نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا ، گروه محیط زیست، ایران
2 دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی صومعه سرا ، گروه محیط زیست
چکیده
سرخس آبی آزولا (Azolla filiculoides, Lam.) یکی ازخطرناک ترین گونههای گیاهی مهاجم در مناطق معتدله و گرمسیری جهان می باشد. برای بررسی مطلوبیت زیستگاهی آزولا، 4 ایستگاه مختلف در استانهای گیلان و مازندران انتخاب گردید. 15 متغیر فیزیکی - شیمیایی و ساختاری در هر ایستگاه هم زمان با داده های زیستی (بر اساس 24 نمونه حضور و 24 نمونه عدم حضور آزولا) به صورت ماهانه در طول یک سال (1397-1396) نمونه برداری گردید. نتایج آزمون من- ویتنی نشان داد که به غیر از درجه حرارت آب و هوا، آمونیوم و کدورت (0.01 > p برای همه متغیر ها)، در بقیه متغیر ها اختلاف معنی داری بین حضور و عدم حضور گیاه آزولا با سایر متغیرها مشاهده شده است )برای همه متغیر ها p < 0.01). نتایج آزمون تحلیل مولفه اصلی نشان داد که عمق آب، فسفات و هدایت الکتریکی به ترتیب تاثیر گذارترین متغیر ها در مولفه های اول تا سوم بوده به طوری که بیشترین تاثیر را در ارتباط با مطلوبیت زیستگاهی آزولا در اکوسیستم ها داشتند. نتایج مدل خطی تعمیم یافته نشان داد که اختلاف معنی داری بین حضور و عدم حضور ازولا در ایستگاه ها با تمام متغیرهای مورد استفاده در آنالیز مولفه اصلی وجود داشته است (p < 0.01).
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Study of habitat suitability of water fern (Azolla filiculoides, Lam.) in some aquatic ecosystems of Guilan and Mazandaran provinces using generalized linear model
نویسندگان [English]
1 University of Guilan, Faculty of Natural Resources, Department of Environment science, Sowmeh Sara, I.R. of Iran
2 University of Guilan, Faculty of Natural Resources, Department of Environment science, Sowmeh Sara, I.R. of Iran
چکیده [English]
Water fern (Azolla filiculoides) is one of the most dangerous invasive aquatic plant species in the temperate and tropical regions of the world. 4 different sites were selected in Guilan and Mazandaran provinces to examine the habitat suitability of Azolla. 15 physical, chemical and structural variables at each site were monthly sampled simultaneously with biological data (based on 24 presence instances and 24 absence instances of Azolla) during one year (2017-2018). The results of the Mann-Whitney test showed that except water and air temperature, ammonium and turbidity (p > 0.01 for all), a significant difference was observed between the presence and absence of Azolla and the remaining variables (p < 0.01 for all). The obtained results of the principal component analysis showed that water depth, phosphate and electric conductivity were the most influential factors in the first to third components, respectively so that they had the major effect on the habitat suitability of Azolla in the sampling sites. The results of generalized linear model showed that there was a significant difference between the presence and absence of Azolla in the sampling sites and all variables used in the principal component analysis (p < 0.01).
کلیدواژهها [English]
بررسی مطلوبیت زیستگاهی سرخس آبی (Azolla filiculoides, Lam.) در برخی از اکوسیستمهای آبی استان گیلان و مازندران با استفاده از مدل خطی تعمیمیافته
رحمت زرکامی* و مرتضی سحرخیز
ایران، صومعهسرا، دانشگاه گیلان، دانشکده منابع طبیعی صومعهسرا، گروه محیطزیست
تاریخ دریافت: 11-6-1397 تاریخ پذیرش: 13-9-1397
چکیده
سرخس آبی آزولا (Azolla filiculoides, Lam.)یکی از خطرناکترین گونههای گیاهی مهاجم در مناطق معتدله و گرمسیری جهان میباشد. برای بررسی مطلوبیت زیستگاهی آزولا، 4 ایستگاه مختلف در استانهای گیلان و مازندران انتخاب گردید. 15 متغیر فیزیکی - شیمیایی و ساختاری در هر ایستگاه همزمان با دادههای زیستی (براساس 24 نمونه حضور و 24 نمونه عدم حضور آزولا) بهصورت ماهانه در طول یک سال (1397-1396) نمونهبرداری گردید. نتایج آزمون من- ویتنی نشان داد که به غیر از درجه حرارت آبوهوا، آمونیوم و کدورت (01/0<Pبرای همه متغیرها)، در بقیه متغیرها اختلاف معنیداری بین حضور و عدم حضور گیاه آزولا با سایر متغیرها مشاهده شده است (برای همه متغیرها 01/0<P). نتایج آزمون تحلیل مؤلفه اصلی نشان داد که عمق آب، فسفات و هدایت الکتریکی بترتیب تأثیرگذارترین متغیرها در مؤلفههای اول تا سوم بوده بهطوری که بیشترین تأثیر را در ارتباط با مطلوبیت زیستگاهی آزولا در اکوسیستمها داشتند. نتایج مدل خطی تعمیمیافته نشان داد که اختلاف معنیداری بین حضور و عدم حضور آزولا در ایستگاهها با تمام متغیرهای مورد استفاده در آنالیز مؤلفه اصلی وجود داشته است (01/0<P).
واژههای کلیدی: آزولا، مطلوبیت زیستگاهی، حضور و عدم حضور، آنالیز مؤلفه اصلی، مدل خطی تعمیمیافته
* نویسنده مسئول، تلفن: 09118761631،پستالکترونیکی: rzarkami2002@yahoo.co.uk
مقدمه
مطالعه و بررسی مطلوبیت زیستگاهی آبزیان (2و3)و شناسایی عوامل مؤثر در مطلوبیت زیستگاهی آنها نقش بسیار مهمی برای مدیریت و حفاظت از زیستگاهها و اکوسیستمهای آبی خصوصاً برای اکوسیستمهای حساس تالابی دارد (19). در حال حاضر، تخریب زیستگاههای آبزیان به دلیل هجوم گونههای مهاجم بهعنوان یکی از مهمترین عوامل انقراض گونههای آبزیان به شمار میآید (2). بنابراین حفاظت و مدیریت صحیح زیستگاهها و داشتن زیستگاههای مطلوب کمک شایانی برای حفظ و جلوگیری از انقراض و نابودی گونهها میکند (18و 28).
تالابها از اکوسیستمهای حساس و شکننده در بین اکوسیستمهای آبی در روی کره زمین محسوب میشوند لذا ازدیاد جمعیت گیاهان مهاجم آبزی (خصوصاً شناورهای آزاد) میتوانند باعث آسیبهای جبرانناپذیری در تالابها گردند. ازجمله این آسیبها میتوان به اشغال کل سطح تالاب توسط این گیاهان مهاجم اشاره کرد بهطوری که پرندگان تالابی دیگر قادر به استفاده از این زیستگاهها نخواهند بود (2و 3).
در حال حاضر مشکلات زیادی اکوسیستمهای آبی شمال کشور ایران ازجمله آببندانها و تالابها را تهدید میکند. ازجمله این تهدیدها میتوان به هجوم برخی از گونههای مهاجم آبزی شناور آزادی مثل گیاه سرخس آبی آزولا (Azolla filiculoides, Lam.) در تالاب انزلی و اخیراً در برخی از تالابهای مورد مطالعه مثل کاس گشت و تالاب حصل و سنبل آبی (Eichhornia crassipes, Mart.) که اخیراً به تالاب انزلی هجوم برده است را نام برد. گونه مورد مطالعه (سرخس آبی آزولا) در طی کمتر از سه دهه اخیر باعث تهدید برخی ازآب بندانها و تالابهای شمال کشور ایران شده است.
گیاه آزولا از تیرهAzollaceae یک سرخس آبزی شناور آزاد است که از طریق جنسی و رویشی تکثیر پیدا میکند. دو گونه از مضرترین گونههای جنس آزولا به نام پیناتا و فیلیکولویدس از علفهای هرز و آزار دهنده در جهان شناخته شدهاند (4، 22و 23). گونه فیلیکولویدس یکگونه مهاجم در ایران است (19). آزولا درهمزیستی با جلبک آنابینا (Anabaena) قابلیت جذب و تثبیت نیتروژن از هوا را دارد که این موضوع موجب شده که آزولا بهعنوان یک کود گیاهی مناسب در نظر گرفته شود. لذا با توجه توانایی این گیاه در تثبیت ازت، آزولا برای اولین بار در سال 1363 از کشور فیلیپین وارد استان گیلان شد و بهتدریج و در سال 1369 به منابع آبی تالاب انزلی (19) و پس از آن به خیلی از اکوسیستمهای آبی دیگر راه یافت. این گیاه به سرخس پشه نیز معروف است چون پناهگاه خوبی برای پشهها میباشد (4).
ازنظر اکولوژیکی این سرخس آبی معمولاً در آبهای راکد نهرها، تالابها و شالیزارها از نواحی معتدله تا نواحی گرمسیری یافت میشود (20). این گیاه در شرایط محیطی و فصلی متفاوت میتواند رنگهای مختلفی (قرمز و سبز) به خود بگیرد (21). آزولا دارای ریشههای نازک بوده که روی سطح آب گسترده میشود و رشد بسیار سریعی دارد بطوری که زمان دو برابر شدن این گیاه 2-5 روز است و در صورت مساعد بودن شرایط بهسرعت گسترش پیدا کرده و قادر است کل سطح تالاب را بپوشاند (شکل 1) (4).
شکل 1- سرخس آبی آزولا (Azolla filiculoides)به رنگهای سبز (سمت چپ) و قرمز (سمت راست: عکس گرفته شده از ایستگاه حصل، یکی از ایستگاههای نمونهبرداری شده در تحقیق فعلی، و پوشیده شدن کل سطح منطقه توسط این گیاه مهاجم)
آزولا مثل اکثر گونههای مهاجم دیگر، میتواند از نظر اکولوژیکی در شرایط مختلف زیستمحیطی زندگی و تولیدمثل کند. برخلاف گونههای بومی، اینگونه مهاجم برای به دست آوردن منابع مثل مواد مغذی و نور و غیره نسبت به گونههای بومی محیط (مثل سرخس سالوینیا) بسیار حریصتر هست (4). عوامل مختلف فیزیکی - شیمیایی و ساختاری مثل نور، باد، رطوبت نسبی، دمای آب، اسیدیته آب و مواد مغذی موجود در آب میتوانند بر رشد و پراکنش آزولا تأثیر بگذارند. تاکنون تحقیقاتی در مورد مطلوبیت زیستگاهی آزولا در تالاب انزلی (پناهگاه حیاتوحش سلکه) انجام شده است (20). براساس یافتههای محققان، درجه حرارت آبوهوا و عوامل شیمیایی مثل فسفر از متغیرهای بسیار ضروری برای رشد آزولا قلمداد شده استبطوریکه کمبود این عوامل میتوانند موجب کاهش رشد و حضور آزولا در تالاب شود. افزایش میزان فسفر موجود در آب به دلیل پدیده پرغذایی یا یوتریفیکاسیون (ورود فاضلابهای خانگی و روان آبهای کشاورزی و پسابهای صنعتی) باعث افزایش رشد نمایی آزولا میگردد (20).
برای ارزیابی مطلوبیت زیستگاهی موجودات زنده (مثل گیاهان مهاجم آبزی) و همچنین برای داشتن برنامههای صحیح مدیریتی در تالابها (20)، نیاز به تعیین روشها و تکنیکهای آماری مناسب (1و 2)و همچنین متغیرهای بهینه برای زیستگاه موجود میباشد (29)و چنانچه از ویژگیهای بومشناختی و مطلوبیت زیستگاهی این گیاهان آبزی مهاجم اطلاعات دقیقی در دسترس نباشد بدون شک اهداف حفاظت و مدیریت تالابها با مشکل مواجه خواهد شد (28). دلیل عمده کاربرد مدل خطی تعمیمیافتهیاGLM (Generalized Linear Model)(مدل اصلی به کار رفته در تحقیقفعلی) پیشبینی میزان احتمال حضور و یا عدم حضور گیاه آزولا است. GLM تعمیم رگرسیون خطی است و برای دادههایی که توزیع نرمال ندارند استفاده میشوند (17). آنالیز مؤلفه اصلی یا PCA (Principal ComponentAnalysis)(13)ازجمله تکنیکهای دیگر مورد استفاده در این کار تحقیقی بوده و از این تکنیکها برای کاهش حجم متغیرها در مؤلفهها استفاده میشود و بدین ترتیب میتوان متغیرهای مهم و تأثیرگذار روی مطلوبیت زیستگاهیگونه مورد مطالعه را تعیین نمود. لذا استفاده از روشهای آماری چند متغیره از قبیل تحلیل مؤلفه اصلی میتواند تکنیک بسیار سودمندی قبل از بکار گرفتن مدلهای اکولوژیکی باشند (2، 24، 25و 30).
نظر به این که آزولا ازجمله گونه مهم مهاجم گیاهی آبزی شناور آزاد در جهان شناخته شده است (4)، لذا شناختن متغیرهای مهم و تأثیرگذار روی مطلوبیت زیستگاهی اینگونه میتواند در مسائل مدیریتی اکوسیستمهای آبی کمک مؤثری نماید. لذا هدف این مطالعه تحقیقی، بررسی مطلوبیت زیستگاهی گیاه آزولا براساس متغیرهای مهم و تأثیرگذار (فیزیکی -شیمیایی وساختاری)بر میزان احتمال حضور و عدم حضور این گیاه در برخی از اکوسیستمهای آبی استانهای گیلان و مازندران میباشد.
مواد و روشها
مناطق مورد مطالعه: کار تحقیقی فعلی در 4 ایستگاه واقع در استانهای گیلان و مازندران انجام گرفت که یکی از این ایستگاهها در استان گیلان و 3 تا دیگر از این ایستگاهها در استان مازندران در نظر گرفته شدند (شکل 2).
دلایل انتخاب این ایستگاهها با در نظر گرفتن شرایط بومشناختی، جغرافیایی و مورفولوژیکی و فعالیتهای انسانی بوده است. اطلاعات مربوط به ایستگاههای نمونهبرداری به همراه موقعیت تقریبی و عوامل تهدید کننده آنها در جدول 1 خلاصه شده است.
جمعآوری داده: دادههای مرتبط با عوامل زیستی (حضور و عدم حضور گیاه) و غیرزیستی (عوامل فیزیکی-شیمیایی و ساختاری مناطق مورد مطالعه) در 4 ایستگاه مختلف در استانهای گیلان و مازندران در مدت یک سال (۱۳۹7 -1396) اندازهگیری شدند. براساس مشاهدات علمی از مطالعه حاضر، تاکنون هیچگونه شواهدی دال بر هجوم سرخس آزولا در قسمتهای خروجی پل غازیان در شهرستان انزلی و همچنین تالاب فراخین در شهرستان نوشهر وجود نداشته است اما در تالاب کاسگشت در شهرستان نوشهر و تالاب حصل در شهرستان چالوس این گیاه مشاهده شده است.
شکل 2- ایستگاههای نمونهبرداری و موقعیت تقریبی آنها در استان گیلان-نقشه بالا (پل غازیان در شهرستان انزلی) و استان مازندران-نقشه پایین (سبز). موقعیت شهرستان نوشهر و ایستگاههای نمونهبرداری در این شهرستان (ایستگاه کاسگشت و ایستگاه فراخین) و شهرستان چالوس (ایستگاه حصل)
بنابراین در دو تا از ایستگاههای موردنظر، گیاه بهصورت حضور و در دو تا ایستگاه دیگر بهصورت عدم حضور در نظر گرفته شده است. نمونهها اندازهگیری شده بلافاصله به آزمایشگاه منتقل شده و برای کاهش میزان خطا در انجام نمونهگیری، شرایط نمونهگیری از ایستگاهها در یک روز و در پانزدهم هرماه و در همان نقطه قبلی برای ایستگاههای مورد نظر تکرار شده است.
جدول ۱- اطلاعات ایستگاههای نمونهبرداری شده به همراه موقعیت تقریبی و عوامل تهدید کننده آنها
شماره ایستگاه |
نام ایستگاه |
موقعیت |
عوامل تهدید کننده |
1 |
پل غازیان |
-واقع در شهرستان انزلی - حوزه آبریز تالاب انزلی با وسعتی در حدود 3740 کیلومترمربع - محدودهی مختصاتی 48 درجه و 45 دقیقه تا 49 درجه و 42 دقیقه طولی و 36 درجه 55 دقیقه تا 37 درجه و 32 دقیقه عرضی -میانگین بارش سالانه در حوزهی آبریز تالاب، 1280 میلیمتر (5). |
ورودانواعآلایندههایمعدنی، آلی و بیولوژیک (14) |
2 |
فراخین |
- واقع در منطقه جنگلی ماشلک در فاصله 10 کیلومتری ضلع جنوبی شهرستان نوشهر - مساحت این تالاب تقریباً 7000 مترمربع - موقعیت جغرافیایی: ´3751° طول جغرافیایی و´36 36° عرض جغرافیایی -ارتفاع از سطح دریا: 815 متر و شیب آن 60 درصد در جهت شرقی |
-فعالیتهای گردشگری از عوامل عمده تهدید این تالاب |
3 |
حصل |
-واقع در منطقه جنگلی مشعل شهرستان چالوس در فاصله 3 کیلومتری ضلع جنوبی کیلومتر5 جاده ارتباطی شهرستان چالوس به شهر مرزن آباد - مساحت : حدود 3000 مترمربع - موقعیت جغرافیایی: ´31 °51 طول جغرافیاییو ´32 °36عرض جغرافیایی -ارتفاع از سطح دریا: 260 متر و شیب آن 40 درصد در جهت جنوبی |
فعالیتهای انسانی ازجمله گردشگری و دامپروری در اطراف تالاب و هجوم گونه مهاجم آزولا |
4 |
کاسگشت |
-واقع در منطقه جلگهای روستای مزگا شهرستان نوشهر ضلع جنوبی کیلومتر 10جاده ارتباطی شهرستان نوشهر به شهررویان -مساحت تالاب: تقریباً 23000 مترمربع -موقعیت جغرافیایی: ´3751° طول جغرافیایی و´36 36° عرض جغرافیایی -ارتفاع تالاب از سطح دریا: 20 متر پایینتر از سطح دریا |
افزایش مواد مغذی و آبشویی پسابهای صنعتی و کشاورزی و فاضلاب شهری |
تمام نمونههای آب در بطریهای مخصوص نمونهگیری و با نگهداری در جای تاریک و سرد و به آزمایشگاه منتقل شدند. درجه حرارت آبوهوا (بااستفادهازیکترمومتر دیجیتال)،عمق آب (بااستفادهازیک مترچوبیمدرج)، اسیدیته(pH-meter, WTW)و هدایت الکتریکی آب (TDS- meter, WTW)به طور مستقیم در هر ایستگاه و بقیه متغیرها به روش استاندارد در آزمایشگاه اندازهگیری شدند (6) شامل نیتریت (Spectrophotometer Hack, DR 2000)، آمونیوم(Spectroquant®, Merck, NOVA 60A)، نیترات(Spectrophotometer Hack, DR 2000) ، رطوبت نسبی (Kipp & Zonen, CMA 6)، فسفات (Spectrophotometer, Hack DR 2000) ، کدورت (WTW 249 electrode)، اکسیژن مورد نیاز زیستی (Manometric, OxiTop®)، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (Spectrophotometer, Hach DR 2000)، میزان کل مواد جامد معلق (DIN 38414- gravimetric method)،میزان کل مواد جامد محلول (TDS - meter, WTW). برای پی بردن به حضور و یا عدم حضور سرخس آزولا در هر ایستگاه و تشخیص آن با سایر گیاهان شناور همزیست آن، از وجود کارشناسان متخصص در امور گیاهشناسی استفاده شده است.
ارزیابی دادهها: اولین گام در ارزیابی دادهها جهت مطلوبیت زیستگاهی سرخس آزولا، استفاده از آمار توصیفی (حداقل، حداکثر،میانگین، میانه و انحراف معیار دادهها) جهت مشخص کردن پراکنش دادههای اندازهگیری شده بوده است (جدول 2). گام بعدی، تشخیص نرمال/غیرنرمال بودن دادهها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف بوده تا بتوان از آزمونهای آماری و مدلهای مناسب برای ارزیابی مطلوبیت زیستگاهی گیاه آزولا استفاده کرد. در مرحله بعد، ارتباط بین متغیرهای کیفی و ساختاری در ایستگاههای مورد مطالعه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین شد تا در صورت وابسته بودن متغیرها، عوامل همبسته حذف شوند. با استفاده از آزمون من- ویتنی، مقایسه میانه دادهها برای متغیرهای که دادههای غیرنرمال داشتند (برحسب حضور و عدم حضور گیاه) انجام گرفت. بهمنظورتعیینمطلوبیتزیستگاهی گیاهمورد مطالعه و متغیرهای مهم تأثیرگذار روی مطلوبیتزیستگاهی گونه،دادههابه روش آنالیزمؤلفهاصلی درنرمافزار PAST(12) با استفاده ماتریکس همبستگی تجزیهوتحلیلشدند. برایاجرای این آنالیز، ابتدا لگاریتمطبیعیدادههابرمبنای10در نظر گرفته شدهکهدراینخصوصمهمترینمتغیرهایتأثیرگذاربرحضور و عدم حضور گیاه مورد نظر مشخصشدند. آخرین مرحله در تجزیهوتحلیل دادهها، پیشبینی احتمال حضور/عدم حضور این گیاه با استفاده از مدل خطی تعمیمیافته بوده است تا میزان احتمال حضور/عدمحضور آزولا با توجه به مهمترین و تأثیرگذارترین متغیرهای فیزیکی- شیمیایی و ساختاری در اکوسیستمها مشخص شود.
نتایج
آنالیز پراکنش دادهها در ایستگاههای مورد مطالعه: در جدول 2 پراکنش دادهها (حداقل، حداکثر، میانگین، میانه و انحراف معیار به همراه سطح معنیدار بودن آماری آنها) برای تمام متغیرهای اندازهگیری شده به تفکیک در هرکدام از ایستگاهها و همچنین در کل ایستگاهها که در طول یک سال اندازهگیری شده نشانداده شده است. بسامد میزان احتمال وقوع گیاه در تالابها، 50 درصد بوده است بهطوری که در نیمی از مناطق مورد مطالعه گونه حضور داشته و در نیمه دیگر گیاه حضور نداشته است. تعداد نمونه برای هر متغیر 48 بوده است که از این تعداد 24 نمونه برای حضور و 24 نمونه هم برای عدم حضور گیاه در مناطق مورد بررسی ثبت شده است.
نتایج حاصل از آزمون نرمال بودن دادهها (تست شده با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف)نشان داد که از کل عوامل بررسی شده در ایستگاههای مختلف، فقط دادههای مربوط به متغیرهای اسیدیته و درصد رطوبت نسبی از پراکنش نرمال پیروی کردند (05/0>P برای هر 2 عوامل)در حالی که دادههای بقیه متغیرها دارای پراکنش غیرنرمال بودند (05/0<P).
نتایج آزمون من- ویتنی نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی، اختلاف معنیداری بین حضور و عدم حضور آزولا با درجه حرارت آبوهوا، آمونیوم و کدورت مشاهده نشده است (هرچند در مورد کدورت احتمال حضور/عدم حضور آزولا فقط در سطح کمتر از 01/0معنیدار نبوده اما در سطح کمتر از05/0معنیدار بوده است) در حالی که در بقیه متغیرها اختلاف معنیداری بین حضور و عدم حضور گیاه آزولا با سایر متغیرهای مورد مطالعه مشاهده شده است(01/0
نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که از بین متغیرهای مورد بررسی در ایستگاهها، متغیرهایی مانند اکسیژن خواهی شیمیایی با اکسیژن خواهی زیستی (r = 0.96, P < 0.01)و هر دوی این متغیرها خود با متغیرهای دیگری مثل کدورت، میزان کل مواد جامد معلق و فسفات (چه در سطح احتمال کمتر از 01/0 و یا کمتر از05/0) همبستگی بالای 5/0 را نشان دادند و از طرف دیگر درجه حرارت هوا با درجه حرارت آب (r = 0.96, P < 0.01)، هدایت الکتریکی با کل مواد جامد محلول (r = 0.98, P < 0.01) ، نیتریت با هدایت الکتریکی آب (r = 0.46, P <0.01) و نیتریت با کل مواد جامد محلول(r = 0.42, P < 0.01)و فسفات با کل مواد جامد معلق (r = 0.81, P <0.01)همبستگیبالا و مثبتی را نشان دادند. بطوری که افزایش در مقادیر هرکدام از عوامل در مناطق مورد مطالعهممکن است در ارتباط مستقیم با افزایش مقدار یا غلظت عوامل دیگر باشد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون همچنین نشان داده است که برخلاف متغیرهای ذکر شده، برخی از عوامل مثل نیترات با فسفات (r = - 0.31, P < 0.05) و فسفات با عمق آب (r = - 0.33, P < 0.05) همبستگی متوسط و منفی نشان دادند بطوری که افزایش و یا کاهش در مقدار یا غلظت این متغیرها در ایستگاهها ممکن است بترتیب منجر به کاهش و یا افزایش در مقدار و یا غلظت این عوامل شود.
PCA : همانطور که اشاره شد بخاطر عدم اختلاف معنیدار بین حضور و عدم حضور گیاه (تست شده با آزمون من- ویتنی در سطح احتمال کمتر از 01/0) با درجه حرارت آبوهوا، آمونیوم و کدورت، این عوامل در مؤلفه اصلی لحاظ نشدهاند. از طرف دیگر متغیرهای مثل BOD5، COD، TSS، TDSوNO2- به علت همبستگی زیاد با خیلی از متغیرها و تأثیر تقریباً مشابه آنها بر روی حضور و عدم حضور گیاه از دیدگاه آماری و حتی از نظر اکولوژیکی، در هنگام اجرای تحلیلهای چند متغیره حذف شدند.
جدول 2- متغیرهای اندازهگیری شده در ایستگاههای مختلف با نشان دادن میزان پراکنش دادهها (حداقل، حداکثر،میانگین، میانه و انحراف معیار دادهها) در طول یک سال نمونهبرداری (1397- 1396). p-value: سطح معنیدار بودن آماری برای هر جفت متغیرها از طریق آزمون من-ویتنی نمایش داده شده است. n*: داده دارای پراکنش نرمال بوده لذا این عوامل در آزمون من- ویتنی در نظر گرفته نشدند. میانگین هرکدام از ایستگاهها بهصورت جداگانهٔ در نظر گرفته شده است. : TSSکل مواد جامد معلقو TDS:کل مواد جامد محلول
|
دمای هوا(ºC) |
دمای آب(ºC) |
رطوبت نسبی (%) |
عمق آب(cm) |
pH |
TDS (mg/l) |
TSS (mg/l) |
هدایت الکتریکی(µs/cm) |
حداقل |
4.00 |
5.00 |
50.00 |
20.00 |
6.94 |
172.00 |
0.84 |
273.00 |
حداکثر |
31.00 |
33.00 |
95.00 |
650.00 |
8.33 |
4250.00 |
35.00 |
4372.00 |
میانگین |
16.13 |
15.26 |
77.71 |
110.00 |
7.69 |
436.03 |
13.22 |
567.20 |
میانه |
15.00 |
14.00 |
79.00 |
50.00 |
7.73 |
284.50 |
9.10 |
412.50 |
انحراف معیار |
7.80 |
7.90 |
11.44 |
151.44 |
0.35 |
607.58 |
10.73 |
617.64 |
p-value |
0.57 |
0.57 |
*n |
0.00 |
*n |
0.00 |
0.00 |
0.00 |
میانگین غازیان* |
18.17 |
16.80 |
80.42 |
307.50 |
7.66 |
920.14 |
9.32 |
1095.04 |
میانگین فراخین* |
12.92 |
12.25 |
63.67 |
56.67 |
7.79 |
309.58 |
4.50 |
441.17 |
میانگین حصل * |
14.00 |
12.82 |
75.64 |
35.45 |
7.62 |
218.07 |
29.27 |
309.45 |
میانگین کاسگشت * |
19.00 |
18.69 |
89.92 |
40.00 |
7.68 |
290.31 |
11.31 |
414.38 |
ادامه جدول 2
|
COD (mg/l) |
BOD (mg/l) |
آمونیوم (mg/l) |
نیتریت (mg/l) |
نیترات (mg/l) |
فسفات (mg/l) |
کدورت(FTU) |
حداقل |
2.00 |
1.00 |
0.00 |
0.000 |
0.005 |
0.00 |
2.00 |
حداکثر |
155.00 |
78.00 |
0.90 |
0.130 |
3.760 |
1.20 |
214.00 |
میانگین |
33.96 |
15.50 |
0.19 |
0.020 |
0.410 |
0.31 |
35.67 |
میانه |
23.00 |
10.00 |
0.06 |
0.010 |
0.080 |
0.05 |
18.50 |
انحراف معیار |
33.75 |
15.88 |
0.25 |
0.020 |
0.680 |
0.43 |
44.43 |
p-value |
0.00 |
0.00 |
0.86 |
0.000 |
0.000 |
0.00 |
0.03 |
میانگین غازیان* |
24.08 |
9.00 |
0.32 |
0.050 |
1.210 |
0.04 |
56.75 |
میانگین فراخین* |
4.91 |
2.50 |
0.03 |
0.010 |
0.320 |
0.11 |
4.29 |
میانگین حصل * |
78.45 |
37.36 |
0.39 |
0.010 |
0.050 |
1.04 |
73.82 |
میانگین کاسگشت * |
32.23 |
14.99 |
0.04 |
0.004 |
0.050 |
0.12 |
12.92 |
بنابراین مدل تحلیل مؤلفه اصلی با بقیه عوامل در نظر گرفته شد. نتایج آنالیز مؤلفه اصلی نشان داد که مؤلفههای ۱، ۲ و 3 در مجموع 61/94 درصد (با مقدار ویژه:78/3) از کل تغییرات ناشی از متغیرهای انتخاب شده در مؤلفه اصلی را به خود اختصاص دادند بهطوری که سهم مؤلفه اول به تنهایی31/65 درصد و مؤلفه دوم به تنهایی41/16 درصد میباشد (شکل 3).
شکل 3- پلات سنگریزه برای نشان دادن مؤلفههای مهم ( متغیرهای تأثیرگذار) بر روی مطلوبیت زیستگاهی آزولا در ایستگاههای مورد بررسی (مؤلفههای اول تا سوم به ترتیب عمق آب، فسفات وهدایت الکتریکی میباشند)
شکل 4-biplotبانمایشمؤلفههایاولودوموتعدادمتغیرهایمهم بر میزان حضور و عدم حضور گیاه آزولا در اکوسیستمها (دادههابرپایهلگاریتمطبیعیبرمبنای10در نظر گرفته شدند. نوع ماتریکس correlation میباشد)
فراخین:F، کاسگشت:K، حصل:H، غازیان:Gحضور:P، عدم حضور:A، تابستان:SU، زمستان:WI، پاییز:AU، بهار:S
در بایپلات (شکل 4) اهمیت متغیرهای مهم در مؤلفههای ۱ و ۲ نمایش داده شده است. در مؤلفه اول عمق تالاب و در مؤلفه دوم فسفات ازجمله مهمترین متغیرها برای ارزیابی مطلوبیت زیستگاهی گیاه آزولا در ایستگاهها بودند. در سمت چپ پلات افزایش میزان فسفات در مناطق نمونهبرداری خصوصاً در تالاب حصل، باعث افزایش حضور سرخس آزولا در این منطقه تالابی شده است و برعکس در سمت راست پلات با افزایش میزان هدایت الکتریکی آب، عمق آب و نیترات در این اکوسیستمها از حضور موجود کاسته میشود.
براساس نتایج آنالیز مؤلفه اصلی، متغیر مؤلفه اول (عمق آب)، متغیر مؤلفه دوم (فسفات) ومتغیر مؤلفه سوم (هدایت الکتریکی) با هیچکدام از متغیرها همبستگی بالاتر از 5/0 را نشان نداده است (جدول 3). لذا به خاطر حذف متغیرهای همبسته (با ضریب همبستگی بالاتر از 5/0)، مدل از قابلیت اعتماد بالایی (براساس متغیرهای انتخاب شده) برخوردار بوده است.
مدل خطی تعمیمیافته: با اجرای مدل خطی تعمیمیافته مشخص گردید که ارتباط معنیداری بین تمام متغیرها (متغیرهای انتخاب شده در PCA) با حضور یا عدم حضور گیاه آزولا وجود دارد (01/0<Pبرای تمام متغیرها). ازمنحنی مدل خطی تعمیمیافته مشخص شده است که با افزایش غلظت فسفات ممکن است احتمال حضور سرخس آبزی آزولا در تالابها افزایش یابد و برعکس با افزایش میزان بار هدایت الکتریکی، نیترات و عمق آب ممکن است از میزان حضور گیاه کاسته شود (شکل 5).
جدول 3- ضریب همبستگی بین متغیرهای انتخاب شده در آنالیز مؤلفه اصلی و متغیرهای مهم استنتاج شده از سه مؤلفه اول
ضریب همبستگی سه مؤلفه اول باکل متغیرهای انتخاب شده در PCA |
مهمترین متغیر دراولین اولویت برای هر مؤلفه |
شماره مؤلفه |
|||
نیترات |
هدایت الکتریکی |
فسفات |
عمق آب |
||
0.49 |
0.39 |
0.33- |
1.00 |
عمق آب |
1 |
0.33- |
0.26- |
1.00 |
0.33- |
فسفات |
2 |
0.18 |
1.00 |
0.26- |
0.39 |
هدایت الکتریکی |
3 |
شکل 5- مدل GLM برای نشان دادن پیشبینی احتمال حضور و عدم حضور گونه مهاجم آزولا براساسمهمترین متغیرهای تأثیرگذار در اکوسیستمهای مورد مطالعه
بحث
نظر به اینکه سرخس آبزی آزولا یکی از مخربترین و تهدید آمیز ترین گونه ماکروفیت آبزی شناور آزاد در تالابهای معتدله و گرمسیری جهان شناخته شده است (4) لذا تحقیق کنونی باهدف تعیین مطلوبیت زیستگاهی این گیاه با استفاده از تکنیک هایPCA وGLMدر 4 تا از اکوسیستمهای آبی مختلف در استانهای گیلان و مازندران انجام گرفته است بهطوری که این تحقیق ازجمله اندک پژوهشهایی است که ارتباط بین حضور/عدم حضور گیاه را با خصوصیات کیفی و ساختاری این اکوسیستمها نشان میدهد.
برای بررسی مطلوبیت زیستگاهی سرخس مهاجم آزولا در مطالعه کنونی، متغیرهای متعددی اندازهگیری شده است. هرچند تمام این متغیرها ممکن است کموبیش بروی رشد و بقای جمیعت گونه مورد نظر در اکوسیستمهای مورد بررسی تأثیر بگذارند اما همواره باید مؤثرترین متغیرها را در مبحث ارزیابی مطلوبیت زیستگاهی گونهها تعیین کرد (2و 28). لذا برای حصول به نتیجه بهتر و پیشبینی دقیقتر نیاز استمتغیرهای را که مقادیر مطلق ضریب همبستگی آنها بالاتر از5/0 است در مبحث آنالیز مطلوبیت زیستگاهی گونهها چشمپوشی کرد و حتی در برخی از مطالعات بسته به اهداف تحقیق حذف متغیرهای همبسته بالاتر از 4/0 نیز پیشنهاد شده است (28) چون هر ضریبهمبستگی بالاتر از مقادیر ذکر شده ممکن است اختلالاتی را در پیشبینی مدلها ایجاد کنند (27). لذا حذف یک یا چند تا از این متغیرهای با ضریب همبستگی بالا (با هدف تعیین تأثیرگذارترین عاملها برای مطلوبیت زیستگاهی گونه) براساس مطالعات دیگران پیشنهاد شده است (11، 15، 19، 27، 28و 30). لذا در مطالعه فعلی، با استفاده از تکنیک مؤلفه اصلی 4 متغیر مهم و تأثیرگذار برای بررسی نیازهای زیستگاهی آزولا در نظر گرفته شده است و تأثیر همین تعداد عاملها برای پیشبینی احتمال حضور/عدم حضور گونهبا استفاده از مدل GLM مشخص شده است. براساس مدل GLM، عنصر فسفر بهعنوان یکی از اساسیترین متغیرها برای بررسی نیازهای زیستگاهی آزولا تشخیص داده شده است. ارزش این ماده بهعنوان یک عنصر حیاتی از زمانهای قدیم برای رشد آزولا بااهمیت تشخیص دادهشده است (9، 21و 26). اخیراً هم مطالعات زیادی اهمیت فسفر را برای این رشد و حضور این سرخس آبزی در اکوسیستمهای آبی تأیید کردهاند (20، 22و 23). استعمال کودهای شیمیایی حاوی مواد فسفردار و به دنبال آن غنی شدن این اکوسیستمهای مورد مطالعه ناشی از افزایش فسفات، باعث فراهم کردن بستر زیست مناسب برای این گیاه مهاجم دراین محیطهای یوتروفه میشود و این عمل میتواند موقعیت بسیار مناسبی را برای رشد تصاعدی این سرخس آبزی در چنین شرایطی فراهم آورد (19).
نتایج مدل همچنین نشان داد که افزایش متغیرهای نظیر هدایت الکتریکی، نیترات و عمق آب ممکن است احتمال حضور این سرخس مهاجم را در مناطق مورد بررسی محدود کند. براساس منحنیهایمدل، افزایش بیشازحد بار هدایت الکتریکی در ایستگاههای نمونهبرداری میتواند حضور و رشد این سرخس آبزی را کاملاً کاهش و حتی غیرممکن کند. نظر به این که گیاه مورد نظر ازجمله ماکروفیتهای آبهای شیرین میباشد لذا غلظت بیشازحد هدایت الکتریکی باعث کاهش تحمل این گیاه دراین اکوسیستمها میشود. میزان بالای بار هدایت الکتریکی در مناطق مزبور که تابعی از میزان املاح هادی مثل سدیم و... در این اکوسیستمها میباشد میتواند شرایط را برای حضور این سرخس آب شیرین بسیار نامساعد کند. مطالعات زیادی تأثیر منفی ازدیاد هدایت الکتریکی و شوری آب را روی رشد گونههای مختلف آزولا بررسی کردهاند (10و 16). همانطور که در آنالیز مؤلفه اصلی هم اشاره شد بیشترین میزان بار هدایت الکتریکی در پل غازیان (ایستگاه خروجی به دریای خزر) ثبت شده است (باتوجه به میانگین متغیر مورد بررسی در این ایستگاه در جدول 1) بطوری که غلظت زیاد هدایت الکتریکی در این منطقه میتواند یکی از عوامل باز دارنده برای استقرار، رشد و حضور گیاه باشد.
ازجمله متغیرهای دیگر که برای بررسی مطلوبیت زیستگاهی آزولا در مطالعه کنونی مهم تشخیص داده شده است نیترات است. از نتایج مدل میتوان استدلال کرد که با افزایش غلظت نیترات در آب ممکن است احتمال حضور گیاه کمتر شود. در نگاه اول به نظر میرسد نتایج مدل اغوا کننده باشد چون این ماده همانند مواد مغذی دیگر نظیر فسفات ممکن است برای رشد بسیاری از گیاهان آبزی ضرورت داشته باشد.اما نتایج تحقیقات پیشین نشان داده است تا زمانی که فسفات به اندازه کافی در محیط وجود دارد، سرخس آزولا نیاز مبرمی به استفاده از نیترات ندارد (8و 22). دلیل این امر این است که آزولا ازجمله سرخسهای آبزی است که میتواند ازت هوا را تثبیت کند و از نظر تولید این ماده کاملاً خود کفا است بطوری که کمبود و یا فقدان ازت هیچگونه مشکلی برای این سرخس ایجاد نمی کند و حتی ازدیاد ازت تا زمانی که فسفات در محل به اندازه کافی وجود داشته باشد نهتنها برای گیاه سودی ندارد بلکه وجود فسفات باعث اختلال در جذب ازت برای گیاه میشود لذا نتایج این تحقیق در راستای مطالعات قبلی دیگران است(20).
از متغیر مهم ساختاری در ایستگاههای نمونهبرداری که برای مطلوبیت زیستگاهی گونه مهاجم ازولا نقش کلیدی را ایفا کرد عمق آب بوده است. از منحنی مدل میتوان نتیجه گرفت که با افزایش عمق ایستگاهها از 80 سانتیمتر به بالا احتمال حضور گیاه بهتدریج کاسته میشود. لذا براین اساس، عمقهای زیاد در اکوسیستمها میتوانند یکی از متغیرهای محدود کننده برای رشد و بقای گیاهان شناور آزادی مثل آزولا باشد (7و 21).نظر به این که حداکثر عمق مناطق نمونهبرداری 650 سانتیمتر و آنهم در قسمت خروجی ثبت شده است لذا براساس نتایج مدل، عمقهای زیاد میتوانند بهعنوان یک عامل باز دارنده برای استقرار آزولا مطرح باشد لذا یکی از دلایل احتمالی عدم حضور این سرخس در منطقه مذکور میتواند به خاطر ازدیاد عمق در تمام فصول سال در منطقه باشد. یافتههای قبلی محققان نشان داده است که بهترین عمق برای رشد آزولا 50 سانتیمتر است بهطوری که بالاتر از این عمق حضور گیاه کمتر میشود لذا نتایج فعلی تقریباً همسو با پژوهشهای قبلی است (20).
نتیجهگیری
براساس پیامد حاصله از مدلها، میتوان نتیجه گرفت کهمطلوبیت زیستگاهی سرخس مهاجم آزولا در اکوسیستمهای مورد تحقیق هم میتواند تحت تأثیر متغیرهای ساختاری (نظیر عمق آب) و هم متغیرهای کیفی آب (مثل فسفات، هدایت الکتریکی و نیترات) قرارگیرد. براساس نتایج این تحقیق، همچنین میتوان نتیجه گرفت این سرخس آبزی بیشتر در جاهایی از مناطق که حالت یوتروفه داشته و از طرف دیگر کمترین میزان هدایت الکتریکی (در ارتباط با شوری کم) و کمترین عمق را داشته باشد سکنی میگزیند. از نتایج آزمون من- ویتنی و مدل خطی تعمیم یافته میتوان نتیجه گرفت که ممکن است ارتباط معنیداری بین مطلوبیت زیستگاهی آزولا با درجه حرارت هوا در تالابها وجود نداشته باشد (05/0<P) که این امر را احتمالاً میتوان به خاطر تغییرات شرایط اقلیمی در کشور نسبت داد بطوری که به نظر میرسد شرایط در اکثر فصول سال برای زیست و حضور آزولا در مناطق ذکر شده مهیا میباشد. از دیدگاه اکولوژیکی نتایج این مطالعات میتواند برای بررسی نیازهای زیستگاهی سایرگونههای شناور مهاجم در اکوسیستمهای آبی در سرتاسر جهان که شرایط مشابه با مناطق مورد مطالعه این تحقیق فعلی را دارند مورد استفاده قرار گیرد.