بررسی ویژگیهای ساختاری توده های شاخه زاد بلوط جنگلهای مریوان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 هیأت علمی، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور

2 هیأت علمی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء

3 هیأت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور

27502

چکیده

تعیین عناصر ساختاری توده های جنگلی از ضروریات مدیریتی آنهاست. پژوهش پیش رو با هدف شناسایی ویژگیهای ساختاری توده های شاخه زاد بلوط در منطقة ریخلان شهرستان مریوان استان کردستان که الگویی از توده های بهره برداری شدة منطقه است، انجام شد. پس از پیاده کردن یک قطعه نمونة مربعی شکل نیم هکتاری، با استفاده از روش آماربرداری صددرصد، ویژگیهای مهم ساختاری درختان شامل گونه، مبدأ (دانه زاد یا شاخه زاد)، تعداد جست در هر جست گروه، قطر جستها در ارتفاع نیم متر، دو قطر بزرگ و کوچک تاج جست گروهها و ارتفاع 4 جست در هر جست گروه اندازه گیری شد. با استفاده از داده های اندازه گیری شده، رویة زمینی، سطح تاج و قطر جست گروه نیز محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تیپ جنگلی منطقة موردمطالعه تیپ خالص برودار (Quercus brantii Lindl.) است و تمام درختان شاخه زادند. کم بودن متوسط قطر جستها (5/4 سانتیمتر) و قطر جست گروهها (20/5 سانتیمتر) نشاندهندة نوجوان بودن تودة موردمطالعه و کم بودن متوسط ارتفاع جستها (کمتر از 4 متر) نیز نشاندهندة کم عمق بودن نیمرخ عمودی توده بود. پراکنش قطری تودة موردمطالعه از الگوی نرمال پیروی میکرد که بیانگر همسال بودن توده است. در نیمرخ عمودی نیز فقط یک اشکوب وجود داشت. همچنین پس از برازش مدلهای مختلف رگرسیونی، بهترین مدل برای منحنی ارتفاع، مدل سهمی بدست آمد. درمجموع تودة موردمطالعه فاقد تنوع گونه ای چوبی و تنوع ساختاری بود و از نظر پایداری در شرایط نامطلوبی قرار داشت، بنابراین دخالتهای جنگلشناسی و غنی سازی توده الزامیست.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Structural characteristics of oak coppice stands of Marivan Forests

نویسنده [English]

  • Mehdi Pourhashemi 1

1 Assistant Professor, Research Institute of Forests & Rangelands

چکیده [English]

Structural characteristics, as the basic characters for managements of forests stands, were studied in Rikhalan coppice forest, southeast Marivan, Kurdistan province. The selected site is a good model of utilized stands of northern Zagros forests. A quadratic plot with an area of 0.5 ha were selected, then structural characteristics of stands including species composition, origin of trees (seed or shoot), number of sprouts in sprout-clumps, diameter of sprouts at 0.5m height, height of four sprouts in each sprout-clump, as well as the largest and smallest diameters of sprout-clumps crowns were measured on all trees. Furthermore, basal area, crown area and diameter of sprout-clumps were calculated. Based on results, the stand type was pure type of Brant`s oak (Quercus brantii) and all of trees were in coppice form. Low values of the mean diameter of sprouts (5.4 cm) and sprout-clumps (20.5 cm) showed that the studied stand was young. The mean value of sprout heights were low (lower than 4 m), which illustrate a one-storey stand. Diameter distribution of the studied stand showed an even-aged form. Furthermore, the best regression model for height-diameter curve of the stand was quadratic model. Totally, the studied stand was pure with no woody species diversity and with a little structure diversity, so its sustainability could be considered as unstable. Silvicultural activities such as tending operations and enrichment of the stand are recommended.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Brant`s oak
  • coppice
  • forest type
  • mean diameter of sprout-clump

بررسی ویژگی­های ساختاری توده­های شاخه­زاد بلوط جنگل­های مریوان

مهدی پورهاشمی1*، مهدی زندبصیری2 و پریسا پناهی3

1 تهران، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، بخش تحقیقات جنگل 

2 بهبهان، دانشگاه صنعتی خاتم­الانبیاء بهبهان، گروه جنگل‌داری

3 تهران، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، بخش تحقیقات گیاه­شناسی 

تاریخ دریافت: 26/1/93               تاریخ پذیرش: 16/5/93 

چکیده

تعیین عناصر ساختاری توده­های جنگلی از ضروریات مدیریتی آنهاست. پژوهش پیش­رو با هدف شناسایی ویژگی­های ساختاری توده­های شاخه­زاد بلوط در منطقه ریخلان شهرستان مریوان استان کردستان که الگویی از توده­های بهره­برداری­شده منطقه است، انجام شد. پس از پیاده­کردن یک قطعه­نمونه مربعی­شکل نیم هکتاری، با استفاده از روش آماربرداری صددرصد، ویژگی­های مهم ساختاری درختان شامل گونه، مبدأ (دانه­زاد یا شاخه­زاد)، تعداد جست در هر جست­گروه، قطر جست­ها در ارتفاع نیم­متر، دو قطر بزرگ و کوچک تاج جست­گروه­ها و ارتفاع 4 جست در هر جست­گروه اندازه­گیری شد. با استفاده از داده­های اندازه­گیری­شده، رویه زمینی، سطح تاج و قطر جست­گروه نیز محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تیپ جنگلی منطقه مورد مطالعه تیپ خالص برودار (Quercus brantii Lindl.) است و تمام درختان شاخه­زادند. کم­بودن متوسط قطر جست­ها (4/5 سانتی­متر) و قطر جست­گروه­ها (5/20 سانتی­متر) نشان‌دهنده نوجوان­بودن توده مورد مطالعه و کم­بودن متوسط ارتفاع جست­ها (کمتر از 4 متر) نیز نشان‌دهنده کم­عمق بودن نیم­رخ عمودی توده بود. پراکنش قطری توده مورد مطالعه از الگوی نرمال پیروی می­­کرد که بیانگر همسال بودن توده است. در نیم­رخ عمودی نیز فقط یک اشکوب وجود داشت. همچنین پس از برازش مدل‌های مختلف رگرسیونی، بهترین مدل برای منحنی ارتفاع، مدل سهمی بدست آمد. درمجموع توده مورد مطالعه فاقد تنوع گونه­ای چوبی و تنوع ساختاری بود و از نظر پایداری در شرایط نامطلوبی قرار داشت، بنابراین دخالت­های جنگل­شناسی و پرورش و غنی­سازی توده الزامیست.

واژه­های کلیدی: برودار، تیپ جنگلی، شاخه­زاد، قطر جست­گروه

* نویسنده مسئول، تلفن: 02144787280 ، پست الکترونیکی: Pourhashemi@rifr-ac.ir

مقدمه

 

در فرایند مدیریت جنگل، بررسی ساختار توده­های جنگلی به­منظور برآورد وضعیت فعلی و طراحی برنامه‌های آینده اهمیت فراوانی دارد. تعیین ویژگی­های ساختاری توده­های جنگلی برای بررسی روند تحولات توده، برنامه‌ریزی دخالت­های جنگل­شناسی مانند عملیات پرورشی و برنامه ریزی عملیات احیایی الزامیست. مفهوم ساختار توده توسط پژوهشگران مختلف به شکل‌های متفاوتی تعریف و تفسیر شده است. برخی جنگل­شناسان معتقدند ساختار توده اشاره به پراکنش طبقه­های قطری یا سنی و همچنین پراکنش طبقه­های تاج دارد (18). جنگل­شناسان دیگری همانند Gusev، Lebkov و Levin معتقدند واژه ساختار توده بیانگر فرم، ترکیب و اشکوب­بندی توده، ترکیب سنی و نحوه پراکنش درختان در طبقات شاخص‌های زیست سنجی است و برخی پژوهشگران مانند Tiabera و Shiapatene ضمن تأیید نظریات فوق، اشاره نموده­اند که واژه ساختار توده مفهوم گسترده‌تری داشته و به­معنی قانون­مندی شاخص‌های کمی و کیفی توده است (19).

جنگل­های غرب ایران در طول سلسله جبال زاگرس با طول متوسط 1150 کیلومتر و عرض متوسط 75 کیلومتر، از جنوب پیرانشهر (واقع در آذربایجان­غربی) از شمال­غربی به­سمت جنوب­شرقی امتداد دارند (9). در یک طبقه­بندی کلی، جنگل­های زاگرس به دو بخش مجزا تفکیک می شوند که عبارتند از: زاگرس شمالی و زاگرس جنوبی. زاگرس شمالی که در پژوهش پیش­رو مورد نظر می­باشد، رویشگاه خاص گونه مازودار (Quercus infectoria) است که البته در قسمت­هایی از این حوزه با گونه­های برودار (Q. brantii) و وی­ول (Q. libani) ترکیب می­شود، اما زاگرس جنوبی رویشگاه خاص گونه برودار است (3). بهره­برداری­های سنتی که در زاگرس شمالی مدت­های طولانی است توسط مردم انجام می­شود، تغییرات عمده­ای را در ساختار توده­های جنگلی این مناطق ایجاد کرده است. متداولترین دخالت­ انسانی در این مناطق، گلازنی (سرشاخه­زنی) درختان بلوط بمنظور تأمین علوفه زمستانی دام­های محلی است (6 و 10). البته برخی برداشت­های سنتی دیگر مانند جمع­آوری بذر درختان بلوط و ذخیره سازی آنها با هدف تغذیه زمستانه دام نیز در این جنگل­ها انجام می­شود که نسبت به گلازنی تأثیر کمتری بر ریختار درختان بلوط و ساختار توده­های جنگلی دارد. گلازنی درختان بلوط در مناطق مختلف زاگرس شمالی بطور سنتی در قالب دو فرم کلی انجام می­شود: شاخه­زاد روی کنده (زمین) و شاخه­زاد روی درخت. در هر دو فرم کلی نامبرده اصول یکسان هستند و گاهی با توجه به منطقه و دیدگاه و دانش بومی هر منطقه، تفاوت­هایی در روش اجرا دیده می­شود. در گستره قابل­توجهی از جنگل­های مریوان، گلازنی باعث ایجاد توده­های بلوط شاخه­زاد روی کنده شده است. در این حالت معمولاً هر جست­گروه (پایه شاخه­زاد) از مجموعه­ای از جست­های با قطرهای مختلف تشکیل شده است که تعداد آنها با توجه به گونه، نوع مدیریت و شرایط محیطی و ادافیکی منطقه متغیر است. نکته مهم در این توده­ها این است که مالکان عرفی جنگل برای اینکه بتوانند درخت را با سهولت بیشتری مدیریت کرده و گلازنی نمایند، مانع رویش ارتفاعی درختان بلوط شده و بعبارت دیگر ارتفاع درخت را در کنترل خود دارند. همچنین با قطع مکرر سرشاخه­های بلوط بشدت فرم تاج درخت را تغییر می­دهند، بنابراین طبیعی است که در چنین توده­هایی ویژگی­های ساختاری توده متأثر از دخالت­ها و بهره­برداری­های انسانی در طول زمان تغییرات اساسی کرده است.

در داخل کشور پژوهش­های محدودی اختصاص به بررسی ساختار توده­های شاخه­زاد بلوط زاگرس داشته­اند که به برخی از آنها اشاره می­شود. در پژوهشی در جنگل دویسه شهرستان مریوان با وسعت 660 هکتار، 10 تیپ درختی اصلی با گونه غالب وی­ول شناسایی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در بخش شاخه­زاد، منحنی پراکنش قطری برودار و وی­ول به­شکل ناهمسال نامنظم و در مورد گونه مازودار به­شکل همسال و نامنظم است. همچنین بیشتر از 90 درصد پایه­های شاخه­زاد در طبقه سنی جوان قرار داشتند. در بخش دانه­زاد بیشترین فراوانی مربوط به درختان گلابی وحشی (3/8 اصله در هکتار) و بنه (7/3 اصله در هکتار) و کمترین فراوانی مربوط به گونه­های مختلف بلوط شامل برودار، مازودار و وی­ول بود. همچنین پراکنش قطری پایه­های دانه­زاد بیانگر یک توده ناهمسال و نامنظم بود که اکثر درختان در طبقات قطری جوان و میانسال قرار داشتند (2). در پژوهشی دیگر در جنگل­های استان ایلام، با توجه به داده­های بدست­آمده از 48 قطعه نمونه یک هکتاری در 12 منطقه کمترتخریب­شده، حداکثر تاج­پوشش در مناطق مورد مطالعه 35 درصد، سطح مقطع برابر سینه 6/22 مترمربع در هکتار و حجم سرپا 3/64 سیلو در هکتار بدست آمد. نمودار توزیع تعداد در طبقات قطری برخی توده­ها نیز نشانگر توده­های ناهمسال نامنظم بود، اما بیشتر توده­ها مسن و دارای زادآوری ضعیف بودند (4). در پژوهشی دیگر، ساختار جنگل­های منطقه آرمرده شهرستان بانه مورد مطالعه قرار گرفت و مشخص شد که میانگین قطر در جنگل­های مورد بررسی 3/20 سانتی­متر است و درختان وی­ول با متوسط ارتفاع 1/7 متر و درختان برودار با میانگین ارتفاع 4/5 متر به‌ترتیب بلندترین و کوتاه­ترین درختان جنگل­های مورد مطالعه هستند (12). مقایسه مشخصه­های زیست­سنجی درختان وی­ول بین دو توده کمتردخالت­شده با توده گلازنی­شده در منطقه بلکه شهرستان بانه نشان داد که از نظر مشخصه­های قطر برابر سینه، طول تنه، سطح تاج و ارتفاع کل (در طبقه­های قطری میانی) بین درختان وی­ول دو توده اختلاف معنی­داری وجود دارد، بطوریکه مقدار این مشخصه­ها در توده کمتردخالت­شده بیشتر از توده گلازنی شده است (6).

در منابع خارجی نیز به موضوع ساختار توده­های جنگلی و بخصوص توده­های شاخه­زاد توجه خاصی شده است. به‌عنوان مثال ساختار توده­های جنگلی در یک جنگل شاخه­زاد متشکل از دو گونه Q. serrata و Carpinus sp. واقع در یک منطقه بسیار سردسیر و پربرف در مرکز ژاپن بررسی شد. براساس نتایج بدست آمده، رویش قطری گونه­های غالب در شیب­های ملایم بیشتر از شیب­های تند بود. متوسط مرگ­ومیر درختان در طول یک بازه زمانی 14 ساله 26 درصد محاسبه شد. همچنین در طبقات قطری پایین، تراکم جست­ها بیشتر بود (22). در پژوهشی دیگر با بررسی داده­های بدست­آمده از آماربرداری ملی جنگل های ایتالیا در سال 1985، تأثیر اجرای تیمارهای جنگل­شناسی در بهبود ساختار توده­های شاخه­زاد
Q. cerris مطالعه و تفسیر شد. اجرای عملیات جنگل شناسی تبدیل توده­های شاخه­زاد به شاخه­ و دانه­زاد با استفاده از اندوخته­گیری، باعث تغییر در ساختار توده های مذکور شده بود و نتایج این پژوهش تأیید کرد که با اجرای این عملیات تبدیلی، هرچند میانگین سنی توده افزایش یافته است، اما درمجموع ساختار توده کاملتر و بهتر شده است (15). در بررسی ساختار جنگل شاخه­زاد راش اروپایی (Fagus sylvatica) در منطقه Boljevac صربستان مشخص شد که با افزایش قطر درختان راش، ساختار کلی توده بطور معنی داری بهبود می­یابد. همچنین قطر بیشتر درختان شاخه­زاد راش این منطقه باعث تولید چوب­آلات مرغوبتر و باکیفیت­تر نسبت به منطقه جنگلی Crni Vrh شده است که ترکیب گونه­ای مشابهی داشته، ولی درختان راش آن دارای قطر کمتری هستند (20). در پژوهشی دیگر، ساختار توده در یک جنگل مدیریت­شده با یک جنگل مدیریت­نشده در مناطق جنگلی شمال­شرقی ایتالیا بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان داد که توده مدیریت­نشده دارای نیتروژن خاک بیشتر، غنای گونه­ای بیشتر، خشکه­دار بیشتر و ترکیب­های متنوعی از درختان و تعدد اشکوب می­باشد (21).

با توجه به اهمیت مطالعات ساختار در توده­های جنگلی زاگرس، در این پژوهش سعی شد بخشی از جنگل­های زاگرس شمالی واقع در محدوده جنگل­های مریوان در استان کردستان که سالهاست نوع خاصی از مدیریت و بهره­برداری­های سنتی در آن انجام می­شود، به‌عنوان الگویی از جنگل­های منطقه گزینش شده و مهمترین ویژگی­های ساختاری توده بررسی شود.

مواد و روشها

مشخصات منطقه مورد مطالعه: منطقه مورد مطالعه بخشی از سامان عرفی وله­ژیر در 5 کیلومتری شهرستان مریوان در استان کردستان می­باشد (شکل 1). ارتفاع منطقه از سطح دریا 1380 متر بوده و توپوگرافی آن هموار است. براساس داده­های آب­وهوایی 19 ساله (1371 تا 1389) ایستگاه هواشناسی سینوپتیک شهرستان مریوان، متوسط بارش سالانه 909 میلی­متر، متوسط دما 5/12 درجه سانتی­گراد و میانگین تعداد روزهای یخبندان نیز 100 روز در سال است. فصل خشک در منطقه حدود 4 ماه است که از خرداد آغاز شده و تا شهریور ادامه دارد. اقلیم منطقه نیز براساس روش دومارتن، مرطوب است.  

 

 







 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شکل 1- موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه

 


روش تحقیق: برای اجرای پژوهش ابتدا در منطقه مورد مطالعه یک قطعه­نمونه مربعی شکل به مساحت نیم هکتار (ابعاد 6/76 متر) انتخاب و مرز آن مشخص شد. در داخل این قطعه­نمونه با استفاده از روش آماربرداری صددرصد، مشخصه­های مختلف ساختاری توده شامل گونه، مبدأ درختان (دانه­زاد یا شاخه­زاد)، تعداد جست در هر جست گروه، قطر در ارتفاع نیم­متری تمام جست­های هر جست­گروه، دو قطر بزرگ و کوچک تاج جست­گروه و ارتفاع 4 جست در هر جست­گروه شامل بلندترین جست، قطورترین جست، نزدیکترین جست به مرکز جست­گروه در جهت شمالی و نزدیکترین جست به مرکز جست­گروه در جهت جنوبی اندازه­گیری شد. حد شمارش قطری برای جست­ها 2 سانتی‌متر در نظر گرفته شد و برای طبقات قطری از طبقات یک سانتی­متری استفاده شد.

در پایه­های شاخه­زاد (جست­گروه­های متشکل از چندین جست) برای اینکه وزن قطری جست­گروه مشخص شود، با استفاده از متغیر قطر در ارتفاع نیم­متر جست­ها، متغیر جدیدی بنام قطر در ارتفاع نیم­متر جست­گروه تعریف شد که بصورت ریشه مجموع مجذور قطر در ارتفاع نیم­متر تمام جست­های هر جست­گروه محاسبه می­شود (16 و 17). محاسبه این متغیر این امکان را می­دهد که بتوان برای هر جست­گروه یک قطر تصحیح­شده که منتج از قطر جست­هاست، محاسبه کرد و این متغیر را در تحلیل­های ساختاری توده مورد استفاده قرار داد. لازم بذکر است که برای رعایت اختصار، از این پس بجای متغیرهای قطر جست­ در ارتفاع نیم­متر، قطر جست­گروه در ارتفاع نیم­متر و سطح­مقطع جست­گروه در ارتفاع نیم­متر به‌ترتیب از قطر جست، قطر جست­گروه و سطح­مقطع جست­گروه استفاده خواهد شد.

برای تحلیل آماری داده­ها ابتدا نرمال بودن آنها با استفاده از آزمون کولموگروف- سمیرنوف آزمایش شد. معادلات رگرسیونی منحنی ارتفاع براساس حداقل مربعات برازش داده شدند و بهترین مدل رگرسیونی انتخاب شد. فرض های تجزیه رگرسیون شامل نرمال بودن متغیر وابسته (ارتفاع) و عدم وجود داده­های پرت نیز در نظر گرفته شدند (1). اعتبارسنجی مدل­های منحنی ارتفاع نیز با استفاده از شاخص­های ضریب­تبیین، انحراف­معیار مدل برازش­یافته، تحلیل واریانس رگرسیون، آزمون t ضریب های مدل و تبعیت توزیع مقادیر باقیمانده­ها از توزیع نرمال انجام شد.

نتایج

تیپ جنگلی، تراکم و مبدأ: مبدأ کلیه پایه­های درختی شاخه­زاد بود. همچنین تراکم جست­گروه­ها در هکتار 144 بدست آمد که شامل 140 جست­گروه برودار (2/97 درصد) و 4 جست­گروه مازودار (8/2 درصد) بود، در نتیجه تیپ توده، تیپ خالص برودار بود. آماره­های توصیفی ویژگی­های ساختاری مورد مطالعه در جدول 1 ارائه شده است.  

توزیع فراوانی متغیرهای ساختاری: نحوه پراکنش متغیرهای ساختاری در شکل 2 ارائه شده است. همان­طور که مشاهده می­شود، فراوانی جست­گروه­های بروداری که تعداد جست آنها کمتر از 10 است، بمراتب بیشتر از سایر طبقات می­باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 2- توزیع فراوانی متغیرهای ساختاری در توده مورد مطالعه

جدول 1- آماره­های توصیفی متغیرهای کمی مورد مطالعه

متغیر

کمینه

انحراف­معیار ± میانگین

بیشینه

تعداد جست در جست­گروه

1

7/13±3/15

66

قطر جست (سانتی­متر)

2

1/2±4/5

16

قطر جست­گروه (سانتی­متر)

3

9/9±5/20

8/44

سطح­ مقطع جست­گروه (سانتی­مترمربع)

2

22±26

201

سطح تاج جست­گروه (مترمربع)

77/1

4/20±29

95

ارتفاع جست (متر)

1/1

2/1±8/3

8

 


درنتیجه جست­گروه­های توده مورد مطالعه درمجموع کم جست می­باشند، بطوریکه فقط 4 جست­گروه وجود داشت که تعداد جست­های آنها بیشتر از 50 بود. همچنین عمده جست­ها در طبقات قطری پایین (کمتر از 6 سانتی متر) پراکنش داشته و سهم بسیار کمی از جست­ها (کمتر از 3 درصد) متعلق به طبقات قطری بیشتر از 10 سانتی­متر بود. با توجه به اینکه اکثر جست­های اندازه گیری­شده کم­قطر بودند، درنتیجه مقادیر متغیر قطر جست­گروه نیز که کاملاً وابسته به قطر جست­ها می­باشد، کم بود، بطوریکه فقط حدود 10 درصد جست­گروه­ها قطری بیشتر از 5/27 سانتی­متر داشتند. 

پراکنش قطری و ارتفاعی: پراکنش قطری توده مورد مطالعه با استفاده از دو متغیر قطر جست و قطر جست­گروه در شکل­ 2 قابل ­مشاهده است. همان­طور که مشخص می باشد، با درنظرگرفتن متغیر قطر جست، توده ناهمسال و با درنظرگرفتن متغیر قطر جست‌گروه توده فرم همسالی دارد. پراکنش ارتفاعی (شکل 2) توده نیز بشکل زنگوله­ای است که بیانگر تجمع بیشترین جست­ها در طبقات ارتفاعی میانی می­باشد.

منحنی ارتفاع: برای تعیین منحنی ارتفاع توده پس از ترسیم ابرنقاط و برازش مدل­های مختلف رگرسیونی، بهترین مدل محاسبه شد. همان­طور که در شکل 3 مشخص است، بهترین مدل، مدل سهمی بود که ضریب­تبیین­ آن 62/0 بدست آمد. سطح معنی­داری بدست­آمده از تجزیه واریانس نیز نشان داد که مدل­ محاسبه­شده، در سطح اطمینان 99 درصد معنی­دار است (شکل 3). سطح معنی داری ضریب­های مدل نیز در جدول 2 ارائه شده است.

 

 

 

 

شکل 3- منحنی ارتفاع توده مورد مطالعه­

 

جدول 2- نتیجه تحلیل رگرسیون غیرخطی برای تعیین مدل منحنی ارتفاع توده مورد مطالعه

معادله

ضریب تبیین تطبیق­یافته

F

سطح معنی­داری مدل

انحراف­معیار مدل

سطح معنی­داری ضریب­ها

b0

b1

b2

Y = -0.009X2+ 0.41X+ 1.36

616/0

24/84

٭٭٭

58/0

٭٭٭

٭٭٭

ns

توضیحات: Y: ارتفاع جست (متر)، X: قطر جست (سانتی­متر)، F: آماره تحلیل واریانس، b0: عدد ثابت، b1: ضریب متغیر X، b2: ضریب متغیر X2،  ٭٭٭: معنی­داری در سطح 001/0 خطا، ns: عدم معنی­داری

 


بحث

در پژوهش پیش­رو که در بخشی از توده­های شاخه­زاد بلوط بهره­برداری­شده اطراف مریوان در استان کردستان انجام شد، سعی شد تصویر روشنی از وضعیت کنونی ویژگی­های ساختاری این توده­ها ارائه شود. جنگل گردشی ها و مشاهدات عینی که در هنگام اجرای این پژوهش بعمل آمد مشخص نمود که متأسفانه در جنگل­های مورد مطالعه از یکسو تردد بیش از حد انسان و دام در عرصه جنگل باعث کوبیدگی شدید خاک منطقه و ایجاد شرایط نامطلوب برای استقرار تجدیدحیات در بستر جنگل شده است و از سوی دیگر قطع مکرر سرشاخه­های برگدار درختان بلوط، تأثیر نامطلوبی بر بذردهی این درختان گذاشته است، بنابراین درمجموع شرایط بستر جنگل برای استقرار تجدیدحیات مهیا نیست. بدیهی است در این شرایط حتی اگر گونه­های مختلف درختی قادر به تولید بذر نیز باشند، امکان استقرار بذرها و تبدیل آنها به نهال با شانس بسیار کمی روبروست. قاعدتاً چرخه طبیعی تجدیدحیات، رویش و مرگ در این توده­ها دچار اختلال شده و حلقه اول این زنجیره در شرایط کنونی وجود ندارد. به مشکل فوق باید اختلالات و آشفتگی­های طبیعی و غیرطبیعی دیگری را که بر این توده­ها تأثیرگذارند (مانند آتش­سوزی و تبدیل اراضی جنگلی به زمین­های کشاورزی) نیز افزود. در نتیجه مجموعه عامل­های فوق باعث فرسایش گونه­ای شده است. در پژوهش پیش­رو مشخص شد که در توده مورد مطالعه کلیه درختان برودار بودند و فقط یک اصله مازودار وجود داشت. همچنین سایر گونه­های درختی و درختچه­ای که معمولاً همراه گونه­های بلوط در این جنگل­ها هستند (مانند زالزالک و بادام)، در توده مورد مطالعه مشاهده نشدند. با توجه به گستردگی تخریب­های انجام­شده در توده مورد مطالعه بنظر می­رسد اجرای عملیات احیاء و غنی­سازی توده ضروریست که در برنامه­های آینده حتماً باید مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش­های مشابهی در توده­های بهره برداری­شده بلوط در جنگل­های بانه نیز اشاره شده است که تنوع گونه­ای کمتر از توده­های متناظر دخالت­نشده است (5 و 8).

مبدأ درختان متغیر ساختاری دیگری بود که در این پژوهش اندازه­گیری شد و براساس نتایج بدست­آمده مشخص شد که تمام درختان در توده مورد مطالعه شاخه زاد هستند. طبیعی است که نوع مدیریت سنتی درختان بلوط باعث ایجاد فرم شاخه­زاد در این منطقه شده است. همان­طور که قبلاً نیز اشاره شد، حتی اگر بذردهی در داخل توده اتفاق بیفتد، عملاً بدلیل شرایط نامطلوب بستر جنگل، تجدیدحیات جنسی صورت نمی­گیرد. گلازنی مکرر درختان بلوط نیز فقط باعث جست­دهی مکرر آنها شده و چون جست­ها بدلیل تغذیه از کنده مادری قوی، دسترسی بهتری به منابع غذایی و رطوبت خاک دارند، به­سرعت رشد کرده و مجدداً قطع می­شوند، از این رو شرایط را برای تجدیدحیات جنسی بسیار دشوار می­سازند. غنی­سازی توده مورد مطالعه با استفاده از بذر گونه­های مختلف بخصوص گونه­های همراه می­تواند تا حدودی سهم پایه­های دانه­زاد را در توده مورد مطالعه افزایش دهد. در حال حاضر سهم عمده­ای از درختان بلوط زاگرس فرم شاخه­زاد دارند و در پژوهش­های مختلف دیگری نیز که در سایر نقاط زاگرس انجام شده است، به این موضوع اشاره شده است. به‌عنوان مثال ترکیب جنگل‌های بلوط ایرانی محمودآباد یاسوج بصورت 62 درصد شاخه‌زاد و 38 درصد دانه‌زاد گزارش شده است (13). در جنگل دویسه مریوان نیز مبدأ 93 درصد درختان شاخه‌زاد و فقط 7 درصد دانه‌زاد بدست آمد (2). همچنین پس از مقایسه مبدأ گونه­های درختی موجود در سه توده کمتردخالت­شده با سه توده بهره­برداری­شده مجاور آنها مشخص شد که فرم رویشی غالب در هر شش توده شاخه­زاد است، با این تفاوت که در توده­های بهره برداری شده، سهم پایه­های شاخه­زاد بیشتر از توده های بهره­برداری­نشده متناظر آنهاست (7).

تراکم توده ازجمله ویژگی­های ساختاری مهم دیگری است که براساس نتایج بدست­آمده، تعداد جست­گروه در هکتار 144 بدست آمد. این مقدار در ارتفاع­های مختلف جنگل­ داربادام کرمانشاه برای درختان بلوط (که عمدتاً گونه برودار بودند) بین 250 تا 423 محاسبه شد (11). همچنین تعداد در هکتار درختان دانه‌زاد و شاخه‌زاد وی­ول در مریوان و در فرم یال 352 اصله، در فرم دره 242 اصله و در فرم دامنه 344 اصله و نیز در بانه و در فرم یال 320 اصله، در فرم دره 276 اصله و در فرم دامنه 383 اصله بدست آمد (14). در سه توده بهره­برداری­شده در مناطق شوی، بویین و یعقوب­آباد شهرستان بانه نیز تراکم درختان بلوط به‌ترتیب 726، 503 و 716 اصله در هکتار محاسبه شد (7). همچنین در پژوهش دیگری در یک توده گلازنی­شده در منطقه بلکه شهرستان بانه، تراکم درختان 225 اصله در هکتار بدست آمد (6). در پژوهش پیش­رو، تراکم درختان کمتر از پژوهش­های فوق بدست آمد که دلیل اصلی آن نوع مدیریت سنتی درختان و همچنین شدت بهره­برداری است. در پژوهش­های اشاره­شده (6 و 7)، درختان بلوط بصورت شاخه­زاد روی درخت مدیریت می شوند (فرم غالب در جنگل­های حوزه آرمرده بانه)، درنتیجه قریب به اتفاق درختان با وجود شاخه­زاد بودن، تک­تنه هستند. در این سیستم مدیریت درخت، هرگاه این احساس بوجود آید که درخت دیگر قادر به تولید جست های خوب روی تاج نیست، از ارتفاع کنده قطع می­شود تا بتوان از توان تولید کنده­جوش درخت استفاده کرد. سپس با مدیریت جست­ها معمولاً یک یا دو جست مرغوب گزینش و برای آینده تربیت می­شود تا بتواند تبدیل به پایه جدیدی شود. درصورتی­که در توده مورد مطالعه در پژوهش پیش­رو، درختان بصورت شاخه­زاد روی کنده مدیریت می­شوند و از آنجائی­که کنده درخت مادری پس از مدتی بدلیل پوسیدگی، توان جست­دهی خود را از دست می­دهد، طبیعتاً جست­گروه محکوم به فناست و متأسفانه پایه دیگری نیز جایگزین آن نمی­شود.

مجموع سطح تاج درختان در توده مورد مطالعه (سطح نیم هکتار) 7/1393 مترمربع بدست آمد. ازآنجائی­که تاج درختان با یکدیگر هم­پوشانی نداشت، این مساحت تبدیل به تاج­پوشش شد و مشخص شد که تاج­پوشش توده 9/27 درصد است، بنابراین در بیشتر از دوسوم سطح توده مورد مطالعه، نور خورشید بطور مستقیم بر بستر جنگل می­تابد و این موضوع نقش حفاظتی تاج درختان بلوط را زیر سئوال می­برد. در پژوهش­های مشابه، در جنگل دویسه مریوان مقدار تاج­پوشش از کمتر از 5 درصد تا 90 درصد گزارش شده است (2) و حداکثر تاج­پوشش در جنگل­های کمتر تخریب­شده ایلام نیز 35 درصد محاسبه شده است (4).

تعداد جست در هر جست­گروه متغیر ساختاری دیگری است که بطور مستقیم به نحوه مدیریت درخت (مقدار و شدت قطع) و همچنین توانایی جست­دهی کنده مادری بستگی دارد. در پژوهش پش­رو متوسط تعداد جست در جست­گروه­های برودار 3/15 اصله محاسبه شد. تعداد جست در جست­گروه­های بلوط زاگرس باتوجه به شرایط ادافیکی و نوع گونه متفاوت و حداکثر تا 150 عدد ذکر شده است که بطور متوسط بین 10 تا 30 جست می­باشد (9). از نظر ساختار قطری، متوسط قطر جست­ها نشان‌دهنده جوان­بودن توده مورد مطالعه بود. این مسئله نیز ناشی از نوع مدیریت سنتی درختان می­باشد. قطع مداوم جست­ها منجر به ایجاد جست­های جدید شده و همواره توده کم­قطر و کم­سن می­باشد. متغیر جدیدی که در این پژوهش بنام قطر جست­گروه نامگذاری شد، متغیر مهمی است که وزن قطری جست­گروه را نشان می­دهد. با محاسبه این متغیر می­توان برای پایه­های شاخه­زادی که معمولاً متشکل از چندین جست هستند، قطر جدیدی را محاسبه کرد تا بتوان آنها را با پایه­های دانه­زاد یا شاخه­زاد تک­تنه مقایسه کرد. لازم بذکر است که مدیریت درخت بر روی کنده که درحال حاضر براساس دانش بومی مردم منطقه انجام می­شود، باعث بوجود آمدن چنین ساختار قطری یکنواختی در توده مورد مطالعه شده است، اما از دیدگاه جنگل­شناسی، این نوع بهره­برداری از درختان، ناپایداری توده را بهمراه داشته و مغایر با اصل تجدیدپذیری است. منحنی پراکنش قطری توده مورد مطالعه نیز بخوبی این مسئله را تأیید می­نماید. هرچند منحنی فوق براساس متغیر قطر جست فرم ناهمسالی دارد، اما زنگوله­ای بودن منحنی پراکنش قطری براساس متغیر قطر جست­گروه بیانگر همسال بودن جست­گروه­هاست. از آنجائی‌که در جنگل شاخه­زاد هر جست­گروه معادل یک پایه محسوب می­شود، بنابراین بنظر می­رسد قضاوت در مورد همسالی یا ناهمسالی توده برمبنای متغیر قطر جست­گروه منطقی­تر است. دامنه کم قطری جست­ها نیز لزوم تنک­کردن را در این توده­ها گوشزد می­نماید. عدم وجود درختان در طبقات قطری بالا از یکسو و همچنین عدم استقرار تجدیدحیات جنسی از سوی دیگر، مشکلات اساسی را در ساختار این توده­ها بوجود آورده است. از یکسو فرصت بلوغ به درختان بلوط و امکان تبدیل آنها به درخت مادری بذرده داده نمی­شود و از سوی دیگر هیچگونه مجالی نیز به تجدیدحیات جنسی داده نمی­شود.

در نیم­رخ عمودی توده مورد مطالعه نیز مشخص شد که فقط یک اشکوب وجود دارد. این نتیجه در سایر نقاط جنگلی زاگرس شمالی نیز گزارش شده است (5 و 6). در چنین توده­هایی، فقدان اشکوب­های زیرین، موجب خسارت بیشتر به خاک جنگل و عدم حفاظت خاک و همچنین بذر درختان می­شود. ساختار عمودی این توده­ها بسیار شکننده بوده و همانند نیم­رخ افقی توده نیاز به ترمیم و اصلاح دارند. با اصلاح نیم­رخ عمودی می­توان تنوعی از اشکوب­های درختی و درختچه­ای را ایجاد نمود که نقش حفاظتی تاج درختان را پررنگ خواهد کرد.

درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد که در توده مورد مطالعه ضعف­های ساختاری عمده­ای وجود دارد و از آنجایی‌که این توده الگویی از گستره وسیعی از جنگل­های زاگرس است، بنابراین می­توان اذعان نمود که سطح قابل ملاحظه­ای از توده­های شاخه­زاد بلوط زاگرس که بطریقی بهره­برداری می­شوند، مشکلات ساختاری دارند. البته هنوز مناطقی وجود دارند که بنا بدلایل مختلفی همانند مقدس بودن (گورستان­ها) یا دور از دسترس بودن توانسته اند ویژگی­های طبیعی خود را حفظ کنند، ولی باید بیاد داشت که سطح این توده­ها بسیار محدود است. البته در پژوهش‌های متعددی به مطلوب بودن ویژگی­های ساختاری توده­های کمتردخالت­شده زاگرس در مقایسه با توده­های بهره­برداری­شده اشاره شده است (3، 5، 6، 7 و 8).

سپاسگزاری

پژوهش پیش­رو با استفاده از اعتبارات مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و همکاری مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کردستان انجام شده است، بدینوسیله از مسئولین محترم سپاسگزاری می­شود. همچنین از آقایان دکتر پژمان پرهیزکار، مهندس فرزاد منصوری، مسعود بیضایی­ن‍ژاد، عبدا.. محمدی و محمد نظری بدلیل همکاری در برداشت­های زمینی طرح قدردانی می­شود.

1- بی­همتا، م.ر. و زارع­چاهوکی، م.ع.، 1387. اصول آمار در علوم منابع طبیعی. انتشارات دانشگاه تهران، 300 صفحه.
2- پورهاشمی، م.، 1382. بررسی تجدیدحیات طبیعی گونه­های بلوط در جنگل­های مریوان. رساله دکتری جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، 166 صفحه.
3- جزیره­ای، م. ح. و ابراهیمی­رستاقی، م.، 1382. جنگل­شناسی زاگرس. انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 560 صفحه.
4- حسین­زاده، ج.، نمیرانیان، م.، مروی­مهاجر، م. ر. و زاهدی­امیری، ق.، 1383. بررسی ساختار جنگل­های کمتر تخریب­یافته بلوط در استان ایلام. منابع طبیعی ایران، 57(1):90-75.
5- حیدری، ب.، 1384. بررسی ساختار جنگل در توده­های طبیعی و تخریب­شده منطقه بانه، پایان­نامه کارشناسی­ارشد، دانشکده منابع طبیعی ساری، 75 صفحه.
6- رنجبر، ا.، قهرمانی، ل. و پورهاشمی، م.، 1391. پیامدهای گلازنی (سرشاخه­زنی) بر مشخصه­های زیست­سنجی درخت وی­ول (Quercus libani Oliv.) در جنگل­های بلکه شهرستان بانه. تحقیقات جنگل و صنوبر ایران، 20(4): 594-578.
7- صالحیان، م.، 1388. بررسی و مقایسه ساختار جنگل در توده­های تحت بهره­برداری سنتی (گلازنی و چرای دام) و کمتر دست­خورده در زاگرس شمالی (مطالعه موردی: جنگل­های بانه). پایان­نامه کارشناسی­ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه کردستان. 84 صفحه.
8- عبدالله­پور، ج.، 1384. بررسی و مقایسه رویش (قطری و رویه زمینی) در دو توده طبیعی و بهره­برداری­شده بلوط در جنگل­های نژو شهرستان بانه. پایان­نامه کارشناسی­ارشد جنگلداری، دانشکده جنگلداری و فناوری چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، 100 صفحه.
9- فتاحی، م.، 1373- الف. بررسی جنگل­های بلوط زاگرس و مهمترین عوامل تخریب آن. انتشارات مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، 63 صفحه.
10- فتاحی، م.، 1373- ب. گلازنی (سرشاخه­زنی درختان بلوط). پژوهش و سازندگی، 23: 11-4.
11- فتاحی، م.، انصاری، ن.، عباسی، ح.ر.، و خان­حسنی، م.، 1379. مدیریت جنگل­های زاگرس (منطقه موردمطالعه: جنگل­های داربادام کرمانشاه)، مطالعات پایه. انتشارات موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، 471 صفحه.
12- قهرمانی، ل.، فاتحی، پ. و غضنفری، ه.، 1386. ساختار جنگل­های بانه (مطالعه موردی: جنگل­های آرمرده). چکیده مقالات دومین همایش منطقه­ای یافته­های پژوهشی کشاورزی و منابع طبیعی (غرب کشور)؛ 13 و  14 اسفندماه 86، دانشگاه کردستان.
13- متین‌خواه، ح.، 1375. بررسی تجدیدحیات بلوط در جنگل­های یاسوج، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد جنگلداری، دانشکده منابع‌طبیعی دانشگاه تربیت‌مدرس ، 128 صفحه.
14- معروفی، م (1379). بررسی نیاز رویشگاهی گونه وی­ول در استان کردستان، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد جنگلداری، مجتمع آموزش عالی امام خمینی، 115 صفحه.
 
15- Amorini, E., Bruschini, S., Cutini, A., Lorenzo, M.G.de. and Fabbio, G., 1998. Treatment of Turkey oak (Quercus cerris L.) coppices. Structure, biomass and silvicultural options. Annali dell`istituto Sperimentale per la Selvicultora, 27: 121-129.
16- Anonymous, 2006. Measurement of diameter at breast height. Agriculture, Fisheries and Conservation Department, Conservation Branch, Nature Conservation Practice Note No.02, 6 pp.
17- Anonymous, 2007. Measuring tree trunk diameter at breast height. Town of Richmond Hill Tree Preservation By-law, Fact Sheet 4.0, 2 pp.
18- Daniel, T.W., Helms, J.A. and Baker, F.S., 1979. Principles of silviculture. McGraw-HILL publication, 500 pp.
19- Ghahramany, L., 2005. Modeling and optimization of coniferous stands structure under selective forestry. Ph.D thesis, Forest Sciences University, Moscow, 186 pp (In Russian). 
20- Milorad, D. and Damjan, P., 2004. Assortment structure in beech coppice stands in Boljevac region. Glasnik Sumarskog fakulteta, 89: 91-102.
21- Sitzia, T., Trentanovi, G., Dainese, M., Gobbo, G., Lingua, E. and Sommacal, M., 2012. Stand structure and plant species diversity in managed and abandoned silver fir mature woodlands. Forest Ecology and Management, 270: 232-238.
22- Yoneda, T., Hamabata, E. and Ogawam, H., 1995. Stand structure and carbon metabolism of coppice forests at a heavy snowfall climate region of central Japan. I. Dynamics of stand structure during 14 years. Ecological Research, 10(1): 41-52.
دوره 27، شماره 5
اسفند 1393
صفحه 766-776
  • تاریخ دریافت: 26 فروردین 1393
  • تاریخ بازنگری: 24 تیر 1393
  • تاریخ پذیرش: 16 مرداد 1393