Document Type : Research Paper
Authors
Behbahan University
Abstract
Desert ecosystems due to negative effects on the environment, restoring different methods of afforestation with non-native species. In order to evaluate these methods and with regard to the importance of preserving biodiversity in a more stable and better ecological cycle, in this study we examined the effects of afforestation with Prosopis juliflora (Sw.) DC., the diversity in regional catastrophic wind erosion in the city of Susa in Khuzestan.Also investigated the effect of canopy on species diversity in the ecosystem.In order to select two 10-acre mass with canopy 50-25% and 100-75% to enhance the effect.Also, a10 hectares area at the vicinity of plantationwas used as control. Then determine the appropriate number of samples, 15 samples per mass of woody and herbaceous species in the plots all counts and percentage cover was calculated by Braun Blanquet.The results showed that afforestation led to decreaserichness andspecies diversity. On the basis of comparable indices of biodiversity in all three regions studied, showed that the forest canopy is 75-100% more uniformity and control area has the highest species richness. It also compares the frequency curves species abundance models - such as the compliance test was carried out at 95%, the control follows the geometric and log series model and plantation areas with a canopy cover 50-25% and is 100-75% follows the log-normal model.
Keywords
Main Subjects
ارزیابی تنوع گونههای گیاهی در تپههای شنی بعد از دو دهه گذشت از فعالیتهای تثبیت و جنگلکاری
فاطمه ایمانی، مصطفی مرادی* و رضا بصیری
بهبهان، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان، گروه جنگلداری
تاریخ دریافت: 5/8/94 تاریخ پذیرش: 7/10/95
چکیده
اکوسیستمهای بیابانی به دلیل اثرات منفی بر روی محیط اطراف، به روشهای مختلف ازجمله جنگلکاری با گونههای غیربومی و سازگار با شرایط نامناسب اکولوژیک احیاء میشوند. جنگلکاری با گونههای مختلف اثرات مختلف زیستمحیطی بر یک اکوسیستم دارند. از سویی با توجه به اهمیت حفظ تنوعزیستی در راستای پایداری بیشتر و چرخه اکولوژیک بهتر در یک اکوسیستم، در این مطالعه نقش جنگلکاری با گونه کهور Prosopis juliflora را که یکی از گونههای اصلی در احیای مناطق بیابانی و پروژههای بیابانزدایی میباشد بر روی تنوع گونهای در یکی از مناطق بحرانی فرسایش بادی در شهرستان شوش را واقع در استان خوزستان بررسی کردیم. همچنین تأثیر درصد تاجپوشش گونه کهور آمریکایی بر روی تنوع پوشش گیاهی در این اکوسیستم بررسی شد. نتایج نشان داد که جنگلکاری با گونه کهور باعث کاهش غنای گونهای شده و تنوع گونهای را کاهش میدهد. از شاخصهای هتروژنیتی شاخص سیمپسون، شاخص منهینیک و اسمیت و ویلسون از شاخصهای مناسب برای ارزیابی تنوع گونهای در این منطقه شناخته شدند. ضمنا افزایش تاجپوشش باعث کاهش غنای گونهای و افزایش یکنواختی میشود.
واژههای کلیدی: تاجپوشش، تنوع گونهای، شاخصهای عددی، کهورآمریکایی
* نویسنده مسئول، تلفن: 06152721191 ، پست الکترونیکی: Basiri52@yahoo.com
مقدمه
کشور ایران ازجمله کشورهایی است با بارش کمتر از یکسوم متوسط بارندگی جهان (1) که بر روی کمربند خشک نیمکره شمالی واقع شده و 60 و 35 درصد آن بهترتیب دارای اقلیم خشک و نیمهخشک است (22). در ایران 12 میلیون هکتار از چنین اراضی توسط ماسههای روان احاطه شده است (24) و همواره با فرسایش بادی و هجوم ماسههای روان مواجه میباشد (4). لذا با توجه به اهمیت بیابانزدایی و احیای این مناطق، استفاده از روشهای مختلف ازجمله جنگلکاری امری بدیهی است. جنگلکاری چنین مناطقی باعث حفظ تنوع گونهای شده و فرایند رسیدن به توالی ثانویه را در اکوسیستمهای بیابانی تحت تأثیر قرار میدهد (27و40). لذا لزوم آگاهی از تأثیرات جنگلکاری بر تنوع گونهای در این مناطق ضروری به نظر میرسد.
مطالعات تنوع گونهای به دلیل نقش مهم آن در پایداری اکولوژیکی و حاصلخیزی بیشتر یک اکوسیستم (35و39)، برای مدیریت بهتر این اکوسیستمها ضروریست (35). در این میان پوشش زیراشکوب به دلیل تنوع گونهای بالا نسبت به سایر اشکوبها و واکنش سریع به تغییرات زمانی و مکانی میتواند اطلاعات مهمی را در خصوص اکوسیستم فراهمکند (16).
در سالهای اخیر، استفاده از شاخصهای تنوع گونهای در ارزیابی و مدیریت جنگلکاریها رواج داشته (35) و در کشور ما نیز مطالعات متعددی در این رابطه انجام شده که میتوان به مطالعه جعفریان و همکاران (7)، مطالعه محمدی و همکاران (18)، مطالعه پوربابایی (8)، تشکریزاده و متینخواه (7)، زارعی و همکاران (12)، بخشی و همکاران (6) و رحیمیزاده و همکاران (11) اشاره کرد. همچنین از مطالعات انجام شده در خارج از کشور میتوان به مطالعات Biao و همکاران (29) در تأثیر چهار نوع مدیریت مختلف بر تنوعگونهای (جنگلکاری، جنگلکاری و قرق، حفاظت و قرق و احیای طبیعی بر پوشش علفی در اراضی شنی چین) و مطالعه Liu و همکاران (35) در رابطه با وضعیت تنوع گونهای در مراحل مختلف توالی در یک منطقه بیابانی در چین، همچنین مطالعات Wang و همکاران (43)، Amici و همکاران (27) و مطالعه Bremer و Farley (30) اشاره کرد. این مطالعه به بررسی تأثیر جنگلکاری در مناطق بیابانی در افزایش تنوع گونهای (43)، بهبود و پایداری اکوسیستم و نیز کنترل بیابانزایی (30 و 35) و در راستای اهداف زیر انجام شد: بررسی تأثیر جنگلکاری بر تنوع گونهای در تپههای ماسهای شهرستان شوش که از کانونهای بحرانی فرسایش بادی در استان خوزستان میباشد، بررسی تأثیر تاج پوششهای متفاوت درختی بر تنوع گونههای گیاهی در تپههای شنی و در نهایت نتیجه بیش از دو دهه فعالیتهای تثبیت و جنگلکاری در تپههای شنی خوزستان در مقایسه با منطقه شاهد میباشد.
مواد و روشها
مشخصات منطقه موردمطالعه: منطقه مورد مطالعه در فاصله 40 کیلومتری مرکز استان خوزستان در جهت شمال شهر اهواز و جنوب شهر شوش و در ضلع غربی رودخانه کرخه به مختصات جغرافیایی ″50/40 ′31 ◦48 تا ″19/16 ′17 ◦48 شرق به غرب و ″77/34 ′46 ◦31 تا ″60 ′37 ◦31 شمال به جنوبی قرار دارد که به دلیل عدم پایداری خاک و وجود فرسایش شدید بادی با مشکل عدم استقرار طبیعی گیاهان مواجه بوده است. لذا در راستای تثبیت شنهای روان در سال 1370 مالچپاشی و بعد نهالکاری شده است (14).
خاک منطقه نیز دارای بافتی سبک و از شنی تا شنی لومی متغیر بوده و میانگین درجه حرارت منطقه 24 درجه سانتیگراد، متوسط رطوبت نسبی 54%، میانگین بارش سالانه 4/251 میلیمتر و میانگین تبخیر و تعرق 1/2044 میلیمتر میباشد که براساس اقلیم نمای آمبرژه، دارای اقلیم بیابانی گرم میانی است. پوشش گیاهی منطقه بعد از دو دهه عملیات احیایی و اجرایی عمدتاً کهورپاکستانی (Prosopis juliflora) با زیراشکوب پنیزیتوم (Pennisetum orientale) و اسکنبیل (Calligonum polygonoides) میباشد که پوشش درختی آن دارای دو تیپ انبوه کهور پاکستانی و تیپ تنک کهور- اسکنبیل است (14).
روش تحقیق: بهمنظور برآورد بهینه تعداد نمونه و سطح قطعهنمونه مناسب برای مطالعه تنوع گونهای و با توجه به محدودیت هزینه و زمان برای نمونهبرداری، ابتدا از منطقه موردنظر آماربرداری اولیه انجام شد. با توجه به نتایج آماربرداری اولیه، تعداد قطعهنمونه مناسب برای انجام پروژه از فرمول 12N=CVE2"> (N: تعداد قطعهنمونه مناسب، cv: ضریب تغییرات، E: درصد خطا) با میزان خطای آماری 10 درصد تعیین شد. در نهایت در هر منطقه 15 قطعه نمونه (500 و 400 مترمربع بهترتیب برای جنگلکاری و شاهد) به صورت تصادفی سیستماتیک پیاده شد (مساحت پلاتها در مناطق با روش حداقل سطح تعیین شد).
شکل 1- موقعیت منطقه مورد مطالعه
ضمناً برای ارزیابی تأثیر تاج پوشش بر تنوع گونهای دو توده 10 هکتاری بهدور از اثر حاشیهای (مانند رودخانه کرخه، چرای دام ساکنان منطقه، اراضی نسق مجاور طرح) با تاجپوشش50-25% و بیش از 75% انتخاب شد. منطقه شاهد نیز به مساحت 10 هکتار و در مجاورت منطقه جنگلکاری شده انتخاب شد.
در این پلاتها تمام گونههای چوبی و علفی شمارش و درصد پوشش آنها تخمین زده شد (2و15). شناسایی گونهها نیز از طریق روش کدگذاری و بهکمک فلور ایران موجود در اداره منابع طبیعی شهرستان شوش انجام شد (18و24).
برای اندازهگیری تنوع گونهای از شاخصهای ناهمگنی، شانون وینر (37) و شاخص سیمپسون (38) استفاده شد. غنای گونهای نیز از شاخصهای مارگالف (31) و منهینیک (44) برآورد و شاخص یکنواختی اسمیت و ویلسون (39) برای بررسی چگونگی توزیع فراوانی بین گونههای مختلف استفاده شد.
برای محاسبه شاخصهای بالا از فرمولهای زیر استفاده شده است:
شاخص شانون –واینر (1949)
شاخص سیمپسون (1949)
شاخص منهینیک (1977)
شاخص مارگالف (1975)
12Evar=1-{2د€arctan(i=1sloge(ni)-j=1slogenjs2s}">
شاخص اسمیت و ویلسون (1996)
Pi: نسبت تعداد افراد گونه i ام به تعداد کل افراد
ni: تعداد افراد گونه i ام در نمونه
N: تعداد کل افراد S: تعداد کل گونه
تجزیه و تحلیل دادهها: برای محاسبه تنوعزیستی، دادههای هر پلات و هر منطقه وارد نرمافزار PAST شده و شاخصهای تنوع زیستی برای هر منطقه محاسبه شد. سپس تجزیهوتحلیل آماری و مقایسه مشخصههای موردنظر (میانگین شاخصهای تنوع، غنا و یکنواختی) بعد از بررسی نرمال بودن دادهها و همگنی واریانسها (آزمون لون)، از طریق آنالیز واریانس یکطرفه و در محیط نرمافزار SPSS انجام شد. برای مقایسه شاخصها بعد از حصول اطمینان از معنیدار بودن اختلافات، مقایسه از طریق آزمون دانکن در سطح خطای 5 درصد برای فاکتورهای موردنظر در سه منطقه (شاهد، منطقه با تاج پوشش 50-25% و منطقه با تاج پوشش بیش از 75%) انجام شد.
نتایج
تنوع گونهای گونههای گیاهی: طبق بررسیهای انجام شده در منطقه تعداد کل گونههای چوبی در هر سه منطقه 2 عدد و تعداد کل گونههای علفی 39 که متعلق به 18 خانواده بودند و از این تعداد 1 گونه چوبی و 9 گونه علفی در توده جنگلکاری شده با تاجپوشش 100-75% و تعداد 2 گونه چوبی و 12 گونه علفی در منطقه با تاجپوشش 50-25% و در منطقه شاهد 34 گونه علفی حضور داشت (جدول 1).
جدول 1- - فهرست گونه های علفی، درختی و درختچه ای شناسایی شده در سه منطقه مورد نظر
نام علمی گونه |
نام فارسی |
خانواده |
تاجپوشش 50ـ25 % |
تاجپوشش 100ـ75 % |
منطقه شاهد |
Citrullus colocynthis (L.) Schrad. |
هندوانه ابوجهل |
Cucurbitaceae |
|
|
+ |
Paronychia arabica (L.) DC |
علف عقربک |
Caryophyllaceae |
|
|
+ |
Erucaria hispanica (L.) Druce |
مندابی |
Brassicaceae |
|
|
+ |
Launaea mucronata (Forssk.) Muschl. |
کاهوسای نوکدار |
Asteraceae |
|
|
+ |
Filago pyramidata L. |
فیلاگو* |
|
|
+ |
|
Moltkiopsis ciliata (Forssk.) I.M.Johnst |
شن سنگدانه* |
Boraginaceae |
|
|
+ |
Echinops kermanshahanicus Mozaff. |
شکرتیغال کرمانشاهی* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Frankenia pulverulenta L. |
شبنمی* |
Frankeniaceae |
|
|
+ |
Trifolium campestre Schreb. |
شبدرزر* |
Fabaceae |
|
|
+ |
Cymbolaena Griffithii (A. Gray) Wagenitz |
سیمپولینا* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Pennisetum orientale Rich. |
ریش پری* |
Poaceae |
+ |
|
+ |
Heteranthelium piliferum (Sol.) Hochst. ex Jaub. & Spach |
دگرگل گندمی* |
Triticeae |
|
|
+ |
Artemisia vulgaris L. |
درمنه معمولی* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Neurada procumbens L. |
تک مه شن* |
Neuradaceae |
|
|
+ |
Onopordon heteracanthum C. A. Mey. |
خارپنبه ناجورخار* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Cornulaca aucheri Moq. |
چیپچاپ* |
Amaranthaceae |
+ |
|
+ |
Bromus fasciculatus C. Presl |
جاروعلفی دسته دار* |
Poaceae |
|
|
+ |
Bromus danthoniae Trin. |
جاروعلفی هرز* |
Poaceae |
|
|
+ |
Carduus arabicus Jacq. |
تاتاری عربی* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Senecio glaucus L. |
پیام بهار* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Achillea oligocephala DC. |
بومادران پنبه ای* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Cyperus rotundus L. |
اویارسلام* |
Cyperaceae |
+ |
|
+ |
Plantago boissieri Hausskn. & Bornm. |
بارهنگ شن روی* |
Plantaginaceae |
|
|
+ |
Erodium deserti (Eig) Eig |
نوک لک لکی بیابانی* |
Geraniaceae |
|
|
+ |
Koelpinia chrysoglochis Rech.f. |
هزارپایی طلایی* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Astragalus flexilipes Bornm. |
گون* |
Fabaceae |
+ |
|
+ |
Heliotropium denticulatum Boiss. & Hausskn. |
آفتاب پرست* |
Boraginaceae |
|
|
+ |
Carthamus oxyacantha M.Bieb. |
خارخرون* |
Asteraceae |
|
|
+ |
Chrozophora tinctoria(L.) A. Juss |
ازرق رنگینگ* |
Euphorbiaceae |
|
|
+ |
Emex spinosa (L.) Campd. |
خارترشک* |
Polygonaceae |
|
+ |
+ |
Hordeum glaucum Steud. |
جوهرز* |
Poaceae |
+ |
+ |
+ |
Lactuca sativa L. |
کاهوی وحشی* |
Asteraceae |
+ |
+ |
+ |
Malva neglecta Wallr |
پنیرک معمولی* |
Malvaceae |
+ |
+ |
+ |
Urospermum picroides (L.) Scop. ex F.W.Schmidt |
ریش میش* |
Asteraceae |
+ |
+ |
+ |
Plantago amplexicaulis Cav. |
بارهنگ ساقه آغوش* |
Plantaginaceae |
+ |
+ |
|
Urtica pilulifera L. |
گزنه توپی* |
Urticaceae |
+ |
+ |
|
Polypogon monspeliensis (L.) Desf. |
دم روباهی* |
Poaceae |
|
+ |
|
Plantago ovata Forssk. |
بارهنگ تخم مرغی* |
Plantaginaceae |
+ |
+ |
|
Capsella bursa-pastoris (L.) Medik. |
کیسه کشیش* |
Brassicaceae |
+ |
|
|
Calligonum polygonoides L. |
اسکنبیل |
Polygonaceae |
+ |
|
|
Prosopis juliflora (Sw.) DC. |
کهور |
Fabaceae |
+ |
+ |
|
گونههای چوبی * گونههای علفی
از بین گونههای موجود در منطقه با تاجپوشش 50-25% بیشترین و کمترین فراوانی بهترتیب مربوط به گونههایHordeum glaucum و Astragalus flexilipesبود. در منطقه با تاجپوشش 100-75% گونههای Plantago ovata و Plantago amplexicaulis گونههایی با بیشترین فراوانی و گونه Emex spinosa دارای کمترین فراوانی در این منطقه بود (شکل2). در حالی که در منطقه شاهد بیشترین و کمترین فراوانی بهترتیب مربوط به گونههای Urospermum picroides و Emex spinosa بود (شکل3).
ب |
الف |
شکل 2- درصد پوشش علفی در منطقه جنگلکاری شده ، الف: با تاج پوشش 50-25%، ب: با تاج پوشش 100-75%
شکل3- درصد پوشش گونه های علفی در منطقه شاهد
در مجموع میتوان گفت بیشترین تعداد گونه در منطقه شاهد و کمترین تعداد گونه در تاجپوشش 100-75% دیده شد. گونههای Plantago amplexicaulis، Urtica pilulifera، Plantago ovata، Polypogon monspeliensis و Capsella bursa-pastorisاز گونههایی بودند که تنها در منطقه جنگلکاری شده حضور داشتند که از این گونهها، گونه Polypogon monspeliensis فقط در تاجپوشش 100-75% و گونه Capsella bursa-pastoris تنها در تاجپوشش 50-25% مشاهده شد.
شاخصهای تنوع زیستی: براساس محاسبات انجام شده بهترتیب در هر سه منطقه شاهد، جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% و جنگلکاری با تاجپوشش 50-25%، میانگین شاخص شانون- واینر 74/1، 56/1 و 68/0 و میانگین شاخص سیمپسون 70/0، 75/0 و 30/0 برآورد شد. براساس نتایج آنالیز واریانس یکطرفه برای شاخص ناهمگنی شانونواینر مشخص شد که مقدار آن در منطقه جنگلکاری با تاجپوشش50-25% با دو منطقه دیگر تفاوت معنیداری (05/0>P ) دارد که بهعلت تعداد زیاد گونههای نادر و غنای بیشتر، مقدار آن در منطقه شاهد، حداکثر و در منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 50-25% حداقل میباشد (جدول2). همچنین شاخص سیمپسون در منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 50-25% با دو منطقه دیگر تفاوت معنیدار داشت (05/0>P ). بیشترین میزان این شاخص در منطقه جنگلکاری با تاج پوشش 100-75% و کمترین میزان آن در منطقه جنگلکاری با تاج پوشش50-25% مشاهده گردید (جدول2). بنابراین میتوان گفت مقدار هر دو شاخص شانونواینر و سیمپسون در منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 50-25% با دو منطقه دیگر تفاوت معنیدار (05/0>P )، ولی بین منطقه شاهد و جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% تفاوت معنیداری بهدست نیامد.
از لحاظ غنایگونهای، براساس مشاهدات و دادههای مربوطه، در سه منطقه شاهد، جنگلکاری با تاج پوشش 50-25% و جنگلکاری با تاجپوشش100-75% بهترتیب 39، 12 و 9 گونه علفی حضور داشت. همچنین میانگین شاخص غنای گونهای منهینیک بهترتیب 97/0، 21/0 و 45/0 بود که از مقایسه آنها تفاوت معنیداری (05/0>P ) در بین سه منطقه مورد مطالعه مشاهده شد (جدول2). مقدار شاخص مارگالف نیز بهترتیب 90/2، 95/0 و 13/1 محاسبه شد که مقدار آن نیز تحت تأثیر جنگلکاری کاهش یافته و تفاوت معنیداری (05/0>P ) بین منطقه شاهد با دو منطقه دیگر بهدست آمد (جدول2). هر دو شاخص مارگالف و منهینیک بیشترین میزان آن در منطقه شاهد و کمترین میزان آن در منطقه جنگلکاری شده با تاجپوشش 50-25% مشاهده شد. بیشترین غنا و تعداد گونه متعلق به منطقه شاهد و کمترین غنا متعلق به منطقه جنگلکاری شده با تاجپوشش 50-25% میباشد. به طور کلی شاخص منهینیک نیز گویای تفاوت معنیدار (05/0>P ) در بین سه منطقه میباشد. ولی شاخص مارگالف تفاوت معنیدار (05/0>P ) را در بین منطقه شاهد با دو منطقه دیگر بیان میکند.
مقدار شاخص اسمیتوویلسون در منطقه شاهد، جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% و جنگلکاری با تاجپوشش 50-25%، 37/0، 40/0 و 12/0 محاسبه شد. با بررسی مقدار شاخص یکنواختی اسمیتوویلسون نیز که نمایانگر وضعیت توزیع و پراکنش گونههاست، در بین منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 50-25% و دو منطقه دیگر تفاوت معنیدار (05/0>P ) مشاهده شد و بیشترین میزان آن نیز در منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% و کمترین آن در منطقه جنگلکاری شده با تاجپوشش 50-25% بود (جدول 2).
بحث و نتیجهگیری
ترکیب تاجپوشش اشکوب فوقانی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عناصر غذایی خاک سطحی (25)، مقدار رطوبت و شدت نور تابیده شده به سطح خاک میباشد و درصد تاجپوشش درختان جنگلی بخصوص در مناطق بیابانی نقش مهمی در امر حفاظت خاک، رطوبت خاک و پوشش گیاهی کف دارد که با جذب بهتر نزولات جوی، کاهش فرسایش و حاصلخیز کردن خاک (9)، باعث دسترسی بهتر به منابع و شرایط (نور، آب و مواد غذایی خاک)، بهبود ساختار فیزیکی لایه (لاشبرگ) و در نتیجه بر پوشش کف تأثیرگذار است (42).
براساس مقایسه شاخصهای ارزیابی تنوعزیستی در هر سه منطقه مورد مطالعه مشخص شد که جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% بیشترین یکنواختی و منطقه شاهد بیشترین غنای گونهای را دارد. به طور کلی میتوان گفت 1 گونه چوبی و 9 گونه علفی در توده جنگلکاری شده با تاجپوشش 100-75% و 2 گونه چوبی و 12 گونه علفی در منطقه با تاجپوشش 50-25% و 34 گونه علفی در منطقه شاهد حضور داشت که گونههای Plantago amplexicaulis ، Urtica pilulifera ،Polypogon monspeliensis ، Plantago ovata و Capsella bursa-pastoris ازجمله گونههایی بودند که تنها در منطقه جنگلکاری شده حضور داشتند. بنابراین به روشنی مشخص است که جنگلکاری میتواند باعث تأثیرات مهمی در ترکیب گونهای جوامع زیر اشکوب شود (47).
جدول 2- نتایج آزمون دانکن برای شاخصهای تنوع زیستی در هر سه منطقه مورد مطالعه
با تاج پوشش 100-75% انحراف از معیار± میانگین)) |
با تاج پوشش 50-25% (انحراف از معیار± میانگین) |
شاهد (انحراف از معیار± میانگین) |
|
56/1±05/0b |
68/0±14/0a |
74/1±18/0b |
شانون واینر |
75/0±01/0b |
30/0±06/0a |
70/0±05/0b |
سیمپسون |
45/0±05/0 a |
21/0±05/0 b |
97/0±14/0 c |
منهنیک |
13/1±07/0 a |
95/0±05/0 a |
90/2±39/0 b |
مارگالف |
40/0±04/0 a |
12/0±01/0 b |
37/0±03/0 a |
اسمیت ویلسون |
در این مطالعه نیز شاهد تفاوت گونههای موجود و کاهش غنای گونه در مناطق جنگلکاری شده نسبت به منطقه شاهد بودیم که علت آن را میتوان ناشی از تأثیر کاشت گونه کهور و کاهش شدت نور به علت افزایش تاجپوشش بر روی تنوع گونهای زیر اشکوب دانست که این نتیجه با نتیجه دیگر مطالعات در کاهش غنای گونه تحت تأثیر جنگلکاری با گونه کهور مطابقت دارد (17،20و23) و با نتیجه مطالعه زارع چاهوکی و همکاران (13) و رحیمیزاده و همکاران (10) که جنگلکاری باعث افزایش تنوع گونهای و بهبود ترکیب گیاهی شده است، همخوانی ندارد.
پوشش علفی زیراشکوب و غنای گونهای تحت تأثیر مقدار لاشبرگ و درصد تاجپوشش تغییر میکند و درصد تاج پوشش رابطه معکوسی با غنا در منطقه دارد (33و34). در این مطالعه نیز با افزایش درصد تاجپوشش و ورود کمتر نور در زیر اشکوب، کاهش غنای گونه در منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% نسبت به منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 50-25% مشاهده شد که همسو با یافتههای دیگر محققان میباشد که از تاج پوشش و تراکم درختان بهعنوان یک پارامتر مؤثر بر غنای گونهای یاد کردهاند (19و44). ولی یکنواختی مستقل از غنای گونهای بوده و بستگی به فراوانی گونههای موجود در یک مقیاس مکانی دارد، از اینرو یکنواختی با کاهش درصد تاج پوشش به علت کاهش رقابت بین گونهها و پایهها برای کسب نور، افزایش پیدا میکند که همسو با یافتههای دیگر محققان میباشد (3، 11،16،28و36). از سویی میدانیم پوشش گیاهی در مناطق خشک متأثر از شرایط آب و هوایی بخصوص بارندگی است و حفاظت و قرق نیز نقش مهمی در ترکیب و تنوع گونههای گیاهی دارد (5و26)، از اینرو با بارش مناسب سالیانه در کنار حفاظت و قرق، زمینه رشد برای انواع گیاهان خشکیپسند بهویژه گیاهان علفی و یکساله در منطقه شاهد فراهم شده است.
از نتایج آنالیز واریانس یک طرفه و مقایسه میانگینها با آزمون دانکن میتوان نتیجه گرفت که منطقه جنگلکاری شده با تاجپوشش 100-75% با منطقه شاهد از لحاظ شاخصهای شانون - وینر، سیمپسون و یکنواختی اسمیت و ویلسون فاقد تفاوت معنیدار بوده، ولی بین این دو منطقه با منطقه با تاجپوشش 50-25% تفاوت معنیدار وجود داشت. براساس نتایج حاصل شده از این مطالعه، منطقه جنگلکاری با تاجپوشش 100-75% از نظر تنوع گونهای یک حالت متعادل دارد و نسبتا تنوع بالایی را نشان میدهد. افزایش میزان شاخص شانون – واینر در منطقه شاهد نسبت به جنگلکاری همسو با یافتههای Eid و همکاران (48) میباشد. اگرچه میزان غنا در منطقه شاهد به دلیل کسب نور بیشتر زیاد شده است. ولی از نظر تنوع گونهای میزان شاخصهای تنوع مثل شانون - واینر و یکنواختی اسمیت وویلسون در منطقه شاهد با منطقه 100-75% یکسان است و میزان بالاتری را نسبت به جنگلکاری با تاج پوشش 50-25% نشان میدهد که این موضوع نشانگر تأثیر تاجپوشش روی تنوع گونهایست. این یافتهها همسو با یافتههای Coote و همکاران (44) میباشد که عنوان کردند تاج پوشش میتواند تأثیر بسزایی در میزان تنوع گونهای کف جنگل داشته باشد.
در مورد مقدار شاخصهای غنای گونهای منهینیک و مارگالف نیز بیشترین مقدار در منطقه شاهد که بیشترین تعداد گونه را دارد، دیده شود و کمترین مقدار آن در منطقه با تاج پوشش 50-25% که کمترین تعداد گونه را دارد، بهدست آمد. همچنین شاخص غنای گونهای منهینیک دارای تفاوت معنیدار در بین سه منطقه مورد مطالعه و شاخص مارگالف دارای تفاوت معنیدار بین منطقه شاهد و مناطق جنگلکاری شده بود. بنابراین، به روشنی مشخص است که تاج پوشش میتواند تأثیرات زیادی را بر تنوع گونهای داشته باشد که همسو با یافتههای Salvatore و همکاران (45) میباشد. علت چنین تغییراتی در پوشش گیاهی را میتوان مرتبط با میزان نور وارده به توده (19و44) و همچنین درجه حرارت خاک (45) دانست.
در نهایت با توجه به اهمیت بررسی تأثیرات جنگلکاریها بر پوشش گیاهی و پایداری اکوسیستم که امروزه با هزینههای هنگفت و با گونههای غیر بومی و درصد تاجپوشش های مختلف در کشور انجام میشود. لذا براساس مطالعه انجامشده میتوان گفت جنگلکاری با گونه کهور باعث بهبود ترکیبگیاهی و افزایش یکنواختی در اشکوب علفی به بهترین نحو ممکن شده است.
تاجپوشش هم از طریق تأثیر بر شدت نور و رطوبتخاک، بر تنوعپوشش علفی اثرگذار و بهترین درصد تاجپوشش برای گونه کهوردر این منطقه تاجپوشش 100-75% معرفی میشود. در مجموع میتوان گفت که تاج پوشش 100-75% تنوع متعادل و بالایی را نشان میدهد و اثر تاجپوشش روی تنوع گونهای مثبت بوده است. بنابراین ان تحقیق نیز همسو با یافتههای دیگر محققان مشخص کرد که تاج پوشش و جنگلکاری میتواند باعث تغییر در تنوع و ترکیب جوامع گیاهی شود که این تغییرات میتواند ناشی از میزان نور وارده به کف جنگل باشد (49). از این تنطیم تاج پوشش و بهتبع آن تنظیم میزان نور وارده به محیط جنگل میتواند وسیله مؤثری برای تغییر تنوع گونهای باشد.