نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه محقق اردبیل
2 هیات علمی محقق اردبیل
3 هیات علمی محقق اردبیلی
چکیده
به منظور بررسی اثر تلقیح قارچ و باکتریدر مقاومت به تنش خشکی در یونجه آزمایشی به حالت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانهی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 اجرا گردید.برای اینکار تنش کمآبی در سه سطح 75٪ ،55٪ ،35٪ ظرفیت مزرعه اعمال شد. تیمارهای تلقیح شامل تلقیح بذر با گونه Glomus mosseae ، Sinorhizobium meliloti ،Sinorhizobium meliloti + Glomus mosseae و شاهد بودند. نتایج آزمایشات نشان دادند که با افزایش تنش در تیمارهای یونجه، غلظت سدیم، پرولین و قندهای محلول افزایش یافت، اما غلظت پتاسیم، فسفر، سطح برگ و هدایت روزنه کاهش یافت. بین تیمارهای تلقیحی پتاسیم، فسفر، پرولین، قندهای محلول، هدایت روزنه و سطح برگ به ترتیب با بیشترین مقادیر (72/6، 07/5، 14/7، 05/6، 28، 66/20) به تلقیح دوگانه و کمترین مقادیر (13/6، 9/2، 77/4، 73/4، 15 و 33/5) به شاهد در سطح تنش 35 درصد ظرفیت زراعی تعلق گرفت. پس از تلقیح دوگانه تیمار تلقیحی میکوریز نسبت به تلقیحی باکتری همزیست بیشتر بود. اما سدیم با کمترین مقدار (53/2) به تلقیح دوگانه و بیشترین مقدار (08/3) به شاهد در سطح تنش 35 درصد ظرفیت زراعی مربوط بود. تلقیح دوگانه با افزایش جذب آب، عناصر غذایی و اسمولیتهای سازگاری توانست مقاومت گیاه را در برابر کمآبی بهبود بخشد. استفاده ترکیبی قارچ و باکتری با افزایش جذب آب و عناصر غذایی منجر به افزایش معنی دار مقاومت یونجه به خشکی گردید.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
The impact of bio-fertilizers to increase compatibility osmolytes in the alfalfa under water stress conditions
نویسندگان [English]
3 Mohaghegh Ardabili University
چکیده [English]
To study effect symbiosis of fungi and bacteria in resistance to water deficit stress in alfalfa an experiment in a factorial randomized complete block design has done with three replications 2010 in greenhouse of University of Mohaghegh Ardabil, Ardabil. Water deficit stress was applied at three levels of %35, %55 and %75 of field capacity. Treatments of insemination involved inoculating of seed with strain of Mycorrhiza (Glomus mosseae), Sinorhizobium meliloti, Sinorhizobium meliloti + Glomus mosseae, and control (No treatment). Results showed that with increasing stress in treatments, Sodium concentration, Proline and total soluble sugars increased, while concentration of Potassium, Phosphor was reduced, leaf area and stomatal conductance. Between treatments inoculation, Potassium, Phosphorus, Proline, Soluble sugar, stomatal conductance and leaf area with the highest values (72/6, 07/5, 14/7, 05/6, 28, 66/20 to double inoculation and lowest values (13/6, 9/2, 77/4, 73/4, 15, 33/5) was awarded to control in level of stress 35% of field capacity. After double inoculation, inoculated with mycorrhizal was more than symbiosis inoculation. But Sodium with the least amount (2.53) to double inoculation and the highest amount (3.08) to control in stress levels of 35% field capacity was related. Double inoculation with increasing water absorption, Nutrients and compatible osmolytes could improve plant resistance against the deficit. Use combination of fungi and bacteria by increasing the absorption of water and nutrients, results in increased resistance to stress deficit water in alfalfa
کلیدواژهها [English]
اثر توأم قارچ و باکتری بر افزایش اسمولیتهای سازگاری در یونجه تحت تنش کمآبی
مهناز ظفری*، علی عبادی و سدابه جهانبخش گده کهریز
اردبیل، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده کشاورزی، گروه زراعت و اصلاح نباتات
تاریخ دریافت: 4/7/94 تاریخ پذیرش: 3/8/95
چکیده
اثر تلقیح قارچ و باکتری در مقاومت به تنش کمآبی در یونجه در آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 بررسی شد. تنش کمآبی در سطوح 35%، 55% و 75% ظرفیت مزرعهای اعمال شد. تیمارهای تلقیح شامل تلقیح بذر با میکوریزا گونه موسهآ، باکتری همزیست یونجه، موسهآ + باکتری همزیست یونجه و شاهد بودند. نتایج نشان داد که با افزایش تنش در تیمارها غلظت سدیم، پرولین و قندهای محلول افزایش یافت، اما غلظت پتاسیم، فسفر، سطح برگ و هدایت روزنه کاهش یافت. بین تیمارهای تلقیحی پتاسیم، فسفر، پرولین، قندهای محلول، هدایت روزنه و سطح برگ بهترتیب با بیشترین مقادیر (72/6، 07/5، 14/7، 05/6، 28، 66/20) به تلقیح دوگانه و کمترین مقادیر (13/6، 9/2، 77/4، 73/4، 15 و 33/5) به شاهد در سطح تنش 35 درصد ظرفیت زراعی تعلق گرفت. بعد از تلقیح دوگانه تیمار تلقیحی میکوریز نسبت به تلقیحی باکتری همزیست بیشتر بود. اما سدیم با کمترین مقدار (53/2) به تلقیح دوگانه و بیشترین مقدار (08/3) به شاهد در سطح تنش 35 درصد ظرفیت زراعی مربوط بود. تلقیح دوگانه با افزایش جذب آب، عناصر غذایی و اسمولیتهای سازگاری توانست مقاومت گیاه را در برابر کمآبی بهبود بخشد. با توجه به اینکه امروز مصرف بیرویه کودهای شیمیایی مشکلاتی ازجمله آلودگی خاک و محیطزیست و افزایش نهادههای شیمیایی به وجود آورده است. از اینرو استفاده از منابع بیولوژیک میتواند از جنبههای مختلف اقتصادی و زیست محیطی مفید بوده و جایگزین مناسبی برای نهادههای شیمیایی باشد.
واژههای کلیدی: گلوموس موسهآ، سینوریزوبیوم ملیلوتی، تنش کمآبی، اسمولیتهایهای سازگاری
* نویسنده مسئول، تلفن: 09142852796 ، پست الکترونیکی: mahnaz.zafari@yahoo.com
مقدمه
خشکی با ایجاد تنش کمبود عناصر غذایی در گیاه از طریق اختلال در روند جذب و تجمع عناصر غذایی باعث کاهش عملکرد گیاه میشود (2). از آنجایی که توسعه و رشد سلول به پتانسیل تورگر بستگی دارد، تنش کمآبی با کاهش پتانسیل تورگر تغییراتی را در گیاه ایجاد میکند که در اثر کمبود آماس، رشد سلولها کاهش و اندازه آنها کوچکتر میماند (25). در شرایط تنش، روزنهها به منظور کاهش تلفات آب بسته میشوند. بسته شدن جزیی یا کامل آنها از طریق تجمع ABA در آپوپلاست سلولهای محافظ روزنه صورت میگیرد. به هر حال بسته شدن طولانی مدت روزنهها برای گیاه مضر است، زیرا CO2 لازم برای فتوسنتز فراهم نمیشود. در واقع بسته شدن کامل روزنهها آخرین واکنش گیاه به منظور جلوگیری از مرگ سلولها در اثر خشکی است (28). کاهش نفوذ دیاکسیدکربن، اکسیده شدن دوباره NADP+را توسط چرخة کالوین کاهش میدهد (30)، در نتیجه با افزایش انتقال الکترون به مولکول اکسیژن، موجب تولید گونههای اکسیژن فعال مانند رادیکال سوپراکسید، رادیکال هیدروکسیل، پراکسید هیدروژن و اکسیژن منفرد میشود (11)، بنابراین یکی از پیامدهای اجتنابناپذیر تنش کمآبی، افزایش تولید گونههای اکسیژن فعال در اجزای مختلف سلولی است (12). به دلیل اینکه تنش کمآبی با شروع یک تنش اکسایشی همراه است، بنابراین در شرایط کمآبی تولید و ذخیره گونههای سمی و مخرب اکسیژن آزاد افزایش مییابد (18). در شرایط کمآبی، گیاهان با تولید و ذخیره اسمولیتها (مانند اسیدهای آمینه، قندها، برخی از یونهای معدنی، هورمونها و پروتئینها) با تنش مقابله میکنند. از بین ترکیبهای آلی، اسیدآمینه پرولین یکی از مهمترین تنظیمکنندههای اسمزی است (8). اگرچه پرولین در همه اندامهای گیاه کامل در طی تنش کمآبی تجمع مییابد ولی سریعترین انباشت را در برگها نشان میدهد (3). قندهای محلول دسته دیگری از تنظیم کنندههای اسمزی میباشند که در پاسخ به تنشهای محیطی تجمع مییابند. تعیین میزان قندهای محلول نیز روشی مفید در انتخاب گونههای مقاوم به خشکی است (26). در مجموع افزایش قندهاى محلول در طى تنش کمآبی (بهویژه تنش شدید) مىتواند به دلایل زیر باشد: 1- تخریب کربوهیدراتهاى نامحلول که منجر به افزایش قندهاى محلول میشود، 2- سنتز این ترکیبات از مسیرهاى غیرفتوسنتزى و 3- متوقف شدن رشد (17). استفاده از پتانسیل میکروارگانیسمهای مفید خاکزی در برقراری روابط همزیستی با گیاهان، نقش مؤثری در افزایش مقاومت گیاه به تنشهای محیطی دارند (23). یکی دیگر از محققان برای اولین بار به آثار مثبت رابطه همزیستی میکوریزایی بر افزایش رشد گیاهان لگوم تلقیح شده با قارچ میکوریزا و باکتری ریزوبیوم اشاره نمود، سپس در سال 1957 محقق دیگری نشان داد که همزیستی میکوریزایی دارای اثر افزایندهای بر جذب عناصر غذایی دارد (31).
مواد و روشها
اثر کودهای بیولوژیک در افزایش تحمل گیاه یونجه به تنش کمآبی در آزمایشی به صورت فاکتوریل 4×3 در قالب طرح پایه بلوکهای کاملا" تصادفی در سه تکرار در سال 1390 در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی در شرایط خاک سترون شده مطالعه شد. برای از بین بردن جمعیت قارچهای میکوریز بومی و سایر میکروارگانیسمهای بومی موجود در خاک اقدام به استریل کردن خاک در اتوکلاو شد. ظرفیت زراعی خاک به روش وزنی تعیین شد و تنش خشکی در سه سطح 35% ، 55 % و 75% ظرفیت زراعی اعمال گردید. تیمارها شامل تلقیح بذرهای یونجه با میکوریزا، سینوریزوبیوم ملیلوتی، سینوریزوبیوم ملیلوتی + میکوریزا (تلقیح دوگانه) و شاهد (عدم تلقیح) بودند.
برای اندازهگیری پرولین از برگهای کاملا توسعه یافته انتهایی استفاده شد. نیم گرم برگ را با استفاده از 5 میلی لیتر اتانول 95 درصد در هاون چینی کوبیده و قسمت بالایی محلول جدا گردید. عمل استخراج دو بار دیگر و هر بار با 5 میلی لیتر اتانول 70 درصد تکرار شد. محلول بدست آمده ده دقیقه با سرعت 3500 دور در دقیقه سانتریفیوژ شد. برای تعیین غلظت پرولین یک میلیلیتر از عصاره الکل بدست آمده با 10 میلی لیتر آب مقطر رقیق شده و 5 میلیلیتر معرف نینهیدرین به آن افزوده شد (125 میلیگرم نین هیدرین+ 2 میلیلیتر اسید فسفریک 6 مولار+ 3 میلیلیتر اسید استیک گلاسیال). سپس 5 میلیلیتر اسید استیک گلاسیال به آنها افزوده و هم زده شد. نمونهها به مدت 45 دقیقه در حمام آب جوش قرار گرفت. پس از خارج کردن نمونهها از حمام آب جوش و رسیدن آنها به دمای محیط آزمایشگاه، 10 میلی لیتر بنزن به آنها افزوده و با همزن مکانیکی مخلوط شدند تا پرولین وارد فاز بنزن شود .نمونهها 30 دقیقه به حال سکون رها شده و میزان جذب با دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 515 نانومتر اندازه گیری شده و منحنی کالیبراسیون با استفاده از استاندارد ال -پرولین تهیه شد. استخراج کربوهیدراتهای محلول مشابه پرولین بود. 1/0 میلی لیتر عصاره الکلی با 3 میلی لیتر آنترون تازه تهیه شده (150 میلیگرم آنترون + 100 میلی لیتر سولفوریک اسید 72%) مخلوط گردید. این محلول ده دقیقه در حمام آب جوش قرار داده شد تا واکنش انجام و رنگی شود. سپس میزان جذب آن با اسپکتروفتومتر در طول موج 625 نانومتر قرائت و مقدار قندهای محلول محاسبه شد (19). برای اندازهگیری سدیم و پتاسیم، مقدار یک گرم از اندام هوایی خشک در داخل بوته چینی ریخته شد و در کوره الکتریکی در دمای 500 درجه سانتی گراد قرار داده شد. بعد از این مدت بر روی هر نمونه خاکستر 10 میلی لیتر از اسید کلریدریک 2 نرمال افزوده و تا نقطه جوش حرارت داده شد. سپس نمونه داخل بالن 100 میلیلیتر صاف و با آب مقطر به حجم رسانده شد. برای تعیین میزان پتاسیم مقدار 90/1 گرم کربنات پتاسیم توزین و در داخل بالن 1 لیتری به حجم رسانده شد تا محلول ppm 1000 از کلرید پتاسیم بهدست آید. از این محلول استاندارد مقادیر 5/0، 25/1، 5/2 ، 5، 5/7 و 10 میلیلیتر برداشته و داخل بالن 100 میلی لیتر با آب مقطر به حجم رسانده شد. برای تعیین محلولهای استاندارد سدیم نیز از 54/2 گرم کلرور سدیم به همین ترتیب استفاده شد. از دستگاه طیفسنج شعلهای برای اندازهگیری غلظت عناصر استفاده شد. از استانداردهای 5/0، 25/1، 5/2 ، 5، 5/7 و ppm10 برای ترسیم منحنی استاندارد استفاده گردید. برای اندازهگیری فسفر، ابتدا نمونه ها را ریز کرده و در آون در دمای 55 درجه گذاشته تا خشک شوند، سپس نمونهها را کاملاً پودر کرده و یک گرم از پودر نمونهها را درون بوتهی چینی ریخته و در کورهی الکتریکی در دمای 550 درجه سانتیگراد به مدت 2 ساعت قرار داده تا خاکستر شوند. سپس غلظت فسفر به روش جونز (21) در طول موج 550 نانومتر محاسبه شد. سطح برگبا دستگاه سطح برگ سنج مدل ADC اندازه گیری شد. هدایت روزنهای با استفاده از دستگاه پرومتر مدل Leaf Porometer SC-1 اندازهگیری شد. به این ترتیب که با قراردادن قسمت میانی جوانترین برگ کاملا توسعه یافته در داخل سنسور دستگاه اعداد مربوط به میزان مقاومت روزنه بر حسب m2s/mol قرائت گردید.
دادهها با نرم افزار SAS ورژن 9 آنالیز و میانگینها به روش LSD مقایسه شدند. ترسیم نمودارها با استفاده از نرمافزار EXCEL انجام گردید.
نتایج
بر اساس نتایج تجزیه واریانس بین کمآبی و تلقیح بذر اثر متقابل معنیداری در تمامی صفات مورد بررسی وجود داشت (جدول1، 1%= α ).
پتاسیم، سدیم، فسفر: در این بررسی مقدار جذب پتاسیم با افزایش شدت تنش (FC 35%) کاهش یافت (شکل 1)، در حالیکه غلظت سدیم افزایش پیدا کرد (شکل2). در بین تیمارهای تلقیحی تلقیح دوگانه بیشترین جذب پتاسیم و کمترین جذب سدیم را داشت. پتاسیم و سدیم در گیاه رقیب یکدیگر هستند و با افزایش یکی دیگری کاهش مییابد.
در نمودار غلظت فسفر (شکل3) همانند پتاسیم شاهد افزایش میزان غلظت فسفر با افزایش رطوبت هستیم. اما در این نمودار اختلاف سطوح 55% و 75% شاهد نه تنها اختلاف بارزی با سطوح 55% و 75% بقیه تیمارها ندارد بلکه با اختلاف سطح 35% و 55% خودش اختلاف بسیار ناچیز دارد و این نشان میدهد که میزان غلظت فسفر به اندازه پتاسیم تابع رطوبت نیست و شاید عوامل دیگری نیز در میزان جذب آن مؤثر است که در تیمارهای تلقیحی میکوریز و تلقیح دوگانه به وضوح به چشم میخورد.
شکل 1- مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی در پتاسیم
شکل 2- مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی در سدیم
شکل3-مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی در فسفر
اسمولیتهای سازگاری: با افزایش شدت کمآبی میزان تولید اسمولیتهای سازگاری قندهای محلول و پرولین افزایش یافت و بیشترین و کمترین میزان تولید آنها بهترتیب به تلقیح دوگانه و شاهد تعلق داشت. در هر دو نمودار (4 و 5) مشاهده میشود که تیمارهای تلقیح بهویژه تلقیح دوگانه با هر کاهش در میزان دسترسی به آب واکنش نشان داده و بر میزان تولید اسمولیتهای سازگاری افزوده است، در حالیکه تیمار شاهد در بین سطوح تنش تنها در fc35% بیشترین میزان اسمولیتها را داشت. در واقع در مقایسه با بقیه تیمارها میزان اختلاف سطوح 35% و 55% بسیار زیاد بود. با مقایسه این دو نمودار چنین به نظر میرسد که میزان تولید پرولین به تولید قندهای محلول ارتباط دارد و با افزایش تنش میزان تولید پرولین بر قندهای محلول پیشی گرفته است، یا بهعبارت دیگر در شرایط تنش حساسیت گیاه به افزایش تولید پرولین بیشتر از قندهای محلول است، بهطوریکه قمریزارع و همکاران (7) نیز به نتایج مشابهی رسیدهاند.
سطح برگ : در شکل 6 مشاهده میشود که با افزایش شدت تنش کمآبی میزان سطح برگ به شدت کاهش یافته و اختلاف معنیداری باهم دارند. در سطوح تلقیحی تیمار میکوریز با اختلاف معنیدار نسبت به تلقیح با باکتری سطح برگ بیشتری در هر سه سطح تنش داشت و بیشترین میزان سطح برگ در هر سه سطح تنش به تلقیح دوگانه تعلق داشت.
شکل 4- مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی بر قندهای محلول
شکل 5- مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی بر پرولین
شکل 6- مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی بر سطح برگ
هدایت روزنهای: با افزایش شدت کمآبی افزایش یافته است. اگر این نمودار را با نمودارهای فسفر و پتاسیم مقایسه کنیم شاهد همبستگی مثبت بین آنها خواهیم بود که با کاهش فسفر و پتاسیم، هدایت روزنهای نیز کاهش یافته است و بیشترین میزان به تلقیح دوگانه تعلق داشت. در بین تلقیح های انفرادی هدایت روزنه در میکوریز بیشتر از
تلقیح با باکتری بود (شکل 7).
شکل 7- مقایسه میانگین ترکیب تیماری تلقیح بذر یونجه و سطوح تنش کمآبی بر هدایت روزنهای
بحث
پتاسیم، سدیم، فسفر: تنش عناصر غذایی زمانی رخ میدهد که میزان عناصر پایینتر (کمبود) یا بالاتر (سمیت) از حد مورد نیاز گیاه باشد. این حالت ممکن است ناشی از کم تحرکی عناصر غذایی در خاک در اثر تنش کم آبی باشد که منجر به کاهش جریان تودهای آب و اختلال در جذب عناصر غذایی میشود. به چنین دلایلی گراهام و همکاران (16) نیز در یافتههای خود اشاره کردهاند. کاهش پتاسیم در تنش کمآبی در پژوهش آرزمجو و همکاران (10) نیز اشاره شده است. مقایسه دو نمودار غلظت پتاسیم و سدیم در گیاه نشان میدهد که با کاهش غلظت پتاسیم، غلظت سدیم افزایش یافته و نقش پتاسیم را بهعنوان تنظیمکننده اسمزی بر عهده گرفته است. نتایج مشابه این پژوهش توسط لودلاو (21) نیز گزارش شده است. پتاسیم عمدتا در گیاهان بهعنوان تنظیمکننده اسمزی اهمیت دارد و میتواند تا 50 درصد در پتانسیل اسمزی برگها نقش داشته باشد (32). سدیم و پتاسیم بهعنوان رقیب عمل کرده و افزایش یکی باعث کاهش دیگری است، بنابراین در تیمارهای تلقیحی میکروارگانیسمها با افزایش غلظت پتاسیم منجر به کاهش غلظت سدیم میشوند. کاهش غلظت سدیم توسط باکتری سینوریزوبیوم ملیلوتی در پژوهش (6) نیز مشاهده شده است. ردی و همکاران (29) نیز گزارش کردهاند که یونهای سدیم و پتاسیم جزء تنظیمکنندههای اسمزی میباشند.
ممکن است افزایش جذب فسفر در تیمارهای حاوی میکوریز به وجود هیفها مربوط باشد که باکتریها از آن بیبهرهاند. هیف قارچهای میکوریز برای نفوذ به ریشه گیاهان آنزیمهایی را ترشح میکنند که باعث سستی دیواره سلولی گیاهان میشود این سستی دیواره نفوذ باکتری ریزوبیوم را که برای نفوذ به دیواره ریشه گیاهان نیازمند آنزیم پکتیناز و سایر آنزیمهای تسهیل کننده دیواره سلولی است، تسهیل میکند (9).
اسمولیتهای سازگاری: از آنجاییکه یکی از مسیرهای تولید پرولین گلوتامات میباشد ممکن است با افزایش تولید قندهای محلول میزان تولید گلوتامات افزایش یافته و سنتز پرولین تشدید شود، در نتیجه قندهای محلول کاهش یابد. چنانچه ایریگوئن و همکاران (19) نیز در یونجه تشدید بیوسنتز اسیدآمینه پرولین در شرایط تنش شدید را ناشی از تأمین اسمولیت α-گلوتارات توسط مصرف قندها گزارش کردهاند. در این پژوهش ما شاهد افزایش پرولین با کاهش پتاسیم و افزایش سدیم بودیم که احتمالا ناشی از تخریب پروتئینها و آزاد شدن اسیدآمینهها در اثر کاهش جذب پتاسیم میباشد که موجب تولید اسیدآمینه پرولین میشود، این نشان میدهد که بین پتاسیم و پرولین ارتباط مثبت بیشتری برقرار است شاید دلیل آن، این باشد که هر دو بهعنوان تنظیمکنندههای اسمزی هستند و در غیاب یکی از آنها دیگری نقشش را ایفا میکند. ممکن است دلیل دیگر افزایش پرولین به دلیل کاهش اثرات نامناسب سدیم در گیاه باشد که موجب بسته شدن روزنهها میشود، لذا با افزایش جذب سدیم، پرولین نیز افزایش مییابد و بهنوعی یک حالت رقابتی بین سدیم و پرولین برای جایگزینی پتاسیم وجود دارد. بر اساس نتایج پژوهش (14)، پتاسیم نقش زیادی در سنتز پروتئین دارد. (15) نیز از دلایل تجمع پرولین در شرایط تنش، به تخریب پروتیینها و انباشت برخی آمینواسیدهای آزاد در جهت تنظیم اسمزی سلول اشاره کردهاند. افزایش پرولین طی تنش خشکی در گیاه بهلیمو توسط (9) گزارش شده است. همچنین (27) گزارش کردند که میزان قندهای محلول برگ با اعمال تنش کمآبی افزایش، اما نشاسته کاهش یافت. افزایش تولید پرولین و قندهای محلول در تیمارهای تلقیح نسبت به شاهد به احتمال بسیار قوی به افزایش جذب عناصر غذایی ازجمله عناصر کممصرف و عنصر ضروری نیتروژن مربوط باشد که در تلقیح دوگانه به دلیل اثر سینرژیستی میکوریز و باکتری میزان جذب نسبت به حالت انفرادی بیشتر بود. به نظر (22) پرولین و قندهای محلول دارای ساختار نیتروژنی هستند. از اینرو استفاده از نیتروژن میتواند تا حد زیادی سبب افزایش مقدار آنها در گیاه شود. همین طور در یافتههای (1) مشخص شد که بیشترین میزان پرولین و قندهای محلول در حضور عناصر روی، آهن و منگنز بهدست آمد.افزایش جذب عناصر ماکرو و میکرو در اثر تلقیح دوگانه (میکوریز و ریزوبیوم) در یافتههای (32) اشاره شده است. کاهش میزان پتاسیم و بالا رفتن مقدار سدیم، کربوهیدراتهای محلول و پرولین برگ در اثر تشدید تنش در پژوهشهای (10) نیز گزارش شده است. افزایش مقادیر پرولین، قندهای محلول و پتاسیم و نیز کاهش سدیم در اثر تلقیح دوگانه در پژوهش (32) هم گزارش شده است.
سطح برگ: اولین دلیل کاهش سطح برگ مربوط به کاهش پتانسیل تورگر و در نتیجه کاهش آماس و کاهش تقسیم سلولی است. رشد سلولهای اندامهای هوایی به کاهش pψ حساسیت بیشتری نسبت به ریشه دارند، زیرا pψ آستانه عملکرد در سلولهای برگ بسیار بزرگتر از آن در ریشه است، بدین دلیل با هر کاهش در pψ رشد سلولهای اندام هوایی به سرعت متوقف میشود. از سوی دیگر همانطور که ذکر شد تنش کمآبی منجر به کاهش جذب عناصر غذایی میشود. بهطوریکه در تیمارهای حاوی میکوریز به دلیل وجود شبکه گسترده هیفها و جذب آب و افزایش جذب عناصر غذایی سطح برگ نسبت به تیمارهای ریزوبیوم که نسبت به میکوریز در جذب عناصر غذایی ضعیف است و شاهد که در جذب آب و عناصر بسیار ضعیف و ناچیز عمل میکند در هر سه سطح تنش بیشترین سطح برگ را به خود اختصاص دادهاند. دزولکس و همکاران (13) نیز کاهش سطح برگ را ناشی از کاهش آماس و تقسیم سلولی میدانند. در بین عناصر مورد مطالعه در این پژوهش عنصر فسفر و پتاسیم همبستگی مثبتی با سطح برگ داشت. فسفر ازجمله عناصر کلیدی گیاه در نقل و انتقالات انرژی در فرایندهای متابولیک گیاه، تقسیم سلولی، ساختمان فسفولیپیدهای دیواره سلولی، رشد و تکامل ریشهها شرکت میکند (22). افزایش سطح برگ در حظور نیتروژن، فسفر و پتاسیم در یافتههای (4) نیز گزارش شده است. بنابراین در حضور فسفر تقسیم سلولی افزایش یافته و تعداد سلول و سطح برگ بیشتر میشود. بیشترین مقادیر سطح برگ در شرایط تنش در گیاهان تلقیح شده با میکوریز در یافتههای (24) نیز دیده شده است.
هدایت روزنهای: همانطور که اشاره شد فسفر در نقل و انتقال انرژی نقش دارد و پتاسیم نقش کلیدی در باز شدن روزنه بازی میکند و برای ورود پتاسیم به سلولهای محافظ گارد روزنه حضور فسفر الزامیست، زیرا پمپهای غشاء دیواره سلولهای روزنه برای انتقال فعال پتاسیم به درون سیتوپلاسم سلولهای محافظ روزنه نیاز به منبع انرژی دارند و این منبع از فسفر تأمین میشود. علاوه بر اینها، نمودار هدایت روزنه با نمودار سطح برگ نیز رابطه متقابل مثبت دارد و با افزایش سطح برگ و در نتیجه افزایش تعداد روزنهها از مقاومت روزنهای کاسته شده و باعث افزایش ورود دیاکسیدکربن میگردد. با افزایش تثبیت دی اکسید کربن نسبت NADPH/NADP+ در سیتوپلاسم سلول کاهش یافته و متعاقب آن از پدیده بازدارندگی نوری نیز ممانعت میشود. تروگتون (34) نیز چنین بیان کرده است که مقدار کم پتاسیم، هدایت روزنهای برای CO2 را بیشتر از هدایتهای درونی کاهش میدهد، زیرا پتاسیم از طریق سلولهای محافظ از دست میرود. کاهش هدایت روزنهای در شرایط خشکی در پژوهش (5) نیز گزارش شده است. بنابراین تیمارهای تلقیحی با افزایش جذب عناصر و افزایش سطح برگ باعث افزایش هدایت روزنه میشود و این میزان جذب در تلقیح دوگانه به دلیل اثر سینرژیستی میکوریز و ریزوبیوم بر همدیگر بیشتر از میکوریز و ریزوبیوم در حالت انفرادی بود.
نتیجهگیری
در این پژوهش مشخص شد که تنش کمآبی عمده تأثیر خود را از طریق تنش عناصر غذایی بر صفات فیزیولوژیک گیاه برجای میگذارد و بهترین تیمار برای مبارزه با تنش کمآبی و عناصر غذایی در یونجه، تلقیح بذرها با گلوموس موسهآ و سینوریزوبیوم ملیلوتی به حالت تلقیح دوگانه میباشد. نتیجه دیگر این بود با اینکه سینوریزوبیوم ملیلوتی باکتری همزیست یونجه است اما قارچ میکوریز، سویه موسهآ در حالت تلقیح انفرادی نسبت به تلقیح انفرادی باکتری ارجحیت داشت. بنابراین لازم به ذکر است در این آزمایش به دلیل استرلیزه کردن خاک هیچگونه میکروارگانیسم بومی دیگری حضور نداشت.