل از طریق کنترل حضور افراد در منطقه و همچنین از توسعه فیزیکی بیشتر پهنه تفرج متمرکز جلوگیری به‌عمل آید .

1- ابراهیمیان، م، 1388، بررسی فلورستیک و فیتوسوسیولوژی هالوفیت­های منطقه شکار و تیراندازی ممنوع صوفیکم در شمال شرق استان گلستان. پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان.
2- اسدالهی، ز، دانه­کار، ا، علیزاده شعبانی، ا، 1390، بررسی آرایش افقی و پهنه­بندی پوشش گیاهی تالاب چغاخور. مجله رستنیها، شماره 40  :13-29.
3- اسماعیل­زاده، ا، حسینی، م، اولادی، ج، 1383، معرفی فلور، شکل زیستی و پراکنش جغرافیایی گیاهان رویشگاه سرخدار افرا تخته، مجله پژوهشی و سازندگی، شماره 68: 66- 76.
4- اکبری­نیا، م، زارع، ح، حسینی، م، اجتهادی، ح، 1383، بررسی فلور، ساختار رویشی و کورولوژی عناصر گیاهی اجتماعات توس در سنگده ساری، مجله پژوهش و سازندگی، شماره 64: 84- 96 .
5- حقگوی، ط، پوربابایی، ح، 1390، معرفی فلور، شکل زیستی و کوروتیپ گونه­های گیاهی در پارک جنگلی سد تاریک، رودبار. مجله جنگل ایران، شماره 4: 331- 340.
6- رنجبر، ز، 1387، تعیین جوامع گیاهی منطقه گمیشان با استفاده از تصاویر ماهواره­ای و ارتباط آنها با شرایط زیستگاهی. پایان­نامه کارشناسی ارشد مرتع، دانشگاه پیام نور.
7- روانبخش، م، امینی، ط، 1391، بررسی فلور، پراکنش جغرافیایی و ساختار اکولوژیکی ذخیره­گاه جنگلی گیسوم تالش. مجله زیست­شناسی ایران، شماره 1: 21-31.
8- رودی، ز، جلیلوند، ح، اسماعیل­زاده، ا، 1390، بررسی تنوع گونه­های گیاهی در واحدهای اکوسیستمی ذخیره­گاه جنگلی سی­سنگان، همایش منطقه­ای دانش­محوری در مدیریت پایدار کشاورزی و منابع-طبیعی، 161- 144. 
9- شیرمردی، ح ع، فیاض، م، فرحپور، م، مظفریان، و، 1390، بررسی فلور منطقه کرسنک استان چهارمحال و بختیاری از نظر ارزش حفاظتی. فصلنامه تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران، شماره 2: 124-136.
10- قربانلی، م، ابراهیمیان، م، خوش روش، ر، شکیبا، م، 1389، بررسی پوشش گیاهی منطقه شکار ممنوع تالاب بین المللی گمیشان. مجله زیست­شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، شماره 4: 67- 79.
11- محمودی، ج، 1386، بررسی تنوع گونه ای گیاهان جنگل حفاظت­شده کلارآباد در سطح گروه­های بوم­شناختی. مجله زیست شناسی ایران، شماره 4 : 353- 362.
12- مصداقی، م، 1380، توصیف و تحلیل پوشش گیاهی .انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد.
13- مصداقی، م، 1384، بوم­شناسی گیاهی. انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد.
14- مقدم، م ر، 1380، اکولوژی توصیفی و آماری پوشش گیاهی. انتشارات دانشگاه تهران.
15- مقدم، م ر ، 1384، اکولوژی گیاهان خاکروی. انتشارات دانشگاه تهران.
16- مهدوی، ع، حیدری، م، بسطام، ر، عبداله، ح، 1388، بررسی پوشش گیاهی در رابطه با شرایط ادافیکی و فیزیوگرافی رویشگاه (مطالعه موردی: منطقه حفاظت­شده کبیرکوه ایلام). فصلنامه تحقیقات جنگل و صنوبر ایران، شماره 4: 581-593.
 
17- Jalili, A. and Jamzad, Z. 1999. Red data book of Iran. Research Institute of Forests and Rangelands Pub., Tehran, Iran.
18-  Raunkiaer, C. 1934. The life forms of plants and statistical plant geography. Claredon Press, Oxford.
Volume 28, Issue 3 - Serial Number 3
December 2015
Pages 486-498
  • Receive Date: 08 October 2013
  • Revise Date: 09 January 2014
  • Accept Date: 16 March 2014