Indicator plant species in monitoring forest soil conditions using logistic regression model in Zagros Oak (Quercus brantii var.persica) forest ecosystems, Ilam city

Document Type : Research Paper

Authors

1 Department t.of forestry, Faculty of Natural Resources, University of Guilan. Someasara, Iran, P.O. Box 1144

2 Faculty of Natural Resources, Tarbiat Modares University (TMU), Noor 46417-76489 Mazandaran Province,Iran

27506

Abstract

Sustainable management of natural resources as national assets requires comprehensive information about existing relationships in nature such as the relationship between vegetation and soil. Forest managers often need obvious and low cost signs to understand these changes and problems. For this purpose, two disturbed and undisturbed woodland areas were selected of Zagros forest (each 100 ha) in Ilam city. Systematic-random sampling method (100×200 m) was used to collect data from 50 plots within each site. According to the research objectives the coverage percent of trees and shrubs, presence and absence of understory vegetation and soil samples were taken in each sampling plot. The indicator species in each region was determined using IV method and the relationship between habitat factors and indicator species was also modeled using logistic regression. Results showed that Indicator species distinctly reveal differences in soil properties in these areas. In the presence of both indicator species in undisturbed area (Bromus tectorum L. and Medicago radiata L.), high value of ammonium-nitrogen (NH4-N), cation exchange capacity (CEC) and low value of total neutralizing value (TNV), Bulk density (BD), Electrical conductivity (EC) have prominent role. Among the variables entered in the logistic model in the undisturbed area, high value of EC and BD and on the other hand low amount of NH4-N and organic matter (OM)and opening the canopy are able to predict the presence and absence of dependent variable i.e. Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.) and Hordeum bulbosum L. as indicator species.

Keywords

گونه­های گیاهی شاخص برای بررسی شرایط ادافیکی جنگل با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک در اکوسیستم جنگلی بلوط (Quercus brantii var.persica) زاگرس، شهرستان ایلام

مهدی حیدری1*، حسن پوربابایی2، امید اسماعیل‌زاده3، علی صالحی2 و جواد اسحاقی‌راد4

1 ایلام، دانشگاه ایلام، دانشکده کشاورزی، گروه علوم جنگل

2 صومعه سرا، دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی، گروه جنگل‌داری

3 نور، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی 

4 ارومیه، دانشگاه ارومیه، دانشکده منابع طبیعی

تاریخ دریافت: 15/12/91             تاریخ پذیرش: 2/5/92

چکیده 

مدیریت پایدار منابع طبیعی به‌عنوان سرمایه‌ای ملی مستلزم داشتن اطلاعات جامع در مورد روابط موجود در طبیعت ازجمله رابطه پوشش گیاهی و خاک است. مدیران بخش جنگل اغلب برای درک این تغییرات و مشکلات نیاز به نشانه‌های آشکار و کم هزینه دارند. به همین منظور دو منطقه تخریب شده و کمتر دست‌خورده هر کدام به مساحت 100 هکتار از جنگلهای زاگرس در شهر ایلام انتخاب شد. پوشش گیاهی و نمونه‌های خاک به روش تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه 200×100 متر برداشت شدند. گونه­های شاخص هر منطقه به روش آنالیز گونه­های معرف تعیین شد. سپس رابطه بین عوامل رویشگاهی و گونه­های شاخص با استفاده از روش رگرسیون لجستیک مدلسازی شد. نتایج نشان داد که گونه­های شاخص به خوبی تفاوت خصوصیات خاک را در دو منطقه نشان می‌دهند. در حضور دو گونه شاخص در منطقه کمتر دست‌خورده (Bromus tectorum L. وMedicago radiata L.)، بالا بودن ازت آمونیمی و ظرفیت تبادل کاتیونی و پایین بودن آهک، وزن مخصوص ظاهری و شوری نقش بارز دارند. از بین متغیرهای وارد شده در مدل لجستیک در منطقه تخریب شده، بالا بودن شوری، وزن مخصوص ظاهری، کاهش ازت آمونیمی، ماده آلی و باز شدن تاج پوشش امکان پیش‌بینی تغییرات متغیر وابسته یعنی حضور و عدم حضور گونه­های شاخص این منطقه Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)  و Hordeum bulbosum L.,  را دارند.

واژه‌های کلیدی: مدلسازی، رگرسیون لجستیک، گونه‌های شاخص، خصوصیات خاک، تخریب

* نویسنده مسئول، تلفن: 09188425458، پست الکترونیکی: m_heydari23@yahoo.com

مقدمه

 

تغییر در مدیریت و کاربری مناطق جنگلی و مرتعی و تخریب آنها تأثیر زیادی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و پوشش گیاهی دارد (32). به‌منظور دستیابی به مدیریت پایدار اراضی و بهبود کیفیت آنها، ارزیابی کمّی عوامل مؤثر در پایداری اراضی ضروریست که در این میان خصوصیات خاک در شناسایی اکوسیستم‌های پایـدار و مدیریت‌ بهینه آنها کارایی مناسبی دارند (21)، اما اندازه‌گیری مستقیم خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک به هزینه و زمان قابل توجهی نیاز دارد. از این رو باید از روش‌هایی بهره برد که با صرف هزینه و زمان کمتر نتایج مطلوبی ارائه دهند. گونه­های شاخص و حضور و عدم حضور آنها در شرایط و مناطق مختلف (مثلا کمتر دست خورده و تخریب شده) و ارتباط آنها با دیگر خصوصیات رویشگاهی مانند خاک می‌تواند در این راستا سودمند باشد. دانستن اینکه گونه­های شاخص چگونه به مدیریت یا تخریب واکنش نشان می‌دهند دو مزیت عمده دارد: نخست اینکه بررسی شرایط این گونه­های معرف نسبت به گونه­هایی که معمولاً به عوامل مختلف واکنش یکسان نشان می‌دهند ساده‌تر است، درثانی به طور کلی فراوانی، حضور و عدم حضور برخی گونه­ها با عوامل تخریب کننده رویشگاه مانند چرای دام همبستگی قوی دارد و تنها این گونه­ها می‌توانند به نحو مطلوبی بیانگر یا شاخص آن شرایط خاص باشند (50). بوم‌شناسی فردی گونه­های گیاهی به‌منظور شناخت نیازهای اکولوژیکی برای برنامه‌ریزی با هدف مدیریت و بهره‌برداری پایدار اهمیت ویژه‌ای دارد (18). با بررسی شرایط رویشگاهی و بر اساس گونه­های گیاهی شاخص هر رویشگاه، می‌توان برخی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش آنها را تعیین و در برنامه­های مدیریتی مناطق مشابه استفاده کرد (44). گونه­های شاخص قابلیت اعتماد بالایی دارند و در برخی موارد می‌توانند جایگزین اندازه‌گیریهای پرهزینه به منظور تعیین مقادیر عوامل محیطی و کنترل تغییرات آنها شوند (43). برخی عوامل محیطی (بخصوص خاک) در حضور و گسترش گیاهان در یک منطقه اثر بیشتری دارند (19)، که باید برای شناخت آنها اقدام کرد. عواملی مانند کاربریهای مختلف، تخریب و مدیریت تعادل طبیعت را دستخوش تغییر کرده و بر خصوصیات خاک و پوشش گیاهی اثر مستقیم و غیرمستقیم می گذارند (65 و 67). با این حال مشخص شده که تنظیم روابط بین پوشش گیاهی و خاک ضامن ارائه خدمات پایدار اکوسیستم است (42) و حفاظت همه جانبه و توسعه پایدار اکوسیستم‌های طبیعی در گرو مدیریت براساس توسعه کمی، نگهداری بیشترین تعداد گونه­های بومی و شناخت ارتباط آنها با عوامل رویشگاهی است (63). برخی گونه­های گیاهی در اثر تخریب در یک رویشگاه غالب و جایگزین گونه غالب پیشین می‌شوند. حال باید دریافت که تخریب، کدام خصوصیات رویشگاه را تحت تأثیر قرار داده است تا چنین گونه یا گونه­هایی شاخص شوند. روش رگرسیون لجستیک از بین روش‌های مختلف مدل سازی با توجه به ماهیت داده‌های بوم‌شناختی یکی از مناسبترین روش‌هاست (49). برخی از اکولوژیست ها معتقدند که رابطه بین فراوانی گونه­های گیاهی و عوامل محیطی به صورت غیرخطی است (59)، بنابراین باید از مدلهایی غیر از رگرسیون خطی استفاده کرد. در روش رسته‌بندی و طبقه‌بندی نمی‌توان رابطه تک تک گونه­های گیاهی و عوامل محیطی را همزمان تجزیه و تحلیل کرد، درحالی که در تجزیه رگرسیون می‌توان اطلاعات هر گونه گیاهی را به تفکیک بررسی کرد. مدلهای رگرسیونی در اکولوژی به‌منظور پیش‌بینی مقدار بهینه و دامنه اکولوژیکی گونه­های گیاهی و نیز پیش‌بینی پاسخ گونه­ها (فراوانی، حضور و عدم حضور) به عوامل محیطی می‌باشند (53). از آنجا که عوامل درون گونه­ای و بین گونه­ای بر خصوصیات کمی گونه­های گیاهی اثر دارند، بنابراین در بررسی رابطه بین گونه­های گیاهی و عوامل محیطی، باید حضور و عدم حضور گونه­های گیاهی در رابطه با عوامل محیطی بررسی شود (10). در رگرسیون لجستیک، احتمال وقوع یک پدیده در داخل محدوده 0 تا 1 قرار دارد و رعایت پیش‌فرض نرمال بودن متغیرهای پیش‌بین لازم نیست (اولویت نسبت به تحلیل تشخیص) (12). پیش‌بینی پراکنش گونه­های گیاهی با مدل های حضور و عدم حضور و ارتباط آنها با عوامل محیطی بر اساس داده های رویشگاه روشی بسیار مفید است (47). استفاده از حضور و عدم حضور گونه­های شاخص به منظور بررسی شرایط و دخالت های انجام شده در مناطق جنگلی در برخی مطالعات مطرح شده است (66). زارع چاهوکی و همکاران (1386) در مقایسه روش های مدل­سازی برای پیش‌بینی احتمال حضور گونه‌های گیاهی در مراتع پشتکوه استان یزد نشان دادند که کاربرد رگرسیون لجستیک مدل ویژه بهتری برای هر گونه گیاهی ارائه می کند (10). در برخی مطالعات برای بررسی پاسخ گونه­های گیاهی به شرایط محیطی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شده است (38 و 69). در جنگلهای زاگرس مطالعات زیادی در مورد رابطه پوشش گیاهی و عوامل محیطی انجام شده است (1، 8 و 13). وجه تمایز مطالعه حاضر با مطالعات پیشین در این است که پس از تعیین گروه گونه های گیاهی در شرایط تخریب و کمتر دست خورده از گونه‌های شاخص هر گروه در قالب یک مدل لجستیک برای ارزیابی شرایط رویشگاهی استفاده شده است. در این مدل ضمن بررسی اثر مثبت یا منفی هر متغیر بر حضور و عدم حضور گونه شاخص می توان متغیرهایی که اثر بیشتری بر رفتار گونه (حضور و عدم حضور) داشته­اند را شناسایی کرد. به طور کلی هدف تحقیق حاضر مدلسازی و تعیین کارایی گونه­های شاخص در دو منطقه کمتر دست خورده و تخریب شده در جنگل­های بلوط زاگرس در شهرستان ایلام در نشان دادن شرایط رویشگاهی به‌ویژه خصوصیات خاک است. تا از یکسو مهمترین عوامل تأثیر­گذار بر حضور و عدم حضور گونه­های شاخص در منطقه کمتر دست خورده بررسی شود و از سوی دیگر عواملی که زمینه ساز عدم حضور این گونه­ها در منطقه تخریب یافته بوده­اند، شناسایی شود. از نظر اجرایی با این روش (حضور و عدم حضور گونه های شاخص) مدیران در طرح­های مدیریتی اجرا شده مثلاً قرق بلندمدت پس از تخریب رویشگاه می‌توانند با صرف هزینه و زمان کم میزان نزدیک شدن شرایط منطقه تحت مدیریت را به شرایط بهینه (کمتر دست خورده یا شاهد) ارزیابی کنند.

مواد و روشها

منطقه مورد مطالعه: این تحقیق در دو منطقه کمتر دست خورده و تخریب شده با مساحت 200 هکتار واقع در شمال‌غربی شهر ایلام با عرض جغرافیایی ″ 38 '39 ْ33 تا ″ 27 '40 ْ33 شمالی و طول جغرافیایی″ 39 '39 ْ33 تا ″20 '40 ْ33 شرقی انجام شد (شکل 1). بر اساس بررسی منابع موجود در اداره کل منابع طبیعی، نظر کارشناسان، افراد بومی و نیز جنگل‌گردشی متعدد، منطقه کمتر دست خورده در این تحقیق به عنوان منطقه­ای که بهترین وضعیت موجود و نیز کمترین دخالت را در سابقه خود داشت، تعیین شد.

 

 

شکل1- موقعیت مناطق مورد مطالعه در ایران و ایلام

 

محصور شدن بخش وسیعی از منطقه با مناطق کوهستانی به‌عنوان سد طبیعی و نیز همجواری با منطقه نظامی از دیرباز منطقه را از گزند عوامل تخریب‌کننده مصون نگه­داشته است. فراوانی گونه­های مختلف جانوری ازجمله سنجاب و خشکه­دارهای متعدد گواهی بر شرایط مطلوب این جنگل است. منطقه تخریب یافته نیز بر اساس منابع (سند چرا و نظر افراد بومی) از دیرباز برای دامداری، زراعت زیراشکوب و باغداری مورد استفاده قرار گرفته است. جنگل‌گردشی نیز نشانه‌های مختلف تخریب را در منطقه تأیید کرد. دامنه ارتفاعی مناطق از 1100 تا 1300 متر از سطح دریا می‌باشد. حداکثر شیب مناطق نیز 10 درصد است. گونه درختی غالب این مناطق بلوط ایرانی است. فصل خشک از اوایل اردیبهشت شروع شده و تا اوایل مهر (5 ماه) ادامه می‌یابد. بر اساس آمار هواشناسی ایستگاه ایلام، متوسط بارندگی سالیانه منطقه 37/590 میلی‌متر و متوسط درجه حرارت سالیانه منطقه 12/17 درجه سانتی‌گراد با حداقل و حداکثر متوسط درجه حرارت ماهیانه به‌ترتیب 62/4 (دی) و 93/29 (مرداد) درجه سانتی­گراد می‌باشد. کمترین میزان بارندگی ماهیانه در مرداد با 05/0 میلیمتر و بیشترین آن در اسفند با 63/133 میلیمتر به وقوع می پیوندد (7).

 

شکل2- رسته‌بندی قطعات نمونه حاصل از DCA (محورهای اول و دوم) بهمراه نتایج طبقه‌بندی حاصل از تجزیه و تحلیل دو طرفه گونه­های شاخص

روش برداشت و آزمایش نمونه‌های خاک: با استفاده از روش تصادفی - سیستماتیک 50 قطعه نمونه با ابعاد شبکه 200 ×100 متر در هر منطقه پیاده شد. بر این اساس در کل 100 قطعه نمونه در مناطق مورد مطالعه برداشت شد. در مرکز هر قطعه نمونه، سه نمونه خاک از عمق 0 تا 30 سانتیمتری برداشت و و در نهایت یک نمونه ترکیبی به‌عنوان نمونه خاک آن قطعه نمونه به آزمایشگاه منتقل شد (58). بافت خاک به روش هیدرومتری (35)، وزن مخصوص ظاهری به روش سیلندر (33)، اسیدیته و شوری خاک به‌ترتیب به وسیله دستگاه pH متر و دستگاه هدایت الکتریکی سنج، میزان کربن آلی به روش والکلی و بلک (34)، ظرفیت تبادل کاتیونی با گرفتن عصاره خاک با محلول کلرید آمونیم و شستشو با اتانول و استفاده از دستگاه ICP-AES (54)، فسفر قابل دسترس از روش Bray (36)، نیتروژن قابل جذب (آمونیم و نیترات) با استفاده از عصاره‌گیری نمونه‌ها به نسبت 1 به 10 خاک و محلول 2 مول کلرید پتاسیم و دستگاه Auto Analyzer (36)، میزان نیتروژن کل به روش کجلدال (37)، پتاسیم محلول با استفاده از روش عصاره‌گیری با استات آمونیوم یک مولار با اسیدیته 7 (60)، آهک به روش تیتراسیون (4)، فسفر کل به روش هضم دو اسید (64)، پتاسیم کل به روش فلم فتومتری (31) و 2 Co با انکیباسون خاک مرطوب در مجاورت NaOH و عیارسنجی با Hcl (17) اندازه‌گیری شدند.

برداشت گونه­های گیاهی: مساحت قطعه نمونه برداشت گونه­های علفی با استفاده از روش سطح- گونه 100 مترمربع بدست آمد (61). این مساحت برای افزایش دقت به قطعات کوچکتری به ابعاد 5 مترمربع تقسیم شد. قطعات 5 مترمربعی به صورت خوشه‌ای در دسته‌های چهارتایی در 5 نقطه از سطح قطعه نمونه اصلی (400 مترمربعی) پیاده شدند. در هر قطعه نمونه حضور و غیاب گونه­ها بررسی و ثبت شد. برای شناسایی گونه­ها از منابع فلور موجود (20، 25) و نمونه­های موجود در هرباریوم دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام استفاده شد.

روش تجزیه و تحلیل: ابتدا نرمال بودن داده ها بوسیله آزمون کلوموگروف-اسمیرنوف مورد بررسی و در صورت نرمال نبودن اقدام به نرمال کردن آنها شد. برای مقایسه میانگین خصوصیات فیزیکی- شیمیایی و پوشش درختی در دو منطقه از آزمون t-test ((Independent Samples  و برای بررسی رابطه بین حضور گونه­های گیاهی شاخص و عوامل رویشگاهی از روش رگرسیون لجستیک استفاده شد. در این روش دو آماره ضریب تعیین پزودو (Pseudo r-square) یعنی ضریب تعیین های کاکس و نل (Cox & Snell R Square) و نیجل کرک (Nagelkerke R Square) که تقریب های ضریب تعیین R2 در رگرسیون خطی هستند، استفاده شد. از این ضرایب بدین منظور استفاده می‌شود که تعیین شود، متغیرهای مستقل توانسته‌اند تا چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. مقدار ضریب تعیین پزودو بین 0 تا 1 است و هر چه مقدار این آماره به 1 نزدیک‌تر باشد، نشان می دهد که نقش متغیرهای مستقل در تبیین واریانس متغیر وابسته بیشتر است و بعکس (6). برازش میزان پیش‌بینی تغییرات متغیر وابسته با استفاده از آماره نکوئی برازش هوسمر- لمشو انجام شد. از آنجا که در ماتریس داده‌های بوم‌شناختی،  بین گونه ها روابط غیرخطی وجود دارد، برای رسته‌بندی پوشش گیاهی از آنالیز تطبیقی قوس‌گیری شدهDetrended Correspondence Analysis =DCA) ) استفاده شد، زیرا تا حد امکان نظام­های غیرخطی داده­ها را اصلاح می‌کند (24). ابتدا با استفاده از روش TWINSPAN گروه‌بندی قطعات نمونه مناطق انجام و بعد به‌منظور تحلیل گونه­های شاخص از روش آنالیز گونه­های معرف بر مبنای دو ماتریس گونه– رولوه و رولوه- گروه های اکولوژیک استفاده شد. این آنالیز با اختصاص دادن مقادیر شاخص برای هر گونه در هر گروه اکولوژیک، ارزش آن گونه در توصیف شرایط محیطی موجود در گروه‌های مختلف را نشان می‌دهد. این روش، میزان تعلقه هر گونه به هر گروه اکولوژیک را مشخص و گروه گونه­هایی را که در شرایط مشابه محیطی قرار گرفتند، نشان داد. به‌منظور تجزیه و تحلیل های آماری از نرم‌افزار SPSS, Version 19  و PC-ORD  استفاده شد.

نتایج

بر اساس روش آنالیز گونه­های معرف از 132 گونه گیاهی ترکیب فلورستیکی که در تجزیه و تحلیل های طبقه بندی مورد بررسی قرار گرفتند، مقادیر شاخص تعداد 108 گونه در فرایند طبقه بندی گروه های اکولوژیک بر اساس آزمون مونت کارلو معنی‌دار نشان داده شد (05/0 >ρ) (جدول 1). بر این اساس در منطقه کمتر دست‌خورده گونه­های .Bromus tectorum L و Medicago radiata L. و در منطقه تخریب شده  Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)و Hordeum bulbosum L.  گونه­های شاخص بودند.

 

 

جدول1- مقادیر شاخص (IV) (Indicator value)برای گونه­های گیاهی در هر گروه اکولوژیک

p *

گروه ها بر اساس TWINSPAN

 (IV) ارزش شاخص

گونه­های با بالاترین IV

0/000

1

60

Medicago radiata L.

0/001

1

6/94

Bromus tectorum L.

0/001

2

2/57

Hordeum bulbosum L.

0/002

2

74

Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)

1: گروه اول (منطقه کمتر دست خورده)، 2: گروه دوم (منطقه تخریب یافته)

 

 

برای نمایش رسته‌بندی قطعات نمونه محورهای اول و دوم رسته‌بندی DCA انتخاب شد (شکل 2)، زیرا این دو محور کاملاً غیر همبسته و دارای بیشترین ارزش ویژه بوده و نیز بیشترین تغییرات موجود در ساختار پوشش گیاهی توسط این دو محور بیان شده است. همانطور که در نمودار رسته‌بندی قطعات نمونه حاصل از DCA ملاحظه می‌شود، گرادیان مشخصی در پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه وجود دارد و پوشش گیاهی منطقه تخریب شده کاملاً متفاوت از منطقه کمتر دست‌خورده می‌باشد. در کنار گونه­های شاخص منطقه تخریب یافته گونه­های زیر حضور دارند:

Vaccaria grandiflora (Fisch. & DC.) Jaub. & Spach, Papaver dubium L., Conyza canadensis (L.) Cronq., Artemisia vulgaris L. , Euphorbia aleppica L., Euphorbia macroclada Bioss., Euphorbia macrostegia Boiss., Cephalaria dichaetophora Boiss., Cousinia stenocephala Boiss., Cousinia pichleriana Bornm. ex Rech. F.

همچنین در کنار گونه­های شاخص منطقه کمتر دست‌خورده گونه­هایی زیر دیده می‌شوند:

Marrubium cuneatum Russel, Marrubium vulgare L., Tulipa montana Lindl., Eryngium billardieri F. Delaroche, Anemone biflora DC., Hypericum helianthemoides (Spach) Boiss., Anthemis altissima L., Senecio vernalis Waldst.& Kit., Onosma hebebulbum DC., Echinops mosulensis Rech. f., Turgenia latifolia (L.) Hoffm., Cerastium inflatum Link ex Desf., Heliotropium denticulatum Boiss. & Hausskn , , Alcea kurdica (Schlesht). Alef.

همبستگی گونه­های شاخص بر اساس روش IV با محور اول و دوم DCA نیز تعیین شد (جدول 2).

 

 

جدول2- همبستگی پیرسون گونه­های شاخص (بر اساس IV) با محور اول و دوم DCA

گونه

محور اول

همبستگی

محور دوم

همبستگی

Bromus tectorum L.

686/0-

**

03/0

NS

Medicago radiata L.

512/0-

**

028/0

NS

Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)

394/0

*

43/0

*

Hordeum bulbosum L.

479/0

*

420/0

*

NS: عدم معنی‌داری، *: معنی‌داری در سطح 95 درصد و **: معنی‌داری در سطح 99 درصد

 


نتایج مقایسه میانگین خصوصیات خاک و تاج پوشش: نتایج مقایسه میانگین بر اساس آزمون t-test نشان داد که تمام خصوصیات مورد مطالعه بجز درصد سیلت و پتاسیم کل با هم اختلاف معنی‌دار دارند. بر این اساس مقدار شوری، آهک، شن، وزن مخصوص ظاهری و فسفر کل در منطقه تخریب یافته بیشتر از منطقه کمتر دست خورده است. از طرفی درصد رطوبت اشباع، فسفر محلول، رس، ازت کل، ازت نیتراته، ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی ، تنفس و درصد تاج پوشش اشکوب فوقانی در منطقه کمتر دست خورده بیشتر از منطقه تخریب یافته به‌دست آمد (جدول 3).

نتایج رگرسیون لجستیک: بر اساس نتایج طبقه­بندی به‌ترتیب در مورد گونه­های شاخصBromus tectorum ،Medicago radiata L.، Hordeum bulbosum L.  و Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.) به احتمال 69 و 62، 5/72 و 78 درصد با استفاده از متغیرهای مستقل (خاک، تاج پوشش) می‌توان حضور و عدم حضور را در مناطق مورد مطالعه تبیین کرد. با توجه به نتایج تحلیل اولیه معروف به بلوک (0) می‌توان متغیر‌هایی را که در هر مرحله از تحلیل حذف شده و کم اهمیت‌تر هستند و نیز متغیرهای مهم‌تر را تشخیص داد، در این مطالعه در مورد گونه­های شاخص منطقه تخریب شده می‌توان گفت که بترتیب 5 و 6 متغیر از بین متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیونی، قادر به پیش بینی تغییرات متغیر وابسته یعنی حضور و عدم حضور این گونه­ها می‌باشند. در مورد گونه Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)  این متغیرها شامل ماده آلی، ازت آمونیمی، وزن مخصوص ظاهری، شوری ، تاج پوشش هستند. در موردHordeum bulbosum L.  شامل ماده آلی، ازت آمونیمی، وزن مخصوص ظاهری، شوری، آهک و تاج پوشش هستند و سایر متغیرها در این پیشگویی‌ها اثری نداشته‌اند.

 

 

جدول 3- نتایج مقایسه میانگین خصوصیات شیمیایی خاک و درصد تاج پوشش اشکوب فوقانی در مناطق مورد مطالعه

 

 

میانگین در مناطق مورد مطالعه

متغیر

sig

t

        کمتر دست خورده

تخریب یافته

 

01/0

13-

4/7

2/7

اسدیته

000/0

31

34/0

88/0

شوری (dS m -1)

000/0

5/9 -

3/44

6/28

رطوبت اشباع (%)

000/0

14

7/33

6/54

آهک (%)

01/0

18-

4

2/1

ماده آلی (%)

000/0

23-

7/22

2/8

فسفر محلول (mg kg-1)

000/0

9/14-

621

421

پتاسیم محلول

001/0

4/16-

4/36

2/20

رس (%)

7/0

29/0-

7/34

4/34

سیلت (%)

000/0

2/14

7/28

4/45

شن (%)

000/0

7/24

18/1

59/1

وزن مخصوص ظاهری (g cm-3)

000/0

7/23-

59/0

17/0

ازت کل(%)

000/0

15/30-

549

808

فسفر کل(mg kg-1)

6/0

28/0

3362

3375

پتاسیم کل(mg kg-1)

000/0

9/9-

7/22

4/15

ازت نیتراته(mg kg-1)

002/0

19/45-

64/0

15/0

ازت آمونیمی(mg kg-1)

02/0

2/22-

24/2

45/1

ظرفیت تبادل کاتیونی(cmol (+) kg -1)

03/0

8/5-

2/0

13/0

تنفس بر اساس co2 (mg/gr/day)

000/0

13/7-

40

15

تاج پوشش اشکوب فوقانی (%)

 

 

بررسی گونه­های شاخص منطقه کمتر دست‌خورده شده یعنیBromus tectorum L.  وMedicago radiata L.  نشان داد که بترتیب 6 و 8 متغیر از بین متغیرهای وارد شده در تحلیل رگرسیونی، قادر به پیش‌بینی تغییرات متغیر وابسته یعنی حضور و عدم حضور این گونه­های شاخص می‌باشند. در مورد گونه L. Bromus tectorum متغیرهای ازت آمونیمی، ماده آلی، فسفر محلول، وزن مخصوص ظاهری، تنفس، شوری، رس و ظرفیت تبادل کاتیونی در موردMedicago radiata L.  شامل ازت آمونیمی، رس، ماده آلی، فسفر محلول، ظرفیت تبادل کاتیونی، وزن مخصوص ظاهری، درصد رطوبت اشباع، شوری و آهک هستند. نتایج آزمون اوم نی بوس (Omnibus Tests) که مربوط به ارزیابی کل مدل رگرسیونی لجستیک (میزان قدرت تبیین و کارایی) است برای هر چهار گونه شاخص نشان داد که برازش مدل ها قابل قبول و در سطح خطای کمتر از 01/0 معنی‌دار هستند.

برای گونه­های شاخص منطقه تخریب شده مقادیر هر دو آماره پزودو بالا بوده که نشان می‌دهد متغیر های مستقل از قدرت تبیین بالایی در خصوص واریانس و تغییرات متغیرهای وابسته برخوردار هستند. در واقع این متغیرها توانسته‌اند بین 2/63 و 88/88 درصد از تغییرات حضور و عدم حضور  Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)و 71 و 8/84 درصد حضور و عدم حضور Hordeum bulbosum L.,  را تبیین کنند. در مورد گونه­های شاخص منطقه کمتر دست‌خورده نیز مقادیر دو آماره پزودو بالاست نشان می دهد که متغیر های مستقل از قدرت تبیین بالایی در خصوص واریانس و تغییرات متغیرهای وابسته برخوردار هستند. به عبارتی این متغیرها توانسته‌اند بین 4/83 و7/81 درصد از تغییرات حضور و عدم حضورBromus tectorum L.  و 69 و3/72 درصد حضور و عدم حضور Medicago radiata L. را تبیین کنند.

 

 

جدول 4- ضرایب تعیین پزودو شامل دو ضریب کاکس و نل و نیجل کرک

 

ضرایب تعیین پزودو

گونه­های شاخص

ضریب تعیین کاکس ونل

ضریب تعیین نیجل کرک

Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)

632/0

888/0

Hordeum bulbosum L.

710/0

848/0

Bromus tectorum L.

834/0

817/0

Medicago radiata L.

69/0

723/0

 


آماره نکوئی برازش هوسمر- لمشو (Omnibus Tests): در مورد گونه­های شاخص مناطق مورد مطالعه، بر اساس آماره نکوئی برازش هوسمر- لمشو، برازش میزان پیش‌بینی تغییرات متغیر وابسته در سطح 5 درصد معنی‌دار است. یعنی مدل های تحقیق مناسب و از برازش لازم برخوردار هستند. به عبارتی متغیرهای مستقل قادر به پیش‌بینی نسبت بالایی از تغییرات متغیر وابسته هستند. همچنین بر اساس خروجی متغیرهای وارد شده در معادله نقش هر متغیر در مدل تعیین شد. این خروجی در تفسیر نتایج مربوط به معنی‌داری و میزان و تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته بسیار مهم است. بر اساس دو عامل نسبت یا Exp (B) (کوچکتراز یک: اثر منفی یعنی با افزایش مقادیر متغیر مستقل احتمال حضور گونه مورد نظر کمتر می‌شود و بعکس) و B (علامت منفی اثر منفی و بعکس ) می‌توان تأثیر هر متغیر مستقل را در مدل بررسی کرد. در اینجا آماره والد نیز وجود دارد و در صورت معنی‌داری (کمتر از05/0) آن متغیر در مدل وارد می شود.

متغیرهای وارد شده در مدل لجستیک برای گونه­های شاخص

گونه­های شاخص منطقه تخریب شده: :Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.) شوری، وزن مخصوص ظاهری بر احتمال حضور این گونه با نسبت بخت 38/1 و33/1 اثر مثبت دارند. با افزایش آنها احتمال حضور به اندازه 38  و 33 درصد افزایش می‌یابد. ازت آمونیمی، ماده آلی و درصد تاج پوشش اشکوب فوقانی به‌ترتیب با نسبت بخت 2/099/0 و 8/0 تأثیر منفی بر احتمال حضور این گونه دارند. در مجموع از بین عوامل ذکر شده، بالا بودن شوری و وزن مخصوص ظاهری به‌ترتیب بیشترین اثر را در افزایش حضور گونه شاخص  Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.) در منطقه تخریب داشته‌اند. همچنین این گونه در شرایط کمبود ازت آمونیمی و باز شدن تاج پوشش شاخص شده و حتی با کاهش این عوامل احتمال حضور آن بیشتر خواهد شد.

Hordeum bulbosum L.: شوری، وزن مخصوص ظاهری و آهک به‌ترتیب با نسبت بخت 29/1، 41/1 و 13/1 تأثیر مثبت بر احتمال حضور این گونه شاخص در منطقه تخریب دارند. یعنی با افزایش آنها احتمال حضور به اندازه 29، 41 و 13 درصد افزایش می‌یابد. اما ماده آلی، ازت آمونیمی و درصد تاج پوشش اشکوب فوقانی با نسبت بخت 47/0، 23/0 و 6/0 اثر منفی بر احتمال حضور این گونه غالب دارند. به عبارتی با کاهش آنها احتمال حضور به اندازه 53، 77  و 40 درصد افزایش خواهد یافت. در بین این عوامل بالا بودن وزن مخصوص ظاهری و شوری به‌ترتیب بیشترین اثر را در حضور گونه شاخص Hordeum bulbosum L.,  در منطقه تخریب دارند. همچنین این گونه با کمبود ازت آمونیمی، ماده آلی و نیز باز شدن تاج پوشش اشکوب فوقانی سازگاری دارد.

گونه­های شاخص منطقه کمتر دست‌خورده: Bromus tectorum L.: ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد رس، تنفس، فسفر محلول و ماده آلی با نسبت بخت 45/1،23/1،18/1،13/1، 21/1 و 16/1 تأثیر مثبت بر احتمال حضور این گونه شاخص دارند. اما شوری و وزن مخصوص ظاهری با نسبت بخت 24/0 و 33/0 تأثیر منفی بر احتمال حضور Bromus tectorum L. داشته‌اند. یعنی با کاهش آنها احتمال حضور 76 و 67 درصد افزایش خواهد یافت. در بین این عوامل، بالا بودن ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی، رس، فسفر محلول و ماده آلی بیشترین اثر را در حضور گونه شاخص  Bromus tectorum L.در منطقه کمتر دست‌خورده داشته‌اند. همچنین پایین بودن وزن مخصوص ظاهری و شوری برای این گونه در منطقه کمتر دست‌خورده شرایط مناسب استقرار را فراهم آورده است.

Medicago radiata L.: ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد رطوبت اشباع، درصد رس، فسفر محلول و ماده آلی با نسبت بخت 58/1، 35/1،27/1، 19/1، 17/1 و 13/1 اثر مثبت بر احتمال حضور این گونه دارند. وزن مخصوص ظاهری، آهک و شوری با نسبت بخت 45/0، 6/0 و 28/0 اثر منفی بر احتمال حضور این گونه دارند. یعنی با کاهش آن احتمال حضور 55، 40 و 72 درصد افزایش می‌یابد. در واقع بالا بودن ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی، درصد رطوبت اشباع، درصد رس، فسفر محلول و ماده آلی به‌ترتیب بیشترین اثر را در افزایش احتمال حضور گونه شاخصMedicago radiate L.  در منطقه کمتر دست خورده داشته‌اند. همچنین پایین بودن شوری، وزن مخصوص ظاهری و آهک برای این گونه در منطقه کمتر دست‌خورده شرایط مناسب استقرار را فراهم نموده است (جدول 5).

مدل رگرسیونی لجستیک: برای بدست آوردن مدل از معادله (1) استفاده شد:

معادله (1)

 

P: احتمال پیامد یا واقعه مورد نظر تحت وجود متغیر مستقل X، a پارامتر محور مختصات یا عدد ثابت،β  ضریب رگرسیونی،X متغیر مستقل یا پیش‌بین در مورد گونه  Cirsium congestum (Fisch. & C.A.Mey.)عوامل مؤثر در حضور و عدم حضور شامل ماده آلی، ازت آمونیمی، وزن مخصوص ظاهری، شوری و تاج پوشش هستند. در موردHordeum bulbosum L.,  شامل ماده آلی، ازت آمونیمی، وزن مخصوص ظاهری، شوری، آهک و تاج پوشش هستند و سایر متغیرها در این پیشگویی (حضور و عدم حضور این گونه) در منطقه تخریب شده اثری نداشته‌اند. عوامل مؤثر در حضور و عدم حضور L. Bromus tectorum شامل ماده آلی، فسفر قابل جذب، تنفس، رس، ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی و وزن مخصوص ظاهری و در مورد L. Medicago radiata شامل ماده آلی، فسفر قابل جذب، آهک، رس، درصد رطوبت اشباع، ازت آمونیمی، ظرفیت تبادل کاتیونی، شوری و وزن مخصوص ظاهری هستند. علامت مثبت در مدل بیانگر تأثیر مثبت آن عامل در حضور بیشتر گونه مورد نظر و علامت منفی نشان‌دهنده اثر منفی آن عامل در حضور قوی آن گونه در منطقه مورد نظر یا به عبارتی عدم حضور آن دارد.

 

 

جدول 5- متغیرهای وارد شده در مدل، آماره والد، سطح معنی‌داری، نسبت بخت‌ها و ضریب تأثیر رگرسیونی برای گونه­های شاخص

Exp(B)

sig 

Wald  

B

متغیر 

Hordeum bulbosum

Exp(B) 

sig

Wald 

B 

متغیر

Cirsium congestum 

 

29/1

03/0

8/3

72/1

شوری 

13/1

04/0

3

13/2

آهک 

38/1

02/0

822/3

62/2

شوری 

47/0

02/0

11/3

4/0-

ماده آلی 

99/0

03/0

51/2

31/0-

ماده آلی 

41/1

01/0

24/3

13/4

وزن مخصوص ظاهری 

33/1

04/0

29/2

37/7

وزن مخصوص ظاهری 

23/0

01/0

8/3

45/6-

ازت آمونیمی 

2/0

02/0

4/5

31/8-

ازت آمونیمی 

6/0

04/0

5

03/4-

درصد تاج پوشش 

8/0

03/0

3

41/3-

درصد تاج پوشش 

28/0

01/0

11/4

2/1-

شوری 

Medicago radiata 

16/1

04/0

51/0

11/1

ماده آلی 

Bromus tectorum 

 

 

 

 

19/1

035/0

02/5

53/0

رس 

13/1

02/0

08/1

3

تنفس 

13/1

03/0

1/2

85/0

ماده آلی 

21/1

01/0

291/0

9/0

فسفر محلول 

27/1

045/0

92/0

14/0

 درصد رطوبت اشباع 

18/1

02/0

27/3

81/0

رس 

6/0

03/0

1/3

2/1-

آهک 

33/0

02/0

1/3

31/0-

وزن مخصوص ظاهری 

17/1

02/0

2/4

12/1

فسفر محلول 

45/1

02/0

92/3

21/12

ازت آمونیمی 

45/0

01/0

4/4

21/0-

وزن مخصوص ظاهری 

23/1

04/0

4

7

   ظرفیت تبادل کاتیونی 

58/1

01/0

1/5

13/17

ازت آمونیمی 

 

 

35/1

02/0

6/2

3/4

     ظرفیت تبادل کاتیونی 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتایج نشان داد در مورد هر دو گونه شاخص منطقه کمتر دست خورده، بالا بودن ازت آمونیمی و ظرفیت تبادل کاتیونی و پایین بودن آهک، وزن مخصوص ظاهری، شوری و آهک در حضور این گونه نقش دارند. در مورد گونه‌های منطقه تخریب شده نیز بالا بودن شوری و وزن مخصوص ظاهری و کاهش ازت آمونیمی و ماده آلی و باز شدن تاج پوشش عوامل اصلی حضور این گونه­ها در منطقه تخریب شده هستند.

خلاصه مدل‌ها:

P (Cirsium congestum) =1/21 + 62/2 EC+ 37/7 BD - 0/31 OM – 41/3 Canopy – 31/8 NH4-N

P (Hordeum bulbosum L.) =1/14 + 72/1 EC + 32/2 TNV + 13/4 BD 4/0- OM 45/6- NH4-N 03/4 - Canopy

P (Bromus tectorum) =25/16 + 11/1 OM + 9/0 PO4+ 3 Co2+ 81/0Clay + 21/12 NH4-N + 7 CEC 31/0- BD

P (Medicago radiata) =3/18+ 53/0 Clay + 85/0 OM+ 14/0 SP+ 12/1 PO4 + 13/17 NH4-N + 3/4 CEC2/1- EC- 2/1TNV 21/0- BD

 

(BD: Bulk density, OM: Organic matter, NH4-N: Ammonium-nitrogen, EC: Electrical conductivity, CEC: cation exchange capacity, TNV: Total neutralizing value, SP spit saturation PO4: Soluble phosphorus)

بحث  

بسیاری از گونه­های گیاهی معرف شرایط رویشگاه خود هستند، بدین لحاظ با شناخت خصوصیات اکولوژیک گونه­ها و پراکنش و فراوانی آنها در عرصه‌های طبیعی و نیز فرایندهایی که توزیع جغرافیایی گونه­ها را محدود می‌کنند، می‌توان گیاهان معرف شرایط محیطی مختلف را معرفی کرد (46) و در مدیریت پایدار اکوسیستم از آنها استفاده کرد. در این میان درک مکانیسم های زیربنایی در روابط خاک و پوشش گیاهی برای شناخت هرچه بیشتر اکوسیستم ها و واکنش آنها به شرایط در حال تغییر بسیار مهم است (45). نتایج این تحقیق نشان داد که تخریب تغییرات زیادی در تاج پوشش اشکوب درختی ایجاد کرده و در واقع اولین نشانه آشکار تخریب در منطقه تخریب یافته، باز شدن تاج پوشش است. این در حالی است که این منطقه در گذشته، انبوهی مشابهی با منطقه کمتر دست‌خورده داشته است (2). درختان در اکوسیستم های جنگلی نقش مهمی دارند، زیرا توان تغییر خصوصیات خاک و چرخه عناصر غذایی را دارند (72). همچنین در تحقیقات مختلف اثر مثبت تاج پوشش اشکوب فوقانی بر حاصلخیزی خاک و پوشش کف و از طرفی تأثیر منفی قطع درختان و باز شدن تاج پوشش بر اکوسیستم­های جنگلی نشان داده شده است (15، 41 و 56). حضور گونه‌های شاخص منطقه تخریب یافته در این تحقیق با بالا بودن شوری، وزن مخصوص ظاهری و آهک و کاهش ازت آمونیمی، ماده آلی و باز شدن تاج پوشش مرتبط بود. گونه­های گیاهی توان نشان دادن شرایط رویشگاهی را دارند و در واقع پس از تغییر کاربری و تخریب گونه‌های جدیدی غالب می‌شوند که در گذشته به عنوان گونه شاخص مطرح نبوده­اند (1 و 27).

بررسی تنوع زیستی در جنگل‌های بکر و دست‌خورده بلوط منطقه آمرده بانه استان کردستان نشان داد که در اثر اختلال برخی گونه‌های موجود در منطقه شاهد از منطقه دست خورده حذف شده‌اند. همچنین تنوع گونه‌ای به طور معنی‌داری در منطقه شاهد بالاتر بود. در مطالعه‌ای اثر عوامل محیطی بر پراکنش گونه­های گیاهی در مناطق جنگلی تخریب شده در آمریکای شمالی بررسی شد. نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نشان داد که حضور و غیاب 59 گونه گیاهی از مجموع 113 گونه منطقه به طور معنی‌داری تحت تأثیر عامل تخریب قرار گرفته‌اند(51). بر اساس مدل بدست آمده در منطقه تخریب شده متغیرهای یکسانی با اثر مشابه (مثبت یا منفی) بر حضور هر دو گونه شاخص منطقه تخریب شده (Cirsium congestum و Hordeum bulbosum L.,) اثر داشته‌اند. در بررسی اثر تخریب ناشی چرای دام بر تنوع زیستی در نابلوس، گونهHordeum bulbosum L.  به‌عنوان گونه شاخص و بیانگر تخریب معرفی شد (28). نتایج ما نشان داد که با افزایش تخریب، شوری خاک افزایش پیدا کرده است، درحالی که در منطقه کمتر دست‌خورده مقدار شوری بمراتب کمتر است. در واقع قطع بی رویه درختان و سایر پوشش‌های گیاهی و چرای بی رویه دام خشک‌زایی منطقه را تشدید کرده و هر چه گرایش منطقه به خشکی تشدید شود، تبخیر افزایش یافته و تمایل به شوری زیاد می‌شود (3)، به عبارت دیگر، تبدیل جنگل‌های طبیعی به کشاورزی و دامداری و در کل تخریب جنگل موجب به هم خوردن تعادل آب و افزایش شوری خاک شده است (52). بالا بودن وزن مخصوص ظاهری در منطقه تخریب شده می‌تواند مربوط به تردد دام و سایر عوامل تخریب کننده منطقه باشد که باعث فشرده شدن خاک شده و از طرفی کاهش ماده آلی در منطقه تخریب شده نیز در این افزایش نقش داشته است (57). یکی از دلایل تغییر پوشش گیاهی و بخصوص گونه­های شاخص در منطقه تخریب شده می‌تواند مربوط به همین عامل باشد. با افزایش وزن مخصوص ظاهری، خاک فشرده‌تر، خلل و فرج آن کمتر و خاکدانه‌های آن نامشخص‌تر می‌شوند و در چنین شرایطی رشد گیاه محدودتر خواهد شد و گیاهان خاصی می‌توانند در این شرایط حضور شاخص داشته باشند. آهک بالا نیز در منطقه تخریب شده نقش مثبت در حضور دو گونه شاخص این منطقه داشته است. فعالیت‌های تخریبی انجام شده موجب افزایش فرسایش و آبشویی خاک شده و به تبع آن کاهش عمق خاک، افزایش انحلال سنگ آهک و در نهایت افزایش درصد آهک خاک رخ داده است (22). بالا بودن آهک در منطقه تخریب شده می‌تواند به علت عملیات خاک ورزی باشد که سبب شده لایه‌های پایین خاک با درصد آهک بیشتر، با خاک لایه‌های فوقانی حاوی آهک کمتر، مخلوط و درصد آهک خاک سطحی را افزایش دهد، اما در منطقه کمتر دست‌خورده به علت نفوذپذیری بالا و آبشویی زیاد آهک، میزان آهک کمتر شده است (39). آهک از املاحی می‌باشد که دارای حلالیت کم در آب است و در صورتی که به صورت محلول درآید تولید یک قلیای قوی می‌کند و رشد گیاهانی را که بهpH  اسیدی نیاز دارند محدود می‌کند، از این رو آهک بجز برای گیاهان آهک‌دوست یک عامل بازدارنده رشد است و قابلیت استفاده از عناصر ریزمغذی مانند روی و منگنز را برای گیاهان کاهش می‌دهد (23). بنابراین، دو گونه شاخص منطقه تخریب شده آهک‌دوست هستند. بر اساس نتایج این تحقیق، بالا بودن شوری و کاهش ازت آمونیمی و ماده آلی و باز شدن تاج پوشش نیز در منطقه تخریب شده برای حضور گونه‌های شاخص خصوصیات بارز هستند. بررسی و مقایسه ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی خاک و خصوصیات کمی درختان در جنگل­های کمتر تخریب شده و تخریب شده زاگرس در شهرستان پلدختر را بررسی کردند. آنها کاهش مقدار ماده آلی، ازت و افزایش وزن مخصوص ظاهری و شوری را در منطقه تخریب شده در اثر تخریب جنگل و باز شدن تاج پوشش می‌دانند (15). در تحقیق حاضر کاهش ازت آمونیمی نیز از خصوصیات مشخص منطقه تخریب شده بود. این مسئله می‌تواند به علت آبشویی بالای ازت در منطقه تخریب شده باشد (40). هر دو گونه شاخص بیانگر خصوصیات مشابهی هستند که خود تأییدی بر توان گونه­های شاخص در بیان شرایط رویشگاهی مناطق مورد مطالعه دارد. این موضوع در منطقه تخریب شده نیز صادق بود. در مورد هر دو گونه شاخص منطقه کمتر دست‌خورده، بالا بودن ازت آمونیمی و ظرفیت تبادل کاتیونی و پایین بودن وزن مخصوص ظاهری، شوری و آهک نقش اساسی در حضور این گونه­ها داشته‌اند. برخی مطالعات به حضور Bromus tectorum به‌عنوان بیان‌کننده شرایط مطلوب ادافیکی و رویشگاهی در جنگل های بلوط زاگرس اشاره کرده‌اند (9 و 13). بذرهایBromus tectorum  در مرحله جوانه‌زنی و سبز شدن به شدت به شوری حساس هستند (62) و این گونه در زیر اشکوب بیشتر از فضای باز حضور دارد و در واقع خشکی گریز است (5). بنابراین، مطالب ذکر شده می‌توانند مؤید نتایج تحقیق حاضر در معرفی این گونه به‌عنوان گونه شاخص منطقه کمتر دست خورده باشند. در منطقه کمتر دست خورده و تخریب شده درصد تاج پوشش 40 و 15 درصد است، این تغییر تاج پوشش می‌تواند اثر قابل توجهی بر خصوصیات خاک این مناطق داشته باشد. در بررسی تأثیر درختان بلوط آبی (Quercus douglasii) کالیفرنیا در افزایش حاصلخیزی خاک بیان شد که درختان بلوط آبی، مناطقی با کیفیت خاک بالا در زیر تاج پوشش خود ایجاد می کنند و کیفیت خاک به طور قابل توجهی نسبت به مراتع مجاور بهتر می‌باشد (41). درختان با تجمع لاشبرگ در زیر خود از یک طرف به واسطه یک جریان پیوسته همراه با چرخه عناصر غذایی، حاصلخیزی خاک را در زیر تاج پوشش بالا می‌برند و از طرفی مواد آلی حاصل از افزایش لاشبرگ به خاک، عناصر غذایی را در خود ذخیره کرده و ظرفیت ذخیره عناصر غدایی را به صورت ظرفیت تبادل کاتیونی افزایش می‌دهند (55). خصوصیات شیمیایی موجود در برگ، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن را پس از خزان در طبیعت تعیین می‌کند، به علاوه اینکه این برگ ها تحت تأثیر فرایندهای بیولوژیک و و تجزیه نیز قرا می‌گیرند و نقش اساسی در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مانند تشکیل ماده آلی و عناصر غذایی ایفا می‌کنند (30). بطور مسلم این تغییرات در شرایط خاک جنگل بر ترکیب پوشش گیاهی و گونه­های شاخص اثر خواهد گذاشت (29)، در تحقیق حاضر نیز این اثرات و تغییرات در روابط خاک و پوشش گیاهی بر اساس مدلهای حاصل از رگرسیون لجستیک آشکار شد. نیتروژن و فسفر از عوامل مهم در حضور Bromus tectorum وMedicago radiata در منطقه کمتر دست خورده به‌عنوان گونه­های شاخص و سایر گونه­های همراه هستند. این دو عنصر برای رشد و عملکرد گیاهان ضروری هستند و در اثر عوامل تخریبی قابلیت استفاده آنها برای گیاهان کاهش پیدا می‌کند (70). بررسی اثر تاج پوشش بر مواد غذایی خاک در دهیسای مدیترانه نشان داد که ماده آلی و ازت نیتراته در مناطق با تاج پوشش بیشتر تمرکز بالاتری دارند (48). افزایش ازت نیتراته در منطقه کمتر دست خورده در این تحقیق علاوه بر بالا بودن ماده آلی می‌تواند نشان‌دهنده فعالیت بیشتر میکروارگانسیم های خاک باشد. به‌طوری‌که مقایسه میانگین‌ها نیز تنفس بالای منطقه کمتر دست خورده را به عنوان شاخص فعالیت میکروارگانیسم ها تأیید کرد. نتایج نشان داد که مقدار فسفر محلول در منطقه کمتر دست خورده بالاست. در واقع مواد آلی محلول در خاک برای جذب شدن در سطح رس ها با فسفات رقابت کرده، در نتیجه میزان فسفر محلول خاک افزایش می‌یابد (14). مدل لجستیک نشان داد که حضور این دو گونه با تنفس بالای خاک رابطه مستقیم دارند. موجودات خاکزی تأثیر زیادی بر خصوصیات فیزیکی مانند جریان هوا در خاک و نیز خصوصیات شیمیایی دارند (71). رس اثر مثبت در حضور گونه­های گیاهی منطقه کمتر دست خورده داشته است. رس خاک با افزایش ظرفیت نگهداری آب در خاک و نگهداری ماده آلی هوموسی روی ذرات خود به حفظ ماده آلی و عناصر غذایی خاک مؤثر است، در واقع بخش رس خاک از طریق تشکیل کمپلکسهای آلی- معدنی و جذب سطحی مواد هوموسی به حفظ ماده آلی در خاک کمک می‌کند (16). بالا بودن ظرفیت تبادل کاتیونی در منطقه کمتر دست‌خورده به‌عنوان عاملی با اثر مثبت بر پوشش کف جنگل می‌تواند با مقدار ماده آلی، درصد رس و درصد تاج پوشش بالای این منطقه مرتبط باشد (41). ظرفیت نگهداری آب در خاک به عواملی مانند اندازه ذرات خاک و ماده آلی (در اثر تجزیه ژل های حاصل از تجزیه بقایای آلی) بستگی دارد و در خاک‌هایی که درصد رس و ماده آلی بالاتر دارند، ظرفیت نگهداری آب بیشتر است (26)، که نتایج این تحقیق مبنی بر بالا بودن درصد رطوبت اشباع در منطقه کمتر دست‌خورده را تأیید می‌کند. شسته شدن کاتیونهای پایه در منطقه تخریب شده و پایداری بیشتر آنها در منطقه کمتر دست‌خورده می‌تواند عامل ظرفیت تبادل کاتیونی بالای منطقه کمتر دست‌خورده باشد (68). به‌عنوان یک نتیجه‌گیری کلی باید گفت که استقرار گونه‌های گیاهی بر اساس دامنه بردباری به عوامل محیطی و سرشت اکولوژیکی ایجاد می‌شود، از این رو باید روابط متقابل گیاه و محیط در اکوسیستم‌های مختلف بررسی شود. مدل‌سازی حضور و عدم حضور گونه‌های شاخص در رابطه با شرایط رویشگاهی می‌تواند ابزاری مناسب، سریع و کم هرینه برای بررسی خصوصیاتی از رویشگاه مانند خاک که اندازه‌گیری مستقیم آن پرهزینه و زمانبر است، باشد و موجب حفاظت و مدیریت علمی و عملی اکوسیستم شود.

سپاسگزاری 

برخود لازم می‌دانم از آقایان حسین پورنجف و علی پورنجف که در انجام آزمایش نمونه‌های خاک همکاری ارزنده‌ای با اینجانب داشتند و نیز مهندس رضا احمدی (مدیرکل محترم اداره منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام)، مهندس مصطفی ادیب‌نژاد، مهندس جعفر غلامی، مهندس مهرداد کهزادیان که در بررسی‌های میدانی از مساعدتها و همکاریشان بهره‌مند شدم، تشکر و قدردانی نمایم.

1-   اسحاقی راد، ج.، حیدری،م. مهدوی، ع. و  زینی وندزاده، م. تاثیر فعالیت های تفرجی بر پوشش گیاهی و خاک پارک جنگلی (مطالعه موردی: پارک جنگلی چقاسبز ایلام.  3(1):71-80.
2-   جعفر زاده، ع. ا.، اولادی، ج.، جلیلوند، ح. و جعفری، م. ر. 1390.مدل سازی تخریب جنگل های زاگرس با استفاده از فناوری های RS و GIS، مطالعه موردی شهرستان ایلام. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه ساری، دانشکده منابع طبیعی. 100 صفحه.
3-    جعفری، م. و سرمدیان، ف. 1382. مبانی خاکشناسی و رده بندی خاک. انتشارات دانشگاه تهران، 788 صفحه.
4-   جعفری حقیقی، م.1382. روشهای تچزیه خاک - نمونه برداری و تجزیه های مهم فیزیکی و شیمیایی "با تأکید براصول تئوری و کاربردی". چاپ اول. تهران. انتشارات ندای ضحی،236 صفحه.
5-   جنگجو، م. 1388.کنشهای متقابل بین گیاه درمنه کوهی (Boiss  Artemisia aucheri) و بروموس (Bromus tectorum L) مطالعه موردی مراتع استپی نصرآباد استان یزد. مجله زیست شناسی ایران.22 (3):382-391.
6-   حبیب پور، ک. و صفری، ر. 1390. راهنمای جامع کاربرد SPSS در تحقیقات پیمایشی. چاپ سوم. تهران، انتشارات : متفکران - لویه. 862 صفحه. 
7-   حیدری م. 1386. تعیین گروه گونه های اکولوژیک گیاهی در رابطه با عوامل محیطی در منطقه قلا رنگ ایلام. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا، دانشگاه گیلان. 87 صفحه.
8-   حیدری، م.، مهدوی، ع. و عطار روشن، س. 1388. شناخت رابطه برخی از عوامل فیزیوگرافی و فیزیکی- شیمیایی خاک با گروههای بوم شناختی گیاهی در منطقه حفاظت شده مله گون ایلام. فصلنامه جنگل و صنوبر ایران. جلد 17 شماره 1. صفحه 149-160.
9-   حیدری، م.، پوربابایی،ح. و عطار روشن، س. 1390. وضعیت زادآوری طبیعی بلوط ایرانی در بین گروههای بوم شناختی در ناحیه رویشی کردو- زاگرس. مجله زیست شناسی ایران. 24 (4): 578-592.
10- زارع چاهوکی، م. ع.، جعفری، م.، آذرنیوند، ح., مقدم، م. ر.، فرح پور، م. و شفیع زاده نصرآبادی، م. 1386 .کاربرد‌روش رگرسیون لجستیک د‌ر بررسی رابطه بین حضور گونه­های گیاهی با عوامل محیطی د‌ر مراتع پشتکوه استان یزد‌. پژوهش و سازندگی; 20(3 (پی آیند 76) در منابع طبیعی):136-143.
11- رحیمی، و.  1385.  بررسی تنوع زیستی در جنگل های بکر و دست خورده بلوط منطقه آمرده بانه استان کردستان، پایاننامه کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان، 88 صفحه.
12-  سرمد، ز، بازرگان، ع. و حجازی، ا. 1385. روشهای تحقیق در علوم رفتاری، تهران، انتشارات آگاه. چاپ سیزدهم. 408 صفحه.
13-  سهرابی، ه. 1383. تحلیل واحدهای اکوسیستمی منطقه رویش مازودار. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، 64 صفحه.
14-  شالیکار،ا. ه.، ایوبی، ش. ا.، خرمالی، ف. و قربانی نصرآبادی، ر. 1387. ارزیابی شاخص های مختلف کیفیت خاک در تناوب های زراعی با کشت برنج در منطقه دشت- سر آمل. علوم کشاورزی و منابع طبیعی. 15(6):64-74.
15- صالحی، ع.، محمدی، ا. و صفری، ا. 1390. بررسی و مقایسه ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک و خصوصیات کمی درختان در جنگل های کمتر تخریب یافته و تخریب یافته زاگرس (مطالعه موردی: جنگل های حوزه شهرستان پلدختر). مجله جنگل ایران. 3(1):81-89.
16-  صادقی، س. و ابطحی، س. ع. 1382. تاثیر برخی از عوامل خاکی و اقلیمی موثر بر تشکیل مالی سول ها در منطقه دشت روم استان کهگیلویه و بویر احمد. علوم خاک و آب. 17(1):90-96.
17-  صدیقی پاشاکی، م.، قدس خواه دریایی، م. و  حیدری، م. 1390. بررسی اثر آتش سوزی روی پوشش گیاهی زیرآشکوب و خصوصیات فیزیکی شیمیایی خاک در جنگلهای استان گیلان (مطالعه موردی: منطقه سراوان). پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا، دانشگاه گیلان. 100 صفحه.
18-  غلامی، ب .و. و توکلی، ح. 1383 . بررسی بوم شناسی فردی اسپرس حقیقی در خراسان . مجوعه مقالات سومین همایش ملی مرتع و مرتعداری،578- 600.
19-  فهیمی پور، ا.، زارع چاهوکی، م. ع. و طویلی، ع. 1389. بررسی ارتباط برخی گونه­های شاخص مرتعی با عوامل محیطی (مطالعه موردی: بخشی از مراتع طالقان میانی). مرتع ; 4(1):23-32.
20-  قهرمان، ا. 1375-1379. فلور رنگی ایران، جلدهای 1-22، انتشارات مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور و دانشگاه تهران، تهران.
21-  محمدی، ج. خادمی، ح. و نائل، م. 1384. بررسی تغییر پذیری کیفیت خاک سطحی در اکوسیستم های انتخابی در منطقه زاگرس مرکزی. علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی) ; 9(3):105-119.
22-  محمدی، ا.، صالحی، ع.، نقدی، ر. و کرمیان، ر. 1388. بررسی و مقایسه برخی از مهم ترین خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و مکانیکی خاک در دو منطقه جنگلی بکر(کمتر دست خورده) و دست خورده در جنگل های زاگرس (مطالعه موردی: جنگل­های حوزه شهرستان پل­دختر). دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا، دانشگاه گیلان. پایان نامه کارشناسی ارشد. 75 صفحه.
23- محمودی، ش و حکیمیان، م. 1377. مبانی خاکشناسی. تألیف: هنری- د- فوت. چاپ دوم. انشارات دانشکاه تهران، 701 صفحه.
24- مصداقی، م. 1380. توصیف و تحلیل پوشش گیاهی (ترجمه)، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. شماره 243،  287 صفحه.
25-  مظفریان، و. 1375  فرهنگ نام های گیاهان ایران . انتشارات مؤسسه فرهنگ معاصر، تهران.
26-  نوربخش، ف. و افیونی، م. 1379. تخمین ظرفیت زراعی و نقطه پژمردگی دایم از روی برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک. علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی). 4(1):1-9.
27-  یوسفی، م.، طویلی، ع.، جعفری، م. و زارع چاهوکی، م. ع. 1387. ارتباط بین برخی گونه­های غالب و خصوصیات شیمیایی خاک در منطقه گرمسار. پژوهش و سازندگی: 21(3 (پی آیند 80) در منابع طبیعی):161-168.
 
28- Ali-Shtayeh, M. S., and Salahat, A. G. M. (2010). The impact of grazing on natural plant biodiversity in Al-Fara’a area. Biodiversity & Environmental Sciences Studies Series, 5 (1), 1-17.
29- Aponte, C, Marañón, T., García, L. V. 2010. Microbial C, N and P in soils of Mediterranean oak forests: influence of season, canopy cover and soil depth. Biogeochemistry 101:1-3, 77-92.
30- Bakker , M. A. Carreño-Rocabado, G. and Poorter l. 2011. Leaf economics traits predict litter decomposition of tropical plants and differ among land use types. Functional Ecology, Volume 25, Issue 3, pages 473–483.
31- Bastida, F., Moreno, J.L. , Hernández,T. and García, C. 2007. The long-term effects of the management of a forest soil on its carbon content, microbial biomass and activity under a semi-arid climate. Applied Soil Ecology. Volume 37, Issues 1–2, October 2007, Pages 53–62.
32- Beguin,J., Pothier,D. and Côté, S.D. 2011.Deer browsing and soil disturbance induce cascading effects on plant communities: a multilevel path analysis. Ecological Applications, 21(2), 2011, pp. 439–451.
33- Blake, G. R. and Hartage, K. H. 1986. Bulk Density. p. 363-367. In: A. Klute (ed.) Methods of Soil Analysis. Part 1. Physical and Mineralogical Methods- Agronomy Monograph #9 (2nd Edition).
34- Black, C.A., 1979. Methods of soil analysis. American Society of Agronomy, 2: 771-1572.
35- Bouyoucos, G. J. 1927. The hydrometer as a new method for the mechanical analysis of soils. Soil Sic, vol 23, Pp. 343-353.
36- Bray R. H. and Kurtz L.T. 1945. Determination of total organic and available forms of phosphorus in soils. Soil Science. 59: 39-45
37- Bremmer, J. M and Mulvaney, C. S. 1982. Nitrogen total. In: Page AL et al (eds) Methods of soil analysis. Part 2. Chemical and microbiological properties 9. American Society of Agronomy, Inc., Madison, Pp 595-624.
38- Carter, G.M., Stelen, E.D. & Breiniger, D.R., 2006, A Rapid Approach to Modeling Species-habitat Relationships, Journal of Biological Conservation, Vol. 127, PP. 237-244.
39- Celik, I. 2005. Land-use effects on organic matter and physical properties of soil in a southern Mediterranean highland of Turkey. J. Soil. Till. Res. 83: 270-277.
40- Dahlgren, R. and Singer, M. J. 1991. Nutrient cycling in managed and unmanaged Oak woodland grass ecosystems. Symposium on Oak Woodlands and Hardwood Rangeland Management. Gen. Tech. Rpt. PSW-126. USDA Forest Service Pacific Southwest Research Station, Albany, CA.
41- Dahlgren, R. J., W. R. Horwath, K. W. Tate, and T. J. Camping. 2003. Blue oak enhance soil quality in California oak woodlands. California Agriculture 57:42-47.
42- Diaz, S., Lavorel, S., de Bello, F., Quetier, F., Grigulis, K., Robson, M., 2007. Incorpor­ating plant functional diversity effects in ecosystem service assessments. Proceedingsofthe National Academy ofSciences ofthe United StatesofAmerica 104, 20684–20689.
43- Diekmann, M. 2003. Speciesindicator values as an important tool in applied plant ecology – a review. Basic and Applied Ecology. Volume 4, Issue 6, Pages 493–506.
44- Eni, D. D. , Iwara , A. I. ,2 and Offiong R. A. 2012. Analysis of Soil-Vegetation Interrelationships in a South-Southern Secondary Forest of Nigeria. International Journal of Forestry Research Volume, Article ID 469326, 8 pages.
45- Ehrenfeld, J.G., Ravit, B., Elgersma, K., 2005. Feedback in the plant–soil system. Annual Review of Environment and Resources 30, 75–115.
46- Fallah, H., Jalali, G.A., Tabari, M. and Chapolagh Paridari,Iman. 2012. Indicator plant species and site conditions of Persian Poplar populations in Hyrcanian Forest (Iran). Annals of Biological Research, 2012, 3 (6): 2763-2770.
47- Fielding, A.H. & Bell, J.F. (1997) A review of methods for the assessment of prediction errors in conservation presence/absence models. Environmental Conservation, 24, 38–49.
48- Gallardo,A. 2003. Effect of tree canopy on the spatial distribution of soil nutrients in a Mediterranean Dehesa. Pedobiologia, Volume 47, Issue 2, Pages 117–125.
49- Hettrich, A. and Rosenzweig, S. 2003. Multivariate statistics as a tool for model-based prediction of floodplain vegetation and fauna. Ecological Modelling. Volume 169, Issue 1, , Pages 73–87.
50- Hurt, C.R.; Hardy, M.B.; Tainton, N.M. 1993. Identification of key grass species under grazing in the highland sourveld of Natal. African Journal of Range and Forage Science 10: 96-102.
51- Jacquemyn, H., Butaye, J. and Hermy , M. 2003. Influence of environmental and spatial variables on regional distribution of forest plant species in a fragmented and changing landscape. Ecography. Volume 26, Issue 6, pages 768–776.
 
 
58- Maranon, T., Ajbilou, R., Ojeda, F. and Arroya, J., 1999. Biodiversity of woody species in oak woodland of southern Spain and northern Morocco. Forest Ecology and Management, 115: 147-156.
59- McCune B., 2004. Nonparametric multiplicative for habitat modeling. Oregon state university, USA, 43 pp.
60- Moreno, G., Obrador, J. J. and Garcia. A. 2007. Impact of evergreen oaks on soil fertility and crop production in intercropped dehesas. Agriculture, Ecosystems and Environment. 119. 270–280.
61- Mueller, D. D. and Ellenberg, H., 1989. Aims and methods of vegetation ecology. John Wiley & Sons. 547 pp.
62- Rasmuson, D.E., and Anderson, J.E. 2002. Salinity affects development, growth, and photosynthesis in cheatgrass. J. Range Manage. 55: 80-87.
63- Reid, W. V., Laird, S. A., Meyer, C. A., Gamez, R., Sittenfield, A., Janzen, D., Gollin, M. A., and Juma, C.. 1993. Biodiversity Prospecting. Washington, D.C.: Government Printing Office.
64- Sommers, L. E. and D. W. Nelson. 1997. Determination of total phosphorus in soils: A rapid percholoric acid digestion procedure . Soil Sci. Soc. Amer. Proc. 36: 902 – 904.
65- Steffens, M., Kölb, A., Totsche, K. U. and Knabner, I. K. 2008. Grazing effects on soil chemical and physical properties in a semiarid steppe of Inner Mongolia (P.R. China). Geoderma. 143.63-72.
66- Sverdrup-Thygeson, A. and Lindenmayer, D.B. 2003. Ecological continuity and assumed indicator fungi in boreal forest: the importance of the landscape matrix. Forest Ecology and Management. Volume 174, Issues 1–3, Pages 353–363.
67- Takafumi ,H. and Tsutom, H. 2009. Effects of disturbance history and environmental factors on the diversity and productivity of understory vegetation in a cool-temperate forest in Japan Forest Ecology and Management 257 (2009) 843–857.
68- Van Breemen, N., Mulder, J. and Driscoll, C. T. 1983. Acidification and alkalinization of soils. Plant Soil 75: 283-308.
69- van de Rijt, C.W.C.J., L. Hazelhoff, and C.W.P.M. Blom, 1996. Vegetation zonation in a former tidal area: A vegetation-type response model based on DCA and logistic regression using GIs, Journal of Vegetation Science, 7:505-518.
70- Wang, and Li, S. 2004. Effects of Nitrogen and Phosphorus Fertilization on Plant Growth and Nitrate Accumulation in Vegetables. Journal of Plant Nutrition. Volume 27, Issue 3: 539-556.
71- Wardle, D.A., Bardgett, R.D., Klironomos, J.N., Setala, H., van der Putten, W.H.,Wall, D.H., 2004. Ecological linkages between aboveground and belowground biota. Science 304, 1629–1633.
72- Weand, M. P., Arthur, M. A., Lovett, G. M., McCulley, R. L., Weathers, K. C. 2010. Effects of tree species and N additions on forest floor microbial communities and extracellular enzyme activities. Soil Biology and Biochemistry 42:12, 2161-2173.
Volume 27, Issue 5
March 2015
Pages 811-828
  • Receive Date: 05 March 2013
  • Revise Date: 23 July 2013
  • Accept Date: 24 July 2013