انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
تأثیر چای کمپوست بر شاخص های جوانه زنی و رشد گیاهچه لوبیا(Phaseolus vulgaris L.) به منظور تعدیل اثرات منفی ناشی از تنش خشکی
511
523
FA
راهله
احمدپور
عضو هیئت علمی گروه زیست شناسی دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء بهبهان
ahmadpour@bkatu.ac.ir
مجید
رستمی
استادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات- دانشکده کشاورزی- دانشگاه ملایر
majidrostami7@gmail.com
سعید رضا
حسین زاده
گروه زیست شناسی دانشگاه لرستان
hossinzadeh_tmu@yahoo.com
جوانهزنی و سبز شدن سریع بذر، از عوامل تعیین کننده عملکرد نهایی گیاهان بهشمار میرود. در این راستا مطالعهای با هدف تأثیر چایکمپوست بر شاخصهای جوانهزنی و رشد گیاهچه لوبیا در شرایط تنش خشکی صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل چایکمپوست در 5 سطح (0، 5/2، 5، 5/7 و 10 درصد حجمی) و تنش خشکی در چهار سطح (صفر، 3/0- ، 6/0- و 9/0- مگاپاسکال) بود. در بررسی اثرات ساده چایکمپوست نتایج نشان داد که سطوح 5، 5/7 و 10 درصد، به صورت معنیداری درصد جوانهزنی، قدرت جوانهزنی، شاخص بنیه و وزن خشک ساقه چه را افزایش داد. نتایج نشان داد که تنش خشکی در تمامی سطوح منجر به کاهش معنیدار صفات مورد بررسی در مقایسه با شرایط بدون تنش شد. در شرایط تنش 6/0- مگاپاسکال، سطوح 5، 5/7 و 10 درصد چایکمپوست موجب افزایش معنیدار سرعت جوانهزنی، طول گیاهچه و وزن خشک ریشهچه شد و در شرایط تنش 9/0- مگاپاسکال، کلیه سطوح چایکمپوست در مقایسه با شاهد به صورت معنیداری سرعت جوانهزنی، طول ساقهچه و گیاهچه را افزایش داد. در شرایط بدون تنش و 3/0- مگاپاسکال، تیمار 10 درصد چایکمپوست منجر به افزایش معنی دار سرعت جوانهزنی (%4/9+ و %1/10+)، وزن خشک ریشهچه (%7/18+ و %7/19+)، طول ساقهچه (%7/10+ و %9+)، ریشهچه (%6/6+ و %6/8+) و گیاهچه (%4/8+ و %9/7+) شد. با توجه به نتایج مطالعه، استفاده از چای-کمپوست در مرحله جوانهزنی به منظور کاهش اثرات منفی تنش خشکی در گیاه لوبیا توصیه میشود.
حبوبات,پلی اتیلن گلایکول,قدرت جوانهزنی,شاخص بنیه بذر,کودهای ارگانیک
https://plant.ijbio.ir/article_1368.html
https://plant.ijbio.ir/article_1368_6b15a639c4e003578461dc41d654890d.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی فلورستیک رویشگاههای دو گونه انحصاری و در معرض تهدید روشنبال (Diaphanoptera Rech.f.) در شمال شرقی ایران
524
534
FA
محمد جواد
احمدی
کارشناس رده بندی گیاهی، سازمان حفاظت محیط زیست
a2ahmadi2002@yahoo.com
طاهره
افتخاری
سازمان حفاظت محیط زیست، مدیر کل دفتر موزه تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیکی
t_eftekhari@yahoo.com
یونس
عصری
0000-0002-4566-1756
دانشیار پژوهش، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
asri@rifr-ac.ir
چکیده:<br />این تحقیق به منظور بررسی فلورستیک رویشگاههای دو گونه انحصاری و در معرض تهدید روشنبال خراسانی (Diaphanoptera khorasanica Rech.f.) در خراسانهای رضوی و شمالی و روشنبال آلمهای(D. stenocalycina Rech.f. & Schiman) در دشت میرزابایلوی پارک ملی گلستان صورت گرفت. هردو گونه متعلق به تیره میخک یا Caryophyllaceae می باشند که در ناحیه ایرانو-تورانی پراکنش داشته و گیاهانی علفی و چند ساله هستند. روشنبال خراسانی در خاکهای سرخ و روشنبال آلمهای در خاکهای شور رویش دارند. با استفاده از منابع فلور، نقشهها ی رقومی (250000 :1) و پیمایش میدانی، رویشگاههای گونه های خراسانی و آلمهای شناسایی و محدوده پراکنش و نقاط ارتفاعی آنها ثبت گردید. فنولوژی گیاهان بررسی و نمونه های هرباریومی مربوط به 131 تاکسون از گیاهان روشنبال و گونه های همراه آنها در رویشگاهها جمع آوری و با استناد به منابع فلور شناسایی گردیدند. شکل زیستی غالب در رویشگاههای مورد مطالعه همیکریپتوفیت میباشد. اشکال زیستی فانروفیت، کامفیت، کریپتوفیت، تروفیت و پارازیتهای یکساله و چندساله در رتبههای بعدی قرار دارند. بیشترین درصد گیاهان رویشگاههای روشنبال خراسانی متعلق به تیرههای Asteraceae, Poaceae, Lamiaceae, Fabaceae و Brassicaceae و رویشگاه روشنبال آلمهای مربوط به تیرههای Poaceae و Chenopodiaceae میباشد. با توجه به وابستگی شدید این دو گونه به وضعیت اقلیمی و خاک مناطق مورد مطالعه، هردو گونه روشنبال نیاز جدی به حفاظت مطلوب و اصولی دارند.
کلمات کلیدی: انحصاری,در معرض تهدید,همیکریپتوفیت,ایرانو تورانی,فنولوژی
https://plant.ijbio.ir/article_1377.html
https://plant.ijbio.ir/article_1377_ebd889e05cf46e919071d2b04925bf08.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
اثر نیتریک اکساید بر کاهش تنش اکسیداتیو ناشی از تنش خشکی در گیاه گلرنگCarthamus) tinctorius L.)
535
545
FA
مریم
چاوشی
گروه علوم گیاهی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
std_chavoosh_m@khu.ac.ir
فرزانه
نجفی
دانشیار فیژیولوژی دانشگاه خوارزمی
najafi_f@khu.ac.ir
اعظم
سلیمی
دانشیار فیزیولوژی گیاهی دانشگاه خوارزمی
salimi@khu.ac.ir
عبدالحمید
انگجی
0000-0003-0547-8663
گروه علوم سلولی و ملکولی، دانشکده علوم زیستی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
chavoosh_m@yahoo.com
نیتریک اکساید مولکول علامتی مهمی است که در رشد و نمو گیاهان بهعنوان حد واسط عمل میکند. خشکی یکی از تنشهای غیر زیستی است که رشد و تولید محصول گیاه را محدود میکند. هدف از پژوهش حاضر تأثیر سدیم نیتروپروساید (SNP) بر کاهش تنش خشکی در گیاه گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) میباشد. بدین منظور اثر غلظتهای مختلف SNP (0، 15 و 25 میکرومولار) و سطوح مختلف خشکی ((Field capacity) FC 100%، 75%، 50% و 25%) بر وزنتر و خشک اندام هوایی، طول ساقه، سطح برگ، محتوای نسبی آب (RWC)، فعالیت آنزیمهای کاتالاز (CAT)، سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، آسکوربات پراکسیداز (APX) و محتوای پرولین برگ و ریشه مورد بررسی قرار گرفت.گیاهان در مرحله سه برگی در معرض محلولپاشی SNP قرار گرفتند، پس از 24 ساعت، تیمار خشکی اعمال شد. دومین تیمار SNP، یک هفته پس از اولین مرحله محلولپاشی صورت گرفت. پس از دو هفته گیاهان جهت اندازهگیری پارامترهای رشد و برخی ویژگیهای فیزیولوژیکی برداشت شدند. نتایج حاصل نشان داد که تنش خشکی، وزنتر و خشک اندام هوایی، طول ساقه، سطح برگ و محتوای نسبی آب برگ را کاهش داده و موجب افزایش محتوای پرولین و فعالیت آنزیمهای کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات پراکسیداز در برگ و ریشه گیاه گلرنگ شد. درحالیکه تیمار همزمان خشکی و نیتریک اکساید باعث افزایش پارامترهای رشد و فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی شده، محتوای پرولین و فعالیت آسکوربات پرکسیداز را کاهش داد. به نظر میرسد که تیمار نیتریک اکساید با کاهش تنش اکسیداتیو حاصل از تنش خشکی، مقاومت گیاه گلرنگ را افزایش داده است.
تنش خشکی,سدیم نیتروپروساید,گلرنگ,نیتریک اکسید
https://plant.ijbio.ir/article_1378.html
https://plant.ijbio.ir/article_1378_7186ea77485e0870c7dd28124b143869.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
تنوع درون گونه ایCarduus pycnocephalus L. بر اساس مارکرهای فلورستیک ، اکولوژیک و پروتئین های ذخیره ای بذر در استان همدان
546
557
FA
مهدی
حیدریان
دانشجوی دکترا دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات، دانشکده علوم، گروه زیست شناسی
mft.heidarian@gmail.com
عبدالکریم
چهرگانی راد
0000-0002-8977-9676
هیئت علمی دانشگاه بوعلیسینا، دانشکده علوم، گروه زیستشناسی
chehregani@basu.ac.ir
سید محمد
معصومی
هیئت علمی دانشگاه رازی، دانشکده علوم، گروه زیست شناسی
smohammad@mail.ru
تیره کاسنی یا مرکبان (Asteraceae) یکی از تیرههای بزرگ گیاهی است که بسیاری از گیاهان آن با شرایط آب و هوایی ایران بخوبی سازش یافته و بطور وسیع در ایران پراکندگی دارند. این پژوهش با هدف بررسی وجود تنوع درون گونهای Carduus pycnocephalus در استان همدان با روش تعیین زیستگاه ویژه (D.S.S ) (Determination of Special Station) صورت پذیرفت. بر این اساس ۱۴ زیستگاه ویژه برای این گونه انتخاب گردید. در بررسی این زیستگاه های ویژه، ۵۹ گونه به عنوان گونه های همباش شناسایی شدند. تجزیه وتحلیل داده های اکولوژیکی و فلورستیکی (ترکیب رستنیهای زیستگاه ویژه ) منجر به تشخیص ۷ گروه بر اساس این نشانگر ها گردید که معرف وجود تنوع درون گونه ای است. به منظور تایید تنوع درون گونه ای گروه های حاصل از بررسی فوق، از مطالعات الکتروفورز پروتئین های بذر استفاده شد،که نتایج به دست آمده از گروه بندی الکتروفورز در همخوانی با گروه بندی به دست آمده از نشانگرهای فلوریستیک - اکولوژیک بود. یافته های این پژوهش نشان داد می توان از روش D.S.S در تعیین سطح ونوع تنوع گونههای گیاهی از جمله گونه های مهاجم که دارای نقش مهمی در کشاورزی و محیط زیست می باشند، استفاده کرد و اطلاعات مفیدی ارائه داد.
تنوع درون گونه ای,زیستگاه ویژه,پروتئین های ذخیره ای بذر,علف هرز,Asteraceae
https://plant.ijbio.ir/article_1365.html
https://plant.ijbio.ir/article_1365_d11b5590bb359de8cd6b0e3584345750.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
اثرات محرک باکتریهای سودوموناس پوتیدا و فلورسنس بر مؤلفه های جوانه زنی و رشد گیاه دارویی بادرنجبویه (Melissa officinalis)
558
569
FA
پریسا
خانی زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد گیاهان دارویی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
parimail1989@gmail.com
مهرناز
حاتمی
0000-0002-7873-144X
گروه گیاهان دارویی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی اراک، دانشگاه اراک، اراک، ایران.
m-hatami@araku.ac.ir
فائزه السادات
ابطحی
0000-0002-5170-082X
گروه گیاهان دارویی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
faeze.abtahi@gmail.com
ناصر
حسینی
گروه گیاهان دارویی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
n.hossini@araku.ac.ir
به منظور بررسی تأثیر پرایمینگ بذر با باکتریهای محرک رشد (بیوپرایمینگ) و هیدروپرایمینگ بر مؤلفههای جوانه زنی گیاه بادرنجبویه آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل هیدروپرایمینگ در زمان های مختلف (72، 48، 24، 12 ساعت) و بیوپرایمینگ با باکتری های محرک رشد سودوموناس فلورسنس و پوتیدا در زمان های مختلف (72، 48، 24، 12 ساعت) در مقایسه با شاهد (بدون تیمار) بود. نتایج نشان داد که هیدروپرایمینگ بذر در زمان های مختلف اثر معنیداری در سطح احتمال یک درصد بر شاخص جوانه زنی، بنیه بذر، میانگین طول ریشه چه و ساقه چه، درصد و سرعت جوانه زنی داشت. شاخص جوانه زنی و بنیه بذر در بیوپرایمینگ نیز تفاوت قابل ملاحظه ای را نشان داد. بطوریکه بیشترین شاخص جوانه زنی در تلقیح بذر با باکتری پوتیدا در مدت 48 ساعت و کمترین میزان شاخص بنیه بذر در تلقیح با باکتری فلورسنس در مدت 72 ساعت حاصل شد. بیشترین میانگین طول ریشه چه و ساقه چه به ترتیب در بیوپرایمینگ باکتری پوتیدا (30/3 و 67/3 میلی متر) و فلورسنس (01/3 و 17/3 میلی متر) مشاهده شد. همچنین، بیوپرایمینگ با باکتری پوتیدا اثر مثبت و معنی داری در جذب آب و فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز نسبت به باکتری فلورسنس و هیدرورایمینگ طی زمان های مختلف داشت. بنابراین، به منظور بهبود شاخص های جوانه زنی و بنیه گیاهچه بذر بادرنجبویه، بیوپرایمینگ با باکتری پوتیدا توصیه می شود.
آنزیم آلفا آمیلاز,باکتری های محرک رشد,بادرنجبویه,جوانه زنی,شاخص بنیه بذر
https://plant.ijbio.ir/article_1648.html
https://plant.ijbio.ir/article_1648_aa504329111adb29f50aab576aabd53c.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی برخی از ترکیبات فیتوشیمیایی و فعالیت پاداکسیدانی اندامهای مختلفسهگونه سلمه تره (Chenopodium) در منطقه سیستان
570
582
FA
جمیله
دلارام
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه˓ دانشگاه زابل، زابل
jamileh.delaram@gmail.com
صدیقه
اسمعیل زاده بهابادی
دانشکده علوم پایه گروه زیست شناسی دانشگاه زابل
shirin1982@gmail.com
حبیب اله
ایجباری
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه˓ دانشگاه زابل، زابل
h.ijbari@yahoo.com
گیاهان منابع قوی از ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی هستند که از مهمترین پاداکسیدانهای طبیعی به شمار می آیند. با توجه کاهش تنش اکسیداتیو در سلول ها توسط ترکیبات پاد اکسیدانی، آن ها از نظر پزشکی دارای اهمیت بوده و در درمان بسیاری از بیماری های قلبی-عروقی و التهابی مفید می باشند. جنس سلمه تره (Chenopodium) متعلق به تیره اسفناجیان (Chenopodiacea) است که در درمان بواسیر، گلودرد و ناراحتیهای چشمی و کبدی مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق مقدار ترکیبات فیتوشیمیایی و فعالیت پاد اکسیدانی سه اندام (میوه، برگ و ساقه) سه گونه گیاه سلمه تره (Ch.ficifolium, Ch. sosnovskyi, Ch. novopokrovskyanum) بررسی شد. همچنین در این بررسی مقدار روغنهای اسانسی برگ گونه Ch. sosnovskyi با استفاده ازدستگاه GC/MS شناسایی شد. به طور کلی نتایج نشان داد که مقدار فنول و فلاونوئید در اندام میوه و برگ سه گونه دارای بیشترین مقدار بود و برگ گونه Ch. sosnovskyi دارای مقدار بالایی از فنول وفلاونوئید نسبت به دو گونه دیگر می باشد. آنتوسیانین در اندام برگ گونه Ch. ficifolium بیشترین مقدار را دارا بود. در بررسی روغنهای اسانسی برگ گونه Ch. sosnovskyi تعداد 56 ترکیب شناسایی شد. عمده ترین ترکیبات شامل Cymene (54/%10)، Camphor (56/8)، Eemol (47/8)، α-Cadinol (74/7)، 3-dehydro-4-oxo-α-ionon l (97/5) بود. همچنین برگ گونه Ch. Sosnovskyi دارای بیشترین فعالیت پاد اکسیدانی بود. به طور کلی برگ گونه Ch. Sosnovskyi جهت انجام مطالعات بیشتر به منظورمصارف دارویی پیشنهاد می گردد.
اسانس,ترکیبات فنولی,فعالیت آنتی اکسیدانی,گیاه سلمه تره,GC/MS
https://plant.ijbio.ir/article_1542.html
https://plant.ijbio.ir/article_1542_4f7b86d71c99c8022decee6e39ec89bd.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
اثر تنش شوری بر ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه داروئی بابونه (Matricaria chamomilla)
583
595
FA
فاطمه
راسخ
مربی، گروه زیست شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران
physiology39@yahoo.com
وحید
روشن
استادیار، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات و آموزش کشاورزی، شیراز
vahid.rowshan@gmail.com
آتوسا
وزیری
0000000208045436
استادیار دانشگاه پیام نور تهران
a_vaziri@pnu.ac.ir
بهمن
خلدبرین
استاد دانشکده علوم، دانشگاه شیراز
bkholdeb@biology.susc.ac.ir
گیاه Matricaria chamomilla از گیاهان دارویی متعلق به خانواده کاسنی بوده که به دلیل داشتن ترکیبات دارویی خاص، نقش مهمی در درمانهای طب سنتی دارا می باشند. در پژوهش حاضر کاشت بذر گونه M. chamomilla در محیط گلخانه صورت پذیرفت و به منظور بررسی اثر شوری بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی، گیاهان 14 هفته ای تحت تیمار سطوح مختلف شوری [صفر (شاهد) ، 50، 100 و 150 میلیگرم در لیتر] قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش شوری منجر به افزایش محتوای پرولین و فعالیت پاد اکسیدانی در بابونه گردید. تنش شوری ملایم و شدید منجر به تغییر در نسبت ترکیبات اصلی اسانس و پلیفنلها شد. مقدار و نوع ترکیبات تشکیل دهنده اسانس M. chamomilla با دستگاه GC و GC/MS تعیین و بر اساس نتایج کروماتوگرافی اسانس، مهمترین ترکیبات موجود در اسانس گیاه، -Bisabolol oxide A Chamazulene و En-in-dicycloether گزارش گردید. مقدار و نوع ترکیبات پلیفنلی با دستگاه HPLC اندازه گیری شد. بر اساس کروماتوگرام بدست آمده از آنالیز عصاره، مهمترین ترکیبات شامل کلروژنیک اسید، کافئیک اسید، کاتهکین ، سیناپیک اسید، هسپریدین، الاگیک اسید، کوئرستین و ائوژنول بودند. نتایج آنالیز میانگینها نشان داد تنش شوری منجر به افزایش غلظت پرولین گردیده است. تنش ملایم منجر به افزایش محتوای رنگیزه ها گردید. همچنین افزایش سطوح شوری منجر به افزایش معنی دار فعالیت پاد اکسیدانی گردید. با بررسی اثر تنش شوری بر میزان ترکیبات پلیفنلی، مشخص گردید که در تمام گیاهان تحت تیمار مقدار پلیفنل-های سیناپیک اسید و ائوژنول بیشتر می باشد..
بابونه,آنتی اکسیدان,اسانس,پرولین,پلی -فنل
https://plant.ijbio.ir/article_1376.html
https://plant.ijbio.ir/article_1376_19f873450de033415101b71732ffa0e7.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی صفات مورفولوژیکی جمعیتهای بذری بومادران گونههای Achillea nobilis، A. biberestini و A. filipendula در دو فاصله آبیاری
596
609
FA
پروین
صالحی
رئیس بانک ژن منابع طبیعی ایران-موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
psalehi1@gmail.com
لیلا
رسول زاده
کارشناس، بانک ژن منابع طبیعی ایران، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، صندوق پستی 116-13185، تهران، ایران
rasoolzadehl@yahoo.com
لیلا
فلاح حسینی
بانک ژن منابع طبیعی ایران، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، صندوق پستی 116-13185، تهران، ایران
leilafalah@yahoo.com
معصومه
رمضانی یگانه
بانک ژن منابع طبیعی ایران، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، صندوق پستی 116-13185، تهران، ایران
mnyeganeh12@yahoo.com
محمود
امیرخانی
بانک ژن منابع طبیعی ایران، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، صندوق پستی 116-13185، تهران، ایران
amirkhanimahmod@yahoo.com
محمدرضا
پهلوانی
بانک ژن منابع طبیعی ایران، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، صندوق پستی 116-13185، تهران، ایران
moahmdrezapahlavani@yahoo.com
سید اسمعیل
سیدیان
بانک ژن منابع طبیعی ایران، موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، صندوق پستی 116-13185، تهران، ایران
seyedian2002@yahoo.co.in
حمیده
جوادی
عضو هیئت علمی موسسه جنگلها و مراتع کشور
hjavadim@yahoo.com
به منظور بررسی اثرات دو فاصله آبیاری بر صفات مورفولوژیکی جمعیتهای وحشی بومادران گونههای Achillea nobilis، A. biberestini و A. filipendula، آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد آزمایش شامل فواصل آبیاری (7 و14) در کرتهای اصلی و جمعیتهای وحشی بومادران گونههای A. nobilis (هفت جمعیت)، A. biberestini (دو جمعیت) و A. filipendula (دو جمعیت) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. تیمار فاصله آبیاری از زمان استقرار گیاهان در مزرعه تا زمان ثبت عملکرد گیاهان اعمال گردید. نتایج نشان دادند پاسخ گونهها و جمعیتهای مختلف بومادران نسبت به فواصل آبیاری 7 و 14 روزه متفاوت بوده و از میان سه گونه مورد مطالعه، کم آبی تاثیر کمتری بر ویژگیهای مورفولوژی درگونه A. filipendula داشت. گروهبندی جمعیتهای A. nobilis با استفاده از دو مولفه اصلی اول، جمعیتها را در سه گروه قرار داد. جمعیت گروه I، ارتفاع و عملکرد گیاه بیشتری داشته و در زمان طولانیتری به گلدهی کامل رسیدند. در حالیکه جمعیتهای گروه III، قطر گیاه، قطر گلآذین، تعداد ساقه گلدهنده و تعداد گلآذین بیشتری داشته و در زمان کوتاهتری به گلدهی کامل رسیدند که نشاندهنده کارایی بالای جمعیتهای گروه III در شرایط نیمه خشک میباشد. براساس نتایج پژوهش حاصل، فاصله آبیاری طولانیتر از 14 روزه در شرایط جغرافیایی مشابه با کرج برای گونههای بومادران A. biberestini, A. filipendula, A. nobilis توصیه نمیشود.
بومادران,فاصله آبیاری,مورفولوژی,Achillea
https://plant.ijbio.ir/article_1372.html
https://plant.ijbio.ir/article_1372_9bc7c64432388668e7b3e9316d7fedf0.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی تأثیر کاربرد کادمیوم و شوری محلول های آبی بر رشد و غلظت عناصر غذایی عدسک آبی (Lemna minor L.)
610
622
FA
جعفر
صوفیان
دانشگاه زنجان
95sufian@gmail.com
احمد
گلچین
استاد، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
agolchin2011@yahoo.com
صلاح الدین
مرادی
گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی؛ 3697-19395، تهران، ایران.
6341ms@gmail.com
لیلا
جهانبان
گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی؛ 3697-19395، تهران، ایران.
jahanban96@gmail.com
لیلا
غیرتی آرانی
گروه کشاورزی، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی؛ 3697-19395، تهران، ایران.
95arani@gmail.com
به منظور بررسی اثر کاربرد کادمیوم بر رشد و غلظت عناصر غذایی عدسک آبی تحت شرایط شوری آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای اجرا شد. فاکتورهای مورد بررسی شامل کادمیوم (صفر، 5، 10، 20، 40 و 80 میلی گرم در لیتر کادمیم از منبع سولفات کادمیم) و غلظت نمک (صفر، 10، 20، 40 و 80 میلی مولار از منبع کلرور سدیم) بودند که به محلول غذایی اپستین اضافه شدند. نتایج نشان داد که کاربرد کادمیوم و شوری هر یک به تنهایی و نیز به صورت کاربرد توأم سرعت رشد نسبی عدسک آبی را کاهش دادند. غلظت کادمیوم عدسک آبی با افزایش میزان کاربرد کادمیوم افزایش یافت. کاربرد شوری غلظت کادمیوم عدسک آبی را افزایش داد. کادمیوم و شوری هر یک به تنهایی و نیز به صورت کاربرد توأم غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس، و سدیم را کاهش دادند. غلظت منگنز با کاربرد کادمیوم افزایش یافت اما شوری غلظت آنرا را کاهش داد. در یک نتیجه گیری کلی، کاهش رشد و مرگ عدسک آبی در غلظتهای بالای کاربرد کادمیوم و شوری محلولهای آبی مشاهده شد و عدسک آبی غلظتهای بالایی از کادمیوم را در خود انباشته کرد به طوریکه این گیاه یک انباشته کننده خوبی برای کادمیوم میتواند باشد.
کادمیوم,کلرید سدیم,عدسک آبی,عناصر غذایی
https://plant.ijbio.ir/article_1371.html
https://plant.ijbio.ir/article_1371_9db88773d80ce17123ad4f0d53a25721.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
مدل سازی رگرسیونی غیرخطی رفتار جوانه زنی بذور چاودار وحشی و دم روباهی، تحت اثرات دگرآسیبی گیاهان نعناع فلفلی، کاسنی و مریم گلی
623
635
FA
سکینه
عبدی
دانشگاه تبریز
sakineh_abdi58@yahoo.com
رویا
عابدی
دانشگاه تبریز
royaabedi@tabriz.ac.ir
مرحله جوانهزنی از اساسیترین مراحل رشد گیاهان است که تحت تاثیر منفی مواد شیمیایی منتشر شده از اجزای مختلف گیاهان دیگر قرار میگیرد. امروزه استفاده از ترکیبات طبیعی دگرآسیب به عنوان جایگزین مناسبی برای ترکیبات سنتتیک، میباشد. به این منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل بر مبنای طرح کاملا تصادفی با سه فاکتور و در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل دو گیاه علف هرز چاودار وحشی (Secale cereale) و دمروباهی (Alopecurus myouroides)، فاکتور دوم شامل عصاره سه گیاه دارویی نعناع فلفلی (Metha piperita L.)، کاسنی (Cichorium intybud L.) و مریمگلی (Salvia officinalis) و فاکتور سوم نیز 5 سطح شامل سطح 0 (آب مقطر به عنوان تیمار شاهد)، 5، 25، 50 و 100 درصد از عصاره آبی حاصل از این گیاهان بود. عصارههای نعناع فلفلی و مریمگلی دارای اثرات دگرآسیبی قویتری در رفتار جوانهزنی و رشد گیاهچه چاودار وحشی بود، در حالی که موثرترین عصاره در کاهش درصد جوانهزنی علف هرز دمروباهی، نعناع فلفلی بود. کمترین طول ساقهچه هر دو گونه علف هرز از عصارههای 50 و 100 درصد گیاهان کاسنی و مریمگلی حاصل شد. مدلسازی انجام شده، بهترین مدلها به منظور تفسیر نتایج رفتار جوانهزنی علف هرز دمروباهی در اثر عصارههای مختلف نعناع فلفلی، کاسنی و مریمگلی به ترتیب رشنال مدل (Rational Model)، ام ام اف (MMF) و راتکاوسکی مدل (Ratkowsky Model) و چاودار وحشی به ترتیب فرازداغی- حریس (Farazdaghi-Harris)، مدیفاید (Modified Power) و مدل لجستیک (Logistic) بود.
آللوپاتی,درصد جوانهزنی,علفهرز,گیاهان دارویی,مدلسازی
https://plant.ijbio.ir/article_1650.html
https://plant.ijbio.ir/article_1650_9b25e9532ae6438d41d986c6b7a049da.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
اثر ملاتونین بر برخی ویژگیهای مورفولوفیزیولوژیکی گیاه لوبیا رقم صدری (Phaseolus vulgaris cv. Sadri) تحت تنش شوری
636
648
FA
فاطمه
عزیزی
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
azizi.fa@lu.fs.ac.ir
حمزه
امیری
0000-0002-7760-0114
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
amiri_h_lu@yahoo.com
احمد
اسماعیلی
گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، لرستان
ismaili.a@lu.ac.ir
به تازگی نقش ملاتونین (N-استیل-5-متوکسی تریپتامین) به عنوان یک فیتوهورمون در افزایش مقاومت گیاهان در برابر تنشهای محیطی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثر تیمار ملاتونین در تحمل گیاه لوبیا رقم صدری به شوری، در قالب طرح بلوکهای کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. در این پژوهش تنش شوری در سه سطح 0، 100 و 200 میلیمولار NaCl به صورت افزوده شده به محلول غذایی نیمهوگلند بر روی گیاهان لوبیا تیمار شده با غلظتهای 0، 100، 200 و 400 میکرومولار ملاتونین اعمال شد. تنش شوری سبب کاهش وزن خشک اندام هوایی و ریشه، کاهش غلظت رنگیزههای فتوسنتزی، افزایش میزان پرولین، قندهای محلول، مالوندیآلدهید و H2O2 و نیز افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان کاتالاز، پراکسیداز و آسکوربات پراکسیداز شد. با استعمال ملاتونین رشد گیاه بهبود یافت. غلظت رنگیزههای فتوسنتزی، پرولین، قندهای محلول و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان افزایش یافت و از غلظت H2O2 و مالوندیآلدهید کاسته شد. نتایج نشان داد که ملاتونین در افزایش مقاومت گیاه لوبیا به شوری اثر معناداری داشته است و غلظتهای پایینتر ملاتونین، مؤثرتر عمل کردهاند.
آنتیاکسیدان,شوری,کاتالاز,لوبیا,ملاتونین
https://plant.ijbio.ir/article_1664.html
https://plant.ijbio.ir/article_1664_8249217dd13206772a10b9f0039d4fb1.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی ترکیبات فیتوشیمیایی و مقایسه مشتقات دکان در اسانس برگ استبرق [Ait].R.Br.(Calotropis procera) جمعآوری شده از رویشگاههای طبیعی استان کرمان
649
656
FA
حکیمه
علومی
0000-0002-1134-9991
Department of Ecology, Institute of Science and High Technology and Environmental Sciences, Graduate University of Advance technology
Haft Bagh Alavi Blvd.
oloumi.ha@gmail.com
فرزین
ناصری
گروه اکولوژی، پژوهشکده علوم محیطی، پژوهشگاه علوم و تکنولوژی پیشرفته و علوم محیطی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمان، ایران.
fnnaseri@yahoo.com
راضیه
سلطانی نژاد
دانشگاه پیام نور
razieh.soltany@gmail.com
گیاه استبرق (Calotropis procera) از جمله گیاهان دولپه ای، از خانواده استبرق با خواص دارویی و ضدباکتریایی متعدد میباشد. از جمله مواد فیتوشیمیایی این گیاه، ترکیبات دکان و مشتقات آن در بخشهای مختلف میباشد. به منظور شناسایی مشتقات دکان اسانس برگ گیاه استبرق [Ait].R.Br.(Calotropis procera) برگهای گیاه در فاز زایشی از سه رویشگاه طبیعی استان کرمان شامل ارزوئیه (1067 متر)، چاه دادخدا (450 متر) و شمس آباد (1700متر) در اواخر خرداد ماه 1394 جمعآوری و اسانس گیری گردید. شناسایی ترکیبات شیمیایی و مشتقات دکان توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی GC/MS مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج مشتقات دکان، غالبیت ترکیبات شیمیایی شناسایی شده در گیاه استبرق را تشکیل میدهد. ترکیبات هگزادکانویک اسید، پنتادکان، هگزادکان، اکتادکان ترکیبات غالب مناطق مورد بررسی بود. ترکیبات دکان حدود 80 درصد از حجم اسانس برگ گیاه در رویشگاه شمس آباد را به خود اختصاص دادند. اسانس برگ گیاه استبرق واجد ترکیبات فیتوشیمیایی متعدد بوده و با توجه به ویژگی ترکیبات دکان قابل استفاده در صنایع مختلف میباشد.
ارزوئیه,اسانس,استبرق,چاه دادخدا,شمسآباد
https://plant.ijbio.ir/article_1374.html
https://plant.ijbio.ir/article_1374_8b04997bdd6fe718491aa790856844cf.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
مطالعه اثرات اسید سالیسیلیک، سدیم نیتروپروساید و اتانول بر ماندگاری و کیفیت گل در دو رقم ژربرای شاخه بریده
657
670
FA
رویا
کرمیان
عضو هیئت علمی/دانشگاه بوعلی سینا
karamian.roya@gmail.com
ژربرا یکی از ده گل شاخه بریده تجاری معروف در دنیا است، لیکن ماندگاری پس از برداشت آن کوتاه است. از این رو افزایش دوام عمر پس از برداشت این گل یکی از اهداف اولیه تجارت گل می-باشد. این پژوهش با هدف مطالعه اثر غلظتهای مختلف اتانول (2، 4 و 6%)، سدیم نیتروپروساید (100، 150 و 200) و اسید سالیسیلیک (100، 150 و 200 میکرو مولار) بر ویژگیهای عمرگلدانی، جذب آب، وزن تر نسبی و خمیدگی ساقه در دو رقمBayadere و Sunway (به ترتیب با کیفیت بالا و پائین پس از برداشت) در قالب طرح آماری فاکتوریل با پایه بلوک کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. نتایج بیانگر تأثیر معنیدار رقم، تیمار و نیز اثر متقابل رقم و تیمار بر ویژگیهای ارزیابی شده بود. بر این اساس، رقمBayadere با کیفیت پس از برداشت بالاتر، عمر گلدانی، جذب آب و وزن تر نسبی بیشتری در مقایسه با رقمSunway نشان داد. همچنین اتانول، سدیم نیتروپروساید و اسید سالیسیلیک بسته به غلظت و رقم مورد مطالعه، اثر معنیداری بر کیفیت پس از برداشت نشان دادند. به طوری که بیشترین دوام عمر و کمترین خمیدگی در هر دو رقم به ترتیب در غلظت 2% اتانول، 150 میکرومولار سدیم نیتروپروساید و 200 میکرومولار اسید سالیسیلیک حاصل شد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که علاوه بر لزوم امر غربالگری و انتخاب ارقام با کیفیت مطلوب، با کاربرد غلظتهای بهینه ترکیبات مهارکننده پیری مانند SA و SNP در محلولهای نگهدارنده میتوان عمر گلدانی و کیفیت پس از برداشت ارقام با کیفیت پائین را افزایش داد.
اتانول,ژربرا,اسید سالیسیلیک,سدیم نیتروپروساید,عمر گلدانی
https://plant.ijbio.ir/article_1503.html
https://plant.ijbio.ir/article_1503_dd2c671229843d78f8b3186543862c78.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
مقایسه تنوع گونه های درختی و درختچه ای در وضعیت های مدیریتی حفاظت و تحت تفرج در جنگل فندقلوی اردبیل
671
679
FA
فرشاد
کیوان بهجو
0000-0001-5581-8270
دانشگاه محقق اردبیلی
farshad.keivan@gmail.com
زینب
پورقلی
دانشگاه محقق اردبیلی
zeynab.poorgholi93@gmail.com
امروزه با افزایش نگرانی جهانی در مورد فقدان تنوع زیستی در اکوسیستم های جنگلی مواجه هستیم که این مهم به طور چشمگیری درمورد جنگل های تحت مدیریت اهمیت بیشتری یافته است. هدف از انجام این بررسی، ارزیابی پایداری جنگل با بهره گیری از متغیرهای تعداد پایه، تعداد گونه، درصد تاج پوشش و شاخص های تنوع زیستی در جنگل فندقلوی اردبیل در وضعیتهای مدیریتی حفاظت و تحت تفرج میباشد. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، شبکه آماربرداری به ابعاد 50 در50 متر طراحی و 60 قطعه نمونه در منطقه با مدیریت حفاظتی و 60 قطعه نمونه در منطقه تفرجی (در کل 120 قطعه نمونه) پیاده شد. در هر قطعه نمونه نوع گونه، قطر پایههای درختی و دو قطر عمود بر هم گونههای درختچه ای ثبت شد. در این تحقیق با بهره گیری از نرم افزار Past از شاخصهای مارگالف، برگر-پارکر، فیشر و یکنواختی جهت بررسی تنوع زیستی استفاده شد. نتایج آزمون تجزیه واریانس و مقایسه میانگین به روش دانکن نشان داد که با افزایش شدت فعالیتهای تفرجی، متغیرهای تعداد پایه، تعداد گونه، درصد تاج پوشش و همچنین میزان شاخصهای تنوع زیستی غنا و تنوع به صورت معنیداری کاهش مییابند (000/0Pvalue=)، ولیکن این مهم در مورد شاخص یکنواختی صادق نبود. در کل نتیجهگیری شد که فعالیتهای تفرجی به صورت کنترل نشده و با شدت زیاد، تخریب گسترده اکوسیستم جنگلی فندقلو، را به دنبال داشته است، که این مهم بر پایداری جنگل اثر منفی خواهد داشت.
حفاظت,تفرج,مدیریت پایدار,شاخصهای تنوع زیستی,جنگل فندقلو
https://plant.ijbio.ir/article_1375.html
https://plant.ijbio.ir/article_1375_c4242b58b8741518a2f11f71038a0fbc.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی چند نوع محیط کشت، تیمار ضد عفونی و هورمونی جهت ریز ازدیادی برخی پایههای سیب (Mallus domestica Borkh.)
680
691
FA
نجمه
محمد زاده مقدم
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی، خراسان رضوی، مشهد،
mohamadzadehn@gmail.com
اکبر
صفی پور افشار
0000-0003-4992-2500
واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی
asafshar@iau-neyshabur.ac.ir
فاطمه
سعید نعمت پور
واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی
fnematpour@yahoo.com
ریزازدیادی سیب نقش مهمی در ایجاد گیاهان سالم، فاقد بیماری و در تکثیر سریع پایههای دارای صفات مناسب دارا است. در این تحقیق اثر شرایط ضدعفونی، نوع محیط کشت و تیمارهای مختلف هورمونی بر میزان آلودگی، تعداد شاخه جانبی، طول ساقه، کالوس زایی و تعداد برگ سه پایه رویشی M106، M111 و B9 با استفاده از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار مطالعه شد. ریز نمونهها پس از شستشوی سطحی با غلظتهای مختلف کلرید جیوه و هیپوکلریت سدیم ضدعفونی شده و سپس در محیطهای کشت MS تغییریافته، WPM و DKW کشت شدند. کمترین آلودگی با استفاده از کلرید جیوه 1/0 % و اتانول 70% به ترتیب به مدت 3 دقیقه و 30 ثانیه حاصل شد. در این آزمایش، محیط کشت MS تغییریافته همراه با 1/0 میلیگرم در لیتر هورمون بنزیل آدنین با بیشترین رشد، استقرار موفقتری داشت. مقایسه میانگینها نشان داد که پایه رویشی M106 از نظر کلیه صفات مورد مطالعه با سایر پایههای رویشی تفاوت معنی داری دارد به طوری که بالاترین طول ساقه، کالوس زایی و تعداد برگ در این پایه مشاهده شد. بیشترین شاخه زایی از تیمار هورمونی 1/0 میلیگرم در لیتر IBA و 2 میلیگرم در لیتر BAP حاصل شد. نتایج نشان داد که عکسالعمل ژنوتیپها به شرایط محیط کشت متفاوت است بهطوریکه پایه رویشی B9پاسخ بهتری نسبت به سایر ژنوتیپها در صفت شاخه زایی نشان داد.
سیب,پایه رویشی,کشت درون شیشه ای,استقرار و شاخه زایی
https://plant.ijbio.ir/article_1496.html
https://plant.ijbio.ir/article_1496_156b176adc3f237517629bd6efc789f2.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی فلور، شکل زیستی و کورولوژی گونه های گیاهی رویشگاه توس منطقه ی مارمیشو، استان آذربایجان غربی
692
708
FA
آرزو
محمودی
دانشگاه ارومیه
arezumahmoudi922@gmail.com
جواد
اسحاقی راد
دانشگاه ارومیه
j.eshagh@mail.urmia.ac.ir
مهناز
حیدری ریکان
0000-0001-6075-8639
مربی پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ارومیه
heidaririkan15@yahoo.com
احمد
علیجانپور
گروه جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
a.alijanpour@urmia.ac.ir
منطقه مارمیشو واقع در 70 کیلومتری شمالغربی شهرستان ارومیه از رویشگاههای مهم توس در ایران محسوب شده و از تنوع گیاهی منحصر بهفردی برخوردار است. هدف از این پژوهش بررسی فلور، شکلهای زیستی و کورولوژی گونههای چوبی و علفی رویشگاه توس منطقه میباشد. ۳۰ قطعه نمونه به روش نمونهبرداری منظمتصادفی با ابعاد شبکه ۱۰۰*۲۰۰ متر در منطقه مورد -مطالعه پیاده شد. در هر نقطه، قطعات نمونه ۴۰۰ مترمربعی برای جمعآوری گونههای درختی و درختچهای و قطعات نمونه ۱۰۰ مترمربعی برای جمعآوری گونههایعلفی پیاده شد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه 251 تاکسون گیاهی متعلق به 51 خانواده وجود دارد که از این تعداد، 28 گونه درختی و درختچهای میباشند. بیشترین تعداد گونههای گیاهی منطقه مربوط به خانواده Asteraceae با 40 گونه، خانواده Apiaceae با 22 گونه، خانواده Fabaceae با 21 گونه، Lamiaceae با 20 گونه و خانواده Brassicaceaeبا 17 گونه میباشند. از نظر طیف زیستی رانکایر، همیکریپتوفیتها با 122 گونه، تروفیتها با 51 گونه، فانروفیتها با 28 گونه به ترتیب بیشترین شکل زیستی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین از نظر جغرافیای گیاهی بیشترین عناصر رویشی منطقه متعلق به ناحیه رویشی ایرانی تورانی (100 گونه) و ایرانی-تورانی/ اروپا- سیبری (59 گونه) میباشند.
مارمیشو,توس,کورولوژی,فلورستیک,شکل زیستی
https://plant.ijbio.ir/article_1369.html
https://plant.ijbio.ir/article_1369_e6598eb86d913c0dbda51f552ce41d79.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
مطالعه فلوریستیک تالاب کانی برازان
709
721
FA
اعظم
معصومی
فارغ التحصیل دانشگاه خوارزمی تهران
azam.masoomy@yahoo.com
فرخ
قهرمانی نژاد
استاد دانشگاه خوارزمی تهران
ghahremaninejd@khu.ac.ir
ناصر
عباس پور
دانشیار دانشگاه ارومیه
n.abbaspour@urmia.ac.ir
چکیده:<br />تالاب کانی برازان واقع در استان آذربایجان غربی یکی از تالاب های کنوانسیون بین المللی رامسر با مساحت 907 هکتار است. اقلیم این منطقه شکار ممنوع به صورت نیمه خشک تا نیمه خشک معتدل است. جهت مطالعه منطقه، گیاهان در طی ماههای رویشی سال 1392 به طور مرتب از دو رویشگاه آبزی و رویشگاه مجاور تالاب (صخرهها و تپهها) جمعآوری و در هرباریوم دانشگاه خوارزمی (FAR) در تهران نگهداری شدند. در مجموع 118 گونه مختلف گیاهی جمعآوری شد که به 42 تیره (دو تیره خزه، 33 تیره دولپه، یک تیره برگ شاخیان و شش تیره تک لپه) و 99 جنس تعلق دارند. در میان تیرههای موجود 17 تیره (11تیره دولپه، یک تیره برگ شاخیان و پنج تیره تک لپه)، 32 جنس و 35 گونه به رویشگاه آبزی و 25 تیره (دو تیره خزه، 22 تیره دولپه و یک تیره تک لپه)، 67 جنس و 83 گونه به رویشگاه مجاور تالاب تعلق دارند. در بین گیاهان منطقه تروفیتها با 62% در رویشگاه مجاور تالاب و 35% در رویشگاه آبزی فراوانترین شکل زیستی منطقه را تشکیل میدهند. در بررسی کوروتیپ، بیشترین گونهها به ناحیه ایرانی تورانی با 38 % در رویشگاه آبزی و 50% به رویشگاه مجاور تالاب تعلق دارند.
واژه های کلیدی: کانی برازان,شکل زیستی,کوروتیپ,فلور
https://plant.ijbio.ir/article_1370.html
https://plant.ijbio.ir/article_1370_208560d819d093d233447bd181ce1efa.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
تتاثیر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی (Loranthus grewinkii Boiss & Buhse) بر برخی ترکیبات بیوشیمیایی برگ درختان بادام زاگرسی Amygdalus haussknechtii Bornm (مطالعه موردی: جنگلهای زاگرس جنوبی)
722
732
FA
شهرام
مهدی کرمی
دانشجوی دکتری دانشکده کشاورزی ددانشگاه لرستان
shahramkarami67@yahoo.com
کامبیز
ابراری واجاری
0000-0002-7637-3984
دانشیار دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی لرستان دانشگاه لرستان
kambiz.abrari2003@yahoo.com
حسن
احمدوند
استاد، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی دانشگاه علوم پزشکی لرستان
hassan_a46@yahoo.com
اکرم
احمدی
استادیار پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گلستان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، گرگان، ایران
ahmadi.1870@gmail.com
گیاه نیمهانگلی چشم بلبلی گونهای خسارتزا است که جز گونههای برگدار بوده و در جنگلهای زاگرس روی درختان زیست میکند. این گیاه جهت تأمین بخشی از عناصر غذایی مورد نیاز برای انجام فتوسنتز، نیازمند گیاه میزبان خود است تا آب و عناصر غذایی مورد نیاز خود را از آن به دست آورد به همین دلیل سبب تغییر در ترکیبات بیوشیمیایی در درختان میزبان خود میشوند. در پژوهش حاضر بررسی تاثیر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی (Loranthus grewinkii Boiss & Buhse) بر ترکیبات آلی (تانن کل، فنول کل، تانن متراکم، فلاونویید، پروتئین، قند کل، قند نامحلول و پرولین) برگ درخت ارژن در جنگلهای زاگرس جنوبی در منطقه هشتاد پهلو انجام گرفت. نتایج نشان داد میزان فنول کل، تانن متراکم، تانن کل، فلاونوئید و پرولین در برگ پایههای مبتلا به چشم بلبلی بیشتر از پایه های سالم بادام کوهی بود (05/ 0p≤ و 01/ 0P≤). همچنین نتایج نشان داد که میزان قند نامحلول، قند محلول و پروتئین در پایههای سالم بیشتر از پایههای مبتلا بود (05/ 0p≤ و 01/ 0P≤). افزایش ترکیبات ثانویه از قبیل فنول کل، تانن متراکم، تانن کل، فلاونوئید و پرولین در اثر گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی، احتمال میرود در نتیجه تلاش درخت در جهت مقابله و افزایش تحمل به بیماری است. از آنجایی که همزمان با فعالیت گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی روی این درختان، پدیده خشکیدگی تاج یا شاخه درختان بادام کوهی مشاهده میشود، بنابراین میتوان با عملیات پاکسازی از گسترش گیاه نیمه انگلی چشم بلبلی در منطقه زاگرس جنوبی به ویژه استان لرستان جلوگیری نمود.
بادام زاگرسی,ترکیبات بیوشمیایی,زاگرس جنوبی,چشم بلبلی
https://plant.ijbio.ir/article_1379.html
https://plant.ijbio.ir/article_1379_ee0201a02c4c7b9002add1930170e1ef.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
بررسی الگوی رشد حبه و تغییر برخی ترکیبات فنولی در انگور رقم شاهانی
733
746
FA
مهدی
میهن
گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان
mihanmehdi@gmail.com
حسن
ساری خانی
0000-0002-8248-7865
دانشگاه همدان- دانشکده کشاورزی
sarikhani@basu.ac.ir
منصور
غلامی
0000000281230443
عضو هیأت علمی، دانشگاه بوعلی سینا
man.gholami@gmail.com
انگور یکی از منابع مهم پلیفنلها در جیره غذایی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات کمی و کیفی ترکیبات فنولی در انگور رقم شاهانی در مراحل رشد انجام شد و در پنج مرحله 30، 40 ، 50 و60 روز پس از گلدهی و رسیدن میوه، ویژگیهای حبه و همچنین برخی ترکیبات فنلی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با طی زمان، اندازه حبه، وزن حبه، مواد جامد محلول، پیاچ و آنتوسیانین کل افزایش یافت و اسیدیته کاهش یافت. در زمان رسیدن کاهش اندکی در اندازه حبه در مقایسه با زمان قبل از آن مشاهده شد. با طی زمان تا 50 روز پس از گلدهی میزان فنل کل در حبه افزایش و پس از آن در زمان 60 روز پس از گلدهی کاهش یافت و دوباره در زمان رسیدن به حداکثر مقدار خود رسید. میزان فلاونوئید در حبه با رشد کاهش یافته و بیشترین میزان آنها در 30 روز پس از گلدهی و کمترین میزان در زمان رسیدن حاصل شد. با طی زمان ظرفیت پاداکسایشی در 50 روز پس از گلدهی افزایش و سپس کاهش پیدا کرد و در زمان رسیدن به کمترین مقدار خود رسید. همچنین با طی زمان مقدار گالیک اسید، کلروژنیک اسید و اپیکاتچین در حبه انگور افزایش پیدا کرد و بیشترین مقدار در مرحله رسیدن بود. مقدار کافئیک اسید و فلورزین در ابتدا افزایش و در 50 روز پس از گلدهی کاهش و در مرحله رسیدن به بیشترین مقدار خود رسید. مقدار ترکیب فنلی رزمارینیک اسید در مراحل مختلف رسیدن اختلاف معنیداری نشان نداد.
"انگور","شاهانی","فنول","آنتوسیانین","HPLC"
https://plant.ijbio.ir/article_1571.html
https://plant.ijbio.ir/article_1571_6c2cd03c42a39d9d48ac6d21a02fbbf7.pdf
انجمن زیست شناسی ایران
مجله پژوهشهای گیاهی (مجله زیست شناسی ایران)(علمی)
2383-2592
2383-2606
32
3
2019
09
23
کاربرد روش مدلسازی اجماعی در پیشبینی اثرات تغییر اقلیم بر پراکنش گونه لاله واژگون (Fritillaria imperialis L.)
747
758
FA
علی اصغر
نقی پور برج
هیئت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه شهرکرد
aa_naghipour@yahoo.com
مریم
حیدریان آقاخانی
دانشجوی دکتری علوم مرتع، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.
ma_haidarian@yahoo.com
حامد
سنگونی
دانش آموخته دکتری علوم مرتع، دانشگاه صنعتی اصفهان.
h.sangoony@gmail.com
یکی از اثرات مهم تغییر اقلیم بر گیاهان، تغییر در گستره جغرافیایی آنهاست. پیشبینی توزیع بالقوه گونههای گیاهی باارزش و در معرض خطر در پاسخ به تغییر اقلیم، امری ضروری در جهت حفاظت و مدیریت آنها محسوب میشود. این مطالعه با هدف پیشبینی توزیع جغرافیایی گونه لاله واژگون (Fritillaria imperialis) در زمان حال حاضر و همچنین آینده در استان چهارمحال و بختیاری واقع در منطقه زاگرس مرکزی انجام شد. دو سناریوی اقلیمی شامل 5/4RCP و 5/8RCP تحت مدل گردش عمومی HadGEM2-CC برای پیشبینی آینده (سال 2050) مورد استفاده قرار گرفت. از 19 متغیر زیست اقلیمی مشتق شده از دما و بارش و سه متغیر فیزیوگرافی (شیب، جهت و ارتفاع) به عنوان ورودی به مدلها استفاده شد. پنج روش مدلسازی پراکنش گونهای شامل شبکه عصبی مصنوعی، مدل خطی تعمیم یافته، تجزیه و تحلیل طبقهبندی درختی، روش افزایشی تعمیم یافته و جنگل تصادفی بودند که در چارچوب پیشبینی توسط مدلسازی اجماعی و با استفاده از بسته biomod2 در نرمافزار R مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که به ترتیب تغییرات فصلی دما و مجموع بارندگی سالانه بیشترین سهم را در تعیین مطلوبیت رویشگاه گونه لاله واژگون داشتند. ارزیابی مدلها نشان داد که مدلها از صحت و دقت خوبی برخوردار هستند و مدل جنگل تصادفی، قابلاعتمادترین مدل برای پیشبینی پراکنش گونه تعیین شد. همچنین، در مجموع رویشگاه این گونه در آینده تحت سناریو 5/4RCP و 5/8RCP به ترتیب حدود 7/19 و 61 درصد کوچکتر از حال حاضر خواهد شد.
استان چهارمحال و بختیاری,تناسب رویشگاه,مدل گردش عمومی,مدلسازی پراکنش گونهای
https://plant.ijbio.ir/article_1373.html
https://plant.ijbio.ir/article_1373_f12660f1386bbdb6a4a6508956a48166.pdf