اثر EDTAبر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی سلمک اورشلیمی (Chenopodium botrys L.) تحت تنش کادمیوم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

گروه علوم گیاهی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

چکیده

کادمیوم (Cd) یکی از آلاینده‌های اصلی خاک است. کاربرد EDTA در خاک یک استراتژی برای افزایش گیاه-پالایی فلزات سنگین است، اما چنین کلات‌کننده‌هایی معمولا باعث سمیت گیاهی و عوارض جانبی می‌شوند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات کاربرد EDTA بر ویژگی‌های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی سلمک اورشلیمی تحت سطوح تیماری مختلف کادمیوم در خاک بود. دراین پژوهش،اثر EDTA (0، 3، 6 و 12 میلی‌مول در کیلوگرم) بر مقدار کادمیوم جذب شده توسط بافت‌های گیاهی، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشا، محتوای رنگیزه‌های فتوسنتزی، محتوای کربوهیدرات‌های محلول، محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی و الگوی پروتئین بذر سلمک اورشلیمی تحت تنش کادمیوم (0، 75، 150 و 225 میلی‌گرم در کیلوگرم) بررسی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که افزودن EDTA به خاک غلظت کادمیوم اندام‌های هوایی و ریشه سلمک اورشلیمی تحت تیمار کادمیوم را افزایش داد. کاربرد EDTA باعث کاهش محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشا و افزایش محتوای رنگیزه‌‌های فتوسنتزی و کربوهیدرات‌های محلول شد. همچنین تغییرات در الگوی پروتئین بذر، افزایش محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیم‌های آنتی‌اکسیدانی در گیاهان تیمار شده با کادمیوم و EDTA مشاهده شد که نشان می‌دهد این تیمار در کاهش تنش اکسیداتیو در سلمک اورشلیمی تحت تیمار Cd مفید بوده است. بر اساس نتایج، سلمک اورشلیمی گیاهی مناسب برای گیاه پالایی خاک‌های آلوده به کادمیوم است. علاوه‌بر‌این، EDTA می-تواند نقش مهمی در حذف این فلز از طریق انتقال آن از خاک به گیاه داشته باشد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The effect of EDTA on some physiological characteristics of Chenopodium botrys L. under Cd stress

نویسنده [English]

  • zohreh shirkhani

Department of Plant Sciences, Faculty of Biological Sciences, Kharazmi University, Postal code 15719-14911, Tehran, Iran

چکیده [English]

Cadmium (Cd) is one of the main soil contaminants. Applying EDTA to soil is a strategy to increase the heavy metal phytoremediation, but such chelators usually cause phytotoxicity and side effects. Therefore, the aim of this present study was to evaluate the effects of EDTA application on physiological and biochemical characteristics of Chenopodium botrys L. under Cd treatment in soil. In this study, the effect of EDTA (0, 3, 6 and 12 mmol kg-1) on the amount of cadmium absorbed by plant tissues, leaf relative water content, membrane stability index, photosynthetic pigments content, soluble carbohydrate content, total protein content and antioxidant enzyme activity and seed protein pattern of C. botrys were examined under Cd stress (0, 75, 150 and 225 mg kg-1). The results of this study showed that the addition of EDTA to the soil increased the concentration of Cd in shoot and roots of C. botrys. The application of EDTA reduced the leaf relative water content, membrane stability index and increased the photosynthetic pigments content and soluble carbohydrates content. Also changes in seed protein pattern, beside increase in total protein content and activity of antioxidant enzymes were observed in plants treated by Cd and EDTA, suggesting that this treatment was helpful in reducing of oxidative stress in C. botrys under Cd treatment. Based on the results, C. botrys is suitable for phytoremediation of soil contaminated with Cd. In addition, EDTA can play a significant role in removing this metal through transferring it from the soil to the plant.

کلیدواژه‌ها [English]

  • chelating agent
  • heavy metal stress
  • oxidative stress
  • phytoremediation

اثر  EDTAبر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی سلمک اورشلیمی

(Chenopodium botrys L.) تحت تنش کادمیوم

زهره شیرخانی

ایران، تهران، دانشگاه خوارزمی، دانشکده علوم زیستی، گروه علوم گیاهی

تاریخ دریافت: 1/11/1400            تاریخ پذیرش: 13/12/1400

چکیده

کادمیوم یکی از آلاینده­های اصلی خاک است. کاربرد EDTA در خاک یک استراتژی برای افزایش گیاه­پالایی فلزات سنگین است، اما چنین کلات­کننده­هایی معمولا باعث سمیت گیاهی و عوارض جانبی می‌شوند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات کاربرد EDTA بر ویژگی‌های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی سلمک اورشلیمی تحت سطوح تیماری مختلف کادمیوم در خاک بود. دراین پژوهش، اثر EDTA (صفر، 3، 6 و 12 میلی­مول در کیلوگرم) بر مقدار کادمیوم جذب شده توسط بافت­های گیاهی، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشا، محتوای رنگیزه­های فتوسنتزی، محتوای کربوهیدرات­های محلول، محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیدانی و الگوی پروتئین بذر سلمک اورشلیمی تحت تنش کادمیوم (صفر، 75، 150 و 225 میلی­گرم در کیلوگرم) بررسی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که افزودن EDTA به خاک، غلظت کادمیوم اندام­های هوایی و ریشه سلمک اورشلیمی تحت تیمار کادمیوم را افزایش داد. کاربرد EDTA باعث کاهش محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشا و افزایش محتوای رنگیزه­‌های فتوسنتزی و کربوهیدرات‌های محلول شد. همچنین تغییرات در الگوی پروتئین بذر، افزایش محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیدانی در گیاهان تیمار شده با کادمیوم و EDTA مشاهده شد که نشان می­دهد این تیمار در کاهش تنش اکسیداتیو در سلمک اورشلیمی تحت تیمار Cd مفید بوده است. بر اساس نتایج، سلمک اورشلیمی گیاهی مناسب برای گیاه­پالایی خاک­های آلوده به کادمیوم است. علاوه­بر­این، EDTA می­تواند نقش مهمی در حذف این فلز از طریق انتقال آن از خاک به گیاه داشته باشد.

واژه های کلیدی: تنش اکسیداتیو، تنش فلزات سنگین، عامل کلات­کننده، گیاه­پالایی

* نویسنده مسئول، تلفن: ۳-۸۸۳۲۹۲۲۰-۲۱، پست الکترونیکی:z.shirkhani@khu.ac.ir

مقدمه

 

آلودگی فلزات سنگین ناشی از فعالیت­های مختلف انسانی به دلیل سمیت، عدم تجزیه و تجمع زیستی، خطر زیادی را بر محیط­زیست و سلامت انسان تحمیل می­کند (32). کادمیوم (Cd)، به­عنوان یک فلز سنگین شناخته شده، در بافت­های موجودات زنده انباشته می­شود و حتی در غلظت­های کم اثرات سمی دارد (51). انواع مختلفی از روش­های شیمیایی، فیزیکی و زیستی همانند گیاه­پالایی برای پاکسازی خاک­های آلوده وجود دارد (29). گیاه­پالایی به­معنای استفاده از گیاهان برای حذف آلاینده­های مختلف از مکان­های آلوده، به­عنوان یک فناوری مقرون به­صرفه در نظر گرفته می­شود که می­تواند برای حذف برخی از فلزات سنگین به­کار رود (48). در گیاه­پالایی خاک­های آلوده به فلزات سنگین، از گیاهان انباشته کننده استفاده می­شود. چنین گیاهانی می­توانند فلزات را چندین برابر بیشتر از گونه­های دیگر انباشته کنند (50).

با توجه به محدودیت­های گیاه­پالایی، اخیراً، چندین استراتژی مانند تنظیم‌کننده‌های رشد گیاهی (2، 39و53)، عوامل کلات­کننده (27و40)، بیوپلیمرها (41) و ترکیبات آلی (4) برای جذب غلظت‌های بسیار بیشتر فلزات سنگین توسعه یافته‌اند. یکی از روش­های متداول برای افزایش کارایی گیاه­پالایی استفاده از کلات­کننده­های مصنوعی مانند اتیلن­دی­آمین­تترا­استیک­اسید (EDTA) است (27). مولکول EDTA یک لیگاند شش دندانه­ای است و شش مکان بالقوه برای پیوند با یون­های فلزی دارد که شامل چهار گروه کربوکسیل و دو گروه آمین می­باشد. علاوه­بر­این خصوصیت آنیونی EDTA بر تثبیت و تحکیم کمپلکس کمک می­کند. به­خصوص چهار اکسیژن کربوکسیلات می­توانند جاذبه الکترواستاتیکی قوی با کاتیون فلزات ایجاد کنند (15).

عوامل کلات­کننده میل ترکیبی زیادی با کاتیون­های فلزی مختلف داشته و به آسانی به­صورت یک کمپلکس کلات- فلز از ریشه­های گیاه به سمت اندام­های هوایی جابجا می­گردند. بنابراین عوامل کلات­کننده به­طور همزمان جذب و جابجایی فلزات سنگین را افزایش می­دهند و از طرف دیگر، به­واسطه­ی تشکیل کمپلکس با یون­های فلزی قادر به کاهش سمیت کاتیون­های فلزی آزاد در گیاه نیز می­باشند (46).

در مطالعه­ای که به منظور بررسی اثر EDTA و کادمیوم بر دو گونه Brasica carinata و B. juncea انجام گرفت مشخص شد که کاربرد EDTA سبب افزایش معنی­دار ارتفاع، وزن تر و خشک اندام هوایی، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه و تجمع فلزات سنگین در هر دو گونه شد (20). در پژوهش دیگر اثرات کادمیوم، کروم، مس، نیکل و سرب به صورت جداگانه و با استفاده همزمان از EDTA در محلول غذایی هوگلند بر اطلسی بررسی شد. نتایج نشان‌دهنده جذب بیشتر کادمیوم، کروم، نیکل و سرب در قسمت‌های هوایی، و مس در ریشه‌ها بود که با به­کارگیری EDTA این میزان افزایش یافت. این جذب با تغییراتی در شاخص‌های بیوشیمیایی از جمله افزایش مالون­دی­آلدهید (MDA)، محتوایH2O2   و نشت الکترولیت همراه بود (23). محمدی و همکاران (2021)(31) نشان دادند که استفاده از EDTA اثرات سمی جیوه را با تغییر در ترکیبات فنلی، کلات شدن با جیوه و کده­بندی مناسب آن بهبود می­بخشد. نتایج مطالعات بر روی گندم و کاه­و­کلش نشان داد که کاربرد EDTA حلالیت سرب و کادمیوم را در محلول خاک افزایش داده و منجر به افزایش جذب سرب در کاه­و­کلش و دانه گندم و کادمیوم در کاه­و­کلش گردید (7).

برای این مطالعه سلمک اورشلیمی انتخاب شد. این گونه گیاهی مقاوم به تنش­های محیطی و دارای سیستم ریشه­ای گسترده و زیست­توده مناسب است. سلمک اورشلیمی گیاهی یکساله متعلق به تیره اسفناج (Chenopodiaceae) است. این گونه به ارتفاع 40 سانتی­متر، افراشته، پوشیده از کرک­های غده­ای معطر است. پراکندگی این گونه در ایران شمال، شمال­غرب، غرب، مرکز، شمال­شرق و جنوب شرق کشور است (1). در مطالعات قبلی نشان داده شده است که این گونه می­تواند به­عنوان گیاه انباشته کننده کادمیوم مورد استفاده قرار گیرد (28). همچنین به خوبی ثابت شده است که EDTA انتقال فلزات سنگین را در ریشه و ساقه گیاهان افزایش می­دهد (40)، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که آیا استفاده از این عامل کلات­کننده می­تواند برای سلمک اورشلیمی عوارض جانبی به همراه داشته باشد یا خیر، از این رو در این مطالعه اثر کادمیوم و EDTA بر خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی سلمک اورشلیمی مورد بررسی قرار گرفت.

مواد و روشها

انتخاب بذر و آماده کردن محیط کشت: بذرهای Chenopodium botrys L. (سلمک اورشلیمی، درمنه ترکی) در سینی­های مخصوص کشت حاوی کوکوپیت و پرلیت کاشته شدند. بعد از جوانه­زنی دانه­رست­های سالم در مرحله3-2 برگ حقیقی به گلدان­هایی با ارتفاع 21 سانتی­متر و قطر 20 سانتی­متر حاوی 4 کیلوگرم خاک منتقل شدند. تراکم کشت برای هر گلدان یک بوته در نظر گرفته شد. گلدان­ها در گلخانه­ی تحقیقاتی با میانگین دمای 5±25 درجه­ی سانتیگراد، شدت نور 85 میلی­مول بر متر مربع در ثانیه و رطوبت نسبی 65 درصد قرار گرفتند.

مشخصات اولیه خاک: قبل از انتقال نمونه­ها به خاک، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک تعیین و اندازه­گیری شد (43). مشخصات خاک در جدول 1 ارائه شده است.

 

جدول 1- برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مورد آزمایش

بافت

لومی

شن (درصد)

39/28

سیلت (درصد)

56/44

رس (درصد)

16/16

pH

52/7

T.n.v  (درصد)

10

هدایت الکتریکی(دسی­زیمنس برمتر)

08/0

ماده آلی (درصد)

10/1

پتاسیم قابل دسترس (میلی­گرم در کیلوگرم)

188

فسفر قابل دسترس (میلی­گرم در کیلوگرم)

6/19

 

 

تیمار کادمیوم و EDTA: در این آزمایش خاک خشک به­طور دستی با کلرید­کادمیوم (Merck, Germany) آلوده گردید. برای این منظور کلرید­کادمیوم به صورت پودر با خاک مخلوط شده و از یک الک با قطر 2 میلی­متر عبور داده شد و برای مدت دو هفته در شرایط گلخانه به­منظور متعادل­سازی نگهداری گردید. در این مطالعه از 4 سطح کلرید­کادمیوم (صفر، 75، 150 و 225 میلی­گرم در کیلوگرم) استفاده شد (40). برای بررسی میزان آب­شوئی کادمیوم، از گلدان­های حاوی خاک و فاقد گیاه استفاده شد. با توجه به ناچیز بودن مقدار آب­شویی و عدم اختلاف معنی­دار با گروه­های تیماری نتایج در آنالیزهای آماری اعمال نگردید.

به منظور بررسی اثر عامل کلات­کننده مصنوعی بر گیاه­پالایی چهار غلظت EDTA (صفر، 3، 6 و 12 میلی­مول در کیلوگرم) به خاک گلدان­ها با چهار سطح کادمیوم (صفر، 75، 150 و 225 میلی­گرم در کیلوگرم) اضافه شد (40).

سنجش کادمیوم کل خاک: به منظور سنجش کادمیوم، نمونه‌های خاک (3 گرم) به مدت 16 ساعت در ظروف شیشه­ای و در دمای آزمایشگاه با مخلوطی از اسیدهیدروکلریک ( 37 درصد) و اسیدنیتریک (70 درصد)، به ترتیب به میزان 21 و 7 میلی­لیتر، قرار گرفتند. پس از آن، نمونه­ها در دمای 130 درجه سانتی­گراد به مدت 2 ساعت زیر هود هضم شدند. سپس سوسپانسیون تهیه شده، فیلتر و با اسیدنیتریک (5/0 مولار) رقیق و به حجم 100 میلی­لیتر رسانده شد. نمونه­ها تا زمان آنالیز کادمیوم در دمای 4 درجه سانتی­گراد نگهداری گردید. غلظت کادمیوم کل با استفاده از دستگاه جذب اتمی (Varian Spectra AA220FS) قرائت شد (34).

سنجش کادمیوم در بافت­های گیاهی: بافت­های گیاهی به دقت با آب شهری و آب دیونیزه شسته و در دمای 70 درجه توسط آون خشک گردیدند. به­منظور تعیین غلظت کادمیوم بافت گیاهی، به پودر خشک ریشه و اندام­های هوایی اسید­نیتریک غلیظ افزوده شد. نمونه­ها به مدت یک ساعت در دمای 120 درجه سانتی­گراد در حمام آب گرم قرار گرفتند. سپس آب­اکسیژنه 20 درصد به آن­ها افزوده شد، نمونه­ها پس از سرد شدن، صاف و با آب مقطر به حجم 50 میلی­لیتر رسانده شدند. غلظت کادمیوم توسط دستگاه جذب اتمی اندازه­گیری گردید (44).

محاسبه فاکتورهای تجمع زیستی (BCF) و انتقال (TF): فاکتور­های تجمع زیستی (Bioconcentration Factor) و انتقال (Translocation factor) برای تعیین بازده گیاه­پالایی کادمیوم محاسبه گردیدند. فاکتور تجمع زیستی عبارتست از غلظت فلزات سنگین در ریشه (میلی­گرم در کیلوگرم) نسبت به غلظت فلزات سنگین در خاک (میلی­گرم در کیلوگرم). فاکتور انتقال نسبت غلظت فلز در اندام هوایی (میلی­گرم در کیلوگرم) به غلظت فلز در ریشه (میلی­گرم در کیلوگرم) می­باشد (52).

تعیین شاخص پایداری غشا سلول (MSI): کادمیوم با تغییر در ترکیبات لیپیدی عمکلرد غشا را دستخوش تغییر می­کند. به منظور بررسی اثر کادمیوم بر غشا، شاخص پایداری غشا بر اساس میزان هدایت الکتریکی حاصل از نشت یون­ها از سلول­های برگ به درون آب دیونیزه اندازه­گیری شد. 1/0 گرم برگ تازه در 10 میلی­لیتر آب دیونیزه غوطه­ور گردید، سپس در حمام آب گرم در دمای 40 درجه سانتی­گراد به مدت 10 دقیقه قرار داده شد و پس از طی این زمان هدایت الکتریکی نمونه­ها به کمک ­ECمتر اندازه­گیری شد. گروه دوم از نمونه­ها در حمام آب گرم به مدت 30 دقیقه و در دمای 100 درجه سانتیگراد قرار داده شده و پس از رسیدن به دمای اتاق، هدایت الکتریکی آن­ها اندازه­گیری شد. در نهایت اعداد حاصله در فرمول زیر جایگذاری و شاخص پایداری غشا سلول محاسبه گردید (37).

MSI (Membrane stability index) = (1- EC1/EC2)100

EC1: هدایت الکتریکی نمونه­های آزمایشی در زمان 10 دقیقه

EC2: هدایت الکتریکی نمونه­های آزمایشی در زمان 30 دقیقه

سنجش محتوای نسبی آب بافت (RWC): کاهش محتوای نسبی آب بافت سبب کاهش پایداری غشا می­گردد. بدین منظور از آخرین برگ نمو یافته همه گروه­های تیماری و شاهد برای سنجش محتوای نسبی آب بافت نمونه­برداری صورت گرفت. وزن تر نمونه­ها بلافاصله اندازه­گیری و سپس تمامی نمونه­ها در آب مقطر به مدت 24 ساعت در یخچال و در دمای چهار درجه سانتی­گراد قرار داده شدند. پس از 24 ساعت، وزن اشباعی برگ­ها اندازه­گیری و برگ­ها مجدداً به مدت 24 ساعت در دمای 70 درجه سانتی­گراد در آون قرار داده شدند. وزن خشک هر نمونه اندازه­گیری شد. با قرار دادن اعداد حاصل از توزین در فرمول زیر، مقدار نسبی آب بافت محاسبه گردید (7).

RWC (Relative water content) = ((Wf-Wd) / (Wt-Wd)) × 100

Wf: وزن تازه

Wd: ورن خشک

Wt: وزن اشباع

سنجش رنگیزه­های فتوسنتزی: به منظور سنجش محتوای رنگیزه­های فتوسنتزی از استون 80 درصد استفاده شد. سنجش در مرحله زایشی گیاه انجام شد. میزان جذب در طول موج­های 8/646، 2/663 و 470 نانومتر توسط دستگاه اسپکتروفتومتر (مدلII Biowave انگلستان) ثبت گردید. میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کاروتنوئیدها در هر یک از نمونه­ها با استفاده از فرمول­های زیر بر حسب میلی­گرم بر گرم وزن تر محاسبه گردید (27):

Ca =25/12A2/663-79/2A8/646

Cb = 50/21A8/646-10/5A2/663

Tchl = Ca+Cb

Cx+c= (1000A470-82/1Ca-02/852Cb)/198

Ca: غلظت کلروفیل a

Cb: غلظت کلروفیل b

Tchl: کلروفیل کل

 :Cx+cغلظت کاروتنوئیدها

سنجش کربوهیدرات­های محلول: سنجش قند­های محلول با استفاده از روش فنل- اسیدسولفوریک انجام گرفت. 1/0 گرم از برگ خشک در 10 میلی­لیتر اتانول 70 درصد ریخته شد و پس از یک هفته، 5/0 میلی­لیتر از بخش رویی محلول با آب مقطر به حجم 2 میلی­لیتر رسانده شد. سپس 1 میلی­لیتر فنل 5 درصد اضافه و مخلوط خوب بهم زده شد و در ادامه به آن 5 میلی­لیتر اسید­سولفوریک غلیظ اضافه گردید. حدود نیم ساعت پس از خنک شدن کامل محلول، جذب آن توسط اسپکتروفتومتر در طول موج 485 نانومتر خوانده شد. برای اندازه­گیری مقدار قند از منحنی استاندارد تهیه شده از گلوکز استفاده گردید (24).

استخراج عصاره پروتئینی: جهت استخراج عصاره پروتئینی از برگ تر گیاه و بافر فسفات (6 pH) استفاده شد. نمونه برگ تا مرحله همگن­سازی سائیده شد. بعد از 10 دقیقه با دستگاه سانتریفیوژ (Sigma, 1-16 k; Germany) با سرعت 13000 دور در دقیقه، سانتریفیوژ و محلول رویی برداشته شد.

سنجش محتوای پروتئین کل: سنجش کمی پروتئین­ها با استفاده از روش برادفورد انجام گرفت. پنج میلی­لیتر معرف برادفورد به 1/0 میلی­لیتر عصاره پروتئینی در لوله آزمایش اضافه شد و مخلوط به سرعت ورتکس گردید. جذب نمونه­ها پس­از 25 دقیقه با دستگاه اسپکتروفتومتر در طول­موج 595 نانومتر خوانده­شد. محتوای پروتئین کل بر اساس میلی­گرم بر گرم وزن ‌تر نمونه با استفاده از منحنی استاندارد سرم آلبومین گاوی (BSA) گزارش گردید (9).

سنجش فعالیت آنزیم پراکسیداز: فعالیت آنزیم پراکسیداز (POX) در برگ­ها با استفاده از گایاکول به­عنوان سوبسترا تخمین زده شد. مخلوط واکنش حاوی 05/0 میلی‌لیتر عصاره آنزیمی، 95/0 میلی‌لیتر بافر استات (1/0 مولار، 6/4pH )، 1 میلی­لیتر آب­اکسیژنه (16 میلی­مولار) و 1 میلی‌لیتر محلول گایاکول (15 میلی­مولار) تهیه شد. جذب نوری محلول در طول موج 470 نانومتر با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه­گیری گردید (26). در نهایت فعالیت آنزیم برحسب واحد جذب در دقیقه به ازای هر میلی­گرم پروتئین در گرم وزن تر نمونه محاسبه گردید.

فعالیت آنزیم پلی­فنل­اکسیداز: فعالیت آنزیم پلی­فنل­اکسیداز (PPO) با تغییرجذب در طول موج 430 نانومتر اندازه­گیری شد. مخلوط واکنش شامل بافر فسفات 200 میلی­مولار (8/6 pH)، پیروگالول 10 میلی­مولار و عصاره آنزیمی بود (35). فعالیت آنزیم برحسب واحد جذب در دقیقه به ازای هر میلی­گرم پروتئین در گرم وزن تر نمونه محاسبه گردید.

مطالعه پروتئین­‌های بذر به روش الکتروفورز: الکتروفورز پروتئین­های بذر روی ژل پلی­اکریل­آمید (12 درصد) در حضور دودسیل سولفات انجام گرفت. برای استخراج پروتئین بذر از بافر فسفات­سدیم (7 pH) به نسبت 5 :1 (W/V) استفاده شد. عصاره پروتئینی استخراج شده با بافر نمونه به نسبت 1 به 3 مخلوط گردید و در حمام آب گرم به مدت 5 دقیقه حرارت داده شد. پس از اتمام الکتروفورز، رنگ­آمیزی ژل با رنگ کوماسی­برلیانت­بلو  R250صورت گرفت. برای انجام الکتروفورز از دستگاه الکتروفورز کمپانیBio- Rad  (USA) استفاده شد الکتروفورز با ولتاژ ثابت 110 ولت انجام گرفت. پس از چند مرحله رنگ­بری ژل، با استفاده از اسکنر از آن عکس تهیه و تغییرات باندها مورد مطالعه و مقایسه گردید (17).

بررسی­های آماری: در این مطالعه، تمام محاسبات آماری با حداقل3 تکرار با استفاده از نرم‌افزار SAS (version 9.1) توسط آزمون مقایسه‌ای دانکن به صورت آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج

اثر EDTA بر جذب و انتقال کادمیوم: افزودنEDTA  (3، 6 و 12 میلی­مول در کیلوگرم) به­عنوان یک کلات­کننده، باعث کاهش معنی­دار (01/0P ≤) غلظت کادمیوم کل باقیمانده در خاک شد (شکل1 a). در مقابل، استفاده از EDTA به­طور معنی­داری باعث افزایش غلظت کادمیوم در ریشه (در غلظت 225 میلی­گرم بر کیلوگرم کادمیوم) و اندام­های هوایی گیاهان تحت تیمار با کادمیوم گردید (01/0P ≤). با افزایش غلظتEDTA ، تجمع کادمیوم در ریشه و اندام­های هوایی افزایش یافت. با کاربرد 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA (12-EDTA) در تیمار 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم، مقدار جذب کادمیوم در ریشه و اندام هوایی به 18/71 و 68/81 میلی­گرم در کیلوگرم وزن خشک رسید که این مقدار در گروه شاهد (تیمار 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم) به ترتیب 27/70 و 02/63 میلی­گرم در کیلوگرم وزن خشک بود (شکل 1 b و c). با توجه به تجزیه و تحلیل داده­ها، BCF و TF در گروه­های تحت تیمار با EDTA افزایش یافت (شکل 1 d و e). تیمار 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA بالاترین میزان BCF (34/1) و TF (33/1) را در میان تمام تیمار­ها دارا بود. در فاکتور تجمع و انتقال بین سطوح مختلف EDTA اختلاف آماری معنی­دار وجود ندارد.

 

شکل 1- اثرEDTA  بر جذب و انتقال کادمیوم در سلمک اورشلیمی. (a) غلظت کادمیوم کل باقیمانده در خاک؛ (b) غلظت کادمیوم در ریشه؛ (c) غلظت کادمیوم در اندام­های هوایی؛ (d) فاکتور تجمع و (e) فاکتور انتقال. هر ستون معرف میانگین 3 تکرار است. حروف متفاوت نمایانگر گروه­های با تفاوت آماری معنی­دار است. # نشان­دهنده­ی مقادیر کمتر از 2/0 میلی­گرم در کیلوگرم است.

 

اثر EDTA بر محتوای نسبی آب بافت و شاخص پایداری غشاء: تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون مقایسه­ای دانکن نشان داد که اثر EDTA بر سنجش محتوای نسبی آب بافت و شاخص پایداری غشاء در گیاهان تحت تیمار­های مختلف کادمیوم معنی­دار است (01/0P ≤). بالاترین میزان افزایش محتوای نسبی آب بافت و شاخص پایداری غشاء (به ترتیب 88 و 33/89 درصد) در گروه شاهد و کمترین میزان (به ترتیب 00/58 و 66/51 درصد) در گروه تیماری 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مولار EDTA مشاهده شد (شکل 2 a و b).

 

شکل 2- اثر EDTA بر محتوای نسبی آب بافت و شاخص پایداری غشا در سلمک اورشلیمی تحت تیمار کادمیوم. (a) محتوای نسبی آب بافت (درصد) و (b) شاخص پایداری غشا (درصد). هر ستون معرف میانگین 3 تکرار است. حروف متفاوت نمایانگر گروه­های با تفاوت آماری معنی­دار است.

 

اثر EDTA بر محتوای رنگیزه­های فتوسنتزی: بررسی­های آماری نشان داد که تحت تیمار EDTA افزایش در محتوای کلروفیل a و کلروفیل کل در سطح احتمال (01/0P ≤) و افزایش در محتوای کلروفیل b در سطح احتمال (05/0P ≤) معنی­دار می­باشد. EDTA بر محتوای کاروتنوئید­ها بی­اثر بود. محتوای کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل در تیمار 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA به ترتیب 33/18، 88/6 و 21/25 میلی­گرم در گرم وزن تر رسید که این مقدار در نمونه­های شاهد (تیمار 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم) به ترتیب 87/14، 31/6 و 17/21 میلی­گرم در گرم وزن تر بود (شکل 3 a-d).

اثر EDTA بر محتوای کربوهیدرات­های محلول: آنالیز داده­های به­دست آمده از سنجش محتوای کربوهیدرات­های محلول سلمک اورشلیمی نشان داد که اثر EDTA در حضور کادمیوم بر افزایش محتوای کربوهیدرات­های محلول در سطح احتمال (01/0P ≤) معنی­دار بوده است. افزایش محتوای کربوهیدرات­های محلول در نمونه تحت تیمار 75 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA، 51/43 درصد بود (شکل 3 e).

اثر EDTA بر محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیمی: نتایج آنالیزهای آماری نشان داد که  اثر EDTA بر محتوای پروتئین کل، فعالیت آنزیم پراکسیداز و پلی­فنل­اکسیداز در حضور کادمیوم معنی­دار بود (01/0P ≤). محتوای پروتئین کل در برگ سلمک اورشلیمی که تحت تیمار با 75 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA بود 74/1 بار نسبت به گروه شاهد (تحت تیمار با 75 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم) افزایش یافت. اختلاف آماری معنی­دار بین محتوای پروتئین کل در سطوح مختلف EDTA وجود نداشت. کمترین مقدار پروتئین کل در تیمار صفر کادمیوم (76/0 میلی­گرم بر گرم وزن تر برگ) و بیشترین مقدار آن در تیمار 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA (20/5 میلی­گرم بر گرم وزن تر برگ) مشاهده شد (شکل 4 a).

 

 

شکل 3- اثر EDTA بر محتوای رنگیزه­های فتوسنتزی و محتوای کربوهیدرات­های محلول در سلمک اورشلیمی تحت تیمار کادمیوم. (a) محتوای کلروفیل a؛ (b) محتوای کلروفیل b؛ (c) محتوای کلروفیل کل؛ (d) محتوای کاروتنوئید و (e) محتوای کربوهیدرات­های محلول. هر ستون معرف میانگین 3 تکرار است. حروف متفاوت نمایانگر گروه­های با تفاوت آماری معنی­دار است.

 

فعالیت آنزیم­های پراکسیداز و پلی­فنل­اکسیداز در همه­ی گروههای تحت تیمار کادمیوم و EDTA افزایش معنی­دار یافت. بالاترین مقدار فعالیت آنزیم­های پراکسیداز (053/0 واحد جذب در دقیقه به ازای هر میلی­گرم پروتئین) و پلی­فنل­اکسیداز (058/0 واحد جذب در دقیقه به ازای هر میلی­گرم پروتئین) به ترتیب در گروه­های 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA و 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 6 میلی­مول در کیلوگرم EDTA مشاهده شد. کمترین مقدار فعالیت آنزیم­های پراکسیداز (005/0 واحد جذب در دقیقه به ازای هر میلی­گرم پروتئین) و پلی­فنل­اکسیداز (01/0 واحد جذب در دقیقه به ازای هر میلی­گرم پروتئین) در گروه تیماری فاقد کادمیوم و EDTA گزارش شد (شکل 4 b و c).

اثر EDTA بر الگوی پروتئین بذر: بررسی الگوی پروتئینی بذر سلمک اورشلیمی تغییر در میزان پروتئین بذر در نمونه­های تیمار شده با کادمیوم و EDTA نسبت به گروه­های شاهد را نشان داد. نتایج نشان داد که تراکم و غلظت باند­های پروتئینی در نمونه­های تیماری شده با کادمیوم بیشتر از نمونه شاهد بود. افزایش در میزان پروتئین بذر در گروههای تحت تیمار کادمیوم و EDTA نسبت به گروه­های تیماری با کادمیوم مشاهده شد. این افرایش به صورت افزایش در تراکم، غلظت و همچنین تعداد باند بود (شکل 5).

 

شکل 4- اثر EDTA بر محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیمی در سلمک اورشلیمی تحت تیمار کادمیوم. (a) محتوای پروتئین کل؛ (b) فعالیت آنریم پراکسیداز و (c) فعالیت آنریم پلی­فنل­اکسیداز. هر ستون معرف میانگین 3 تکرار است. حروف متفاوت نمایانگر گروه­های با تفاوت آماری معنی­دار است.

شکل 5- مقایسه نیمرخ الکتروفورزی پروتئین­های بذر سلمک اورشلیمی در گروه­های تحت تیمار کادمیوم و EDTA. M: مارکر پروتئینی؛ 1، 0-Cd + 0-EDTA؛ 2، 0-Cd + 3-EDTA؛ 3، 0-Cd + 6-EDTA؛  4، 0-Cd + 12-EDTA؛ 5، 75-Cd + 0-EDTA؛ 6، 75-Cd + 3-EDTA؛ 7، 75-Cd + 6-EDTA؛ 8، 75-Cd + 12-EDTA؛ 9، 150-Cd + 0-EDTA ؛ 10، 150-Cd + 3-EDTA؛ 11، 150-Cd + 6-EDTA؛ 12، 150-Cd + 12-EDTA؛ 13، 225-Cd + 0-EDTA؛ 14، 225-Cd + 3-EDTA؛ 15 ، 225-Cd + 6-EDTA؛16 ، 225-Cd + 12-EDTA.

 

بحث و نتیجه گیری

وجود سطوح بالای فلزات سنگین در محیط­زیست به دلیل سمیت بالا و تمایل به انباشته­سازی در محیط­زیست و پایداری در اکوسیستم یک تهدید بالقوه برای سلامت انسان و اکوسیستم­ها است (45). جهت ارزیابی توان گیاه­پالایی و بهبود توان گیاه­پالایی سلمک اورشلیمی از سطوح مختلف کادمیوم به صورت تیمار خاک همراه با EDTA به­عنوان یک کلات کننده مصنوعی استفاده شد. EDTA یک کلات­کننده شش دندانه است که توانایی اتصال به یون­های فلزی را از طریق گروه­های کربوکسیل و آمین دارد (18).

در تحقیق حاضر غلظت کادمیوم در حضور EDTA در بافت­های گیاهی افزایش پیدا کرد؛ این نتیجه در مطالعه بر روی Helianthus annuus نیز مشاهده شده است. در این مطالعه مشخص گردید که EDTA سبب افزایش حلالیت فلز در خاک و به دنبال آن افزایش غلظت در بافت­های H. annus شده است (47). مهم­ترین دلیل در افزایش جذب کادمیوم می­تواند مربوط به اثر افزایشی EDTA بر روی حلالیت کادمیوم باشد (21). در واقع وجود پیوندهای آلی- فلزی در ترکیبات کلات و فلزات سبب می­شود فلزات کمتر در معرض کلوئیدها، هیدروکسیدها و اکسیدها قرار گرفته و مانع از رسوب و تثبیت آن­ها در خاک شوند. از طرفی کلات­ها توسط ریشه­ی گیاهان قابل جذب بوده و می­توانند فلزات را از فاز جامد و غیر­محلول به فازهای تبادلی انتقال داده و در نهایت میزان جذب توسط گیاهان را افزایش دهند (10). همچنین مشخص شده که کمپلکس­های کلات- فلز می­توانند از طریق شکاف‌های اندودرمی ریشه و نوار کاسپاری وارد ریشه شده، به سرعت به اندام­های هوایی منتقل گردند (6). مطالعات نشان داده است که EDTA تشکیل کمپلکس فلزی می­دهد که باعث افزایش و تسهیل تحرک فلز در گیاه می‌شود، در نتیجه افزایش انتقال فلز از ریشه به اندام­های هوایی امکان­پذیر می­گردد (30و48). نتایج مشابه در گیاهان دیگر برای فلزات سنگین از جمله کادمیوم گزارش شده است (11و12). در این مطالعات محققین به این نتیجه رسیدند که گیاه­پالایی به کمک مواد شیمیایی یکی از روش‌های سودمند، مؤثر و پایدار برای زیست­پالایی است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر و نتایج مطالعات قبلی می­توان نتیجه­گیری کرد که EDTA یک کلات­کننده غیر­سمی است که می‌تواند با افزایش حلالیت و دسترس­پذیری فلزات در خاک توانایی زیست­پالایی گیاهان را افزایش دهد.

در این مطالعه نشان داده شد که EDTA سبب کاهش محتوای نسبی آب بافت و شاخص پایداری غشا سلمک اورشلیمی در حضور کادمیوم می­شود. تجمع پرولین و آمینواسیدهای آزاد در پاسخ به تنش کادمیوم، دلیل مناسبی برای کاهش در میزان نسبی آب بافت و به­وجود آوردن خشکی فیزیولوژیک در گیاه است (6). تحقیقات نشان داده که EDTA سبب سیال شدن و خروج اجزا لیپیدی غشا و در نتیجه از بین رفتن پایداری غشا، کاهش محتوای آب و لیز سلول می­گردد (38). در مطالعه اثر سرب و EDTA بر روی H. annus مشخص شد که سرب یا EDTA به تنهایی اثر کاهشی و به­کارگیری هر دو با یکدیگر در برخی غلظت­ها و ارقام اثر افزایشی بر محتوای آب بافت دارد که در تطابق با پژوهش حاضر نمی­باشد (33).

انواع مختلفی از رنگیزه­ها مانند کلروفیل، گزانتوفیل، کاروتنوئیدها و غیره در گیاهان وجود دارد. کلروفیل­ها فراوان­ترین و مهم­ترین رنگیزه­ها در گیاهان عالی هستند. در این تحقیق کاهش در مقدار رنگیزه­های فتوسنتزی و در نتیجه کربوهیدرات­های محلول در اثر تیمار کادمیوم مشاهده شد. در اثر کاربرد EDTA، محتوای رنگیزه­های فتوسنتزی و کربوهیدرات­های محلول تحت شرایط تنش در سلمک اورشلیمی افزایش یافت. در مطالعات قبلی اثر افزایشی EDTA بر محتوای رنگیزه­های فتوسنتزی گیاهان تحت تیمار فلزات سنگین گزارش شده است (19، 22 و 23) که در راستای مطالعه حاضر است. کمپلکس فلز-کلات­کننده قادر به نفوذ در غشاهای گیاه نیست، از این رو کلات­کننده­ها تحرک فلز و سپس سمیت آن را کاهش می‍دهند (36).

هنگامی­که فلزات سنگین جذب می­شوند، گیاه از مکانیسم­های دفاعی مختلف که بتواند با سمیت فلزات مواجه شود استفاده می­کند. تحریک فرآیندهای کنترل­کننده اثرات سمی ROS (آنزیم­های آنتی­اکسیدانی) و تولید پروتئین­های تنشی از جمله این مکانیسم­ها می­باشد. این مکانیسم­ها به گیاهان کمک می­کند تا آسیب­های ناشی از تنش اکسیداتیو را کاهش دهند و سلول­ها حالت احیا خود را حفظ کنند (39). مشخص شده است که پروتئین­ها به­طور مستقیم در پاسخ­های گیاه به تنش­ها شرکت می­کنند و سازگاری گیاه با تنش فلزات سنگین همراه با تغییرات پروتئوم است (42). فعال شدن آنزیم­های آنتی­اکسیدانی، یک استراتژی دفاعی طبیعی برای کنترل محتوایROS  با توجه به نیازهای متابولیکی سلول­ها در یک زمان خاص است. فعال­سازی این آنزیم­ها تحت تنش فلزات سنگین به خوبی شناخته شده و در گیاهان مختلف گزارش شده است. در فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیدانی با توجه به غلظت کادمیوم، اندام مورد استفاده و سن گیاه کاهش یا افزایش مشاهده شده است (13 و 16). تغییر در الگوی پروتئین بذر، افزایش محتوای پروتئین و افزایش فعالیت آنزیمی تحت تیمار کادمیوم و EDTA نسبت به گروه شاهد نشان می­دهد که آسیب­های ناشی از تنش کادمیوم با استفاده از EDTA کاهش یافته است. افزایش فعالیت آنزیم­های آنتی­اکسیدانی بعد از افزودن EDTA به خاک آلوده نسبت به گروه شاهد در مطالعات قبلی گزارش شده است (12و14). همچنین تغییرات در الگوهای پروتئینی (SDS-PAGE) و افزایش تراکم باندها و تشکیل باندهای جدید در گیاهانی که تحت تأثیر آلودگی­های محیط­زیست قرار دارند نشان داده شده است (3).

نتیجه­گیری کلی: نتایج نشان داد که سلمک اورشلیمی دارای پتانسیل گیاه­پالایی خاک­های آلوده به کادمیوم است. این مطالعه همچنین نشان داد که EDTA می­تواند به­عنوان استراتژی خوبی برای افزایش گیاه­پالایی کادمیوم در خاک­های آلوده در نظر گرفته شود. غلظت کادمیوم در بافت گیاهی در معرض 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم و 12 میلی­مول در کیلوگرم EDTA، تقریباً 29/1 برابر بیشتر از گروه تیمار شده با 225 میلی­گرم در کیلوگرم کادمیوم بود. نتایج نشان داد که افزودن EDTA به خاک آلوده می‌تواند با تأثیر بر محتوای پروتئین و فعالیت آنزیمی، آسیب­های ناشی از تنش کادمیوم را در سلمک اورشلیمی کاهش دهد.

سپاسگزاری

نویسنده این مقاله بر خود لازم می­داند از آقای دکتر عبدالکریم چهرگانی­راد و آزمایشگاه زیست­شناسی سلولی دانشگاه بوعلی­سینا همدان بابت حمایت­های صورت گرفته در انجام این پژوهش قدردانی نماید.

  • اسدی، م. (1380). فلور ایران، شماره 38، تیره اسفناج، چغندر (Chenopodiaceae). انتشارات موسسه تحقیقات، جنگل­ها و مراتع.
  • حیدری، م.، اسمعیل­زاده بهابادی، ص.، سنگتراش، م. ح. (1400). بررسی اثر سالیسیلیک­اسید بر رشد، شاخص­های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه دارویی بادرنجبویه (Melissa officinalis) تحت تنش کادمیوم. مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست­شناسی ایران)، جلد 34، شماره 4، صفحه 694-707.
  • شیرخانی، ز.، چهرگانی‌راد، ع.، محسن زاده، ف.، غلامی، م. (1400). اثر تیمار برگی کادمیوم بر ویژگی‌های ریخت‌شناختی، فیزیولوژیکی و تکوین گامتوفیت نر و ماده در درمنه­خزری (Artemisia annua). مجله سلول و بافت، دوره 12، شماره 1، صفحه 53-71.
  • علیخانی، ع.، تقی­زاده، م. ارزیابی اثر اسید هیومیک بر رشد و توان انباشت چمن اسپورت طی تنش کادمیوم. مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست­شناسی ایران)، آماده انتشار.
  • میرخانی، ر. (1400). تاثیر استفاده از EDTA بر قابلیت جذب سرب و کادمیوم توسط کادمیوم. مجله تحقیقات آب و خاک ایران، دوره 52 ، شماره 5، صفحه 1383-1394.

 

  • Ali, B., Rani, I., Hayat, S., & Ahmad, A. (2007). Effect of 4-Cl-indole-3-acetic acid on the seed germination of Cicer arietinum exposed to cadmium. Acta Botanica Croatica, 66(1), 57-65.
  • Barr, H., & Weatherley, P. E. (1962). A re-examination of the relative turgidity technique for estimating water deficit in leaves. Australian Journal of Biological Sciences, 15(3), 413-428.
  • Bell, P., Chaney, R., & Angle, J. (1991). Free metal activity and total metal concentrations as indices of micronutrient availability to barley [Hordeum vulgare (L.)‘Klages’]. Iron Nutrition and Interactions in Plants, 130(1-2), 51-62.
  • Bradford, M. M. (1976). A rapid and sensitive method for the quantitation of microgram quantities of protein utilizing the principle of protein-dye binding. Analytical biochemistry, 72(1-2), 248-254.
  • Chigbo, C., & Batty, L. (2013). Effect of EDTA and citric acid on phytoremediation of Cr-B [a] P-co-contaminated soil. Environmental Science and Pollution Research, 20(12), 8955-8963.
  • Ebrahimi, M. (2014). Effect of EDTA and DTPA on phytoremediation of Pb-Zn contaminated soils by Eucalyptus camaldulensis Dehnh and effect on treatment time. Desert, 19(1), 65-73.
  • Farid, M., Ali, S., Shakoor, M. B., Bharwana, S. A., Rizvi, H., Ehsan, S., . . . Hannan, F. (2013). EDTA assisted phytoremediation of cadmium, lead and zinc. International Journal of Agronomy and Plant Production, 4(11), 2833-2846.
  • Gallego, S., Benavides, M., & Tomaro, M. (1999). Effect of cadmium ions on antioxidant defense system in sunflower cotyledons. Biologia Plantarum, 42(1), 49-55.
  • Geebelen, W., Vangronsveld, J., Adriano, D. C., Van Poucke, L. C., & Clijsters, H. (2002). Effects of Pb EDTA and EDTA on oxidative stress reactions and mineral uptake in Phaseolus vulgaris. Physiologia Plantarum, 115(3), 377-384.
  • Grcman, H. S., Velikonja-Bolta, D., Vodnik, B., & Kos, D. L. (2001). EDTA enhaced heavy metal phytoextraction: Metal accumulation, leaching and toxicity. Plant Soil, 235,105–114.
  • Groppa, M. a. D., Tomaro, M. a. L., & Benavides, M. a. P. (2001). Polyamines as protectors against cadmium or copper-induced oxidative damage in sunflower leaf discs. Plant Science, 161(3), 481-488.
  • Hames, B. D. (1998). Gel electrophoresis of proteins: a practical approach (Vol. 197): OUP Oxford.
  • Hancke, C., & Flytlie, K. (1993). Benefits of EDTA chelation therapy in arteriosclerosis: a retrospective study of 470 patients. Journal of Advancement in Medicine, 6(3), 161.
  • Heerema, R. J., VanLeeuwen, D., Thompson, M. Y., Sherman, J. D., Comeau, M. J., & Walworth, J. L. (2017). Soil-application of Zinc-EDTA increases leaf photosynthesis of immature ‘Wichita’pecan trees. Journal of the American Society for Horticultural Science, 142(1), 27-35.
  • Iqbal, M., Bakht, J., Shafi, M., & Ullah, R. (2012). Effect of heavy metal and EDTA application on heavy metal uptake and gene expression in different Brassica African journal of biotechnology, 11(30), 7649-7658.
  • Kayser, A., Wenger, K., Keller, A., Attinger, W., Felix, H., Gupta, S., & Schulin, R. (2000). Enhancement of phytoextraction of Zn, Cd, and Cu from calcareous soil: the use of NTA and sulfur amendments. Environmental Science & Technology, 34(9), 1778-1783.
  • Kaur, L., Sharma, S., & Gadgil, K. (2019). Response of Indian mustard (Brassica juncea arawali) plants under nickel stress with special reference to nickel phytoextraction potential. EQA-International Journal of Environmental Quality, 34, 17-33.
  • Khan, A. H. A., Butt, T. A., Mirza, C. R., Yousaf, S., Nawaz, I., & Iqbal, M. (2019). Combined application of selected heavy metals and EDTA reduced the growth of Petunia hybrida Scientific reports, 9(1), 1-12.
  • Kochert, G. (1978). Carbohydrate determination by the phenol-sulfuric acid method. Handbook of phycological methods, 2, 95-97.
  • Lichtenthaler, H. K., & Buschmann, C. (2001). Chlorophylls and carotenoids: Measurement and characterization by UV-VIS spectroscopy. Current protocols in food analytical chemistry, F4.3.1-F4.3.8. https://doi.org/10.1002/0471142913.faf0471140403s0471142901.
  • Liu, W., Fang, J., Zhu, W. M., & Gao, P. J. (1999). Isolation, purification and properties of the peroxidase from the hull of Glycine max var HH2. Journal of the Science of Food and Agriculture, 79(5), 779-785.
  • Luo, C., Shen, Z., Li, X., & Baker, A. J. (2006). Enhanced phytoextraction of Pb and other metals from artificially contaminated soils through the combined application of EDTA and EDDS. Chemosphere, 63(10), 1773-1784.
  • Mazharia, M., & Homaeed, M. (2012). Annual halophyte Chenopidium botrys can phytoextract cadmium from contaminated soils. Journal of Basic and Applied Science Research, 2, 1415-1422.
  • McEldowney, S., Hardman, D. J., & Waite, S. (1993). Pollution: ecology and biotreatment: 322, Longman Scientific & Technical.
  • Meers, E., Ruttens, A., Hopgood, M., Samson, D., & Tack, F. (2005). Comparison of EDTA and EDDS as potential soil amendments for enhanced phytoextraction of heavy metals. Chemosphere, 58(8), 1011-1022.
  • Pérez-Marín, A., Ballester, A., González, F., Blázquez, M., Muñoz, J., Sáez, J., & Zapata, V. M. (2008). Study of cadmium, zinc and lead biosorption by orange wastes using the subsequent addition method. Bioresource technology, 99(17), 8101-8106.
  • Prachayasittikul, V., Isarankura-Na-Ayudhya, C., Tantimongcolwat, T., Nantasenamat, C., & Galla, H.-J. (2007). EDTA-induced membrane fluidization and destabilization: biophysical studies on artificial lipid membranes. Acta biochimica et biophysica Sinica, 39(11), 901-913.
  • Pueyo, M., Sastre, J., Hernandez, E., Vidal, M., Lopez-Sanchez, J., & Rauret, G. (2003). Prediction of trace element mobility in contaminated soils by sequential extraction. Journal of Environmental Quality, 32(6), 2054-2066.
  • Raymond, J., Rakariyatham, N., & Azanza, J. (1993). Purification and some properties of polyphenoloxidase from sunflower seeds. Phytochemistry, 34(4), 927-931.
  • Ruley, A. T., Sharma, N. C., Sahi, S. V., Singh, S. R., & Sajwan, K. S. (2006). Effects of lead and chelators on growth, photosynthetic activity and Pb uptake in Sesbania drummondii grown in soil. Environmental pollution, 144(1), 11-18.
  • Sairam, R. (1994). Effect of moisture-stress on physiological activities of two contrasting wheat genotypes. Indian Journal of Experimental Biology, 32, 594-594.
  • Saleem, M. H., Ali, S., Kamran, M., Iqbal, N., Azeem, M., Tariq Javed, M., ... & M Abdel-Daim, M. (2020). Ethylenediaminetetraacetic acid (EDTA) mitigates the toxic effect of excessive copper concentrations on growth, gaseous exchange and chloroplast ultrastructure of Corchorus capsularis and Improves copper accumulation capabilities. Plants, 9(6), 756.
  • Shahid, M., Dumat, C., Khalid, S., Niazi, N. K., & Antunes, P. M. (2016). Cadmium bioavailability, uptake, toxicity and detoxification in soil-plant system. Reviews of Environmental Contamination and Toxicology Volume 241, 73-137.
  • Shirkhani, Z., Chehregani Rad, A., Gholami, M., & Mohsenzadeh, F. (2018). Phytoremediation of Cd-contaminated Soils by Datura stramonium Toxicology and Environmental Health Sciences, 10(3), 168-178.
  • Shirkhani, Z., Rad, A. C., & Mohsenzadeh, F. (2021). Improving Cd‐phytoremediation ability of Datura stramonium by Chitosan and Chitosan nanoparticles. Biologia, 76, 2161-2171.
  • Singh, S., Parihar, P., Singh, R., Singh, V. P., & Prasad, S. M. (2016). Heavy metal tolerance in plants: role of transcriptomics, proteomics, metabolomics, and ionomics. Frontiers in plant science, 6. doi: https://doi.org/10.3389/fpls.2015.01143
  • Sparks, D. L., Page, A., Helmke, P. A., Loeppert, R. H. (Eds.). (2020). Methods of soil analysis. Part 3: Chemical methods (Vol.14), John Wiley & Sons.
  • Stingu, A., Volf, I., & Popa, V. I. (2009). Study of copper and cadmium accumulation by bean. Environmental Engineering and Management Journal, 5, 1247-1252.
  • Su, Y., & Liang, Y. (2015). Foliar uptake and translocation of formaldehyde with Bracket plants (Chlorophytum comosum). Journal of hazardous materials, 291, 120-128.
  • Tandy, S., Schulin, R., & Nowack, B. (2006). The influence of EDDS on the uptake of heavy metals in hydroponically grown sunflowers. Chemosphere, 62(9), 1454-1463.
  • Tassi, E., Pouget, J., Petruzzelli, G., & Barbafieri, M. (2008). The effects of exogenous plant growth regulators in the phytoextraction of heavy metals. Chemosphere, 71(1), 66-73.
  • Turgut, C., Pepe, M. K., & Cutright, T. J. (2004). The effect of EDTA and citric acid on phytoremediation of Cd, Cr, and Ni from soil using Helianthus annuus. Environmental pollution, 131(1), 147-154.
  • Vithanage, M., Dabrowska, B. B., Mukherjee, A. B., Sandhi, A., & Bhattacharya, P. (2012). Arsenic uptake by plants and possible phytoremediation applications: a brief overview. Environmental chemistry letters, 10(3), 217-224.
  • Weerakoon, S., & Somaratne, S. (2010). Phytoextractive potential among mustard (Brassica juncea) genotypes in Sri Lanka. Ceylon Journal of Science (Biological Sciences), 38(2), 85-93.
  • Xu, P., & Wang, Z. (2014). A comparison study in cadmium tolerance and accumulation in two cool-season turfgrasses and Solanum nigrum Water, Air, & Soil Pollution, 225(5), 1-9.
  • Yoon, J., Cao, X., Zhou, Q., & Ma, L. Q. (2006). Accumulation of Pb, Cu, and Zn in native plants growing on a contaminated Florida site. Science of The Total Environment, 368(2), 456-464.
  • Zhao, Y., Peralta-Videa, J. R., Lopez-Moreno, M. L., Ren, M., Saupe, G., & Gardea-Torresdey, J. L. (2010). Kinetin increases chromium absorption, modulates its distribution, and changes the activity of catalase and ascorbate peroxidase in Mexican Palo Verde. Environmental Science & Technology, 45(3), 1082-1087.
دوره 35، شماره 2
تیر 1401
صفحه 233-249
  • تاریخ دریافت: 01 بهمن 1400
  • تاریخ بازنگری: 01 اسفند 1400
  • تاریخ پذیرش: 13 اسفند 1400