Influence of leaf spraying with humic acid and soilless culture on the growth and flowering of Fragaria

Document Type : Research Paper

Authors

1 Department of Horticulture, Faculty of Agriculture, Islamic Azad University, Rasht, IRAN

2 Department of Horticultural Science, Rasht Branch, Islamic Azad University, Rasht, Iran

3 Department of Plant Protection, Faculty of Agriculture, Rasht Branch, Islamic Azad University

4 Department of Agronomy, Rasht Branch, Islamic Azad University, Rasht, Iran

Abstract

Strawberry (Fragaria × ananassa L. Duch.) from the family Rosaceae is a hybrid species belongs to Fragaria that is cultivating in broad surface all over the world for the use of its fruit. The use of organic fertilizers and soilless ture beds instead of inorganic fertilizers and soil culture has been recommended for increasing the yield of the plants especially agronomic and horticultural species. In the present investigation, four types of cultivation beds; peat + perlite + sand (b1), cocopeat + perlite + sand (b2), cocopeat + perlite + sand + composted azolla (b3), perlite + sand + composted azolla (b4) and spraying by concentrations of 0, 0.5 and 1.5 mg l–1 humic acid were evaluated on function of Fragaria. Results showed that the interaction of humic acid and cultivation bed was significant on most traits. Concentration of 1.5 mg l–1 humic acid and b4 cultivation bed had the maximum impact on changing the most measured traits especially increase of fruit function.

Keywords

Main Subjects

­­تأثیر محلول‌پاشی برگی با اسید هیومیک و بستر کاشت بدون خاک روی

رشد و گلدهی توت­فرنگی

بهزاد کاویانی1*، فریبرز کریمی1، داود هاشم‌آبادی1، محمدرضا صفری مطلق2، محمدحسین انصاری2

و فیروزه پورزرنگار1

1 ایران، رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رشت، گروه باغبانی

2 ایران، رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رشت، گروه زراعت و اصلاح نباتات

تاریخ دریافت: 16/01/1400          تاریخ پذیرش: 07/09/1400

چکیده

توت­فرنگی (Fragaria × ananassa L. Duch.) از خانواده گل­سرخیان (Rosaceae) یک گونه دورگ از جنس Fragaria است که در سراسر جهان در سطح وسیعی برای استفاده از میوه آن کشت می­شود. استفاده از کودهای آلی و بسترهای کاشت بدون خاک به­جای کودهای معدنی و کاشت خاکی جهت افزایش بازدهی گیاهان به­ویژه گونه­های گیاهی زراعی و باغی توصیه شده است. در بررسی حاضر، چهار نوع بستر کاشت؛ پیت + پرلیت + ماسه (1b)، کوکوپیت + پرلیت + ماسه (2b)، کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه (3b)، پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا (4b) و محلول­پاشی با غلظت­های 0، 5/0 و 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک روی عملکرد توت­فرنگی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برهم­کنش اسید هیومیک و بستر کاشت بر اغلب صفات معنی‌دار بود. غلظت 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک و بستر کاشت 4b بیشترین تأثیر را روی تغییر اغلب صفات اندازه‌گیری­شده به­ویژه افزایش عملکرد میوه داشت.

واژههای کلیدی: کودهای آلی، بستر کاشت، کمپوست آزولا، عملکرد و کیفیت میوه

* نویسنده مسئول، تلفن: 09111777482، پست الکترونیکی: kaviani@iaurasht.ac.ir         

مقدمه

 

توت‌فرنگی (Fragaria × ananassa L. Duch.) از تیره­ی گل­سرخ یک گیاه گلخانه­ای مهم به­شمار می­رود که سهم عمده­ای در صادرات دارد. توت‌فرنگی به اغلب خاک­ها سازگار است، اما خاک‌های عمیق نرم با بافت شنی-رسی با مواد غذایی فراوان و زهکشی مناسب را ترجیح می‌دهد. این گیاه به­ویژه در دوره­ی رسیدن میوه، به آب فراوان احتیاج دارد. پرورش گیاهان در بسترهای کاشت بدون خاک به دلیل مزایای متعدد نظیر کنترل تغذیه­ی گیاه، کاهش بیماری‌ها و آفات و افزایش کمیت و کیفیت محصول نسبت به کاشت خاکی در حال گسترش است. یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد یک سیستم کاشت بدون خاک، انتخاب بستر کاشت مناسب است. ویژگی­های یک بستر کاشت مناسب؛ ثبات شیمیایی، سبک‌بودن، ارزان­بودن، عاری از آفات و بیماری­بودن، قابلیت نگهداری آب، انتقال گازها و فراوانی آن است. در سال‌های اخیر برخی مشکلات در کاشت خاکی (از قبیل شوری و ویژگی‌های نامناسب خاک) و محدودیت منابع آب، موجب گسترش کاشت بدون خاک شده است (3، 46).

رشد مناسب توت‌فرنگی، به حفظ تعادل مطلوب تغذیه‌ای در مراحل مختلف رشد رویشی و زایشی بستگی دارد. برای تولید موفق محصولات در کاشت بدون خاک در گلخانه‌ها نیاز به ذخیره­ی کافی از مواد غذایی در بسترهای مختلف کاشت در هر مرحله از رشد گیاه است (22). در کاشت بدون خاک از انواع بسترها مانند پیت، پرلیت، ماسه، کوکوپیت و کمپوست استفاده می­شود. ترکیب برخی بسترهای کاشت مانند پرلیت، کمپوست­ها و ضایعات کشاورزی (مانند شلتوک برنج و بقایای چای) به بسترهای کاشت خاکی نقش مؤثری در ارتقای کمیت و کیفیت گیاهان دارند (46). اثر مثبت این ضایعات روی افزایش رشد و بازدهی توت­فرنگی نشان داده شد (3، 46). بسترهای ترکیبی به­دلیل فراهم­کردن همزمان تخلخل کافی برای تبادلات گازی، رشد راحت ریشه و فراهمی آب و مواد مغذی، مناسب هستند (6). برخی مطالعات افزایش کمیت و کیفیت توت­فرنگی رشدیافته در محیط­های کاشت بدون خاک را نشان داده­اند (17، 28).

اسید هیومیک یک اسید آلی است که نقش­هایی همانند افزایش ظرفیت نگهداری و جذب راحت­تر آب خاک و برخی عناصر، بهبود ساختار خاک و اثر روی رشد ریشه­ و شاخه گیاه دارد (17، 25، 30). برخی مطالعات نشان داده‌اند که مواد هیومیک حاوی اکسین یا مواد شبه­اکسین می‌باشند. مواد هیومیک متابولیسم ثانویه گیاه را با افزایش جذب CO2، سنتز ATP و تأثیر بر فتوسنتز تحریک می‌کند. اسید هیومیک یک محرک زیستی است و می‌تواند برای انواع گیاهان مورد استفاده قرار گیرد (18). اسید هیومیک با داشتن خصوصیاتی مانند فراهم‌کردن عناصر ضروری قابل دسترس­تر، بهبود جذب و افزایش مقاومت گیاه به انواع تنش­های زیستی و غیر زیستی می­تواند بازدهی کمی و کیفی گیاهان را اصلاح کند (33، 45، 52). در حضور اسید هیومیک، فعالیت و تراکم میکروارگانیزم­های مفید افزایش می­یابد. خاصیت کلات‌کنندگی این اسید و اثر آن روی غشای پلاسمایی می­تواند جذب عناصر به درون سلول را افزایش دهد (51). اثر اسید هیومیک روی کاهش تجمع مالون دی آلدئید، کاهش میزان پراکسیداسیون لیپید غشای پلاسمایی، افزایش میزان فنل کل و فلاونوئید و افزایش فعالیت آنتی‌اکسیدانی نشان داده شد (21، 32). اسید هیومیک با کلات­کردن مواد مغذی گیاهی مانند آهن، کلسیم، منیزیم، روی، مس و منگنز از نشت آنها جلوگیری می­کند و مقدار جذب آنها را توسط ریشه افزایش می­دهد (7، 37). یکی از مهم­ترین عملکردهای اسید هیومیک نگهداری آب در خاک و کاهش نوسانات دمایی است (19). این ماده یک ناقل و فعال­کننده‌ی کود برگی ممتاز است که باعث افزایش سنتز هیدرات­های کربن می­شود (19، 51). اسید هیومیک منبع غنی پتاسیم، فسفر و ازت است (42). برخی مطالعات اثر مثبت اسید هیومیک روی رشد و بازدهی محصول در توت­فرنگی را نشان داده­اند (7، 16، 46). با توجه به گسترش روزافزون کشتهای گلخانهای و استفاده از بسترهای کاشت در گلخانه‌ها، پژوهش حاضر با هدف مطالعه­ی اثر بسترهای مختلف کاشت بر عملکرد کمی و کیفی و جذب عناصر غذایی در گیاه توت‌فرنگی رقم سلوا (Fragaria × ananassa L. Duch. cv. Selva)، تحت تأثیر محلول‌پاشی برگی اسید هیومیک انجام شد.

مواد و روشها

تهیه­ی نمونه­های گیاهی: در تحقیق حاضر از نشاهای توت‌فرنگی رقم سلوا (Fragaria × ananassa L. Duch cv. Selva) استفاده شد. این نشاها در فروردین ماه 1393 از یک گلخانه تجاری تولید نشا در شهرستان رشت تهیه گردید. نشاهای دارای 4 تا 5 برگ حقیقی و ضدعفونی‌شده، به بسترهای کاشت آماده­شده (کاملاً شستشو و با آب مقطر آبکشی‌شده) که در این تحقیق مد نظر بودند، انتقال داده شدند (شکل 1).

طرح آزمایشی: این تحقیق به‌صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه­ی طرح آزمایشی کاملاً تصادفی در ۳ تکرار و ۱۲ تیمار انجام شد. فاکتورهای آزمایش عبارت بودند از: بستر کاشت در چهار سطح؛ پیت + پرلیت + ماسه (۱b)، کوکوپیت + پرلیت + ماسه (۲b)، کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه (۳b)، پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا (۴b) و محلول­پاشی اسید هیومیک در سه سطح؛ ۰ (0h)، ۵/۰ (5/0h) و 5/1 (5/1h) گرم در لیتر.

 

 

 

b2

 

b1

 

b3

 

b4

 

شکل 1- آماده­سازی بستر کاشت و کاشت نشاهای توت­فرنگی در آن. 1b: بستر پیت + پرلیت + ماسه، 2b: بستر کوکوپیت + پرلیت + ماسه، 3b: بستر کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه، 4b: بستر پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا.

 

 

شرایط محیط اجرای آزمایش: تحقیق حاضر در یک گلخانه‌ی توت‌فرنگی در هفت کیلومتری شمال ‌شرقی شهر رشت با مختصات جغرافیایی ˝48 ´38 ˚49 شرقی و ˝16 ´18 ˚37 شمالی اجرا شد. فاصله­ی بین دو گلدان از هم 30 سانتی‌متر و فاصله بین دو تکرار 70 سانتی‌متر در نظر گرفته شد. نشاهای توت‌فرنگی به‌طور مستقیم در گلدان‌ها کشت گردیدند. آبیاری با آب‌پاش صورت گرفت. با قراردادن دماسنج در محیط رشد، دما در طول شبانه­روز اندازه‌گیری و با استفاده از فن‌ها و وسایل خنک‌کننده، تنظیم گردید. میانگین دمای شبانه، 2 ± 18 درجه­ی سانتی‌گراد و میانگین دمای روزانه 2 ± 25 درجه­ی سانتی‌گراد بود. رطوبت گلخانه با استفاده از آبیاری کف گلخانه و بازکردن دریچه‌های جانبی تا حد امکان تنظیم شد. رطوبت نسبی گلخانه بین 70-60 درصد نوسان داشت.

مواد مورد استفاده در آماده‌سازی بستر کاشت: کوکوپیت مورد استفاده به­صورت قالب‌های 5 کیلوگرمی تهیه شد. قالب‌ها در آب خیسانده شدند تا الیاف به هم فشرده­ی نارگیل از هم جدا شوند. میزان آب مصرفی برای خیساندن کوکوپیت، 8 تا 10 لیتر بود. فشردگی قالب‌ها به­صورت یک به پنج بود. در این آزمایش، از پرلیت با قطر 2 تا 3 میلی‌متر استفاده شد. پرلیت با آب معمولی شستشو داده شد و بعد از خشک­شدن، با آب مقطر آبکشی گردید. ماسه­ی مورد استفاده، ماسه بادی شسته­شده­ی رودخانه بود که بعد از انتقال به محل آزمایش، 6 ساعت در معرض آب جاری قرار گرفت و در نهایت با آب مقطر آبکشی گردید. کمپوست مورد استفاده در این آزمایش از موسسه­ی تحقیقات برنج گیلان تهیه گردید که در بسته‌های 5 کیلوگرمی، بسته‌بندی شده بودند. پیت مورد استفاده، از گل‌فروشی‌های سطح شهر خریداری گردید که در بسته‌های 4 کیلوگرمی، بسته‌بندی شده بودند. بر اساس نوع بستر، نسبت مساوی از بسترها در هر گلدان ریخته شد.

محلول‌پاشی با اسید هیومیک: در مرحله‌ی گلدهی، اسید هیومیک بر اساس غلظت‌های ذکرشده تهیه گردید و روی گیاهان رشدیافته در گلدان‌ها اسپری برگی شد. برای اسپری­کردن محلول و جلوگیری از اختلاط تیمارها، ابتدا گلدان را از آن مجموعه خارج کرده و پس از اسپری­کردن به مجموعه بازگردانده شد. برای محلول‌پاشی از دستگاه اسپری دستی به حجم 2000 میلی‌لیتر و نازل قابل تنظیم استفاده گردید.

شرایط نگهداری نشاها: نشاهای توت­فرنگی منبع اصلی اینوکولم قارچی در مزرعه هستند. استفاده از نشاهای سالم یکی از بهترین روش­های کنترل بیماری‌های توت­فرنگی است. بنابراین، ضدعفونی نشاها با قارچ‌کش مناسب قبل از انتقال به زمین اصلی صورت گرفت. پس از کاشت نشاها در گلدان‌های با اندازه 19، سطح بستر گلدان با قارچ‌کش کاربندازیم 60 درصد ضدعفونی شد. برای مبارزه با حلزون، اطراف پلات‌ها حلزون‌کش متالدهید ریخته شد. آبیاری بر اساس نیاز گیاهان با آب مقطر در گلخانه انجام شد. سه هفته پس از کاشت نشاها، یکی از دو بوته‌ی موجود در گلدان‌ها از سطح خاک حذف شد.

اندازه‌گیری صفات: در پژوهش حاضر، طول ریشه، تعداد ریشه، طول شاخساره، تعداد شاخساره، طول میان‌گره، تعداد گره، تعداد برگ، طول برگ، تعداد گل، قطر گل، تعداد میوه، طول میوه، قطر میوه، نسبت طول میوه به قطر میوه، عملکرد میوه، وزن تر اندام هوایی، وزن خشک اندام هوایی، وزن تر ریشه، وزن خشک ریشه، کلروفیل a و b در برگ‌ها و شاخص برداشت اندازه‌گیری شد.

برای شمارش و اندازه­گیری طول ریشه­ها، گیاه کامل به‌صورت قالبی از گلدان­ها خارج گردید و در یک سطل پر از آب قرار داده شد. بعد از حذف بسترها از اطراف ریشه، شمارش تعداد و اندازه­گیری طول ریشه انجام شد.

ارتفاع گیاه از محل طوقه تا انتهای گل در نظر گرفته شد. با استفاده از کولیس دیجیتال، بند سوم یا فاصله بین گره سوم و چهارم گیاهچه‌ها در چهار مرحله اندازه‌گیری شد.

تعداد گره‌ها یا بندها در طول ساقه اصلی از محل  طوقه  تا

انتهای ساقه در هر نمونه شمارش شد.

تعداد برگ‌ها که از فاکتورهای مهم در رشد و تولید توت‌فرنگی است، به‌صورت دوره‌ای شمارش گردید.

تعداد گل‌های تولیدشده از هر گیاه در هر تیمار در زمان گلدهی شمارش شد.

زمانی که همه گل‌ها رسیدند و گلبرگ‌ها باز شدند، قطر گل با کولیس دیجیتال اندازه‌گیری شد.

زمانی که میوه‌ها رسیدند (بازارپسندی خود را از دست دادند)، گیاه از سطح خاک بریده شد و وزن تر اندام هوایی با ترازوی دیجیتال با دقت 01/0 گرم اندازه‌گیری شد. برای اندازه­گیری وزن تر ریشه‌ها، آنها از خاک بیرون آورده شدند و بعد از شستشو و خشک­کردن آب اضافی، به روش فوق توزین گردیدند. پس از خشک‌کردن ریشه و اندام هوایی در آون با دمای 70 درجه­ی سانتی‌گراد به­مدت 72 ساعت، وزن خشک این دو اندام با ترازوی دیجیتال با دقت 01/0 گرم اندازه‌گیری شد (1).

بعد از اینکه میوه­ها بازارپسندی خود را از دست دادند، کل میوه‌های رسیده برداشت و شمارش شدند.

طول و عرض میوه‌ها با استفاده از کولیس دیجیتال اندازه‌گیری شدند و سپس میانگین آن‌ها ثبت گردید.

شاخص برداشت از فرمول زیر محاسبه شد:

استخراج کلروفیل برگ با استفاده از استون و اندازه‌گیری آن با استفاده از روش اسپکتروفتومتری انجام گردید. برای تعیین میزان کلروفیل، برگ­ها تا زمان اندازه­گیری در فریزر نگهداری شدند. سپس از هر قطعه برگ پس از خروج از فریزر به­وسیله­ی چوب­پنبه­سوراخ کن 7 عدد دیسک تهیه گردید و این دیسک‌ها به­همراه 10 میلی­لیتر استون 80% که به تدریج اضافه می‌شد در داخل یک هاون چینی به­خوبی ساییده شدند. سپس عصاره­ی به­دست­آمده، از کاغذ صافی و­اتمن شماره 2 عبور داده شد و در لوله‌های آزمایش در دار ریخته شد و سپس به­مدت 2 دقیقه با سرعت 2500 دور در دقیقه سانتریفیوژ گردید تا یک عصاره­ی یکنواخت از هر نمونه به­دست آمد. این عصاره‌ها هر کدام به­طور جداگانه در یک لوله­ی آزمایش در دار دیگری ریخته­ شدند و میزان نور جذب­شده­ی عصاره­ی به­دست­آمده توسط دستگاه اسپکتروفتومتر (Varian 300 Scan, USA) در طول موج‌های 643 و 660 نانومتر به­ترتیب برای کلروفیل a و b قرائت گردید و با استفاده از فرمول‌های زیر مقدار کلروفیل برگ‌ها محاسبه شد (36).

 

که در آن؛ v: حجم نهایی نمونه­ی استخراج­شده و w: وزن تر نمونه است.

 

تجزیه­ی آماری: داده‌های به‌دست‌آمده از مراحل قبلی تحقیق به­کمک نرم‌افزارهای SAS و MSTATC تجزیه و تحلیل شدند و مقایسه­ی میانگین گروه‌های تیماری به­کمک آزمون چنددامنه‌ای دانکن در سطح احتمال ۵ درصد انجام شد.

نتایج

طول شاخساره: تفاوت­های طول شاخساره در نمونه­های رشدیافته در بسترهای مختلف کاشت، غلظت­های مختلف اسید هیومیک و اثر متقابل این دو عامل معنی­دار بود (01/0p) (جدول 1). ارتباط مستقیمی بین افزایش طول شاخساره و افزایش غلظت اسید هیومیک وجود نداشت. نتایج مقایسه­ی میانگین اثر برهم­کنشی بستر کاشت و اسید هیومیک بر طول‌ شاخساره نشان داد که بلندترین طول ‌شاخساره (99/87 و 62/87  میلی­متر در گیاه)، به­ترتیب مربوط به تیمارهای 4b (بستر پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) همراه با تیمار با اسید هیومیک 5/0 و 5/1 گرم در لیتر بود. کمترین طول‌ شاخساره (62/44 میلی‌متر) نیز در تیمار 3b (کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه) و 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک با میانگین 62/44 میلی‌متر محاسبه شد (جدول 4). در میان تمام غلظت­های اسید هیومیک که به­صورت اسپری برگی به­کار گرفته شده بود، بیشینه (53/77 میلی‌متر) و کمینه­ی (42/56 میلی‌متر) طول شاخساره، به‌ترتیب در گیاهان تیمارشده با 5/1 ­گرم در لیتر و گیاهان شاهد القا شد. از طرف دیگر، در میان تمام بسترهای کاشت، بیشینه (40/79 میلی‌متر) و کمینه­ی (92/56 میلی‌متر) طول شاخساره، به‌ترتیب در گیاهان کاشته­شده در بستر 4b و 2b (کوکوپیت + پرلیت + ماسه) القا شد.

تعداد شاخساره: اثر بستر کاشت و اسید هیومیک بر تعداد‌ شاخساره در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار بود (جدول 1). مقایسه­ی میانگین اثر بستر کاشت بر تعداد‌ شاخساره نشان داد که بیشترین تعداد ‌شاخساره مربوط به بستر کاشت 4b با میانگین 07/5 در گیاه بود و کمترین آن نیز در بستر کاشت 3b با میانگین 52/3 در گیاه مشاهده شد (جدول 2). در ارتباط با اثر اسید هیومیک بر تعداد شاخساره مشخص شد که بیشترین (07/5) و کمترین (953/3) تعداد شاخساره در گیاه، به­ترتیب مربوط به تیمار 5/1 و 5/0 گرم در لیتر بود (جدول 3). برهم­کنش بستر کاشت و اسید هیومیک بر تعداد‌ شاخساره معنی‌دار نبود (جدول 1).

طول برگ: نتایج ارایه­شده در جدول 4 نشان می­دهد که بیشترین طول برگ (29/50 میلی­متر در گیاه) در گیاهان تیمارشده با  5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک کاشته­شده در بستر 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) به­دست آمد. میانگین طول برگ در گیاهان تیمارشده با 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک کاشته­شده در بستر 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا)، 31/46 میلی­متر بود. کمترین طول برگ (84/35 میلی­متر در برگ) نیز در بستر کاشت ۲b (کوکوپیت + پرلیت + ماسه) بدون اسپری با اسید هیومیک مشاهده شد. این نتیجه اهمیت اسید هیومیک را در افزایش طول برگ نشان می­دهد. بیشترین و کمترین طول برگ (با 07/42 و 57/39 میلی­متر)، به‌ترتیب در گیاهان تیمارشده با 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک و بدون کاربرد اسید هیومیک دیده شد. همچنین، در ارتباط با بسترهای کاشت به­کار رفته، بیشترین و کمترین طول برگ (با 20/46 و 20/37 میلی­متر)، به‌ترتیب در گیاهان کاشته­شده در بسترهای 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) و ۲b (کوکوپیت + پرلیت + ماسه) محاسبه شد. تجزیه­ی واریانس داده­ها نشان داد که اثر تیمارهای اسید هیومیک روی طول برگ معنی­دار نبود (جدول 1). این نتایج همچنین نشان دادند که اثر بستر کاشت و اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر طول برگ در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار بود.

تعداد برگ: نتایج حاصل از تجزیه­ی واریانس داده­های مربوط به تعداد برگ نشان داد که اثر بستر کاشت، اسید هیومیک و اثر متقابل این دو فاکتور بر تعداد برگ در سطح احتمال 1 درصد (01/0p) معنی‌دار بود (جدول 1). مقایسه­ی میانگین اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر تعداد برگ آشکار کرد که بیشترین تعداد برگ (53/14 در گیاه) مربوط به بستر کاشت 1b (پیت + پرلیت + ماسه) و 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک بود (جدول 4). تعداد برگ در گیاهان تیمارشده با 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک در بسترهای 4b و ۲b به‌ترتیب با میانگین 23/14 و 94/13 برگ در گیاه نیز بیشتر از سایر تیمارها بود و با تیمار 1b تفاوت معنی­داری نداشت. کمترین تعداد برگ (14/10 و 31/10 برگ در گیاه) نیز به­ترتیب در تیمار ۲b بدون اسپری با اسید هیومیک و ۳b همراه با 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک به‌دست آمد (جدول 4). نتایج حاصل نشان داد که 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک (بالاترین غلظت کاربردی) در بسترهای حاوی پرلیت و ماسه برای افزایش تعداد برگ بسیار مناسب بودند.

طول ریشه: جدول 1 نشان می­دهد که اثر بستر کاشت و اسید هیومیک بر طول‌ ریشه به­ترتیب در سطوح احتمال 1 و 5 درصد معنی‌دار است، اما اثر متقابل این دو عامل در تغییر طول ریشه معنی­دار نیست. مقایسه­ی میانگین اثر بستر کاشت بر طول‌ ریشه (جدول 2) نشان داد که بیشترین طول‌ ریشه مربوط به بستر کاشت 4b با میانگین 152 میلی‌متر در گیاه می‌باشد. بین بسترهای 12b و 3b نیز به لحاظ آماری اختلاف معنی‌داری وجود نداشت. مقایسه­ی میانگین اثر اسید هیومیک بر طول‌ ریشه (جدول 3) نشان داد که بیشترین طول‌ ریشه مربوط به تیمار 5/0 گرم در لیتر آن با میانگین 137 میلی‌متر می‌باشد که نسبت به تیمار 5/1 گرم در لیتر با میانگین 127 میلی‌متر برتری نشان داد.

تعداد ریشه: تعداد ریشه در تیمارهای مختلف، متفاوت بود. ریشه­زایی یک مرحله­ی بحرانی و مهم در موفقیت تکثیر و رشد گیاهان است. بیشترین (86/12) و کمترین (02/7) تعداد ریشه در گیاه، به­ترتیب در گیاهان تیمارشده با 5/1 ­گرم در لیتر اسید هیومیک کاشته­شده در بستر 4b و بدون تیمار اسید هیومیک در بستر 1b مشاهده شد (جدول 4). تعداد ریشه (06/11) در نشاهای تیمارشده با 5/0 ­گرم در لیتر اسید هیومیک کاشته­شده در بستر 4b نیز بالا بود. یافته­های تحقیق حاضر روی تعداد ریشه نشان داد که بستر حاوی پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا بستر بهتری برای تحریک تولید ریشه در قلمه­ها نسبت به سایر بسترها است. در میان تمام غلظت­های استفاده­شده­ی اسید هیومیک، بیشترین (25/10) و کمترین (05/9) تعداد ریشه به­ترتیب در گیاهان تیمارشده با 5/1 ­گرم در لیتر و صفر القا شدند. از طرف دیگر، در میان تمام بسترهای مورد استفاده، بیشترین (27/11) و کمترین (44/8) تعداد ریشه، به­ترتیب در گیاهان کاشته­شده در بستر 4b و 1b تولید شدند. اختلاف معنی­داری بین اثر بستر کاشت، اسید هیومیک و اثر متقابل این دو عامل روی تعداد ریشه وجود داشت (01/0p) (جدول 1). نتایج حاصل نشان از نقش مؤثر کمپوست آزولا و اسید هیومیک برای تحریک ریشه­زایی دارد.

وزن تر و خشک شاخساره: مقایسه­ی میانگین اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک روی وزن ‌تر اندام‌های هوایی توت­فرنگی نشان داد که بیشترین وزن ‌تر مربوط به تیمار 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک در بستر 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) با میانگین 63/68 گرم بود و در بستر کاشت 1b (پیت + پرلیت + ماسه) بدون تیمار اسید هیومیک با میانگین 13/55 گرم، کمترین وزن‌ تر اندام‌های هوایی مشاهده شد (جدول 4). برهم­کنش بستر کاشت و اسید هیومیک بر وزن خشک اندام‌های هوایی به لحاظ آماری معنی‌دار نبود (جدول 1).

وزن تر و خشک ریشه: نتایج تجزیه­ی واریانس اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر وزن‌ تر ریشه نشان داد که این اثر به لحاظ آماری معنی‌دار نمی‌باشد (جدول 1). برعکس، اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر وزن خشک ریشه در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار بود. مقایسه­ی میانگین اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک روی وزن خشک ریشه نشان داد که بیشترین وزن خشک ریشه به ترتیب مربوط به تیمار 5/1 و 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک در بسترهای 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) با میانگین 43/41 و 69/39 گرم بود (جدول 4). کمترین وزن خشک ریشه نیز در بستر کاشت 1b (پیت + پرلیت + ماسه) بدون تیمار اسید هیومیک با میانگین 01/36 گرم به‌دست آمد.

قطر گل: نتایج نشان داد که بستر کاشت بیشترین تأثیر را روی قطر گل داشت. بیشترین قطر گل (با میانگین 00/24 میلی‌متر در هر گیاه) مربوط به بستر کاشت 1b (پیت + پرلیت + ماسه) بود و بستر 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) با میانگین 74/18 میلی‌متر کمترین قطر گل را نشان داد. در ارتباط با اثر اسید هیومیک، بیشترین قطر گل (82/21 میلی‌متر) در گیاهان شاهد دیده شد. مقایسه­ی میانگین اثر برهم­کنش بستر کاشت و اسید هیومیک بر قطر گل نشان داد که بیشترین قطر گل مربوط به تیمار 1b بدون اسید هیومیک است و اختلاف آن با سایر تیمارها معنی­دار نبود. کمترین قطر گل نیز از تیمارهای 5/0 و 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک در بستر 4b به ترتیب با میانگین 36/18 و 69/18 میلی‌متر به‌دست آمد (جدول 2). اثر بستر کاشت و اسید هیومیک به تنهایی بر قطر گل در سطح احتمال 1 درصد و اثر متقابل این دو در سطح 5 درصد معنی‌دار بود. 

تعداد گل: نتایج حاصل از تجزیه­ی واریانس نشان داد که اثر اسید هیومیک و برهم­کنش آن با بستر کاشت بر تعداد گل در گیاه معنی‌دار نبود، اما اثر بستر کاشت بر تعداد گل در بوته در سطح احتمال 5 درصد معنی‌دار بود (جدول 1). مقایسه­ی میانگین اثر بستر کاشت بر تعداد گل در بوته نشان داد که بیشترین تعداد گل در بوته مربوط به بستر کاشت 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا)  با میانگین 88/5 بود و کمترین آن نیز در بستر کاشت 1b (پیت + پرلیت + ماسه) با میانگین 44/4 مشاهده شد.

طول میوه: ویژگی­های میوه نقش مؤثری در بازارپسندی توت­فرنگی دارد. ترکیب مناسبی از تیمارهای مورد استفاده در مطالعه­ی حاضر، افزایش طول میوه را موجب گردید. با نگاهی به جدول 4 می­توان دریافت که کاشت گیاهان در بستر حاوی کوکوپیت، پرلیت، کمپوست آزولا و ماسه (3b) همراه با اسپری برگی با 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک، باعث القای بالاترین طول میوه (با میانگین 87/36 میلی‌متر در گیاه) در بین همه­ی تیمارها شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میوه­های تولیدشده در بستر 1b (پیت + پرلیت + ماسه) همراه با 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک با میانگین 72/35 میلی‌متر در مرتبه بعدی قرار داشتند و با تیمار قبلی اختلاف معنی­داری نداشتند. کمترین طول میوه (با میانگین 21/33 میلی‌متر) نیز از تیمار 1b (پیت + پرلیت + ماسه) بدون استفاده از اسید هیومیک به‌دست آمد. بنابراین، می­توان به نقش مؤثر اسید هیومیک در تحریک رشد میوه پی برد. جدول تجزیه واریانس (جدول 1) نشان داد که بستر کاشت بر طول میوه تأثیر معنی‌داری نداشت. اثر اسید هیومیک بر طول میوه در سطح احتمال 1 درصد و اثر متقابل اسید هیومیک و بستر کاشت در سطح احتمال 5 درصد معنی‌دار بود.

تعداد میوه: نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر بستر کاشت و اثر متقابل آن با اسید هیومیک بر تعداد میوه در سطح احتمال 5 درصد و اثر اسید هیومیک بر تعداد میوه در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار بود (جدول 1). مقایسه­ی میانگین اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر تعداد میوه آشکار کرد که بیشترین تعداد میوه (11/14 در گیاه) مربوط به بستر کاشت 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) همراه با کاربرد اسید هیومیک در غلظت 5/1 گرم در لیتر بود (جدول 4). تعداد میوه در گیاهان تیمارشده با 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک در بستر ۳b (کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه) با میانگین 13 میوه در گیاه نیز بیشتر از سایر تیمارها بود. کمترین تعداد میوه (7) نیز از تیمار 1b (پیت + پرلیت + ماسه) بدون استفاده از اسید هیومیک به‌دست آمد. نتایج حاصل نشان داد که 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک (بالاترین غلظت کاربردی) در بستر حاوی کوکوپیت و کمپوست آزولا برای افزایش تعداد میوه بسیار مناسب است.

قطر میوه: با نگاهی به جدول 1 مشخص می­شود که اثر بستر کاشت و اسید هیومیک بر قطر میوه در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار می‌باشد، اما اثر متقابل این دو عامل در تغییر قطر میوه معنی­دار نمی­باشد. مقایسه­ی میانگین اثر بستر کاشت بر قطر میوه نشان داد که بیشترین قطر میوه مربوط به بستر کاشت 3b (کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه) با میانگین 01/32 میلی‌متر بود. بین بسترهای 12b و 4b نیز به لحاظ آماری اختلاف معنی‌داری وجود نداشت. مقایسه­ی میانگین اثر اسید هیومیک بر قطر میوه نشان داد که بیشترین قطر مربوط به تیمار 5/1 گرم در لیتر آن با میانگین 01/32 میلی‌متر بود.

عملکرد میوه: نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر بستر کاشت و اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر عملکرد میوه در سطح احتمال 5 درصد و اثر اسید هیومیک در سطح احتمال 1 درصد معنی‌دار بود (جدول 1). مقایسه­ی میانگین اثر متقابل بستر کاشت و اسید هیومیک بر عملکرد میوه نشان داد که بیشترین عملکرد میوه مربوط به تیمارهای 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک در بسترهای 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) و 3b (کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه)، به‌ترتیب با میانگین 35/49 و 25/46 گرم بود (جدول 2). کمترین عملکرد میوه نیز از تیمار 1b بدون اسید هیومیک با میانگین 66/25 به‌دست آمد. در ارتباط با اثر کود آلی اسید هیومیک به­کار رفته به­صورت اسپری برگی، بیشترین و کمترین عملکرد میوه (به­ترتیب با 87/40 و 46/30 گرم) در گیاهان تیمارشده با 5/1 گرم در لیتر و صفر دیده شد. همچنین، در ارتباط با اثر بسترهای کاشت به­کار رفته، بیشترین و کمترین عملکرد میوه (به­ترتیب با 29/37 و 12/31 گرم) در گیاهان کاشته­شده در بسترهای 4b (بستر پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) و 1b (پیت + پرلیت + ماسه) محاسبه شد. این نتایج نقش بسیار مؤثر اسید هیومیک بر افزایش عملکرد میوه‌ی توت­فرنگی را نشان داد.

شاخص برداشت: تفاوت­های شاخص برداشت در نمونه­های رشدیافته در بسترهای مختلف کاشت، غلظت­های مختلف اسید هیومیک و اثر متقابل این دو عامل معنی­دار بود (01/0p) (جدول 1). ارتباط مستقیمی بین افزایش شاخص برداشت و افزایش غلظت اسید هیومیک دیده نشد (جدول 4). نتایج مقایسه­ی میانگین اثر برهم­کنشی بستر کاشت و اسید هیومیک (جدول 4) بر شاخص برداشت نشان داد که بیشترین شاخص (53/13 و 8/12 درصد)، به­ترتیب مربوط به تیمارهای 1b (پیت + پرلیت + ماسه) همراه با تیمار با اسید هیومیک 5/1 گرم در لیتر و 3b (کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه) همراه با 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک بود. کمترین شاخص برداشت (17/10 و 96/10 درصد) نیز به­ترتیب در تیمار 4b (بستر پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) بدون اسید هیومیک و 4b همراه با 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک محاسبه شد (جدول 4).

میزان کلروفیل برگ: در میان تیمارهای آزمایشی، بیشترین مقدار کلروفیل a، در برگ گیاهان تیمارشده با 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک، کاشت­شده در بستر 3b (کوکوپیت + پرلیت + کمپوست آزولا + ماسه) (با 506/5 میلی­گرم در هر گرم وزن تر)، 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک، کاشت­شده در بستر 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) (با 473/5 میلی­گرم در هر گرم وزن تر) و 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک، کاشت­شده در بستر ۲b (کوکوپیت + پرلیت + ماسه) (با 206/5 میلی­گرم در هر گرم وزن تر) استخراج شد (جدول 4). بقیه­ی تیمارها با دارابودن میزان کلروفیل بین 75/4 و 95/4 میلی­گرم در هر گرم وزن تر، کلروفیل کمتری را در برگ­ها القا کردند. تفاوت­های میزان کلروفیل a فقط در برگ نمونه­های رشدیافته تحت اثر متقابل بسترهای مختلف کاشت و غلظت­های مختلف اسید هیومیک معنی­دار بود (05/0p≤) (جدول 1). بیشترین مقدار کلروفیل b، در برگ گیاهان تیمارشده با 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک، کاشت­شده در بستر 1b (پیت + پرلیت + ماسه) (با 992/2 میلی­گرم در هر گرم وزن تر) و 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک، کاشت­شده در بستر 1b (با 519/2 میلی­گرم در هر گرم وزن تر) استخراج شد. کمترین مقدار کلروفیل b، در برگ گیاهان تیمارشده با 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک، کاشت­شده در بستر 4b (با 053/2 میلی­گرم در هر گرم وزن تر) استخراج شد (جدول 4). تفاوت­های میزان کلروفیل b فقط در برگ نمونه­های رشدیافته تحت اثر متقابل بسترهای مختلف کاشت و غلظت­های مختلف اسید هیومیک معنی­دار بود (05/0p≤) (جدول 1).   

بحث و نتیجه‌گیری

نتایج تحقیق حاضر نشان داد که غلظت بالای اسید هیومیک در بستر کاشت پرلیت، ماسه و کمپوست آزولا باعث افزایش اغلب صفات اندازه‌گیری­شده به­ویژه عملکرد میوه شد. نتایج مشابه توسط برخی محققان گزارش شد (2، 50). ارتباط مثبت بین استفاده از اسید هیومیک و افزایش جذب عناصر، رشد، بازدهی و کیفیت محصول در توت­فرنگی و گیاهان دیگر گزارش شده است (1، 43). مطالعات زیادی نشان دادند که کاربرد اسید هیومیک جهت بهبود ویژگی­های رویشی، گلدهی و میوه­دهی گیاهان در سیستم کاشت بدون خاک مناسب می­باشد (2، 11). باروری خاک به‌شدت به محتوای مواد آلی آن وابسته است (34). اسید هیومیک با کلات­کردن عناصر ضروری سبب افزایش جذب عناصر شده و باروری خاک و تولید مواد در گیاهان را افزایش می­دهد. اسید هیومیک همچنین روی تنفس، فتوسنتز، اسیدهای نوکلئیک، پروتئین­ها و هورمون­های گیاهی و تعدیل اثر تنش‌ها نقش دارد (8، 13، 38، 35). در پژوهش حاضر، بیشترین رشد طولی برگ و بیشترین میزان کلروفیل a با استفاده از غلظت 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک به‌دست آمد. از طرف دیگر، استفاده از غلظت 5/0 گرم در لیتر اسید هیومیک از شاهد (بدون استفاده از اسید هیومیک) برای ارتقای این صفات مناسب‌تر بود. عدم حضور مقادیر کافی از اسید هیومیک، فرآیند تقسیم سلولی در گیاهان را دچار مشکل می­کند. نتیجه­ی تقسیم نا­منظم و ناقص سلولی، توسعه­ی ضعیف برگی است که با کاهش میزان فتوسنتز باعث پایین آمدن هیدرات کربن می‌شود که خود روی عوامل کمی محصول تأثیر نامناسبی دارد (22). تحقیق حاضر نقش مؤثر غلظت 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک روی افزایش ارتفاع شاخساره و تعداد برگ را نشان داد، به‌طوری‌که بیشینه‌ی افزایش این صفات در این غلظت اسید هیومیک مشاهده شد. نتایج مشابه روی تعداد برگ شب­بو گزارش شد (11)، اگرچه بر خلاف نتیجه­ی تحقیق حاضر این محققان نقش اسید هیومیک روی ارتفاع گیاه را مؤثر ندانستند. علت این تفاوت می­تواند تفاوت گونه­ای، تفاوت محیطی و میزان هورمون­های محرک رشد درون­زا باشد، زیرا افزایش زیاد این هورمون­ها اثر معکوس روی رشد دارد (38). این محققان معتفدند که افزایش در تعداد برگ به­دلیل گسترش سیستم ریشه­ای در غلظت­های بالای اسید هیومیک است که خود باعث افزایش سطح جذب، رشد بیشتر گیاه و در نهایت افزایش تعداد برگ می­شود. افزایش ارتفاع، افزایش سطح برگ و افزایش وزن خشک گیاهان نیز تحت اثر اسید هیومیک نشان داده شد (39). نتایج مشابه روی بادنجان و فلفل نیز به­دست آمد (41). کریمیان (10) گزارش کرد که کاربرد اسید هیومیک اثر معنی­داری بر شاخص سطح برگ و طول برگ در توت‌فرنگی داشت، به طوری‌که با افزایش غلظت اسید هیومیک، شاخص سطح برگ از 5/5 به 1/6 افزایش یافت.

در پژوهش حاضر، بالاترین طول شاخساره با استفاده از غلظت 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک به‌دست آمد. نتایج مشابهی توسط برخی محققان روی گیاهان دیگر گزارش شد (16، 34). مطالعه­ی دلفاین و همکاران (24) روی گندم نشان داد که با افزودن اسید هیومیک روی برگ، ارتفاع گیاه افزایش یافت. علت تأثیر اسید هیومیک بر افزایش ارتفاع گیاه، اثر آن بر بهبود تغذیه و افزایش طول میانگره­ها است. یانگ و همکاران (49) دریافتند که اسید هیومیک، ارتفاع، رشد رویشی، رشد ریشه، بیوماس و عملکرد بیولوژیک، میزان کلروفیل، فتوسنتز و فعالیت نیترات ریدوکتاز را در گیاه افزایش می­دهد. با کاربرد ترکیبات هیومیکی به­ویژه در کشت­های بدون خاک، رشد ریشه بیشتر از سایر اندام­ها تحت تأثیر قرار می­گیرد (47). با کاربرد سطوح مناسب اسید هیومیک، تعداد ریشه­ی بیشتری در هر گیاه توت‌فرنگی مشاهده شد. پژوهش حاضر نیز این نتیجه را نشان داد، به‌طوری‌که بیشترین تعداد ریشه طی استفاده از غلظت 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک به‌دست آمد. به نظر می­رسد اثر شبه­هورمونی اسید هیومیک عامل تحریک ریشه­زایی و رشد ریشه است. برخی محققان معتقدند که اثر اسید هیومیک در افزایش رشد و نمو به دلیل اثرات شبه­هورمونی آن است (18). نورمن و همکاران (39) اثر نوعی ماده­ی آلی هیومیکی را روی گیاه توت‌فرنگی و فلفل دلمه‌ای بررسی کردند و دریافتند که این ماده باعث افزایش معنی‌دار تعداد میوه ‌گردید.

در تحقیق حاضر، کاربرد غلظت 5/1 گرم در لیتر اسید هیومیک، وزن خشک شاخساره و وزن تر ریشه را نسبت به دو تیمار دیگر بیشتر افزایش داد. مطالعه روی توت­فرنگی (17) و ذرت (15، 20) نشان داد که کاربرد اسید هیومیک، وزن ‌تر و خشک برگ را در مقایسه با کاربرد کودهای غیرآلی به­طور قابل­توجهی افزایش داد. افزایش وزن خشک گیاه با کاربرد اسید هیومیک در بستر پرلیت، ماسه و کمپوست آزولا می­تواند به این دلیل باشد که اسید هیومیک و این بستر موجب افزایش کلروفیل و در پی آن افزایش فتوسنتز و ماده­ی خشک تولیدی در گیاه می‌شود. همانند نتایج تحقیق حاضر، برخی محققان دیگر نیز اثر مثبت غلظت­های بالای اسید هیومیک روی افزایش غلظت کلروفیل را نشان دادند (11). افزایش کلروفیل توسط تحریک اسید هیومیک، با افزایش جذب عناصر به­ویژه نیتروژن قابل توجیه است (6).

بستر کاشت نقش مؤثری روی صفات رویشی گیاهان دارد. این نتیجه در مطالعه­ی حاضر و برخی مطالعات دیگر نشان داده شد (9 و 23). برهم­کنش بین ترکیبات بستری یک عامل کلیدی در ایجاد یک بستر مناسب برای تولید گیاهان گلخانه‌ای است (29). تولید موفقیت­آمیز گیاهان گلخانه­ای در بستر کاشت بدون خاک بستگی زیادی به خواص فیزیکی و شیمیایی محیط رشد دارد (27، 48). نتایج کلی پژوهش حاضر نشان داد که بستر کاشت حاوی پرلیت، ماسه و کمپوست آزولا یک بستر ترکیبی مناسب برای افزایش اغلب ویژگی­های رویشی و زایشی توت­فرنگی بود. این بستر هم هوادهی مناسبی دارد، هم جذب آب آن خوب است و هم از مواد معدنی و آلی کافی برای تحریک رشد گیاه برخوردار است. مناسب­بودن این بستر در برخی گزارشات مشاهده شد (9، 14). برخی بررسی­ها آشکار کردند که بستر حاوی شن، رس و کمپوست اثر معنی­داری روی تغییر ویژگی­های رویشی و گلدهی گیاهان دارد (26، 35، 44، 4). مطالعه شریفی و همکاران (12) روی توت­فرنگی نشان داد که بستر کاشت حاوی پرلیت و کوکوپیت و استفاده از اسید هیومیک باعث افزایش بازدهی گیاه شد. صابری (5) نشان داد که کوکوپیت و پرلیت باعث افزایش غلظت پتاسیم و منیزیم در شاخساره و میوه­ی گوجه­فرنگی شدند و تعداد برگ را نیز افزایش دادند. کمپوست آزولا نسبت به سایر کود‌های آلی در افزایش جذب و انتقال عناصر به اندام‌های مختلف در گیاهان از برتری برخوردار است و به‌دلیل بالابردن نیتروژن گیاه، تعداد برگ را افزایش داد و از این طریق عملکرد میوه نیز افزایش یافت (18، 33). تأمین مناسب عناصر غذایی در طول فصل رشد سبب گسترش سطح برگ و افزایش ظرفیت فتوسنتزی گیاه و تولید شیره­ی پرورده می‌گردد (31). کمپوست آزولا با داشتن عناصر غذایی بالا به‌ویژه نیتروژن منجر به افزایش ظرفیت فتوسنتزی گیاه شد و سطح برگ و طول برگ را افزایش داد. تغییر ارتفاع گیاهان در بسترهای کاشت مختلف، بستگی زیادی به میزان خلل و فرج این بسترها دارد که می‌تواند در نگهداری رطوبت و محلول غذایی موثر باشد (40). فتوحی قزوینی و همکاران (28) در ارزیابی اثر بسترهای ورمی‌کمپوست، زئولیت و پرلیت و مخلوطی از این سه بر عملکرد و کیفیت توت­فرنگی در کشت بدون خاک به این نتیجه رسیدند که تعداد گل و میوه، وزن میوه و عملکرد در هر گیاه در بستر پرلیت-ورمی‌کمپوست به‌طور معنی‌داری نسبت به سایر بسترهای کاشت بیشتر بود. بنابراین، بستر ترکیبی کمپوست و پرلیت در افزایش عملکرد توت­فرنگی مناسب است. تحقیقات نشان داده است که هرگونه افزایش در وزن تر و خشک ریشه به­دلیل در دسترس­بودن بهتر به عناصر بستر می­باشد (34).

با توجه به نتایج تحقیق حاضر می­­توان به اهمیت بستر کاشت مناسب و کاربرد اسید هیومیک برای بهینه­سازی ویژگی­های کمی و کیفی گیاه توت­فرنگی پی برد. بهترین شاخص­های رشد، در غلظت بالای اسید هیومیک (5/1 گرم در لیتر) مشاهده شد. بستر کاشت 4b (پرلیت + ماسه + کمپوست آزولا) همراه با محلول­پاشی اسید هیومیک در غلظت 5/1 گرم در لیتر بهترین نتایج را به­دنبال داشت. بالاترین طول شاخساره، طول برگ، تعداد برگ، تعداد ریشه، تعداد میوه و عملکرد میوه در این تیمار به دست آمد. شاخص طول میوه نیز در این تیمار مناسب بود.

سپاسگزاری

از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رشت سپاسگزاریم.

  1. 1- خدامرادی، پ.، امیری، ج. و دولتی، ب. (1396). تأثیر اسید هیومیک بر برخی ویژگی‌های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی توت‌فرنگی رقم سابرینا تحت شرایط تنش شوری، پژوهش‌های میوه‌کاری 2 (2): 135-109.

    2- دستیاران، م. و حسینی فرهی، م. (1393). اثر هیومیک اسید و پوترسین بر ویژگی­های رویشی و عمر گل­جایی گل رز در سیستم کاشت بدون خاک، علوم و فنون کاشت­های گلخانه­ای 5 (20): 252-243.

    3- دیلمقانی حسنلویی، م.ر. و همتی، س. (1390). اثر بسترهای مختلف کشت بر مقدار عنصرهای غذایی، عملکرد و خصوصیات کیفی توت‌فرنگی رقم سلوا در کشت بدون خاک، مجله علوم و فنون کشت‌های گلخانه‌ای 2 (7): 1-8.

    4- رستمی، م. و شکوهیان، ع.ا. (1397). ارزیابی روش‌های کاربرد اسید هیومیک و نسبت‌های ازت بر خصوصیات مورفولوژیکی و عملکرد توت‌فرنگی (Fragaria ananassa Duch.) رقم پاروس، نشریه علوم باغبانی 32 (2): 251-261.

    5- صابری، ز. (۱۳۸۵). کاربرد زئولیت، میکا و بعضی مواد بی­اثر به عنوان بستر رشد گوجه فرنگی به روش هیدروپونیک، پایان­نامه­ی کارشناسی ارشد خاک­شناسی، دانشکده­ی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان.

    6- طباطبایی، ج. و محمدرضایی، ر. (1385). تاثیر بسترهای مختلف کاشت روی رشد و عملکرد خیار گلخانه­ای در سیستم آبکشت (هیدروپونیک)، مجله دانش کشاورزی 16 (2): 44-35.

    7- عشقی، س. و گاراژیان، م. (1394). بهبود رشد رویشی و زایشی توت‌فرنگی رقم پاروس با محلول‌پاشی و کاربرد خاکی هیومیک اسید، تحقیقات کشاورزی ایران 34 (1): 14-20.

    8- علیلو، ع.ا.، شیری آذر، ز.، دشتی، ش.، شهابی‌وند، ص. و پورمحمد، ع.ر. (1399). اثرات تعدیلی اسید هیومیک روی جوانه‌زنی و رشد رویشی گیاه کلزا تحت تنش شوری، مجله پژوهش‌های گیاهی (مجله زیست‌شناسی ایران) 33 (4): 997-985.

    9- کاویانی، ب.، نگهدار، ن. و هاشم­آبادی، د. (1395). بهبود ریزازدیادی و ازدیاد اقاقیا (Robinia pseudoacasia L.) با استفاده از تنظیم­کننده­های رشد گیاهی و عصاره­ی جلبک قهوه­ای آسکوفیلوم (Ascophyllum nodosum)، تولید و فرآوری محصولات زراعی و باغی 2 (21): 79-61.

    10- کریمیان، م.ر. (1385). مطالعه ساختار کانوپی، تاثیر اسید هیومیک و تراکم گیاهی بر جذب و کارایی مصرف نور در دو رقم توت‌فرنگی، مجله علوم کشاورزی ایران 23 (3-4): 37-23.

    11- شاهسون مارکده، م. و چمنی، ا. (1393). تاثیر غلظت و زمان­های مختلف کاربرد اسید هیومیک بر ویژگی­های کمی و کیفی گل بریده شب­بو "رقم "Hanza، علوم و فنون کاشت­های گلخانه­ای 5 (19): 170-157.

    12- شریفی، آ.، قادری، ن.، خورشیدی، ج. و جوادی، ت. (1397). تأثیر نوع محیط کشت و غلظت‌های مختلف هیومیک اسید بر اجزای عملکرد و برخی ویژگی‌های زیست‌شیمیایی میوه توت‌فرنگی رقم آروماس، مجله علوم و فنون باغبانی ایران 19 (4): 419-432.

    13- نریمانی، ر.، مقدم، م.، نعمتی، س.ح. و قاسمی پیربلوطی، ع. (1397). ارزیابی تعدیل تنش شوری با استفاده از اسید هیومیک و اسید آسکوربیک در گیاه دارویی بادرشبی (Dracocephalum moldavica L.)، مجله پژوهش‌های گیاهی (مجله زیست‌شناسی ایران) 33 (4): 997-985.

     

    1. Abouzari, A., Rouhi, S., Eslami, A.R. and Kaviani, B. (2012) Comparison of the effect of different soilless growing media on some growth characteristics of benjamin tree (Ficus benjamina). International Journal of Agriculture and Biology 12: 985–
    2. Akingi, S., Buyukkeskin, T., Eroglu, A. and Eygi, B.E. (2009) The Effect of humic acid on nutrient composition in broad bean roots. Not. Sci. Biol. 1 (1): 81–87.
    3. Ameri A., and Tehranifar A. 2012. Effect of humic acid on nutrient uptake and physiological characteristic Fragaria ananassa Camarosa. Journal of Biological and Environmental Science 6 (16): 77-79.
    4. Arancon, N.Q., Edwards, A.E., Lee, S. and Byrne, R. (2006) Effects of humic acids from vermicomposts on plant growth. European Journal of Soil Biology 42: 65–69.
    5. Atiyeh, R.M., Lee, S., Edwards, C.A., Arancon, N.Q. and Metzger, J.D. (2002) The influence of humic acids derived from earthworm-processed organic wastes on plant growth. Bioresource Technology 84: 7–14.
    6. Baldotto L.E.B., Baldotto M.A., Canellas L.P., Bressan-Smith R., and Olivares F.L. 2010. Growth promotion of pineapple ‘Victoria’ by humic acids and Burkholderia during acclimatization. Revista Brasileira de Ciênciado Solo 34: 1593-1600.
    7. Baris, B., Murat, A., Hakan, C. and Ali, K. (2009) Effects of humic substances on plant growth and minerals uptake of wheat under condition of salinity. Asian Journal of Crop Science 1 (2): 87–
    8. Bayat, H., Shafie, F., Aminifard, M.H. and Daghighi, S. (2021). Comparative effects of humic and fulvic acids as biostimulants on growth, antioxidant activity and nutrient content of yarrow (Achillea millefolium). Scientia Horticulturae 279 (15): 109912.
    9. Bohme, M. (2008) Effects of hydroponics on the development of cucumber growing in ecologically suitable substrates. Acta Horticulturae 361: 133–140.
    10. J. and Sotomayor, C. (1997). The influence of boron and zinc sprays at bloom time on almond fruit set. Acta Horticulturae 402–405.
    11. Defline, S., Tognetti, R., Desiderio, E. and Alvino, A. (2005) Effect of foliar application of N and humic acids on growth and yield of durum wheat. Agronomy Sustainable 25: 183–191.
    12. El-Mohamedy, R.S.R and Ahmed, M.A. (2009) Effect of biofertilizers and humic acid on control of dry root rots disease and improvement yield quality of mandarin (Citrus reticulate blanco). Research Journal of Agricultural and Biological Sciences 5 (2): 127–137.
    13. El-Naggar, A.H. and El-Nasharty, A.B. (2009) Effect of growing media and mineral fertilization on growth, flowering bulbs productivity and chemical constituents of Hippeastrum vittatum, Herb. American-Eurasian Journal of Agriculture and Environmental Science 6: 360–
    14. Fitzpatrick, G.E. (2001) Compost utilization in ornamental and nursery crop production systems, in: Stoffella, P.J., Kahn, B.A. (Eds.), Compost Utilization in Horticultural Cropping Systems. Lewis Publication, Boca Raton, Florida, USA, pp. 135-150.
    15. Fotouhi Ghazvini, R., Payvast, G. and Azarian, H. (2007) Effect of clinoptilolitic-zeolite and perlite mixtures on the yield and quality of strawberry in soilless culture. International Journal of Agriculture and Biology 9 (6): 885–888.
    16. Gul, A., Erogual, D. and Ongum, A.R. (2005) Comaprison of the use of zeolite and perlite as substrate for crisp-head lettuce. Scientia Horticulturae 106: 464-471.
    17. GYang, C.M., Wang, M.C. Lu, Y.F., Chang, I.F. and Chou, C.H. (2002). Humic substances affect the chlorophyllase. Institute of Botany and Research Center for Biodiversity Academia Sinica, Nankang, Taipei, Taiwan 115, Republic of China.
    18. Haase, T., Schuler, C. and Heb, J. (2007). The effects of different N and K sources on tuber nutrient uptake, total graded yield of potatoes (Solanum tuberosum) for processing. Agronomy Journal 26: 187–193.
    19. Khandan-Mirkohi, A., Pirgazi, R., Taheri, M.R., Ajdanian, L., Babaei, M., Jozay, M. and Hesari, M. (2021). Effects of salicylic acid and humic material preharvest treatments on postharvest physiological properties of statice cut flowers. Scientia Horticulturae 283 (1): 110009.
    20. Khorasaninejad, S., Alizadeh Ahmadabadi, A. and Hemmati, Kh. (2018). The effect of humic acid on leaf morphophysiological and phytochemical properties of Echinacea purpurea under water deficit stress. Scientia Horticulturae 239 (15): 314-323.
    21. Liu C. and Cooper, R.J. (2000) Humic substances influence creeping bentgrass growth. Golf Course Management 49–53.
    22. Mahgoub, H.M., Rawia, A.E. and Leila, B.H.A. (2006) Response of Iris bulbs grown in sandy soil to nitrogen and potassium fertilization. Journal of Applied Science Research 2: 899–
    23. Mazumdar, B.C. and Majumdar, K. (2003). Methods on physicochemical analysis of fruits. sundeepbooks.com. 187 p.
    24. Nardi S., Carletti P., Pizzeghello D., and Muscolo A. 2009. Biological activities of humic substances. pp. 102–119. In: Senesi N., Xing B., and Huang P.M. (Eds.), Biophysico-Chemical Processes Involving Natural Nonliving Organic Matter in Environmental Systems, Wiley, Hoboken.
    25. Nardi, S., Pizzeghello, D., Muscolo, A. and Vianello, A. (2002) Physiological effect of humic substances on higher plants. Soil Biology and Biochemistry 34: 1527–1536.
    26. Norman, Q., Stephen, L., Clive, A. and Rola, A. (2003) Effect of humic acids drived from cattle, food and paper-waste vermicomposts on growth of greenhouse plants. Pedobiology 47: 741–744.
    27. Oki, L.R. and Lieth, J.H. (2004) Effect of changes in substrate salimity on the elongation of Rosa hybrida ‘Kardinal’stems. Scientia Horticulturae 101: 103–119.
    28. Padem, H., Ocal, A. and Alan, R. (1999) Effect of humic acid added foliar fertilizer on quality and nutrient content of eggplant and pepper seedlings. Acta Horticulturae 491.
    29. Panuccio M.R., Muscolo A., and Nardi S. 2001. Effect of humic substances on nitrogen uptake and assimilation in two species of Pinus. Journal of Plant Nutrition 24 (4-5): 693-704.
    30. Rachid A.F., Bader B.R., and Al-Alawy H.H. 2020. Effect of foliar application of humic acid and Nanocalcium on some growth, production, and photosynthetic pigments of cauliflower (Brassica oleracea botrytis) planted in calcareous soil. Plant Archives 20: 32-37.
    31. Ramesh Kumar, S.G. and Yadav, D.S. (2002) Study on N and P requirement of tuberose (Polianthes tuberosa ) cv. Single in hilly soils. Haryana Journal of Horticultural Science Haryana, H: Sar, India 31: 52–54.
    32. Saidimoradi, D., Ghaderi, N. and Javadi, T. (2019). Salinity stress mitigation by humic acid application in strawberry (Fragaria x ananassa). Scientia Horticulturae 256 (15): 108594.
    33. Shehata S., Gharib A., Mohamed A.A., El-Mogy M., Abdel Gawad K.f., and Shalaby E.A. 2011. Influence of compost, amino and humic acids on the growth, yield and chemical parameters of strawberries. Journal of Medicinal Plants Research 5 (11): 2304-2308.
    34. Turkmen, N., Dursan, A., Turan, M. and Erdinc, C. (2004) Calcium and humic acid affect seed germination, growth and nutrient content of tomato (Lycopersicon sculentum) seedling under saline soil conditions. Acta Agriculturae Scandinavica, Section B-Soil Plant Science 54 (3): 168–174.
    35. Wilson, S.B., Stoffella, P.J. and Graetz, D.A. (2003) Compost amended media and irrigation system influence containerized perennial Salvia. Journal of American Society for Horticultural Science 128: 260–
    36. Yang, Y.X., Ye, Z. and Wong, K. (1993) Response of genotypes to boron application. Plant and Soil 166: 321–324.
    37. Youssef, A.A., Mahgoub, M.H. and Talaat, I.M. (2004) Physiological and biochemical aspects of Matthiola incana plants under the effect of putrescine and kinetin treatments. Egyptian Journal of Applied Science 19 (9B): 492–510.
    38. Zandonadi D.B., Canellas L.P., and Facanha A.R. 2007. Indolacetic and humic acids induce lateral root development through a concerted plasmalemma and tonoplast H+ pumps activation. Planta 225: 1583-1595.
    39. Zimmer G. 2004. Humates and humic substances. National Journal Sustainable Agricultural 34 (1): 1-2.
Volume 36, Issue 2
July 2023
Pages 127-141
  • Receive Date: 05 April 2021
  • Revise Date: 17 September 2021
  • Accept Date: 28 November 2021